قنوت: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 
{{حذف زمان‌دار/پیغام}}
{{پانویس}}


== مفهوم علمی و قرآنی «قنوت» ==
=== ۱. ریشه‌شناسی واژه ===
[[پرونده:InShot 20251129 190607714.jpg|بندانگشتی|قنوت]]
واژه «قنوت» از ریشهٔ '''قَنَتَ – یَقنُتُ – قُنُوتاً''' مشتق شده و در زبان عربی به معنای '''خضوع، فرمانبرداری، اطاعت دائم، و دوام بر طاعتخداوند''' آمده است. قنوت مفهومی چندوجهی دارد که از سکوت در برابر خدا و تواضع در عمل سرچشمه می‌گیرد. [[راغب]] می‌نویسد: «القنوت هو الدوام علی الطاعة مع الخضوع»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفردات الفاظ قرآن|عنوان کتاب=مفردات الفاظ قرآن|نام=محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی}}</ref>


=== ۲. کاربرد قرآنی ===
واژه قنوت در قرآن در آیات متعددی به معنای اطاعت، بندگی و خضوع در برابر خداوند به کار رفته است. برخی نمونه‌ها:'''سوره [[سوره آل‌عمران|آل‌عمران]]، آیه ۴۳''': «یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ» در این آیه، امر به قنوت برای مریم مقدس نشانه فرمانبرداری و خشوع کامل در برابر پروردگار است. بر اساس تفسیر '''طبری''' و '''المیزان (علامه طباطبایی)'''، قنوت در اینجا به معنای ''عبادت مداوم و خاشعانه'' آمده است.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۰۴–۲۰۶</ref>
* '''سوره [[سوره بقره|بقره]]، آیه ۱۱۶''': «بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ» همه آفریده‌ها تابع و خاضع خداوندند؛ این کاربرد قنوت جهانی است، نشان‌دهنده اطاعت وجودی همه موجودات از نظم الهی.<ref>تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری، ج۳، ص۱۷۰</ref>


 
=== ۳. تبیین الهیاتی ===
 
از منظر الهیات اسلامی، قنوت نه صرفاً حالتی در نماز، بلکه '''وضعیتی وجودیِ بنده در برابر خدا''' است. [[علامه طباطبایی|طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان|تفسیر ''المیزان'']] بیان می‌کند که «قنوت» در [[قرآن]]، گرایش درونی به [[اطاعت]] است؛ یعنی ''بنده‌ای که در ذات خود، میل به بندگی دارد، حتی پیش از فعل ظاهری عبادت''<ref>'''المیزان فی تفسیر القرآن'''، علامه طباطبایی، ج۱، ص۲۰۴–۲۰۶</ref>l
[[رده:قنوت ،نماز]]
== منابع ==
 
[[رده:نماز]]
* نمازگزارقنوت از ریشهٔ «قنو» است که در لغت به معنای به دست آوردن چیزی و خوشهٔ خرما آمده و در اصطلاح قرآنی یعنی طاعت و پرستش همراه با خضوع و فروتنی؛[۱] که در واقع به معنای به دست آوردن حالت خضوع در عبادت به صورت قیام،
* سجده و رکوع بعد از تحقق ایمان می‌باشد.[۲] البته «قنوت» در اصطلاح فقه دعا و ثنا در پیشگاه خداوند متعال در موضع خاصی از نماز است؛[۳] و کیفیت آن در نزد امامیه، بلند کردن دست‌ها تا مقابل صورت بوده، به طوریکه کف دست‌ها رو به آسمان و در حال خواندن دعا باشد.[۴]]
* قنوت و دعای در آن، نشانه تواضع و خدا خواهی انسان است. خداوند می‌فرماید: مرا (با خلوص دل) بخوانید تادعای شما را اجابت کنم. آنان که از دعا و عبادت من اعراض و سرکشی کنند زود باشد که با ذلت و خواری، داخل جهنم شوند.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۱

مفهوم علمی و قرآنی «قنوت»

۱. ریشه‌شناسی واژه

قنوت

واژه «قنوت» از ریشهٔ قَنَتَ – یَقنُتُ – قُنُوتاً مشتق شده و در زبان عربی به معنای خضوع، فرمانبرداری، اطاعت دائم، و دوام بر طاعتخداوند آمده است. قنوت مفهومی چندوجهی دارد که از سکوت در برابر خدا و تواضع در عمل سرچشمه می‌گیرد. راغب می‌نویسد: «القنوت هو الدوام علی الطاعة مع الخضوع»[۱]

۲. کاربرد قرآنی

واژه قنوت در قرآن در آیات متعددی به معنای اطاعت، بندگی و خضوع در برابر خداوند به کار رفته است. برخی نمونه‌ها:سوره آل‌عمران، آیه ۴۳: «یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ» در این آیه، امر به قنوت برای مریم مقدس نشانه فرمانبرداری و خشوع کامل در برابر پروردگار است. بر اساس تفسیر طبری و المیزان (علامه طباطبایی)، قنوت در اینجا به معنای عبادت مداوم و خاشعانه آمده است.[۲]

  • سوره بقره، آیه ۱۱۶: «بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ» همه آفریده‌ها تابع و خاضع خداوندند؛ این کاربرد قنوت جهانی است، نشان‌دهنده اطاعت وجودی همه موجودات از نظم الهی.[۳]

۳. تبیین الهیاتی

از منظر الهیات اسلامی، قنوت نه صرفاً حالتی در نماز، بلکه وضعیتی وجودیِ بنده در برابر خدا است. طباطبایی در تفسیر المیزان بیان می‌کند که «قنوت» در قرآن، گرایش درونی به اطاعت است؛ یعنی بنده‌ای که در ذات خود، میل به بندگی دارد، حتی پیش از فعل ظاهری عبادت[۴]l

منابع

  1. راغب اصفهانی، محمد. مفردات الفاظ قرآن.
  2. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۰۴–۲۰۶
  3. تفسیر طبری، محمد بن جریر طبری، ج۳، ص۱۷۰
  4. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج۱، ص۲۰۴–۲۰۶