طلاق خلع

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

طلاق خلع، راهی برای جدایی در صورت ناخشنودی زن از شوهر است. طلاقی که تنها زوجه از زوج کراهت دارد و با پرداخت فدیه از وی جدا می‌شود[۱] و مرد حق رجوع ندارد، مگر آنکه زن از بذل مال خود منصرف شود.

تعریف

طلاق خُلع یکی از انواع طلاق و از نوع بائن و ایقاع است. طلاقی که زوجه در آن به جهت کراهت از زوج با بخشیدن مهریه (تمام یا بخشی از آن) یا مال دیگری که به آن فدیه گفته می‌شود از همسر خود جدا می‌شود.[۲] تمام شرایط طلاق در آن معتبر است. رجوع مرد زمانی جایز است که زن از بذل (فدیه) در مدتی که در عده هست، برگردد. تا زمانی که زن از بذل خود برنگردد مرد حق رجوع ندارند. بعد از رجوع طلاق خلع تبدیل به طلاق رجعی می‌شود. بعد از عده چنانچه زن از بذل خود برنگردد و مرد بخواهد رجوع کند باید صیغه عقد خوانده شود.[۳]

مفهوم شناسی

۱_خلع: «خُلع» از ریشه «خَلع» استعاره‌ای از خلع لباس، یعنی درآوردن آن است، جدا شدن مرد از لباس همسری است که از طریق ازدواج شرعی بر تن کرده، به دلیل فرموده خداوند متعال در آیه ۱۸۷ سوره بقره :(هن لباس لکم وأنتم لباس لهن)[۴][۵]

۲_کراهت:واژه‌ای ای عربی است. معنای مصدر آن در کتب لغت :شدت، سختی، ناخوشایندی و مشقت است.[۶][۷]

۳_فدیه:بذل مال از طرف زن که باید با طیب نفس پرداخت شود. در بعضی مواقع، شوهر برای اینکه زن مهریه‌اش را ببخشد او را اذیت میکندتا زن از او متنفر شود و بگوید جانم آزاد مهرم حلال. این ببخش از روی طیب نفس نیست و در فتوای علما گرفتن این پول در قبال طلاق جایز نیست و طلاق خلع صحیح نیست[۸]

کیفیت کراهت زوجه از زوج

شرط طلاق خلع کراهت زوجه از زوج است.نوع کراهت میتواند:۱)می‌تواند هرنوع کراهتی باشد چه کراهت ذاتی، چه کراهت عرضی.[۹]

۲)کراهت زوجه می‌تواند به واسطه بعضی خصوصیات که در شوهر است باشد، مثل بد گِل بودن و کج‌خلق بودن، یا آن که به واسطه چیزهای خارجی باشد، مثل زن دیگر داشتن یا ادای حقوق زن را نکردن.[۱۰]

منابع

  1. سوره بقره، قران (آیه۲۲۹).
  2. خمینی، روح‌الله (۱۳۹۲). ترجمه کتاب تحریر الوسیله. ج. ۲. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. ص. ۳۷۳.
  3. «کتاب خلع و مبارات». پرتال امام خمینی ره.
  4. قرآن، سوره بقره، آیه ۱۸۷
  5. شهید، ثانی. الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (به عربی). ج. ۶. به کوشش سید محمد کانتر. جامعة النجف الدینیة. ص. ۸۷.
  6. الفراهیدی البصری، أبو عبد الرحمن الخلیل. العین (به عربی). ج. ۳. به کوشش مهدی المخزومی، إبراهیم السامرائی. دار ومکتبة الهلال. ص. ۳۷۶.
  7. الانصاری الافرقی، محمد بن مکرم. لسان العرب (به عربی). ج. ۱۳. دار صادر - بیروت. صص. ۵۳۴و۵۳۵.
  8. آیت الله‌سیستانی، منهاج الصالحین، ج 3، م 616؛ آیت‌الله تبریزی و آیت‌الله وحید، منهاج الصالحین، کتاب الطلاق، م 1496؛ صافی، هدایه العباد، ج 2، کتاب الخلع، م 16؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 2، کتاب الخلع، م 14؛ دفتر:آیات عظام فاضل، خامنه‌ای، نوری، مکارم و بهجت. (احکام ازدواج، سیدمجتبی حسینی)
  9. مکارم شیرازی، ناصر. احکام خانواده. ۲. ج. ۱. به کوشش حجة الإسلام وحید علیان نژاد. قم: امام علی بن ابی طالب علیه السلام. ص. ۴۱۴.
  10. خمینی، روح‌الله (۱۳۹۲). رساله نجاة العباد و حاشیه بر رساله ارث ملا هاشم خراسانی (به فارشی). ج. ۱. به کوشش موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)- دفتر قم. ایران- تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س). ص. ۳۱۹.