کاربر:N movahedi/صفحه تمرین
قبسات
قبسات ، از مهمترین و مفصلترین آثار فلسفی میرداماد است. این کتاب دربارۀ حدوث وقدم و به زبان عربی نگاشته شده است.
میرداماد خود در آغاز کتاب به اشاره (محقق، ص2 ) و در پایان ( محقق، ص484) به تصریح از آن با عنوان القبسات یاد کرده، اما در برخی از منابع کتاب شناختی (مقدمه، محقق،ص چهار، به نقل از عالم آرای عباسی ) با نام قبسات حق الیقین فی حدوث العالم معرفی شده است.
میرداماد، براساس مادّهتاریخی که در پایان کتاب آورده( محقق، ص 484 )، تألیف قبسات را در ربیع الاول سال 1034، مصادف با میلاد پیامبر اسلام، آغاز کرده و در شب چهارشنبه ششم شعبان همان سال به پایان رسانده است. بنابراین تألیف این کتاب تنها شش ماه زمان برده است.
قبسات تاکنون بارها منتشر شده است: نخست در سال 1315ش به صورت چاپ سنگی، سپس با تصحیح انتقادی به اهتمام مهدی محقق و با همکاری سیدعلی موسوی بهبهانی، توشی هیکو ایزوتسو و ابراهیم دیباجی در سالهای 1356ش و 1367ش.
میرداماد معمولاً به طور همزمان به تالیف آثار می پرداخته و از این رو بسیاری از نوشته هایش ناتمام است، اما قبسات از معدود نوشتههای اوست که به سرانجام رسیده است. او این کتاب را در اواخر عمر خویش و در اوج پختگی نوشته است و از این رو اهمیت فراوانی دارد.
معنای لغوی قبسات
قبسات جمع قبس، به معنای پارۀ اخگر (احمد رضا ، ج 4، ص 481)، برداشتی است از آیۀ «لعلّی آتیکم منها بقبس»( طه: 10 ) یا «آتیکم بشهاب قبس»( نمل: 7). او این عنوان را، همانند عناوین بسیاری از سرفصلهای کتابهایش، و نیز تخلص شعری اش، اشراق، را تحتتأثیر شیخ اشراق و مقام فلسفی او برگزیده است.
کتاب قبسات، همان گونه که مؤلف در آغاز تصریح کرده است، متشکل از فصولی به نام قبس است و هر قبس به بخشهای کوچکتری باعنوان ومضه یا ومیض (مشتق از ومض، به معنای درخشش برق) تقسیم میشود.
شروح
به دلیل اهمیت قبسات، شروح و حواشی متعددی، چه در زمان خود میرداماد چه پس از وی، بر این کتاب نوشته شده است. که برخی از آنها عبارتاند از:
1) شرح میرسیداحمد علوی (داماد و پسر خالۀ میر داماد) که به گفتۀ او آن را به درخواست مکرر خود میرداماد، اما پس از درگذشت وی، نوشته است. ( علوی، ص89 ). این شرح، در واقع، حواشی مفصّل علوی است که به صورت «قال اقول» در تبیین مطالبی از متن قبسات نوشته شده است و همانند دیگر شرحهای شارح بر آثار میرداماد، جانبدارانه و همدلانه است. شرح علوی را حامد ناجی اصفهانی، بر اساس سه نسخۀ خطی، تصحیح کرده است که در 1376 ش منتشر شده است.
2) شرح انتقادی و تحلیلی محمد بن علی رضا بن آقاجانی، از شاگردان ملاصدرا، که مفصلترین شرح قبسات است و در 1071 به پایان رسیده است( آقا بزرگ طهرانی ، ج 17، ص 31). بخشهای کوتاهی از این شرح را سیدجلال آشتیانی تصحیح کرده، که در مجلد دوم منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران منتشر شده است.
