امانت‌داری: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Shahroudi صفحهٔ کاربر:مدافع حریم/صفحه تمرین را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به امانت‌داری منتقل کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۷ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۴۹

امانت داری

پرونده:امانت.داری.jpg

امانت‌داری در لغت به عملِ کسی گفته شده که حافظِ امانت دیگران باشد.[۱] راستی و درستی و همچنین استواری و دیانت نیز تعاریف دیگر این واژه بیان شده است. علاوه اینکه کارگزاری و گماشتگی نیز از جمله معانی این کار گفته شده است.

امـانـت بـه عنوان یکی از صفات اخلاقی و ملکوتی، دارای واژه های زیـبـا و مـقـدسـی اسـت. وجـود این واژه ها نشان دهنده قداست و شایستگی خارق العاده ای می باشد که در متن امانت نهفته است.[۲]

ایـن خـصـلت معنوی و روحانی، در روح و روان انسان های پاک سیرت وجـود دارد و هـمـواره در گـفـتـار، رفتار، کردار و اعمال آنان نمایان است.

اگـر بـا دیدی وسیع تر به متن امانت بنگریم، درمی یابیم که حتی افـراد لاابالی و بی ایمانی که بویی از انسانیت و حسن خلق نبرده انـد و بـعـضا ظلم و ستم می کنند، به نوعی شیفته و جذب امانت و امـانـت داران مـی شـوند. دلیل آن این است که امانت دربردارنده امـنـیـت و امـان است. کلمه ای که با شنیدن نام آن، نوعی آرامش خـاطـر و آسـایـش خـیـال را برای انسان به ارمغان می آورد و در پـنـاهش امنیت روح و روان او را تضمین می کند و از هر گونه خوف و ترس در امان می دارد.

اهمیت امانت

بنابر آیه ۴ سوره نساء، امانت‎داری از جمله دستورات الهی دانسته شده است. افزون بر این در ‎آیاتی از قرآن این صفت از مصادیق تقوا و پایبندی به پیمان بیان شده است. در موارد متعدد با واژه امین به عنوان صفت برخی از پیامبران بکار رفته است. در برخی آیات نیز فرشته وحی الهی با همین واژه معرفی شده است.[۳] امانتداری و امین در دو آیه از آیات قرآن کریم از جمله صفت مومنین و نمازگزاران است.

در منابع روایی احادیث فراوانی درباره اهمیت و جایگاه امانت‎داری ذکر شده است. در برخی روایات اداء امانت به نیکوکار و بدکار حتی در کمترین چیزها حاکی از اهمیت امانت داری است. امام صادق (ع) در يكى از سفارش‌هايش تصریح کرده است که حتّى اگر آن كه با شمشير بر على ضربت زد و او را كُشت ، مرا امين بشمارد و از من راه‌نمايى و مشورت بخواهد ـ و من آن را از او بپذيرم ـ با او امانتدار خواهم بود. امام زين العابدين (ع) نیز ضمن توصیه شیعیانش به کوشش برای امانتداری گفته است: سوگند به آن كه محمّد را به حق ، پيامبر قرار داد ، [حتّى] اگر قاتل پدرم حسين بن على(ع) شمشيرى را كه با آن او را كشت ، به من امانت مى داد ، آن را به او باز مى گرداندم . در روایتی دیگر امام صادق (ع) گفته است امانت را برگردانيد ، حتّى به قاتل حسين بن على عليه السلام.  در برخی روایات نیز این کار باعث افزایش رزق و روزی دانسته شده است.در حدیث مشهور به حدیث جنود عقل و جهل از زبان امام صادق(ع) امانت به عنوان یکی از لشگریان عقل و ضد آن خیانت به عنوان یکی از سپاهیان جهل دانسته شده است. «الْأَمَانَةُ وَ ضِدَّهَا الْخِيَانَةَ»[۴]

در منابع اخلاقی همچون معراج السعاده و محجة البیضاء گرچه عنوان مستقلی درباره امانت‎داری وجود ندارد اما به صورت پراکنده در عناوین دیگر مانند عقوق والدین ذکر شده است.[۵]

