کاربر:.Namira/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
(+ رده:حیا در اسلام (هاتکت)) |
|||
| (۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
== عوامل فردی بیحیایی == | == عوامل فردی بیحیایی == | ||
بیحیایی مخالف | بیحیایی مخالف [[حیا در اسلام|حیا]]، بیشرمی، دریدگی، گستاخی و وقاحت را میگویند. | ||
حیا در اصطلاح ملکهای درونی است که انسان را از ارتکاب به گناه و افعال ناصواب باز میدارد. در آیات قرآن در وصف حیا به صورت مستقیم آیهای نیامده، ولی در ضمن بعضی آیات مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل آیه 25 سوره قصص که خداوند میفرماید: <blockquote>«'''فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره قصص، آیه 25|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛ پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت شرم و حیا گام بر میداشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را میطلبد تا پاداش اینکه [دامهای] ما را آب دادی به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بیان کرد، گفت: دیگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات یافتی.</blockquote>در این آیه استحیاء اشاره به حیا و شرم دختران شعیب نبی در برابر موسی بن عمران را دارد. | حیا در اصطلاح ملکهای درونی است که انسان را از ارتکاب به [[گناه]] و افعال ناصواب باز میدارد. در آیات قرآن در وصف حیا به صورت مستقیم آیهای نیامده، ولی در ضمن بعضی آیات مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل آیه 25 [[سوره قصص]] که خداوند میفرماید: <blockquote>«'''فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره قصص، آیه 25|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛ پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت شرم و حیا گام بر میداشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را میطلبد تا پاداش اینکه [دامهای] ما را آب دادی به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بیان کرد، گفت: دیگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات یافتی.</blockquote>در این آیه استحیاء اشاره به حیا و شرم دختران شعیب نبی در برابر موسی بن عمران را دارد. | ||
[[پرونده:تندیس حیا.jpeg|بندانگشتی|تندیس حیا که توسط مجسمه ساز فرانسوی در سال 1861 میلادی ساخته شد.]] | |||
حیا بازدارندگی ارادی است که عامل اصلی شکلگیری آن، حضور و نظارت انسان دیگر، خداوند و یا فرشتگان است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ق (50): 18؛ الحدید (57): 4؛ العلق (96): 14؛ التوبه (9): 105.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref> | حیا بازدارندگی ارادی است که عامل اصلی شکلگیری آن، حضور و نظارت انسان دیگر، خداوند و یا [[فرشتگان]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ق (50): 18؛ الحدید (57): 4؛ العلق (96): 14؛ التوبه (9): 105.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref> | ||
در مقابل ملکۀ حیا، بیحیایی را میتوان نوعی آسیب اخلاقی دانست که باید مورد توجّه قرار گیرد. در بیحيايى همانند حيا، هم نظارت وجود دارد و هم صحبت از فعل قبيح است، بر خلاف كمرويى كه در آن، صحبت از فعل نيك بود. تنها فرقى كه حيا و بیحيايى دارند، اين است كه فرد بىحيا، از انجام دادن فعل | در مقابل ملکۀ حیا، بیحیایی را میتوان نوعی آسیب اخلاقی دانست که باید مورد توجّه قرار گیرد. در بیحيايى همانند حيا، هم نظارت وجود دارد و هم صحبت از فعل قبيح است، بر خلاف كمرويى كه در آن، صحبت از فعل نيك بود. تنها فرقى كه حيا و بیحيايى دارند، اين است كه فرد بىحيا، از انجام دادن [[فعل قبيح]]، شرم نمیكند. بنا بر اين، بیحيايى، يعنى مبادرت به كار قبيح در حضور ديگران، بدون هيچگونه نگرانى. برخى افراد، هيچ باكى ندارند كه مردم، آنان را در حال بدكارگى ببينند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=از علىبنابیطالب در این خصوص آمده است: «بدترينِ مردم، كسى است كه باكى ندارد مردم، او را در حال انجام دادن كار زشت ببينند». عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، مترجم هاشم رسولی محلاتی، ج 1، قم: مکتب الاعلام الاسلامیه، 1366، ح 5702؛ 21. على بن محمد لیثى واسطى، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح: حسین حسنى بیرجندى، ج 1، قم: تبیان، 1387، ص 295، ح 5277.