تربیت فرزند

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۵۷ توسط Mahdieh (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نقش محوری تربیت فرزندان در ترویج نهادینه سازی فرهنگ مقاومت

این مقاله به بررسی نقش محوری تربیت فرزندان در ترویج و نهادینه‌سازی فرهنگ مقاومت می‌پردازد.ضرورت این پژوهش، تبیین الگوی صحیح تربیتی است که چگونه می‌تواند به رشد و تکامل همه‌جانبه فرزند بینجامد و چه تأثیرات فرهنگی و اجتماعی عمیقی بر جای می‌گذارد. هدف این است که چگونه می‌توان جامعه‌ای دارای فرزندان صالح و مقاوم پرورش داد تا در برابر تهاجم فرهنگی جوامع غربی مقاومت کند و در عین حال، ارزش‌ها و قوانین جامعه خود را در مقایسه با سایر جوامع به درستی درک نمایند.

همچنین در این پژوهش، زیرشاخه‌ها و مولفه‌های تربیت فرزندان با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معتبر اسلامی مورد تحلیل قرار گرفته است. اهمیتی که این مقاله بر آن تأکید دارد، شامل تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و تقویت روحیه مقاومت است.

روش تحقیق: روش گردآوری اطلاعات در این مقاله، کتابخانه‌ای بوده و با مراجعه به منابع معتبری چون کتب، پایگاه‌های اطلاعاتی علمی و مقالات مرتبط انجام شده است. روش پردازش و تحلیل داده‌ها نیز به صورت توصیفی-تحلیلی بوده و از طریق استدلال و نقل قول از منابع معتبر، به تبیین موضوع پرداخته شده است.

اهمیت تربیت فرزندان

از نظر اسلام تعلیم و تربیت فرزندان وظیفه مهمی است و اهمیت فراوانی دارد که بر عهده والدین است، در اسلام کودک باید از آن زمان که نطفه اش بسته می‌شود تربیت هم آغاز شود و از همان لحظه دارای حق و حقوق است اسلام معتقد است که انسان‌های سالم و با تقوا و با ایمان می‌توانند در تربیت فرزندان موفق باشند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: مَن تَزَوَّجَ امرَأةً لا يَتَزَوَّجُها إلاّ لِجَمالِها لَم يَرَ فيها ما يُحِبُّ ، و مَن تَزَوَّجَها لِمالِها لا يَتَزَوَّجُها إلاّ وَكَلَهُ اللّهُ إلَيهِ ، فعلَيكُم بذاتِ الدِّينِ[1]. هر كه با زنى به خاطر زيبايى اش ازدواج كند ، دلخواه خود را در او نبيند و هر كه با زنى به خاطر مال و ثروتش ازدواج كند خداوند او را به همان مال و ثروت وا گذارد ، پس بر شما باد [ازدواج با ]زنان متديّن .

انسان باید در انتخاب همسر بسیار تلاش کند اگر همسر او زنی با ایمان و با تقوا باشد فرزند او به درستی تربیت می‌شود و آینده نیکویی خواهد داشت.


[1] حاج میرزا حسین نوری طبرسی  ج 14 ص154