فمینیسم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر بصری |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''فمینیسم''' واکنش زن غربی مدرن، در برابر [[فرهنگ]] بهجایمانده از عصر سنت اروپایی است که از یک سو در مفاهیم جدید عصر روشنگری، در حوزه [[فلسفه]] و علوم اجتماعی مانند [[اومانیسم]]، [[سکولاریسم]]، [[تساوی]]، [[حقوق بشر]] و آزادیهای اجتماعی ریشه دارد و از سویی، وامدار موج تحولگرای اجتماعی و سیاسی، حقوقمحوری و فضای باز پس از [[انقلاب فرانسه]] و تدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و در نهایت نیز متأثر از موج صنعتیشدن غرب و شکلگیری طبقهای به نام سرمایهداران و کارفرمایان است.<ref>{{پانویس کوتاهشده|یزدانی|جندقی|۱۳۸۸|ک=فمینیسم و دانشهای فمینیستی|ص=۱۳}}</ref> | '''فمینیسم''' واکنش زن غربی مدرن، در برابر [[فرهنگ]] بهجایمانده از عصر سنت اروپایی است که از یک سو در مفاهیم جدید عصر روشنگری، در حوزه [[فلسفه]] و علوم اجتماعی مانند [[اومانیسم]]، [[سکولاریسم]]، [[تساوی]]، [[حقوق بشر]] و آزادیهای اجتماعی ریشه دارد و از سویی، وامدار موج تحولگرای اجتماعی و سیاسی، حقوقمحوری و فضای باز پس از [[انقلاب فرانسه]] و تدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و در نهایت نیز متأثر از موج صنعتیشدن غرب و شکلگیری طبقهای به نام سرمایهداران و کارفرمایان است.<ref>{{پانویس کوتاهشده|یزدانی|جندقی|۱۳۸۸|ک=فمینیسم و دانشهای فمینیستی|ص=۱۳}}</ref> | ||
== معنای فمینیسم == | |||
واژه فمینیسم با اندکی تغییر در تلفظ، در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به یک معنا به کار برده میشود. این واژه را گاه به جنبشهای سازمانیافته برای احقاق حقوق زنان و گاهی نیز به نظریهای که معتقد به برابری زن و مرد از جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی است، معنا کردهاند. استفاده از این واژه تا دهه شصت و هفتاد میلادی، کاربردی محدود در ارتباط با مسائل خاص و گروههای خاص داشت و اصلا برای اشاره به [[تشکلهای زنان]] مرسوم و رایج نبود و استفاده از این واژه برای تمام گروههای مرتبط با مسئله حقوق زنان، در همین اواخر متداول و فراگیر شده است. معادلهای فمینیسم در زبان فارسی، «زنگرایی»، «زنوری»، «زنانهنگری»، «آزادیخواهی زنان» است که البته برخی از این واژهها در بیان حقیقت فمینیسم نارسا است.<ref>{{پانویس کوتاهشده|یزدانی|جندقی|۱۳۸۸|ک=فمینیسم و دانشهای فمینیستی|ص=۱۴}}</ref> | |||
'''فمینیسم''' واکنش زن غربی مدرن، در برابر [[فرهنگ]] بهجایمانده از عصر سنت اروپایی است که از یک سو در مفاهیم جدید عصر روشنگری، در حوزه [[فلسفه]] و علوم اجتماعی مانند [[اومانیسم]]، [[سکولاریسم]]، [[تساوی]]، [[حقوق بشر]] و آزادیهای اجتماعی ریشه دارد و از سویی، وامدار موج تحولگرای اجتماعی و سیاسی، حقوقمحوری و فضای باز پس از [[انقلاب فرانسه]] و تدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و در نهایت نیز متأثر از موج صنعتیشدن غرب و شکلگیری طبقهای به نام سرمایهداران و کارفرمایان است.<ref>{{پانویس کوتاهشده|یزدانی|جندقی|۱۳۸۸|ک=فمینیسم و دانشهای فمینیستی|ص=۱۳}}</ref> | |||
== معنای فمینیسم == | |||
