مراتب نفس

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
علمای اخلاق برای روح و نفس مراتبی را گفته اند برخی چهار مرتبه و برخی ده و برخی سیزده مرتبه و بعضی بیشتر از آن گفته اند. اما مشهور در کتابهای اخلاقی سه مرتبه است.

معنای لغوی و اصطلاحی

نفس به معنای ذات، حقیقت و جان آمده است.[۱]. همچنین در اصطلاح فلسفه، نخستین مرتبه کمال برای جسم طبیعی محسوب می‌شود که آثار حیات مانند نمو، ادراک و حرکت ارادی بالقوه از آن صادر می‌گردد.[۲] ا خمینی بنیانگذار انقلاب این تعریف را پذیرفته و معتقد است مراد از کمال اول چیزی است که شیء به‌واسطه آن از قوه و نقص خارج شده و به فعلیت می‌رسد. حکما نفس را به دو قسم فلکی و عنصری و عنصری را به نباتی و حیوانی و انسانی تقسیم می‌کنند و موضوع بحث اینجا نفس انسانی است.

نفس با اصطلاحات دیگری، چون روح و عقل مرتبط است. عقل در ذات و فعل مجرد از ماده است؛ اما نفس در ذات مجرد از ماده و در فعل نیازمند به ماده است. روح در نزد فلاسفه کاربردهای چندی دارد ازجمله؛ روح مجرد را عقل و روح مدبر اجسام طبیعی را نفس می‌نامند. در اصطلاح عرفانی، از نفس انسانی به روح تعبیر می‌کنند و در اصطلاح طبیعی و عرف طبیبان، روح به روح بخاری گفته می‌شود که مبدأ آن دماغ و مجرای آن اعصاب است و مرتبه نازله روح مجرد انسانی است.[۳]

مراتب نفس در قرآن

۱- نفس امّاره

نفس امّاره مرتبه ای از نفس است که پیوسته انسان را به زشتی ها و بدی ها دعوت می کند و شهوات و گناهان را در برابر او زینت می بخشد. این همان چیزی است که قرآن از زبان زلیخا و به روایتی از زبان حضرت یوسف می فرماید:

«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی...»؛ من هرگز نفس خود را تبرئه نمی کنم چرا که نفس سرکش همواره انسان را به بدی ها فرمان می دهد[۴]. مگر آنکه خداوند به لطف خاص خود آدمی را نگهدارد.                                                                    

نفسی که تحت تربیت صحیح اسلامی و انسانی قرار نگرفته است همواره انسان را به کارهای زشت و گناه سوق می دهد چنین نفسی همانند کودکی است که هر چه را می بیند می خواهد خواه برای او خوب و مفید باشد و خواه برای او بد و مضر باشد.

۲- نفس لوّامه

دومین مرتبه از مراتب نفس، نفس لوّامه است که انسان به دنبال انجام گناه و خطاها، خود را ملامت می کند و از عمل سوء خود پشیمان می شود. قرآن به این نفس سوگند یاد کرده و می فرماید:

«وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ»[۵]؛سوگند به نفس لوّامه.

این مرتبه از نفس در دنیا به صورت وجدان اخلاقی در انسان بروز می کند و در قیامت نیز برای همگان مطرح است. محمد پیامبر اسلام فرمود:

ای ابن مسعود کارهای نیک بسیار انجام بده زیرا در قیامت نیکوکار و بدکار پشیمان می شوند، نیکوکار می گوید: کاش حسنات و نیکی های بیشتری انجام داده بودم و گناهکار خود را ملامت می کند که چرا از اطاعت دستورات خداوند کوتاهی کردم.[۶]

علی امام اول شیعیان فرمود:

«مَنْ سَرَّتْهُ حَسَناتُهُ وَ سائَتْهُ سَیئاتُهُ فَذالِک الْمُؤْمِنُ حَقّاً»[۷]؛ کسی که از نیکی هایش شاد و از گناهان و بدی هایش ناراحت شود، مؤمن واقعی است.

و کسی که دارای این مرتبه از نفس باشد به جهت ایمان و بیداری معنویش تا حدودی در برابر گناهان مصونیت دارد گرچه ممکن است مرتکب خطا و گناه شود؛ اما بعد از انجام گناه، خود را ملامت نموده و توبه می کند و به مسیر سعادت بازمی گردد.

۳- نفس مطمئنّه

یکی دیگر از مراتب نفس، نفس مطمئنه است. قرآن می فرماید: «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ][۸]؛ آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد.

در این مرتبه از نفس، روح تکامل یافته انسان، به مرحله ای رسیده است که نفس سرکش خود را رام کرده و به مقام تقوای کامل و احساس مسؤلیت رسیده و دیگر به آسانی نمی لغزد. چنین نفسی هنگامی که از دنیا می رود به او خطاب می شود که ای نفس مطمئنه به سوی پروردگار خویش باز گرد، در حالی که تو از خدا راضی هستی و هم خداوند از تو راضی و خشنود است.[۹]

مراتب نفس در اخلاق اسلامی

نكتۀ مهمى كه سنگ‏ بناى فهم مکتب اخلاقی عرفانی به شمار مى‏‌رود، توجه به نحوه تلقّى عرفا از قلمرو روح آدمى است، ايشان صقع نفس را مشتمل بر چند لايه و رتبه مى‏‌دانند كه در طول يكديگر و برهم مترتب مى‏‌شوند. يعنى برخلاف ديگران كه نفس را تك‌‏ساحتى و فقط قابل يک برش عرضى مى‌‏دانند كه براساس اين برش عرضى، آدمى به قواى ناطقه و شهويه و غضبيه و احتمالا وهميه تجزيه مى‏‌شود، عرفا بر اين باورند كه نفس آدمى داراى ساحت‏‌هاى متعدد طولى و ظرفيت‌‏هاى وجودى عمودى است كه به ترتيب و توأم با رشد معنوى او امكان فعليّت مى‏‌يابند. اين ساحت‌‏ها و مراتب‏ نفس‏ به ده لايه مى‏‌رسند.

