آخرالزمان در باور شیعیان

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آخِرٌ الزَّمان، اصطلاحي كه در فرهنگ اديان بزرگ دنيا ديده مي‌شود و در اديان ابراهيمي از اهميت و برجستگي ويژه‌اي برخوردار است. عقايد مربوط به آخر الزمان بخشي از مجموعة عقايدي است كه به پايان اين جهان و پيدايش جهان ديگر مربوط مي‌شود و اديان بزرگ دربارة آن پيشگوييهايي كرده‌اند


آخرالزمان در باور شیعیانافزون بر اصطلاح «علائم آخرالزمان»، در فرهنگ مسلمانان اصطلاح مشابه ديگري است و آن «اَشْراطُ السّاعَه» (علادم برپا شدن رستاخيز) است. گرچه اين اصطلاح به علائم وقوع قيامت اختصاص دارد، ‌ولي از بررسي رواياتي كه زير اين عنوان در كتابهاي حديث نقل شده است، بر مي‌آيد كه مضمون اين روايات، مطالب مشترك بسياري با روايات آخرالزمان دارد و بسياري از علائم، در هر دو دسته از روايات ذكر شده است (ابن ماجه، 2/1341، 1342، 1343). با وجود اشتراك در مضمون روايات ياد شده، اين مطلب مسلم است كه در همة ادوار تاريخ مسلمانان، مسألة آخرالزمان به صورت آشكاري از مسألة قيامت تفكيك شده است. به عقيدة مسلمانان، قيامت همان احوالي است كه پس از فناي اين عالم مادي واقع مي‌شود، ولي دورة آخرالزمان، قسمت پاياني همين عالم است و به اين عقيده مربوط مي‌شود كه عالم اجسام (دنيا) سرانجام فاني خواهد شد و زمان به پايان خواهد رسيد

در نظر عده‌اي از مفسران متأخر مسلمان، علاوه بر رواياتي كه از آن سخن گفته شد، در قرآن آياتي است كه نظر به آيندة جوامع انساني دارد و دربارة حكومت توحيد و عدل در آيندة زندگي انسان مطالبي بيان مي‌كند. اينان معتقدند كه آيات مربوط به استخلاف انسان در زمين، فرمانروا شدن نيكوكاران زمين (وراثت صالحان) و پيروزي حق بر باطل به رغم جولان دائمي باطل، آياتي هستند كه سرنوشت آيندة بشريت را پيشگويي مي‌كنند و مستقيماً به مسألة آخرالزمان مربوط مي‌شوند. محمد رشيد رضا (9/80)، محمدحسين طباطبايي (14/330) و سيد قطب‌ (5/3001، 3002) به ترتيب در ذيل آيات 128 از سورة 7 (اعراف)، 105 از سورة 21 (انبياء) و 171ـ172 از سورة 37 (صافات) قرآن، اين عقيده را توضيح داده‌اند.

تفاوتي كه ميان علماي قديم شيعي و سني در اين مسأله هست، اين است كه علماي اهل سنت آياتي را كه در آنها وعدة پيروزي حق بر باطل و وراثت مؤمنان در زمين داده شده، مربوط به پيروزيهاي صدر اسلام مي‌دانند، ولي علماي شيعه معتقدند كه اين آيات مربوط به عصر مهدي موعود است

كليات عقايد مربوط به آخرالزمان از جمله مطالبي است كه تقريباً در ميان همة فرقه‌هاي بزرگ اسلام پذيرفته شده است، ولي اينكه آيا تحولات آخرالزمان با ظهور مهدي موعود پديدار خواهد شد نيز اينكه مهدي موعود چه كسي است، مورد اختلاف است.

خرالزمان از منظر مسلمانان

در قرآن کردم مطلب صریحی در مورد آخرالزمان وجود ندارد و این اصطلاحی است که در منابع حدیثی و تألیفات مسلمانان دیده می شود.این اصطلاح در کتابهای تفسیر و حدیث در دو معنا استفاده شده:معنای اول ، از آغاز نبوت پیامبر تا وقوع قیامت را شامل می شود و معنای دوم،فقط بخش آخر مربوط به این دوره زمانی است که در آن مهدی موعود ظهور می کند و تحولات عظیمی در جهان رخ می دهد .

از مجموع روایاتی که در کتابهای حدیث،تفسیر و تاریخ بیان شده اینطور به دست می آید که پیش از ظهور مهدی موعود فساد اخلاقی و ظلم و ستم همه ی جهان را فرا می گیرد و پس از ظهور مهدی،تحولات عظیمی در جهان رخ می دهد. انسانها به رشد کامل عقلی و عملی می رسند و فساد و ظلم از بین می رود.

