تجمل‌گرایی

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تجمل گرایی و عوامل آن در قرآن و حدیث

یکی از مهم‌ترین معضلات عصر حاضر در اغلب جوامع بشری، رواج فرهنگ مصرف زدگی و تجمل گرایی است. از دیدگاه اسلام یکی از راه‌های دستیابی به سطح مطلوبی از زندگی متعادل، پرهیز از تجمل گرایی و اسراف و روی آوردن به اعتدال و میانه‌روی است.

به واقع با ارزش شدن ثروت و در پی آن گسترش تجمل گرایی و دنیا پرستی در زندگی بشر خطرات و آسیب‌های اساسی بر انسان‌ها و اجتماع آنان وارد خواهد ساخت.

مقدمه

امروزه با توجّه به ترقی علم و تکنولوژی و تولید انبوه ابزار و لوازم رفاهی و غیر ضروری توسط سرمایه داران و تبلیغات فراوان برای فروش اجناس تولید شده و کسب منفعت بیش تر، انسان‌ها را به سوی مصرف گرایی و مادّی گرایی سوق داده‌اند که این امر باعث رواج فرهنگ مصرف گرایی، اسراف و تجمّل گرایی در جوامع شده است.

در آموزه‌ها و احکام دین اسلام پیآمدهای گرایش به دنیا و تجمّل گرایی به وفور دیده می‌شود و مدام انسان‌ها را تذکّر داده و راه برخورد با متاع زودگذر دنیا را آشکارا بیان کرده است: ﴿وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾.[۱] علی ابن ابیطالب ظاهر فریبندهٔ دنیا را به مار خوش خط و خال تشبیه کرده که دارای زهری کشنده است: «مَثَلُ الدُّنیا کَمَثلِ الحَیّةِ لَیّنٌ مَسُّها و السُّمُّ النّاقِعُ فی جَوفِها، یَهوی اِلیها الغِرُّ الجاهِلُ وَ یَحذَرُوها ذوالُّبِّ العاقلُ»[۲]

تجمّل در لغت

تجمّل از مادهٔ «جَمُلَ» و به معنی حُسن و زیبایی و از باب «تَفَعُّل» می‌باشد.[۳]

تجمّل در فرهنگ فارسی به معنی آراسته شدن، زینت یافتن و خودآرایی آمده است.[۴]

برخی معنی گسترده‌تری از آن ارائه داده‌اند و به معنای زیور بستن، آذین کردن، خود آراستن، مال و وسایل گرانبها داشتن، خودآرایی، جاه و جلال، خدم و حشم، سامان و بزرگی گرفته‌اند.[۵]

واژهٔ «گرایی» که اغلب پس از تجمّل و به صورت پسوند همراه آن می‌آید، به معنی آهنگ کردن، میل و رغبت کردن می‌باشد.[۵] بنابراین ترکیب تجمّل گرایی به معنای میل و رغبت به تجمّل است؛ به عبارت دیگر، آهنگ و قصد، گرایش و تمایل به زیور و زینت آلات و ظواهر دنیوی است.

تجمّل در اصطلاح

تجمّل در اصطلاح مصرف بیش از حدّ نیاز و تجاوز از حدّ اعتدال و عرف مال و سرمایه در اموری مانند پوشاک، مسکن، لوازم زندگی، طعام، مرکب، جواهر و زیور آلات، ساختمان و ادوات دفتر کار، لذّات، تفریح و سرگرمی، جلسات و جشن‌ها و مراسمات رسمی و غیررسمی است که فرد دچار آن شده است.[۶]

عوامل تجمل گرایی

تجّمل گرایی نشأت گرفته از عوامل و انگیزه های درونی افراد و هم چنین متأثر از محیط پیرامون اشخاص است ، زیرا انسان موجودی دو بعدی بوده و دارای جنبه مادی و معنوی می باشد. بنابراین انسان تحت تأثیر تمایلات درونی و عالم خارج بوده و این عوامل به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر روح و جسم او اثر گذاشته و رفتارهای او را سامان می بخشد.

