کاربر:Cheshme
| اخلاق اسلامی | |
|---|---|
| کاربرد | |
| معنای اصطلاحی | مجموعه ای به هم پیوسته از قول، فعل و عمل |
| معنای فارسی | بایدها و نبایدهای رفتار |
| پراهمیت نزد | مسلمانان |
| کاربرد | رفتارهای فردی و اجتماعی |
| موضوع بررسی | اخلاق و اجتماع اسلامی |
|---|---|
| معنای اصطلاحی عنوان | مجموعه ای به هم پیوسته از قول، فعل و عمل |
| معنای لغوی عنوان | طبع، عادت، رفتار |
| کاربرد در | اخلاق کاربردی |
| وبگاه رسمی |
مفهوم اخلاق و ارتباط آن با جامعه
تعریف اخلاق
اخلاق بر وزن اَفعال کلمهای عربی جمع واژه «خُلق» است. «خُلق» به ویژگیهای نقش انسان گفته میشود، همان گونه که «خَلق» به صفات بدن گفته میشود. در واقع خَلق به معنی صورت ظاهری و خُلق به معنی صورت باطنی است.[۱] انسان، همانطور که دارای صورتی دنیایی است، یک صورت و شکل ملکوتی و غیبی هم دارد، صورت غیبی انسان، تابع ملکات نفس و خُلق باطن است. به همین دلیل صورت باطنی انسان «خُلق» مانند صورت ظاهرش «خَلق»، دارای هیئت و ترکیبی زشت یا زیباست.[۲] به تعبیری دیگر، از نظر دینی و علمی، تخلّق به خُلق نیک یا بد، عبارت از این است که نفس انسان از صفتی شکل بگیرد و آن صفت در نهاد او به صورت ملکه نفسانی درآید و بتواند با سهولت و بدون محاسبه و فکر، آن خُلق را عملاً به کار بندد. به همین دلیل است که با انجام یک یا چند بار بخشش، خُلق سخاوت به صورت ملکه در نمیآید و آدمی، سخاوتمند محسوب نمیگردد.[۳] بر اساس این تعریف، اخلاق عبارت از صفات نفسانی است و اخلاق نیکو به ملکاتی گفته میشود که منشأ صدور اعمالی گردد که از نظر شرع و عقل شایسته و پسندیده باشد. اخلاق سوء نیز عبارت از یک سلسله ملکاتی است که اعمال زشت و افعال ناپسند از آنها سرچشمه بگیرد.[۴]
از نظر اسلام اخلاق مجموعهای به هم پیوسته از قول، نیّت و عمل است و بر این اساس اخلاق آن کس مورد قبول است که از من و خودپرستی خود بیرون آمده و طبق موازین گفتار و رفتار کند. غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی خود را با نیروی عقل و خِرد اندازهگیری کرده و آنها را در حدود مصلحت اعمال میکند.[۵]
ضرورت اجتماع
اجتماع یعنی جمع شدن، دور هم گرد آمدن و به هم پیوستن. زندگی که در کنار مردم و با مردم ایجاد شود را اجتماع میگویند.[۶]
ضرورت اجتماع برای انسان امری حیاتی است که از چند جنبه قابل بررسی است:
۱ـ جنبه فطری بودن آن: بدین معنی که عدهای از فلاسفه و متفکران قدیم و جدید بر این باورند که انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است.
۲ـ جنبه تأمین نیاز: بدین معنی که انسان برای یافتن جفت و داشتن یک زندگی انسانی و آرام و رفع نیازهای حیات، ناگزیر است جمعی زندگی کند.
۳ـ شکوفایی انسان: بسیاری از ابعاد وجودی انسان در حیات جمعی شکوفا میشوند و حتی در میان جمع معنی پیدا میکنند.
پس اگر اجتماع نباشد تمایلات و عواطف، انسانیت و اخلاق، گذشت و ایثار معنی پیدا نمیکنند.[۷]
ارتباط اخلاق با اجتماع
در شریعت اسلام سه بخش متفاوت برای زندگی سالم و شایسته اجتماعی ذکر شده است، یک بخش در عقاید جای گرفته و اعتقادات را شکل میدهد، بخشی دیگر، قوانین اجتماعی هستند که برای بهتر زیستن در اجتماع است و دسته سوم نیز، اخلاق است که ابعاد فردی و اجتماعی را شامل میشود. در زندگی فردی و اجتماعی نیاز به اخلاق به عنوان روح جامعه اسلامی به شدت احساس میشود؛ زیرا اخلاق، مجموعهای از بایدها و نبایدهایی است که میتواند جنبه فردی و اجتماعی داشته باشد و به زندگی انتظام بخشد. بسیاری از فضایل و رذایل اخلاقی با زندگی اجتماعی انسان بستگی دارد. البته بسیاری از مسائل اخلاقی هم هستند که فقط جنبه فردی دارند و در مورد یک انسان تنها نیز، صادق است؛ مثلاً، صبر و جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پیشامدها، استقامت و تنبلی در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمتهای بی پایان او و امثال این امور که بزرگان در کتب اخلاقی از آن بحث نمودهاند و جزء فضایل یا رذایل اخلاقی شمردهاند، میتواند جنبه فردی داشته باشد و دربارهٔ یک فرد که زندگی کاملاَ جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند، از اینجا تقسیم اخلاق به اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی روشن میگردد، ولی اخلاق اجتماعی وزنه سنگینتری در علم اخلاق دارد و شخصیت انسان بیشتر بر محور آن دور میزند، اگر چه اخلاق فردی نیز سهم قابل توجهی دارد. اخلاق اجتماعی به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنا میبخشد، این اخلاق زندگی اجتماعی را سامان بخشیده و روابط را تنظیم میکند، کسانی که اخلاق اجتماعی را مورد توجه قرار میدهند بیش از دیگران حقوق اجتماعی و مصالح جامعه را رعایت کرده، افرادی مسئولیت پذیر، با وجدان و منظم هستند.[۸]
ارجاعات
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۹۷: ۲۵۳.
- ↑ جباران، درسنامه علم اخلاق، ۱: ۱۳.
- ↑ اسماعیلی یزدی، فرهنگ اخلاق، ۱۹.
- ↑ فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ۹۵.
- ↑ قائمی، اخلاق و معاشرت در اسلام، ۳۲.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۷۷.
- ↑ قائمی، اخلاق و معاشرت در اسلام، ۱۵.
- ↑ تقوی، زندگی در پرتو اخلاق، ۲۹-۳۱.
منابع
- مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۴). بحارالانوار. بیروت: موسسه الوفاء.
- جباران، محمدرضا (۱۳۸۴). درسنامه علم اخلاق. قم: هاجر.
- اسماعیلی یزدی، عباس (۱۳۸۵). فرهنگ اخلاق. قم: مسجد جمکران.
- فیض کاشانی، محسن (۱۰۹۱). محجه البیضاء. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- قائمی، علی (۱۳۷۵). اخلاق و معاشرت در اسلام. تهران: امیری.
- عمید، حسن (۱۳۸۷). فرهنگ فارسی عمید. تهران: امیرکبیر.
- تقوی، عبدالمحمد (۱۳۷۹). زندگی در پرتو اخلاق. قم: موسسه بوستان کتاب.