دعای غریق: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش منابع)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== دعای غریق ==


دعای غریق، دعایی است که از [[جعفر صادق]]  برای حفظ [[ایمان]]  در زمان [[غیبت کبری]] به یکی از یارانشان [[عبدالله بن سنان]] یاد دادند که مضمون اصلی آن درخواست ثبات قلب وپایداری در دین است.


دعای غریق دعایی است که از '''[[محمد بن موسی بن جعفر|محمد بن جعفر]]'''  برای حفظ ایمان  در زمان [[غیبت کبری|'''غیبت''' کبری]] به یکی از یارانشان ([[عبدالله بن سنان)]]<nowiki/>یاد دادند که مضمون اصلی آن درخواست ثبات قلب وپایداری در دین است.
== متن دعا ==
 
این دعا کوتاه وجامع است.
 
«يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينك»؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کمالالدین تمام انعمه|سال=1363|نام=شیخ صدوق|نام خانوادگی=کمال الدین|ناشر=قم انتشارات جامعه مدرسین|جلد=2|صفحه=351}}</ref>
«يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينك»؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کمالالدین تمام انعمه|سال=1363|نام=شیخ صدوق|نام خانوادگی=کمال الدین|ناشر=قم انتشارات جامعه مدرسین|جلد=2|صفحه=351}}</ref>


== نتیجه ای که میتوان از دعای غریق گرفت: ==
== سند ==
از '''دعای غریق''' میتوان نتیجه های فراوانی گرفت که به برخی از آن ها در زیر اشاره می کنیم:
شيخ نعمانی در کتاب ''[[الغيبة (نعمانی)|الغيبة]]'' به سند خود، از حمّاد بن عيسي، از عبد اللَّه بن سنان روايت آورده که گفت: من با پدرم به محضر امام ابوعبد اللَّه صادق ‏عليه السلام شرفياب شديم، پس آن حضرت فرمود: چگونه خواهيد بود اگر در حالي واقع شديد که امام هدايتگر و نشانه آشکاري نباشد (ديده نشود)؟ که از آن حيرت و سرگرداني نجات نيابد، مگر کسي که به دعاي غريق (يا حريق) دعا کند. پدرم گفت: به خدا سوگند! اين بلا است. پس فدايت شوم! در آن هنگام چگونه رفتار کنيم؟ فرمود: هرگاه چنان شد - و تو آن زمان را درک خواهي کرد - به آنچه در دست داريد [از عقيده راستين] متمسّک شويد، تا آن‏که امر برايتان به خوبي روشن شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکیال المکارم|نام=سید محمد تقی|نام خانوادگی=موسوی اصفهانی|ناشر=بدر|جلد=2|صفحه=263}}</ref>
 
۱. غریق یعنی غرق شده و منظور کسی است که به امواج بلا و فتنه های زمان غیبت گرفتار شده و نمی تواند خود را از آن ها نجات بدهد.
 
۲. در این زمان، خطر غرق شدن در دریای فساد و تباهی هست.
 
۳. برخی با خیال راحت در این کشتی نشسته اند و نمی دانند از هر سو موجی خطرناک آن ها را احاطه کرده است. از این رو، باید به فکر بود.
 
۴. نیایش، رمز رهایی است. هم کار کنید و هم از خدا کمک بخواهید<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|وبگاه=|نشانی=|عنوان=|نام=|سال=}}</ref>.


شيخ نعماني در کتاب الغيبة به سند خود، از حمّاد بن عيسي، از عبد اللَّه بن سنان روايت آورده که گفت: من با پدرم به محضر امام ابوعبد اللَّه صادق ‏عليه السلام شرفياب شديم، پس آن حضرت فرمود: چگونه خواهيد بود اگر در حالي واقع شديد که امام هدايتگر و نشانه آشکاري نباشد (ديده نشود)؟ که از آن حيرت و سرگرداني نجات نيابد، مگر کسي که به دعاي غريق (يا حريق) دعا کند. پدرم گفت: به خدا سوگند! اين بلا است. پس فدايت شوم! در آن هنگام چگونه رفتار کنيم؟ فرمود: هرگاه چنان شد - و تو آن زمان را درک خواهي کرد - به آنچه در دست داريد [از عقيده راستين] متمسّک شويد، تا آن‏که امر برايتان به خوبي روشن شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مکیال المکارم|نام=سید محمد تقی|نام خانوادگی=موسوی اصفهانی|ناشر=بدر|جلد=2|صفحه=263}}</ref>
== منابع ==
<references />
<references />

نسخهٔ ‏۱۲ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۵

دعای غریق، دعایی است که از جعفر صادق برای حفظ ایمان در زمان غیبت کبری به یکی از یارانشان عبدالله بن سنان یاد دادند که مضمون اصلی آن درخواست ثبات قلب وپایداری در دین است.

متن دعا

«يا اللَّه يا رحمان يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينك»؛[۱]

سند

شيخ نعمانی در کتاب الغيبة به سند خود، از حمّاد بن عيسي، از عبد اللَّه بن سنان روايت آورده که گفت: من با پدرم به محضر امام ابوعبد اللَّه صادق ‏عليه السلام شرفياب شديم، پس آن حضرت فرمود: چگونه خواهيد بود اگر در حالي واقع شديد که امام هدايتگر و نشانه آشکاري نباشد (ديده نشود)؟ که از آن حيرت و سرگرداني نجات نيابد، مگر کسي که به دعاي غريق (يا حريق) دعا کند. پدرم گفت: به خدا سوگند! اين بلا است. پس فدايت شوم! در آن هنگام چگونه رفتار کنيم؟ فرمود: هرگاه چنان شد - و تو آن زمان را درک خواهي کرد - به آنچه در دست داريد [از عقيده راستين] متمسّک شويد، تا آن‏که امر برايتان به خوبي روشن شود.[۲]

منابع

  1. کمال الدین، شیخ صدوق (۱۳۶۳). کمالالدین تمام انعمه. ج. ۲. قم انتشارات جامعه مدرسین. ص. ۳۵۱.
  2. موسوی اصفهانی، سید محمد تقی. مکیال المکارم. ج. ۲. بدر. ص. ۲۶۳.