حواشی
1) حواشی مؤلف، که تمامی آنها با عنوان «اُفید» در شرح میر سید احمد علوی آمده است؛
2) مقباس القبسات، که حواشی میرسید محمد اشرف بن عبدالحسیب بن احمد علوی است( علوی ، ص 27)؛
3)حواشی صدرالمتألهین شیرازی (خوانساری، ج 4،ص 122؛ آقابزرگ طهرانی، ج 17، ص 32)؛
4) حاشیۀ آقا حسین خوانساری ( قبسات، 1315 ق، ص 132)؛
5) حواشی ملا شمسای گیلانی ( قبسات، 1315 ق، ص 35، 55، 60)؛
6) حواشی ملا علی نوری ( قبسات، 1315 ق، ص 9، 209)؛
7) حاشیۀ ملا اسماعیل خواجویی ( قبسات، 1315 ق، ص 165)؛
8) حواشی میرزا ابوالحسن جلوه ( قبسات، 1315 ق، ص 149، 152، 161)؛
9) حواشی سید ابوالحسن رفیعی قزوینی ( محقق،صفحۀ صد و پنجاه وهفت تا صد و شصت)؛
10) حواشی برخی از شاگردانی که در حلقۀ درس میر حضور داشته و توضیحات وی را یادداشت کرده اند و در برخی نسخ خطی و چاپ سنگی موجود است؛
11) حاشیه از شخص ناشناسی با عنوان «س م س»، که در برخی از نسخ خطی و چاپ سنگی قبسات دیده می شود.
محتوای کتاب
میرداماد در آغاز کتاب تصریح میکند که یکی از شخصیتهای برجسته، که نامش را نمی برد، از او می خواهد کتابی بنویسد دربارۀ این که تنها خدای تعالی قدیم است و پیوسته بوده و هست و خواهد بود و جهان با تمامی اجزایش ( از عقول، نفوس، هیولیات، صور، اجسام، و اعراض) حادثاند و نیستی و هلاک را در پیش دارند. او از میرداماد میخواهد که براساس قواعد و اصول فلسفی و براهین عقلانی، اندیشۀ درست را به اثبات برساند، و چون میرداماد از یک سو نمی توانسته خواست وی را رد کند و از سوی دیگر میدید که پیشینیان نتوانستهاند به شیوۀ برهانی این بحث را به نتیجه برسانند و حتی ابن سینا، شیخ فلاسفه، در کتاب شفا تصریح کرده که این مسئله (حدوث و قدم) جدلی الطرفین است و هیچ یک از دو طرف بحث به برهان تمسک نکردهاند. از این رو این کتاب را در ده فصل نگاشت. (محقق، ص 1ـ 2).
در قبس اول، گونههای حدوث را تعریف کرده و سپس براساس آن وجود را طبقهبندی و تقسیم کرده و در پایان بهخوبی محل نزاع را مشخص کرده است( محقق، ص 3 ـ 36).
در قبس دوم، گونههای سهگانۀ تقدم ذاتی را تبیین کرده و براساس تقدم بالذات، برای اثبات موضوع کتاب (حدوث جهان و قدم باری) استدلال کرده است(محقق، ص 37 ـ 80).
در قبس سوم، دو نوع تأخر انفکاکی را تشریح کرده و بر اساس تقدم سرمدی، برای اثبات موضوع کتاب استدلال کرده است( محقق، ص 81 ـ 120).
در قبس چهارم، به برخی آیات قرآن و روایات نبوی و ائمه اطهار استشهاد کرده است (محقق، ص 121 ـ 142).
در قبس پنجم، چگونگی وجود طبایع مرسله را تبیین کرده و براساس آن برای اثبات موضوع کتاب استدلال کرده است (محقق، ص 143 ـ 182).
در قبس ششم، نخست در باب پیوستگی زمان و حرکت سخن گفته و براساس آن به اثبات موضوع کتاب پرداخته و سپس بر تناهی کمیّتهای متصل استدلال کرده است( محقق، ص 183 ـ 238).
در قبس هفتم، استدلالهای جدلی پیروان حدوث عالم و مخالفان را گزارش و انتقادهای وارد بر هر دو را تشریح کرده است (محقق ، ص 239 ـ278).
در قبس هشتم، پس از پاسخگویی به برخی از شبهات، به تبیین ماهیت قدرت و ارادۀ الهی پرداخته است (محقق، ص 279 ـ 344).
در قبس نهم،جواهر عقلی و مراتب موجودات را در دو سلسلۀ بدوی و عودی اثبات کرده است (محقق، ص 345 ـ 406).
در قبس دهم، به تبیین چیستی قضا و قدر، مسئلۀ شرور و ارتباط آن با قضای الهی و جایگاه دعا پرداخته است (محقق، ص 407 ـ 484).