امانت از دیدگاه اسلام

امـانـت در نظر اسلام، از ارزش و جایگاه والایی برخوردار است، به طـوری کـه نمونه های فراوانی از سفارش ها و توجهات الهی قرآن و احادیث و روایات ائمه معصومین(علیه السلام) به چشم می خورد.خداوند متعال که خود بهترین و بزرگ ترین امین و نگهبان است، از هـر گـونـه دغل بازی و خیانت پاک و مبرا می باشد. در این جا به نـمـونـه هـایـی از آیـات قرآنی و روایات معصومین(علیه السلام) که درباره امانت وارد شده است، اشاره می کنیم.

* خـداونـد در قـرآن نـسـبـت بـه حـفظ امانت و سپردن آن به دست صـاحـبـانشان می فرماید: (ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهـلـهـا[۶]; خـداونـد به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید.)

* در جـایـی دیگر درباره خیانت نکردن در امانت می فرماید: (فان امـن بـعضکم بعضا فلیود الذی اوتمن امانته ولیتق الله ربه[۷]; و اگـر کـسی از شما دیگری را امین دانست، آن کس که امین دانسته شده امانت را باز دهد و باید از خدا بترسد.)

* خـداونـد در آیه ای دیگر درباره قبول و رد امانت از اهل کتاب (نـصـاری و یهود) سخن می گوید و می فرماید: (ومن اهل الکتاب من ان تـامـنـه بـقنطار یوده الیک ومنهم من ان تامنه بدینار لایوده الـیـک الا مـادمت علیه قائما[۸]; بعضی اهل کتاب (از نصاری) تا بـه آن حد درست کارند که اگر مال بسیاری به آنان امانت دهی، رد امـانـت کـنـنـد، و بـرخـی دیـگر از اهل کتاب (یهود) آن اندازه نـادرسـتند که اگر به آنان یک دینار امانت دهی رد نکنند، جز آن که بر مطالبه آن سخت گیری کنی...)

* آیـه دیـگری به امانت داری در طول زندگی و پاداش عظیمی که به شـخـص امـیـن تعلق می گیرد، اشاره می کند و می فرماید: (والذین لامـانـاتهم وعهدهم، راعون* والذین هم بشهاداتهم قائمون* والذین هم علی صلاتهم یحافظون* اولئک فی جنات مکرمون[۹]; و آنان که امانت و عـهـد و پیمانشان را رعایت می کنند، و آنان که برای شهادت به حق قیام می کنند، و آنان که بر نمازشان مواظبت دارند، اینان در باغ های بهشت با عزت و احترام متنعم اند.)

* امـام عـلی(ع) درباره امانت داری می فرماید: (الامانه والوفاء صـدق الافـعـال والـکـذب والافـتراء خیانه الاقوال[۱۰]; امانت داری و وفـاداری، راسـتـی افـعـال (اعـمال) است و دروغ و بهتان، خیانت اقوال (گفته ها).)

* آن حـضـرت در حـدیـثی دیگر، درباره ارزش معنوی امانت داری می فـرمـایـنـد: (الزم الصدق والامانه فانهما سجیه الابرار[۱۱]; پیوسته ملازم راست گویی و امانت داری باش که آن دو شیوه نیکان است.)

* امام صادق(ع) نیز می فرماید: اتقوا الله وعلیکم باداء الامانه الـی من ائتمنکم[۱۲]; از خدا بترسید و هرکس که شما را امین دانسته و امانتی به شما سپرده، امانتش را بازگردانید.)

و نـیز درباره امر خطیر و مهم رسالت پیغمبران، امام صادق(ع) می فرماید: خدای عزوجل پیغمبری را مبعوث نکرد مگر به امانت داری و راست گویی نسبت به نیکوکار و بدکار.[۱۳]

انواع امانت

در فـرهـنـگ اسـلام امـانـت به دو چیز اطلاق می شود:

الف) تکالیف بندگی

ب) مال سپرده شده.

الف.تکالیف بندگی

این نوع امانت، نمونه های گوناگونی دارد که به آن ها اشاره می شود.