ملا عبد الرزاق كاشانى در کتابشناخت اخلاق اسلامی این چنین می‌فرماید: نفس انسان داراى سه عنصر اوليه است؛ نفس حيوانى، اثر روحانى و سرّ الهى و هريك از اين سه، داراى سه رويكرد است: الف) به تدبير ما دون خويش؛ ب) به عين ذات خويش؛ ج) به كسب فيض از ما فوق خويش.[۱۰]

بدين شكل نفس داراى نه موقف مى‌‏شود. افزون بر اين‌ها، نفس داراى يك مرتبه جامع است كه مرتبه «احديت» نام دارد. بنابراين نفس داراى ده ساحت وجودى عمودى يا مراتب ده‌‏گانه صعودى است.[۱۱]‏ برخى عرفا اين ده مرتبه را اين‏ چنين نام‌‏گذارى كرده‏‌اند: غيب الجنّ؛ غيب النفس؛ نفس لوّامه؛ نفس مطمئنّه؛ غيب القلب؛ غیب العقل؛ مقام سرّ؛ غيب الروح؛ مقام خفىّ؛ غيب الغيوب (مقام أخفى).

مراتب ده‌‏گانه نفس و مقامات آنها

مراتب ده‏‌گانۀ نفس و مقامات ده‌‏گانۀ هريک از اين مراتب اینگونه است:

1. مقامات ده‏‌گانۀ مرتبه نخست نفس، «غيب الجن»: يقظه، توبه، محاسبه، انابه، تفكّر، تذكّر، اعتصام، رياضت، فرار و سماع كه مجموعاً به آن‏ها «بدايات» گفته مى‏‌شود.

2. مقامات ده‌‏گانۀ مرتبه دوم نفس، «غيب نفس»: حزن، خوف، إشفاق، خشوع، إخبات، زهد، ورع، تبتّل، رجاء و رغبت كه مجموعاً «ابواب» خوانده مى‏‌شوند.

3. مقامات ده‏‌گانۀ مرتبه سوم نفس، «نفس لوّامه»: رعايت، مراقبت، حرمت، اخلاص، تهذيب، استقامت، توكّل، تفويض، ثقه و تسليم كه مجموعاً به «معاملات» موسوم‌‏اند.

4. مقامات ده‏‌گانۀ مرتبه چهارم نفس، «نفس مطمئنّه»: صبر، رضا، شكر، حياء، صدق، ايثار، خلق، تواضع، فتوّت و انبساط كه مجموعاً به «اخلاق» معروف‌‏اند.

5. مقامات ده‌‏گانۀ مرتبه پنجم نفس، «غيب القلب»: قصد، عزم، ادب، ارادت، يقين، انس، ذكر، فقر، غنا و مقام مراد كه مجموعاً «اصول» نام گرفته‌‏اند.

6. مقامات ده‌‏گانۀ مرتبه ششم نفس، «غيب العقل»: احسان، علم، حكمت، بصيرت، فراست، إلهام، تعظيم، سكينه، طمأنينه و همّت كه مجموعاً به «اوديه» مشهورند.

7. مقامات ده‌‏گانۀ مرتبه هفتم نفس، «مقام سرّ»: محبّت، غيرت، شوق، قلق، عطش، وجد، دهش، برق، هيمان و ذوق كه مجموعاً «احوال» خوانده مى‌‏شوند.

8. مقامات ده‏‌گانۀ مرتبه هشتم نفس، «غيب الروح»: لحظ، وقت، صفاء، سرور، سرّ، نفس، غربت، غرق، تمكّن و غيبت كه مجموع را «ولايات» گفته‌‏اند.

9. مقامات ده‏‌گانۀ مرتبه نهم نفس، «مقام خفىّ»: مكاشفه، مشاهده، معاينه، حيات، قبض، بسط، سكر، صحو، اتّصال و انفصال كه اسم اين مجموعه «حقايق» است.

10. مقامات ده‌‏گانۀ مرتبۀ دهم نفس، «غيب الغيوب»: معرفت، فناء، بقاء، تحقيق، تلبيس، وجود، تجريد، تفريد، جمع و توحيد كه مجموعا به «نهايات» موسوم‏‌اند.[۱۲]

منابع

  • احمدپور، مهدی (۱۳۸۵). كتابشناخت اخلاق اسلامى: گزارش تحليلى ميراث مكاتب اخلاق اسلامى. قم: فتر تبليغات اسلامى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى.

منابع

  • ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. ج. ۶. صص. ۲۳۶.
  • ارسطو. فی النفس. بیروت: دارالقلم.
  • مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
  • مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی. بحار الانوار. بیروت: دار الاحیاء التراث العربی.
  • حکیم، محمدعلی. لطائف العرفان.
  • احمدپور، مهدی. كتابشناخت اخلاق اسلامى: گزارش تحليلى ميراث مكاتب اخلاق اسلامى. قم: دفتر تبليغات اسلامى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى.