خیانت در امانت
خیانت به معنای خودداری از ادای حقی است که فرد متعهد به پرداخت آن شده و نقطهٔ مقابل «امانت» است. امانت تنها مالی و مادی نیست، بلکه میتواند اخلاقی، اجتماعی و حتی سیاسی باشد. پیامبر اسلام در این زمینه گفته است که: «حرفهایی که در جلسات خصوصی زده میشود، امانت است.»
نمونه ای از خیانت سیاسی، افشاگریهای همسران نوح و لوط بود که اسرار و اطلاعات نظامی را به دشمنان و مخالفان همسران خود می رساندند.[۱]
در منابع اسلامی
افشای اسرار دیگران، مصداق بارز «خیانت در امانت» است که پیامد مستقیم آن، نابودی اعتماد است. از محمد در این باره نقل شده است که: «ای اباذر! آنچه در مجالس میگذرد، امانت است و افشای راز مسلمان، خیانت محسوب میشود.» این شکل از خیانت، که به «نقض رازداری» تعبیر میشود، آشکارترین و مهمترین نوع خیانت در حرفههایی مانند مشاوره بهشمار می رود. جعفر صادق نیزخیانت را در تقابل مستقیم با «امانتداری» قرار می دهد: «شایسته نیست کسی را که امین یافتهای، متهم کنی و به خائنی که آزمودهای، اعتماد نمایی.» بنابراین، نقض رازداری نه تنها یک خیانت است، بلکه نتیجه اجتنابناپذیر آن، سلب اعتماد مراجعان و از بین رفتن سرمایه اجتماعی امانتداری است.[۲]
علی ابن ابی طالب خطاب به يكي از كارگزاران خود درباره آثار خيانت در امانت گفته است: كسي كه امانت الهي را خوار شمارد و دست به خيانت آلوده كند، خود و دين خود را پاك نساخته و درهاي خواري را در دنيا به روي خود گشوده و در قيامت، خوارتر و رسواتر خواهد بود؛ و قطعا بزرگترين خيانت، خيانت به ملت، و رسواترين دغلكاري، دغلبازي با امامان است. بدرود.[۳][۴]