1. اعـضا و نیروهای وجود انسان: تمام اعضا و جوارح توانایی، اسـتعداده، نیروها و محرکه وجودی انسان نعمت هایی هستند که به صـورت امانت در اختیار انسان قرار گرفته اند و بر ایشان است که از ایـن امـانـت هـا به طریقی شایسته و نیکو در راه رضای خدا و اطـاعـت کردن از او به کار گیرد و از بندگی شیطان و اسیر وسوسه های او شدن دست بردارد.

ب.مال سپرده

مـنـظـور از مال سپرده شده، اموال و دارایی ها و احیانا اشیایی اسـت کـه بـه انسان امانت داده می شوند و او باید از این امانت هـا به نحو احسن نگه داری کند. به چند نمونه از انواع امانت از نوع مال سپرده شده اشاره می شود.

1. نـامـه هـا و پـیـغـام ها: فرد امین باید در حفظ و نگه داری اسـرار، مـطالب و نوشته های دیگران کوشا باشد و آن را از دسترس بیگانگان هرزه و سودجو دور نگاه دارد.

2. اجناس و کالاها: فرد امین موظف است از وسایلی که به او سپرده مـی شـود هـمـانند جان خویش مواظبت کند و بدون رضایت فرد امانت دهنده به اموالش دست نزند و آن ها را خراب نکند.

3. بیت المال مردم: از مهم ترین امانت به بیت المال مردم است. مـیـز، کـلاس، آب، بـرق، وسـیله های نقلیه عمومی و هزاران وسیله دیـگـر هـمـگی از اموال عمومی هستند که نزد همه به امانت سپرده شـده است. البته بعضی از اموال عمومی وجود دارند که به یک گروه خـاص و یـا فـرد مـعـینی به امانت گذاشته می شوند; مثل: مدرسه، اداره، شـرکـت و... ولـی هـدف در هـمـه این اموال یکی است و آن پـاسـبانی و مراقبت لازم و مفید در حفظ و نگه داری از این اموال می باشد.

روزی عـقـیـل خـدمـت حضرت علی(ع) شرف یاب شد و گفت: (یا علی تو بـرادر مـنـی و خـزانه بیت المال در دست تو است، من نیز فقیر و عـیـالـوار هستم; لطفا سهم بیش تری از بیت المال را به من بده.

عـلـی(ع) فـرمـود: ای عقیل! بیت المال حق عموم مردم و امانت در دسـت مـن هـست و هرگز چنین کاری را (خیانت در بیت المال) مرتکب نـخـواهـم شد. و آن گاه که اصرار عقیل را می بیند، آهنی داغ بر کـف دسـت او مـی گـذارد. عـقیل می گوید: سوختم! حضرت علی(ع) می گـویـد: تـو از ایـن آهـن داغ این گونه فریاد می زنی؟ چگونه می خواهی مرا با انجام این کار در آتش جهنم بسوزانی؟[۱۴]

4. حیوانات: انسان هایی که از چهارپایان استفاده می کنند، باید از آن هـا نـیز مراقبت و نگه داری کنند; یعنی آن ها را گرسنه و تشنه نگذارند، تازیانه نزنند، بیش از توانشان بار نکشند و آزار و اذیتشان نکنند.

حـضـرت علی(ع) در این باره می فرماید: (اگر تمام دنیا را به من بـدهـنـد کـه در مقابل آن پوست جوی را از دهان مورچه ای بگیرم، چنین گناهی مرتکب نخواهم شد.[۱۵]

5. زمـیـن: انـسـان ها مکلف اند که این امانت خداوندی را ویران نـکـنـنـد و بـا کشت و کار استفاده بهینه و سودمند، آن را آباد کنند.