واژه فمینیسم با اندکی تغییر در تلفظ، در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به یک معنا به کار برده میشود. این واژه را گاه به جنبشهای سازمانیافته برای احقاق حقوق زنان و گاهی نیز به نظریهای که معتقد به برابری زن و مرد از جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی است، معنا کردهاند. استفاده از این واژه تا دهه شصت و هفتاد میلادی، کاربردی محدود در ارتباط با مسائل خاص و گروههای خاص داشت و اصلا برای اشاره به [[تشکلهای زنان]] مرسوم و رایج نبود و استفاده از این واژه برای تمام گروههای مرتبط با مسئله حقوق زنان، در همین اواخر متداول و فراگیر شده است. معادلهای فمینیسم در زبان فارسی، «زنگرایی»، «زنوری»، «زنانهنگری»، «آزادیخواهی زنان» است که البته برخی از این واژهها در بیان حقیقت فمینیسم نارسا است.<ref>{{پانویس کوتاهشده|یزدانی|جندقی|۱۳۸۸|ک=فمینیسم و دانشهای فمینیستی|ص=۱۴}}</ref>'''فمینیسم''' واکنش زن غربی مدرن، در برابر [[فرهنگ]] بهجایمانده از عصر سنت اروپایی است که از یک سو در مفاهیم جدید عصر روشنگری، در حوزه [[فلسفه]] و علوم اجتماعی مانند [[اومانیسم]]، [[سکولاریسم]]، [[تساوی]]، [[حقوق بشر]] و آزادیهای اجتماعی ریشه دارد و از سویی، وامدار موج تحولگرای اجتماعی و سیاسی، حقوقمحوری و فضای باز پس از [[انقلاب فرانسه]] و تدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و در نهایت نیز متأثر از موج صنعتیشدن غرب و شکلگیری طبقهای به نام سرمایهداران و کارفرمایان است. | |||
<ref>{{پانویس کوتاهشده|یزدانی|جندقی|۱۳۸۸|ک=فمینیسم و دانشهای فمینیستی|ص=۱۳}}</ref> | |||
== معنای فمینیسم == | == معنای فمینیسم == | ||
نسخهٔ ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۵۲
فمینیسم واکنش زن غربی مدرن، در برابر فرهنگ بهجایمانده از عصر سنت اروپایی است که از یک سو در مفاهیم جدید عصر روشنگری، در حوزه فلسفه و علوم اجتماعی مانند اومانیسم، سکولاریسم، تساوی، حقوق بشر و آزادیهای اجتماعی ریشه دارد و از سویی، وامدار موج تحولگرای اجتماعی و سیاسی، حقوقمحوری و فضای باز پس از انقلاب فرانسه و تدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و در نهایت نیز متأثر از موج صنعتیشدن غرب و شکلگیری طبقهای به نام سرمایهداران و کارفرمایان است.[۱]
معنای فمینیسم
واژه فمینیسم با اندکی تغییر در تلفظ، در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به یک معنا به کار برده میشود. این واژه را گاه به جنبشهای سازمانیافته برای احقاق حقوق زنان و گاهی نیز به نظریهای که معتقد به برابری زن و مرد از جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی است، معنا کردهاند. استفاده از این واژه تا دهه شصت و هفتاد میلادی، کاربردی محدود در ارتباط با مسائل خاص و گروههای خاص داشت و اصلا برای اشاره به تشکلهای زنان مرسوم و رایج نبود و استفاده از این واژه برای تمام گروههای مرتبط با مسئله حقوق زنان، در همین اواخر متداول و فراگیر شده است. معادلهای فمینیسم در زبان فارسی، «زنگرایی»، «زنوری»، «زنانهنگری»، «آزادیخواهی زنان» است که البته برخی از این واژهها در بیان حقیقت فمینیسم نارسا است.[۲]