|عنوان کتاب=غررالحکم و درر الکلم|سال=|نام=|نام خانوادگی=|پیوند نویسنده=|ناشر=|جلد=|صفحه=}}</ref> اينان، افراد بىحيايى هستند كه اگر در حال گناه ديده شوند، هيچگونه تأثّر قلبى پيدا نمىكنند. فرد بىحيا، براى حضور ديگران، هيچ ارزشى قائل نيست و نظارت آنان، او را از انجام دادن كار قبيح، باز نمىدارد. به بيان ديگر، تفاوت ميان حيا و بىحيايى، در عنصر بازدارندگى است. در حيا، فرد به جهت حضور و نظارت ديگران، از انجام دادن كار قبيح، باز داشته مىشود؛ امّا در بىحيايى، هيچگونه بازدارندگىاى وجود ندارد؛ بلكه فرد به راحتى و با كمال پررويى در برابر ديگران، به كار قبيح، مبادرت مىكند. در بحث حيا، ويژگى فرد، «[[كرامت نفس]]» است و در بحث كمرويى، «ضعف نفس» و در اين بحث، ويژگى فرد بىحيا، «لئامت (پستى)» است. بىحيايى و پردهدرى، جز از افراد پَست برنمىآيد. فرد پَست، هيچ حرمتى را نگه نمىدارد و حضور هيچ ناظرى را محترم نمىشمرد. كسى كه از حرمت و كرامت نفس برخوردار باشد، حرمت ديگران را پاس مىدارد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=در فرهنگ اسلام، ميان كرامت نفس و ضدّ ارزشها رابطۀ معكوس وجود دارد. اگر كرامت نفس وجود داشته باشد، همۀ قبيحها نزد فرد، خوار و پست مىگردد (ر.ك: ميزان الحكمه، ج 3، ص 2683/الكرم).|عنوان کتاب=میزان الحکمه|جلد=|صفحه=}}</ref> و كسى كه داراى نفسى خوار و پست باشد، هيچ حريمى را پاس نمىدارد و هيچ حرمتى را نگه نمىدارد. | ||
=== | === جهل === | ||
اوّلین عامل فردی بیحیایی جهل است. جهل نوعی حالت اخلاقی منفی و شدیدترین نوع فقر، دشمن آدمیان و ضد حلم (به معنای عقل) است. بر اساس آموزههای اسلامی ریشۀ اخلاق در عقل است. بیدینی و بیاخلاقی در جهالت رشد میکند. شخص جاهلی که خود را هم سطح حیوانات میداند، خود را آلوده به گناهان اخلاقی و جنسی میکند. پیامد این آلودگی بیحیایی است. اوّلین امام شیعیان علیبنابیطالب گفته است:<blockquote>«'''الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علي بن عيسى إربلي، كشف الغمه في معرفة الأئمه، ج 2، بیجا: مکتبه الحیدریه، 1427ق، ص249.|عنوان کتاب=کشف الغمه فی معرفه الأئمه|نام= | اوّلین عامل فردی بیحیایی جهل است. جهل نوعی حالت اخلاقی منفی و شدیدترین نوع فقر، دشمن آدمیان و ضد حلم (به معنای عقل) است. بر اساس آموزههای اسلامی ریشۀ اخلاق در عقل است. بیدینی و بیاخلاقی در جهالت رشد میکند. شخص جاهلی که خود را هم سطح حیوانات میداند، خود را آلوده به گناهان اخلاقی و جنسی میکند. پیامد این آلودگی بیحیایی است. اوّلین امام شیعیان [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8 علیبنابیطالب] گفته است:<blockquote>«'''الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علي بن عيسى إربلي، كشف الغمه في معرفة الأئمه، ج 2، بیجا: مکتبه الحیدریه، 1427ق، ص249.|عنوان کتاب=کشف الغمه فی معرفه الأئمه|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|جلد=|صفحه=}}</ref>؛ عقل هر کجا باشد، دین و حیاء همراه اویند.» </blockquote> | ||
=== | === تکرار فعل قبیح === | ||
دومین عامل فردی بیحیایی تکرار است. فردی که به جهت غفلت و لغزش مرتکب فعل قبیحی شود، گرچه در مرتبه اوّل از کار خود شرمنده میشود؛ امّا با تکرار قبیح، کار را به دور از عذاب وجدان و شرمندگی انجام میدهد. در سوره آل عمران بیان شده است:<blockquote>«'''وَالَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آل عمران (3): آیه 135.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛ و كسانى كه هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، خدا را ياد كرده؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىكنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ و اصرار بر گناه، نميورزند، در حالى كه آگاهند.»</blockquote>این آیه به قبول توبه بعد از گناه به دور از اصرار ورزیدن بعد از آن اشاره دارد. | دومین عامل فردی بیحیایی تکرار است. فردی که به جهت [https://fa.wikishia.net/view/%D8%BA%D9%81%D9%84%D8%AA غفلت] و لغزش مرتکب فعل قبیحی شود، گرچه در مرتبه اوّل از کار خود شرمنده میشود؛ امّا با تکرار قبیح، کار را به دور از [[عذاب وجدان]] و شرمندگی انجام میدهد. در [[سوره آلعمران|سوره آل عمران]] بیان شده است:<blockquote>«'''وَالَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آل عمران (3): آیه 135.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛ و كسانى كه هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، خدا را ياد كرده؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىكنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ و اصرار بر گناه، نميورزند، در حالى كه آگاهند.»</blockquote>این آیه به قبول توبه بعد از گناه به دور از اصرار ورزیدن بعد از آن اشاره دارد. | ||
= | === پُر حرفی === | ||