عوامل درونی

انسان موجودی مختار و صاحب اختیار است، با توجه به این فطرت خدادادی، قادر به انتخاب در برآوردن تمایلات و خواسته های فردی خود است؛ حال اگر این انسان، تحت آموزش صحیح و تعالیم دینی قرار گیرد و از اوامر و وسوسه های نفس امّاره و وسوسه گر خّناس دوری نماید، می تواند راه درست و مستقیم را انتخاب نماید ، در غیر این صورت ، راه انحراف و افراط را پیموده و گرفتار دنیا پرستی و رفتارهای ناهنجاری چون تجّمل گرایی خواهد شد.در ذیل برخی ازعوامل درونی انسان که زمینه ساز انحراف و غوطه ور شدن در تجّمل است ، بیان می شود:

ضعف ایمان

یکی از عوامل درونی انسان كه موجب سوق انسان به سمت تجّمل گرایی می شود ، ضعف ایمان اوست. ایمان امری واقعی و باطنی است  که جایگاه آن درون و قلب آدمی است ، نه زبان و ظاهر او ؛. هر اندازه ایمان افراد قوی تر و راسخ تر باشد ، به همان میزان از گناه و توجه به دنیا و متاع آن کاسته می شود و مصونیت از گناهان بيش تر می شود. عکس این موضوع نيز صادق است، ضعف ایمان ، انسان را به سمت کارهایی سوق می دهد که سود و مصالح دنیوی فرد در آن قرار دارد.

قرآن کریم نتیجه ایمان نداشتن به معاد و دل خوش کردن به دنیا و غافل شدن از آیات الهی را منتهی به آتش دانسته و در مقابل ، ایمان را موجب هدایت و دریافت پاداش در آخرت ذکر فرموده است: ( إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ * إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ) [۷]

هوای نفس

یکی از عوامل مهم زیاده خواهی و افراط، هوای نفس انسان است و تجّمل گرایی که سنبل و مصداق بارز افزون طلبی و تعدی از حق و حدود الهی است ، می تواند نتیجه تبعیت از هوای نفسانی باشد ، که چنان چه مهار و کنترل نشود، قطعاً انسان را به هلاکت و دوزخ رهسپار می کند.

خداوند متعال در قرآن کریم ، هوای نفس انسان را ، عامل بسیاری از گناهان و خطاها معرفی می کند و از آن در اصطلاح  نفس اماره  یاد می کند : ﴿... إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ ﴾[۸]

و پیامبر اسلام را از پیروی و اطاعت افرادی که طالب تجمّلات دنیا و تابع هوای نفسانی خود هستند ، بر حذر داشته و می فرماید: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾ [۹]

برتری جویی

گاهی اوقات برخی از رذایل اخلاقی مانند برتری جویی یا خود برتر بینی ، منشأ و عامل انحرافات رفتاری از جمله تجّمل گرایی است. افراد به دلایل مختلف از قبیل حبّ نفس ، نژاد وقبیله ، موقعیت اجتماعی ، موقعیت علمی ، توانایی هنری و... خود را بالاتر و برتر از دیگران احساس کرده و برای تحمیل این پندار به دیگران، دست به خود نمایی می زند. نتیجه ی این گونه اندیشه و تفکّر این است که اشخاص با استفاده از البسه، زیورآلات و اسباب اشرافی گری، دست به تجمّل گرایی می‌زنند.

قرآن کریم علّت اسراف و تعّدی فرعون را به برتری جویی او نسبت می دهد و می فرماید ﴿... وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾[۱۰] . در جای دیگر پس از بیان شرح حال قارون و ذکر عاقبت وی (فرو رفتن در زمین)، اشاره به برتری جویی و فساد وی نموده و متذکر گردیده که سرای آخرت از آن پرهیزکاران است نه برتری جویان و مفسدین : ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾.[۱۱]

بنابراین میان دو صفت برتری جویی و تجمل گرایی ارتباطی مستقیم وجود داشته و فرد برتری طلب برای انتقال این حس و پندار خود، اغلب دست به تعدی و تجمل گرایی می زند.

جهل و نادانی

دل بستن به دنیا و علاقه مندی به زندگی اشرافی و تجمّل گرانه، علاوه بر عوامل ذکر شده، می تواند ناشی از جهل انسان از زشتی و پلیدی برخی رفتارها باشد.

عقل که در برابر جهل قرارداد عبارت از نیرویی درونی که تشخیص دهنده ی خوبی و بدی است که تکلیف به واسطه ی آن به انسان ها ثابت یا ساقط می شود و در شیعه یکی از منابع فقهی محسوب می شود. جعفر بن محمد ، ششمین امام شیعیان دوازده‌امامی ، جایگاه و اهمیت عقل را چنین بیان می کند: مَنْ کانَ عاقلاً کانَ لَهُ دينٌ وَ مَنْ كانَ لَهُ دینٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ[۱۲]

علاقه مندی به دنیا و مادّیات

یکی دیگر از علل گرایش به تجمل و زینت ، علاقه و محبت قلبی انسان به دنیا و زخارف آن است.

