عرفان: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
= انواع عرفان =


=== حقیقت عرفان ===
=== حقیقت عرفان ===
خط ۱۷: خط ۱۵:


=== مراتب یقین ===
=== مراتب یقین ===
فرض کنید آتشی در نقطه‌ای افروخته شده است و دیواری هم بین شما و آتش حائل است.
اگر شما از اثر آتش مثل دودی که از پشت دیوار بلند است پی به وجود آتش ببرید، این «علم الیقین» است.
شناختن خداوند از طریق براهین عقلی، علم الیقین بحساب می‌آید.
اما اگر شما از دیوار عبور کنید و خود آتش را از نزدیک ببینید، این «عین الیقین» است.
این مرحله بالاتر از مرحله‌ی سابق است؛ زیرا شهود بالاتر از دانستن است و لذا گفته اند: شنیدن کی بود مانند دیدن.
انسانی که اثرات توحید را در زندگی خود عملا مشاهده نماید، در مرحله عین الیقین هست.
حال، اگر شما به آتش نزدیک شوید که حرارتش شما را گرم کند و یا داخل آن شوید که شعله‌هایش شما را بسوزاند، از چنین حالتی به «حق الیقین» تعبیر می‌کنند.
در این مرحله، یقین شما به مراتب از دو مرحله سابق بالاتر است.
عارف نسبت به خدا به مرحله‌ای رسیده که در همه چیز خدا را می‌بیند
فعل را فعل حق و صفت را صفت حق می‌بیند و این ممکن نیست مگر اینکه به «حق الیقین» نائل آمده باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بیست گفتار|نام خانوادگی=مطهری|صفحه=357 و 358}}</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۱۶

حقیقت عرفان

وقتی سالک از طریق سلوک با مجاهدت و ریاضت شرعی، خود را از قیودات رها و حجاب‌های پیش روی خود را کنار زد و به شهود حقایق هستی رسید، در درجه اول برای خودش معرفتی فراهم می‌کند که از آن به «معرفت شهودی» تعبیر می‌شود.[۱]

انواع عرفان

اگر عارف، مشاهدات خود را که در زمینه‌ی هستی شناسیِ عرفانی داشته، ترجمه کند و بازتاب زبانی دهد و به تقریر، توضیح و تبیین آن بپردازد، علم «عرفان نظری» شکل می‌گیرد.

همچنان که اگر عارفان، تجارب خود را در پیمودنِ منازل سلوک به رشته‌ی تحریر درآورن، علم «عرفان عملی» را پدید آورد‌ه‌اند.

بنابراین، عرفان نظری، علمی «حصولی» است که از حقایق دریافت شده به وسیله‌ی شهود، حکایت می‌کند.[۱]

باید توجه داشت که مقصود از «شهود» در اینجا، شهود نهایی «حق الیقینی» عرفانی هست که به درک عمیق‌ترین ساحت واقعیت می‌رسد.

برای روشن شدن این مطلب، باید به بیان «مراتب یقین» پرداخت.[۲]

مراتب یقین

فرض کنید آتشی در نقطه‌ای افروخته شده است و دیواری هم بین شما و آتش حائل است.

اگر شما از اثر آتش مثل دودی که از پشت دیوار بلند است پی به وجود آتش ببرید، این «علم الیقین» است.

شناختن خداوند از طریق براهین عقلی، علم الیقین بحساب می‌آید.

اما اگر شما از دیوار عبور کنید و خود آتش را از نزدیک ببینید، این «عین الیقین» است.

این مرحله بالاتر از مرحله‌ی سابق است؛ زیرا شهود بالاتر از دانستن است و لذا گفته اند: شنیدن کی بود مانند دیدن.

انسانی که اثرات توحید را در زندگی خود عملا مشاهده نماید، در مرحله عین الیقین هست.

حال، اگر شما به آتش نزدیک شوید که حرارتش شما را گرم کند و یا داخل آن شوید که شعله‌هایش شما را بسوزاند، از چنین حالتی به «حق الیقین» تعبیر می‌کنند.

در این مرحله، یقین شما به مراتب از دو مرحله سابق بالاتر است.

عارف نسبت به خدا به مرحله‌ای رسیده که در همه چیز خدا را می‌بیند

فعل را فعل حق و صفت را صفت حق می‌بیند و این ممکن نیست مگر اینکه به «حق الیقین» نائل آمده باشد.[۳]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ امینی نژاد. عرفان نظری. ص. ۵۲.
  2. یزدان پناه. اصول و مبانی عرفان نظری و عملی. ص. ۷۳.
  3. مطهری. بیست گفتار. ص. ۳۵۷ و ۳۵۸.