فمینیسم واکنش زن غربی مدرن، در برابر فرهنگ بهجایمانده از عصر سنت اروپایی است که از یک سو در مفاهیم جدید عصر روشنگری، در حوزه فلسفه و علوم اجتماعی مانند اومانیسم، سکولاریسم، تساوی، حقوق بشر و آزادیهای اجتماعی ریشه دارد و از سویی، وامدار موج تحولگرای اجتماعی و سیاسی، حقوقمحوری و فضای باز پس از انقلاب فرانسه و تدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و در نهایت نیز متأثر از موج صنعتیشدن غرب و شکلگیری طبقهای به نام سرمایهداران و کارفرمایان است.[۳]
معنای فمینیسم
واژه فمینیسم با اندکی تغییر در تلفظ، در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به یک معنا به کار برده میشود. این واژه را گاه به جنبشهای سازمانیافته برای احقاق حقوق زنان و گاهی نیز به نظریهای که معتقد به برابری زن و مرد از جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی است، معنا کردهاند. استفاده از این واژه تا دهه شصت و هفتاد میلادی، کاربردی محدود در ارتباط با مسائل خاص و گروههای خاص داشت و اصلا برای اشاره به تشکلهای زنان مرسوم و رایج نبود و استفاده از این واژه برای تمام گروههای مرتبط با مسئله حقوق زنان، در همین اواخر متداول و فراگیر شده است. معادلهای فمینیسم در زبان فارسی، «زنگرایی»، «زنوری»، «زنانهنگری»، «آزادیخواهی زنان» است که البته برخی از این واژهها در بیان حقیقت فمینیسم نارسا است.[۴]فمینیسم واکنش زن غربی مدرن، در برابر فرهنگ بهجایمانده از عصر سنت اروپایی است که از یک سو در مفاهیم جدید عصر روشنگری، در حوزه فلسفه و علوم اجتماعی مانند اومانیسم، سکولاریسم، تساوی، حقوق بشر و آزادیهای اجتماعی ریشه دارد و از سویی، وامدار موج تحولگرای اجتماعی و سیاسی، حقوقمحوری و فضای باز پس از انقلاب فرانسه و تدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و در نهایت نیز متأثر از موج صنعتیشدن غرب و شکلگیری طبقهای به نام سرمایهداران و کارفرمایان است.
معنای فمینیسم
واژه فمینیسم با اندکی تغییر در تلفظ، در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی به یک معنا به کار برده میشود. این واژه را گاه به جنبشهای سازمانیافته برای احقاق حقوق زنان و گاهی نیز به نظریهای که معتقد به برابری زن و مرد از جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی است، معنا کردهاند. استفاده از این واژه تا دهه شصت و هفتاد میلادی، کاربردی محدود در ارتباط با مسائل خاص و گروههای خاص داشت و اصلا برای اشاره به تشکلهای زنان مرسوم و رایج نبود و استفاده از این واژه برای تمام گروههای مرتبط با مسئله حقوق زنان، در همین اواخر متداول و فراگیر شده است. معادلهای فمینیسم در زبان فارسی، «زنگرایی»، «زنوری»، «زنانهنگری»، «آزادیخواهی زنان» است که البته برخی از این واژهها در بیان حقیقت فمینیسم نارسا است.[۶]
منابع
- ↑ یزدانی و جندقی، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ۱۳.
- ↑ یزدانی و جندقی، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ۱۴.
- ↑ یزدانی و جندقی، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ۱۳.
- ↑ یزدانی و جندقی، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ۱۴.
- ↑ یزدانی و جندقی، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ۱۳.
- ↑ یزدانی و جندقی، فمینیسم و دانشهای فمینیستی، ۱۴.
منابع
- یزدانی، عباس؛ جندقی، بهروز (۱۳۸۸). فمینیسم و دانشهای فمینیستی. قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.