ابنعنقاء
عوجِ بْنِ عَنَق، یا عوج بن عُنق / عاج بن عَنَق / عوج بن عَناق (اعناق)، از شخصیتهای معروف افسانهای است. اگرچه عوج بن عنق خاستگاهی سامی ـ عربی دارد، بهواسطهٔ نقل و تکرار داستانش در ضمن داستانهای پیامبران و روایات اسلامی، و متون تفسیری و حدیثی، در ادبیات رسمی و مکتوب و نیز در ادبیات عامهٔ ایرانیان بازتاب فراوانی یافته است. داستان عوج با تفاوتهایی، در اغلب متون تاریخی تفسیری سدههای نخست اسلامی مندرج است. اغلب داستانهایی که دربارهٔ عوج و خاندان عنق منقول است، از عهد عتیق ریشه میگیرد. در عهد عتیق، عناقیان به عظمت جثه و بلندقدی فوقالعاده مشهورند. مساکن آنها در میان اورشلیم و حبرون بوده و همواره با بنیاسرائیل در جنگ بودند تا سرانجام به دست اسرائیلیان به هلاکت میرسند.[۱]
افسانهها دربارهٔ او
در افسانهها آمده که او در منزل آدم زاده شد و تا زمان موسی زیست. او را فرزند عنق یا عناق پسر حوا دانستهاند. برخی از منابع هم عناق را نام مادر او دانستهاند. به خدا کافر گشت که این کفر بر اثر غرور بیجا در او به وجود آمده بود. به دشمنی با موسی پرداخت. موسی نیز عصای خود بر قوزک پای او زد و بر اثر زخمی که بر پای او به وجود آمد ضعیف گردید. شیرها و گرگها بر او مسلط شدند و او را خوردند. در داستانها عناق، مادر او را زنی میپنداشتند که وقتی مینشست ده جریب در ده جریب را میگرفت و پسرش عوج چهل ذراع قدش بود[۲]
عوج بن عنق، یکی از شخصیتهای مهم که در نسخههای تصویری عجایب المخلوقات بازنمایی شده است. مردی بسیار بلندقامت و عظیم الجثه که در زمان آدم به دنیا آمد، ۳۵۰۰ سال عمر کرد و در زمان طوفان نوح زنده بود به گونه ای که طوفان نوح و آب دریاها تا زانوی او میرسید. مطابق برخی روایات نیز عوج بن عنق در زمان موسی میزیست و از دشمنان موسی و بنی اسرائیل بود. گفته شده که در جنگی که میان بنی اسرائیل و عوج درگرفت، موسی با عصایش به پای عوج زد و وی را از پای درآورد. علاوه بر این توصیفات در مورد شخصیت تاریخی و بن مایههای دینی مرتبط با وی، تصاویری متعدد از عوج بن عنق در نسخههای تصویری عجایب المخلوقات قزوینی نیز مشاهده میشود.[۳]
در کتاب سفر تثنیه، ۳، آیات ۷–۱ از عوج نام برده شده است:
سپس به جانب سرزمین باشان روی آوردیم. عوج، پادشاه باشان لشکر خود را بسیج نموده، در ادرعی به ما حمله کرد. ولی خداوند به من فرمود که از او نترسم. خداوند به من گفت: «تمام سرزمین عوج و مردمش در اختیار شما هستند. با ایشان همان کنید که با سیحون، پادشاه اموریها در حشبون کردید.» بنابراین خداوند، خدای ما عوج پادشاه و همه مردمش را به ما تسلیم نمود و ما همه آنها را کشتیم. تمامی شصت شهرش یعنی سراسر ناحیه ارجوب (کوره ایست واقع در مشرق اردن) در باشان (سرزمین رفائیان هم نامیده میشود) را به تصرف خود درآوردیم. این شهرها با دیوارهای بلند و دروازههای پشت بنددار محافظت میشد. علاوه بر این شهرها، تعداد زیادی آبادی بی حصار نیز بودند که به تصرف ما درآمدند. ما سرزمین باشان را مثل قلمرو سیحون پادشاه واقع در حشبون، کاملاً نابود کردیم و تمام اهالی آن را چه مرد، چه زن و چه کودک، از بین بردیم؛ ولی گلهها و غنایم جنگی را برای خود نگه داشتیم.[۲]
ابن عنقا در ادبیات فارسی
در برخی متون حماسی ـ اسطورهای ادبیات فارسی، عوج بن عنق چهرهای دیومانند دارد که در نقطهٔ مقابل قهرمان و شخصیتهای اسطورهای است؛ مثلاً یکی از هیولاها و موجودات اهریمنی آبزی، عوج بن عنق است که پهلوانانی همچون گرشاسبِ سامِ نریمان به جنگ او میروند. در منظومهٔ گرشاسبنامهٔ اسدی طوسی در سدهٔ ۵ ق، ضمن شرح وقایع رزم و پیکار گرشاسب (سام) با دیو منهراس، خویشکاریهای مشابهی با عوج دیده میشود.