برخی عصر آخرالزمان را که مربوط به عصر مهدی موعود است بر اساس پیشگویی هایی که در احادیث آمده اینطور تفسیر می کنند :«پیروزی نهایی صلاح و عدالت و آزادی،حکومت جهانی واحد،عمران تمام زمين، بلوغ بشريت به خردمندي كامل و آزادي از جبرهاي طبيعي و اجتماعي، برقراري مساوات كامل ميان انسانها در امر ثروت، منتفي شدن كامل مفاسد اخلاقي، منتفي شدن جنگ و سازگاري انسان و طبيعت».[۱]

اعتقاد به مهدى موعود، از مسائل اساسى‌اسلام است و ريشه در قرآن كريم دارد. اين كتاب آسمانى با قاطعيت تمام، پيروزى حق بر باطل و قيام حضرت مهدى عليه‌السلام را به تمامى انسان‌ها نويد مى‌دهد.[31] خداوند مى‌فرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»(نور: 55)؛ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين، جانشين [خود ]قرار دهد؛ همان‌گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند، جانشين [خود ]قرار داد. و آن دينى كه برايشان پسنيده است، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به امن مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد؛ آنانند كه نافرمانند. اين وعده الهى به مؤمنان و بندگان صالح كه خلافت زمين را به آنها واگذار كند، امرى است قطعى و يقينا روزى محقق خواهد شد.[۲]


هر انقلابى كه بخواهد از طريق اسباب عادى و طبيعى اجرا شود، احتياج به مقدمات و زمينه‌هاى فرهنگى، سياسى، نظامى و ... دارد. نمى‌توان گفت در سطح جهان انقلابى به پا خواهد شد بى آنكه افكار عمومى جهانيان آماده آن باشند. امكان ندارد انقلاب جهانى صورت بگيرد ولى نيروهاى انسانى آن قبلا تربيت نشده باشند. عاقلانه نيست كه چنين انقلاب عظيمى بدون پشتوانه‌هاى سياسى و نظامى صورت بگيرد. حتما اين انقلاب بايد در سايه اتحاد و يكپارچگى بزرگى انجام شود. بنابراين زمينه‌ها و مقدمات اين انقلاب، نردبان اين انقلاب است.[۳]

شيخ طوسى در كتاب الغيبه- كه از منابع معتبر شيعه است- مى‌فرمايد:

هم ما و هم خداوند قدرت باز كردن دست امام زمان (عج) در تصرف امور و تقويت سلطنت وى را داريم. پس اگر فرضا خداوند به وى بسط يد نداد مى‌دانيم كه تقويت و بسط يد او بر ما واجب است ... اگر بسط يد از كارهاى خداوند مى‌بود، ناچار مى‌بايست خلق را مقهور و مجبور بر تمكين سازد و پبين امام (ع) و كيد دشمنانش حائل شود كه او را آزار نكنند. و يا او را به وسيله فرشتگان تقويت و مدد فرمايد و چه بسا كه اين كارها منجر به سقوط غرض تكليف و حصول اضطرار شود پس بر ما واجب است كه در هر حال دست امام را در امور باز گذاريم.[3]

خلاصه اين كه، بر اساس نظريه اختيارى بودن ظهور، اختيار، اراده و همت شيعيان بايد زمينه‌هاو مقدمات ظهور را محقق كند تا حضرت مهدى (ع) بتواند همراه با شيعيان خويش، انقلاب جهانى به پا كند. اين نظريه مى‌گويد: تا وقتى شيعيان اقدام به ايجاد زمينه و مقدمات ظهور نكنند، ظهور نيز در انتظار اقدام آنها خواهد نشست. گرچه به ما وعده حتمى داده شده است كه روزى شيعيان، به اين توفيق خواهند رسيد و زمينه‌هاى اين حكومت جهانى را مهيا خواهند كرد و عطر حكومت عدل مهدى (ع) جهان را فرا خواهد گرفت. بنابراين اگر چشمان ما به آسمان دوخته شده تا فرشتگان و جنيان چنين انقلابى انجام دهند، جز سراب حكومت عدل جهانى را نخواهيم ديد.

بعضى بر اين گمانند كه علايم ظهور، سبب ظهور يا عامل تعجيل آن است؛ لذا اين علامتها را چشم براهند؛ گويى اين علامتها هستند كه مى‌خواهند انقلاب جهانى كنند. اما حقيقت اين است كه علايم فقط نشانه ظهور هستند نه اين كه عامل ظهور يا سبب تعجيل در وقت ظهور باشند.

  1. آخرالزمان. ج. اول. ص. ۱۰۲.
  2. نشریه معرفت. ج. ۱۶۰. مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی«رحمةالله علیه». ص. ۶.
  3. ماهنامه موعود. ج. ۴۸. مؤسسه فرهنگی هنری موعود عصر. ص. ۲۹.