حـضـرت عـلـی(ع) در خـطـبه ای می فرماید: (انکم مسئولون حتی عن الـبقاع والبهائم; شما مسئولیت دارید و مکلفید و حقوقی بر عهده شما هست، حتی نیست به چهارپایان و نسبت به زمین.[۱۶]

در نامه ای به مالک اشتر نیز می فرماید: (وعماره بلدها; و دیگر این که سرزمین های آن ها را آباد کند.[۱۷]

آثار فردی

هـمان طور که هر کاری آثار و هدفی دارد، امانت داری نیز آثار و فـوایـد فردی و اجتماعی بی شماری دارد که به چند مورد از آن ها اشاره می شود:

1. خـشـنودی خداوند: انسان امانت دار علاوه بر جلب رضایت خداوند از اجـر معنوی دنیوی و پاداش اخروی برخوردار می گردد و جایگاهش در بـهـشـت بـریـن خواهد بود. در حدیثی از رسول اکرم(ص) است که فـرمـوده اند: (اقربکم منی غدا فی الموقف اصدقکم للحدیث وآداکم للامانه واوفاکم بالعهد واحسنکم خلفا واقربکم من النار; فردا در صـحـنـه قیامت آن کس از همه به من نزدیک تر است که از همه راست گـوتـر، امـانت دارتر، پیمان نگه دارتر، خوش اخلاق تر و به مردم نزدیک تر باشد.[۱۸]

2. جلب اعتماد و اطمینان مردم: شخص امین، مورد اعتماد مردم است و او را بـه خـاطر کوشا بودن در حفظ امانت هایی که به او سپرده انـد، تـمـجـید و تحسین می کنند. امام جعفر صادق(ع) می فرماید:

(لاتـغـتروا بصلاتهم ولاصیامهم فان الرجل ربما لهج بالصلوه والصوم حـتـی لـو تـرکـه اسـتـوحش ولکن اختبروهم عند صدق الحدیث واداء الامـانـه; از کـثـرت نماز و روزه اشخاص فریب نخورید، زیرا ممکن اسـت کـسـی بـه ایـن کار عادت کرده و ترک آن برایش دشوار باشد; بـلـکـه بـا راسـت گـویی و ادای امانت مردم را بسنجید و آزمایش کنید.[۱۹]

3. وسعت روزی: فرد امین هیچ گاه دچار فقر و تنگ دستی نمی شود و هـمـواره در رحمت و برکت خداوند به روی او باز می باشد. پیامبر اکـرم مـی فـرمـایـد: (الامانه تجلب الرزق والخیانه تجلب الفقر; امانت داری مایه جلب روزی و خیانت مایه فقر است.[۲۰]

(روزی مـردی فـقـیـر از اهل مکه بعد از طواف خانه خدا به هنگام بـازگـشت در بین راه کیسه ای زر می یابد، آن را به خانه می برد و[ مـاجـرا] را برای زنش بازگو می کند. زن به او امر می کند که کـیـسـه را سـرجایش بازگرداند. مرد[ در حین بازگرداندن کیسه زر ]مـی شـنـود که فردی فریاد می زند آیا کسی کیسه زر را یافته یا نـه؟ او فورا خود را به فرد رسانده و کیسه را به او می دهد.آن فـرد مـی گـویـد: کـیسه از آن خودت با من به خانه بیا و بعد در خـانـه نـه کـیسه زر دیگر به او می دهد. مرد فقیر می گوید: مرا مـسخره می کنی. آن مرد می گوید: نه به خدا قسم تو را مسخره نمی کـنـم; فـردی از اهـل عراق این ها را به من داده و گفته... اگر فـردی کـیـسـه را به نزد تو آورد، او امین است. و شخص امین، هم خـودش از ایـن مال می خورد و هم به دیگران می دهد و صدقه ما هم به تبع صدقه او مورد قبول خداوند واقع خواهد شد.

جـوان آن ده هزار اشرفی را برداشت و به خانه رفت و به خاطر صفت امانت داری از ثروت مندان روزگار شد.

4. دسـت یابی به اهداف و نتیجه مطلوب: فرد امین با سرلوحه قرار دادن امـانت داری در هر کار و شرایطی به هدف و نتیجه مطلوب خود دست می یابد و در این اثنا دچار سردرگمی و شکست نمی گردد. امام عـلـی(ع) می فرماید: (ثم اداء الامانه فقد خاب من لیس من اهلها; پـس وظـیـفه الهی هرکس امانت داری است، زیرا کسی که امانت داری نکند ضرر کرده و به مقصد نمی رسد.[۲۱]

آثار اجتماعی

علاوه بر آثار فردی، امانت داری دارای آثار اجتماعی فراوانی است که به بعضی از آن ها اشاره می شود:

1. جـلـب اعـتماد اقشار جامعه: در جامعه ای که امانت داری رواج داشـتـه بـاشـد، افـراد آن جـامعه به هم نزدیک و مانوس هستند و زنـدگـی آن هـا بر پایه صلح، صف، امنیت و آرامش قرار می گیرد.

امـام صـادق(ع) بـه عـبدالله بن سبابه توصیه فرمود: (علیک بصدق الـحـدیث واداء الامانه تشرک الناس فی اموالهم...; بر تو باد به راسـت گویی و ادای امانت[ .اگر چنین کردی] با مردم در اموالشان شریک خواهی بود.[۲۲]

2. احـسـاس مسئولیت عمومی: در جامعه ای که افراد آن امانت داری را سـرلـوحـه کـار خـود قـرار می دهند و همواره در مسئولیت ه، تـکلیف ها و پست های اقتصادی، تجاری و مالی... که در اجتماع به آن هـا سـپرده می شود، حس کوشش، تلاش، حفاظت و مواظبت بر آن کار در وجود افراد، موجب ترقی و پیشرفت اقتصاد جامعه و رونق و رواج کاری آن اجتماع می گردد.

3. حـفـظ اسرار و اطلاعات کشور: امانت داری اجتماعی موجب می شود تـا سـیـاسـت ها و طرح ها و نقشه های حکومتی که جنبه محرمانه و سـری دارنـد، از دست برد بیگانگان و منافقان و جاسوسان در امان باشد.

4. گـسـتـرش عـلم و معنویت: یکی از اثرهای مفید و باارزش امانت داری اجـتـمـاعی، پیش رفت و گسترش علم و دین، این دو پایه اصلی فـرهـنـگی و مذهبی در مکتب حیات بخش اسلام، می باشد. امانت داری عـلـمـی و مـعـنوی باعث می شود تا افراد امین که از زمره علم، دانـشـمـندان، بزرگان دین و علم می باشند، از علم و دین خود به نـحـو احـسـن در راه بـالا بردن سطح آگاهی و افکار عموم مردم از لـحـاظـ فـرهـنگی و مذهبی استفاده کنند. و از سوی دیگر عقاید و خـرافات پوچ و بی ارزش از جامعه امانت گذار علم و دین رخت برمی بـندد، به طوری که انسان را از خودشناسی به خداشناسی می رساند.

منابع

قرآن کریم

نهج البلاغه

1-ابن شعبه، حسین بن علی، تحف العقول، نشر: اندیشه مولانا، 1392.

2-تمیمی آمدی،عبدالواحد، غررالحکم، نشر: موسسه فرهنگی دارالحدیث، 1395.

3-دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.

4-صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الامالي، تحقيق قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة، بی تا، بی جا.

5-فیض كاشانی، ملامحسن، راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۲ش.

6-کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، تهران، دار الكتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ش.

7-کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، الناشر: ‌ دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم.

  1. نساء، 4.
  2. دهخدا، لغت نامه، ج 3، ص 3319.
  3. اعراف، 68.
  4. کلینی، الکافی، ج 1، ص 22.
  5. فیض کاشانی، راه روشن، ج 4، ص 417.
  6. نساء، 58.
  7. بقره، 283.
  8. آل عمران، 74.
  9. معارج، 32-35.
  10. تمیمی آمدی، غررالحکم، حدیث 2083.
  11. تمیمی آمدی، غررالحکم، حدیث 2335.
  12. صدوق، امالی، ص 245.
  13. کلینی، اصول کافی، ص 68.
  14. اقتباس از داستان راستان، ج 1، ص 38.
  15. نهج البلاغه، خطبه 215.
  16. نهج البلاغه، نامه 53.
  17. نهج البلاغه، نامه 53.
  18. تحف العقول، ص 50.
  19. کلینی، اصول کافی، ص 85.
  20. تحف العقول، ص 38.
  21. نهج البلاغه، خطبه 199.
  22. کلینی، الکافی، ج 5، ص 132.