حکایت سرنوشت عوج موضوع و مضمون برخی از حکایتهای عرفانی حکمتآمیز است. عوج که در کمال عظمت و قدرت است و خود را بیهمتا میداند، به غرور و منی دچار میشود. روزی سر یک ماهی را از دریا میگیرد و نزدیک آفتاب نگاه میدارد تا کباب شود؛ چون نیک نگاه میکند، میبیند مابقی جثهٔ ماهی در دریا ست و تنها سر او در دستش قرار دارد. روایتهایی از این داستان را در متون نظم و نثر پارسی میتوان بازیافت. عوج در عجایبنامهها مظهر عجب و خودپرستی است. او غولپیکری است که به ارادهٔ خداوند به شیوهای تحقیرآمیز هلاک میشود. مرغ کوچکی سنگی عظیم را میانتهی میکند و بر گردن عوج میافکند و عوج با ضربهٔ عصایی بر قوزک پایش، میمیرد. در پایان اغلب حکایتهایی که دربارهٔ عوج گفته میشود، تکههایی از استخوانهای اندام مانند استخوان کتف، کعب، زانو و دست وی در اقصانقاط جهان کشف میشود و تا مدتها بهعنوان پل میان رودخانههایی چون نیل به کار میرود.
ردپای عوج را در فرهنگ مردم ایران نیز میتوان پی گرفت. اگرچه شکل و ماهیت داستان عوج با اندکی تفاوت، در مناطق مختلف ایران و روایتهای شفاهی رواج داشته، پیام و نتیجهٔ داستان مشترک است. هدایت در نیرنگستان، داستان عوج را بهعنوان داستانی فولکلوریک مطرح میکند (ص ۱۸۹). در فرهنگ باورهای مردم جزیرهٔ قشم نیز عوج بهعنوان موجودی وهمی حضور دارد.[۱]
حقیقت یا افسانه
داستان «عوج بن عنق» یکی از داستانهای جعلی و ساختگی تاریخی است که هیچ اساس و پایه ای ندارد. «عوج» هر گاه مینشست یک در یک جریب یعنی هزار متر در هزار متر طولا و عرضا جا میگرفت، در هر دستی ده انگشت داشت و در هر انگشتی دو ناخن داشت که هر ناخنی مثل داس بزرگ بود. عمر «عوج ابن عنق» سه هزار و هشتصد سال بود. هر وقت گرسنه میشد دست به «دریا» فرو میبرد و از ته دریا ماهی بزرگی را میگرفت و بلند میکرد و جلوی خورشید نگاه میداشت و چون به حرارت آفتاب بریان میشد آن ماهی را میخورد. «ابن کثیر» در «البدایه و النهایه» داستان «عوج بن عنق» را جزو مطالب خرافی، باطل و اسرائیلیات میداند که وارد کتابهای تاریخی شده است. «ابن جوزی» هم این مطلب را از مطالب خیالی اهل کتاب میداند. «طبری» با اینکه مطالب زیادی در کتابش جزو تحریفات تاریخی و بدون استدلال است در مورد «عوج بن عناق» به این امر اذعان دارد که داستان «عوج» از اهل کتاب و یهود است. «ابن اثیر» در «الکامل» ضمن بیان داستان طوفان حضرت «نوح» به کسانی که از طوفان جان سالم بدر بردند اشاره کرده میگوید به زعم و گمان اهل تورات «عوج بن عنق» از این طوفان جان سالم به در برد. مشخص است که «ابن اثیر» هم این جریان را نپسندیده است. این امر زمینههایی نیز داشته است که میتوان به اجمال برخی از آن موارد را نام برد: ارتباط مسلمانان با اهل کتاب. عظمت علمی اهل کتاب وجوه اشتراک متون یهود با قرآن کریم. اسطوره گرایی و حس کنجکاوی مسلمانان. نتیجه: داستان «عوج بن عنق» از افسانههای جعلی تاریخ است.[۴]
عوج بن عنق یکی از شخصیتهای افسانه ای است که به صورت بلندقامت و عظیم الجثه توصیف شده و مطابق روایات، در زمان طوفان نوح میزیسته و به دلیل قامت بلندش سیل و آبهای دریاها تا زانویش میرسیده. پیشینة این شخصیت را میتوان در کتاب مقدس (عهد عتیق) پی گرفت و پس ازآن، شخصیت عوج بن عنق در روایات و متون تفسیری دورة اسلامی نیز واردشده و در نسخههای مصور عجایب المخلوقات قزوینی نیز به نحوی متنوع ترسیم شده است. همچنین، برخی نقشمایهها در تصاویر عوج بن عنق نشان دهنده این است که مضمون اوستایی دیو گندرو از طریق متون ادبی به تصاویر دوره اسلامی واردشده و هنرمندان با استفاده از اصل احیای مضامین فراگیر، در ترسیم شخصیت عوج بن عنق مضامین نجومی را نیز وارد کردهاند و مضمون دشمنی عوج بن عنق را از این طریق و به شکلی ضمنی در تصویر بازنمایی کرده و انتقال دادهاند.[۳]
منابع
سایت
- پرسمان قرانی http://www.porsemanequran.com/
- مرکزدائرة المعارف بزرگ اسلامی https://www.cgie.org.ir/fa/article
- ویکیپدیا https://fa.wikipedia.org/
مقاله
- دشتی زاده، مریم، & امیری، عاطفه. (۱۴۰۳). تحلیل شمایل شناسی نگارههای شخصیت «عوج بن عنق» در عجایب المخلوقات قزوینی. فصلنامه نگره, ۱۹(۷۲), ۱۱۳–۱۲۷.
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ «عوج بن عنق». مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «عوج بن عنق». ویکیپدیا.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ دشتی زاده، مریم؛ امیری، عاطفه. «تحلیل شمایل شناسی نگارههای شخصیت «عوج بن عنق» در عجایب المخلوقات قزوینی»: ۱۱۴.
- ↑ «عوج بن عنق کیست؟». پرسمان قرآن.