سیّد روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی در این باره می گوید : چون انسان وليده این عالم طبیعت است و مادر اولين دنیاست و اولاد این آب و خاک است ، حبّ این دنیا در قلب او از اوّل نشو و نما ، مغروس است ، و هر چه بزرگ تر شود، این محبت در دل او نمو می کند و به واسطه این قوای شهویه و آلات التذاذیه که خداوند به او مرحمت فرموده، برای حفظ شخص و نوع ، محبت او روزافزون می شود و دلبستگی او رو به ازدیاد گذارد، چون این عالم را محل التذاذات و تعیّشات خود می پندارد و مردن را اسباب انقطاع از آن ها می داند، و بدان که نفس در هر حظّی که از این عالم می برد، در قلب اثری از آن واقع می شود که تأثر از مُلک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا، و التذاذات هر چه بیش تر باشد، قلب از آن بیش تر تأثر پیدا می کند و تعلق و حُبّش بیش تر می گردد، تا آن که تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد و این منشأ مفاسد بسیاری است؛ تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سّئیات برای همین محبت و علاقه است.[۱۳]

پیامبر اسلام سرآغاز و منشاء همه ی انحرافات و خطایای بشر را ناشی از دنیا دوستی و دل بستن به ظواهر آن دانسته و فرمودند: حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئةٍ .[۱۴]

عوامل بیرونی

علاوه بر عوامل درونی که باعث گرایش به تجمل می شود ،عواملی نیز از بیرون انسان را به سمت تجمل گرایی سوق می دهد.

تقلید

گاهی ممکن است ، فردی آگاهانه یا ناآگاهانه تحت الگوی شخص دیگری قرار گرفته و خویش یا اعمال و اندیشه یا همه چیز خود را شبیه او کند.

و زندگی اش را با کسانی که در نظر او شرافت و موقعیت دارند ، هماهنگ سازد. این احساس اگر همراه با هدایت عقل و انتخاب الگوهای مناسب و صحیح باشد، انسان در جهت رشد کمالات و فضایل اخلاقی به پیش می برد و برعکس چنان چه این خوی انسانی با تعصب و جهل و خواسته های نفسانی همراه شود ، نتایجی خطرناک و زیان بار در زندگی انسان دارد .

تقلید در لغت به معنی گردنبند به گردن انداختن ، از روی کار دیگری، کاری انجام دادن ، در امور شرعی و عبادات از مجتهدی پیروی کردن است . < عمید ، فرهنگ فارسی ، ص 450 > در این جا مراد آن است که فردی آگاهانه یا ناآگاهانه تحت الگوی شخص دیگری قرار گرفته و خویش را یا اعمال، اندیشه یا همه چیز خود را شبیه او کند.

پانویس

منبع

  1. انعام/سوره6، آیه 32.
  2. نهج البلاغه حکمت 119. نسیم حیات. ص. ۶۵۲.
  3. محمدی، حمید. صرف متوسطه. دارالعلم. ص. ۱۱۰.
  4. عمید، حسن. فرهنگ فارسی. امیرکبیر. ص. ۴۱۵.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ معین، محمد. فرهنگ فارسی. ج. ۱. تهران: امیرکبیر. ص. ۸۶۲.
  6. رستگاران، علیرضا. تجمل گرایی از دیدگاه اسلام. قم: مرکز پزوهش‌های اسلامی صدا و سیما. صص. ۱۸.
  7. یونس /سوره 10.آیه 6و7.
  8. قرآن کریم .سوره یوسف آیه 53.
  9. قرآن کریم .سوره کهف 28.
  10. قرآن کریم.سوره یونس .آیه 83.
  11. قرآن کریم سوره قصص آیه 83.
  12. ابو جعفر محمد بن علی، صدوق. كمال الدّين و تمام النّعمة. موسسه النّشر اسلامية. ص. ۱۶.
  13. موسوی خمینی، سید روح الله. چهل حدیث. تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی (ره). صص. ۱۲۲–۱۲۳.
  14. مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار. کتاب فروشی اسلامی. ص. ۲۵۸.