سومین عامل فردی بیحیایی زیادهگویی و پر حرفی است. زبان مهمترین کلید دانش، عقیده و فرهنگ در بدن انسان به شمار میرود که اصلاح آن راه بسیاری از انحرافات را میبندد. یکی از این انحرافات پرگویی یا بیهودهگویی یعنی به زبان آوردن سخنی که فایدۀ مادّی یا معنوی و عقلایی و شرعی نداشته باشد. کسی که دچار زیادهگویی و پر حرفی میشود در سخن گفتن دچار زیادهروی و خارج شدن از حدّ متعارف میشود و کلام را به بیهودهگویی سوق میدهد. | |||
بیهودهگویی نیز پردههای شرم را میدرد. قرآن، انسان را از سخنی که هیچ سودی برایش ندارد، باز میدارد و شنیدن سخنان بیهوده را عامل بازدارندۀ آدمی از کمال معرفی میکند و به پرهیز و روی گردانی از آن دستور میدهد و میفرماید:<blockquote>«'''وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لانَبْتَغِی الْجاهِلِینَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره قصص (28): آیه 55|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛ هرگاه سخن بیهوده بشنوند، از آن روی برمیگردانند و میگویند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن خودتان. سلام بر شما، ما خواهان جاهلان نیستیم.»</blockquote> | |||
=== نگاه به نامحرم === | |||
چهارمین عامل فردی بیحیایی نگاه به نامحرم است. یکی از مسائل مورد ابتلاء در جامعۀ اسلامی نگاه مرد به زن و زن به مرد است. طبق آموزههای اسلامی با مراقبت درونی و دوری از زمینههای بیرونی میتوان از حربههای شیطانی محفوظ ماند. اما اگر انسان از دل و چشم خود پاسداری نکند و این عمل به صورت یک عادت درآید، او را به فلاکت خواهد کشاند. | |||
چشم دريچهاي به خانۀ دل است؛ معمولاً هر چيزي را كه چشم ميبيند و مشاهده ميكند، دل هم طلب ميكند و در پي آن ميرود، مخصوصاً در مسائل غريزي كه نگاه حرام و شهوتانگيز، مواد اوّليه و مصالح لازم تصوّرات و تخيّلات جنسي را فراهم ميكند و افراد با ديدن منظرهاي تحريكآميز، سفر بيپايان و خطرناكي را آغاز كرده و به نتايج نامطلوبي ميرسند. | |||
=== درخواست غیر ضروری از مردم === | |||
پنجمین عامل بیحیایی در فرد درخواست غیر ضروری از مردم است. در متون اسلامی بر حفظ عزّت و شخصیت مؤمنان فقیر تأکید شده است و امامان شیعه به نیازمندان سفارش کردهاند که نیازمندیشان را از دیگران پنهان کنند و خود را به مردم، بینیاز نشان دهند. البته باید با مردم خوش برخورد و خوشرو باشند و با معطوف کردن تمام توجّهشان به خداوند، نیاز خود را تنها در درگاه او ابراز کنند. اظهار بینیازی از نظر امامان شیعه فضیلتی است که نتایج بسیار ارزندهای در بر دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اكبر اسدعليزاده، سیاستهای فقرزدایی در کلام معصومین، قم: مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1381، ص 60.|عنوان کتاب=سیاستهای فقرزدایی در کلام معصومین|سال=|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|صفحه=}}</ref> | |||
=== زنا و همجنسبازی === | |||
ششمین عامل فردی بیحیایی زنا و همجنسبازی است. زنا یعنی حفظ کردن دامن از گناه و فحشاء<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مرتضی مطهری، تفسیر سوره نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1389، ص 89.|عنوان کتاب=تفسیر سوره نور|سال=|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|صفحه=}}</ref>. از نظر شیعیان خداوند بعد از آفرینش انسان در وجود او عقل و اندیشه نهاد تا اعمال خود را در یک چارچوب قانونمند انجام دهد، چرا که اگر اعمال خود را بدون ضابطه انجام دهد، از حدود الهی تجاوز کرده است. این عمل زشت و ناپسند کرامت انسانی را از بین برده، انسان را به حیوانی پست مبدل میسازد. یکی از این قانونهای ارضای غریزۀ جنسی در چارچوب قانون شرع ازدواج است. ارضای این غریزه اگر غیر از راهی که خداوند مقرّر کرده انجام شود، گناه و سبب بیحیایی است. قرآن کریم در سوره مؤمنون میفرمایند:<blockquote>«'''فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المؤمنون (23): آیه 7.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>''':''' و کسی که غیر این (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنین کسانی ستمکار و متعدی خواهند بود.»</blockquote> | |||
=== شرابخواری === | |||
هفتمین عامل فردی بیحیایی شرابخواری است. یکی از نوشیدنیهایی که به شدّت مورد مذمت آیات و روایات قرآن کریم قرار گرفته، شراب است. علّت تحریم شراب از زبان مبارک موسی کاظم امام هفتم شیعیان چنین آمده است: | |||
«خداوند عزّ و جلّ خمر و شراب را به چند جهت حرام فرمود. در آن فساد است، عقل شارب را تغییر داده و زایل میکند، شارب را مجبور میکند که خداوند منّان را انکار کند، شارب را مجبور میکند که بر خدا و انبیائش دروغ ببندد، فسادهای دیگری از شارب سر میزند. قتل و نسبت ناروا دادن و مبادرت به زنا ناشی از شرب خمر است. شرب خمر سبب میشود که نسبت به اجتناب از محارم الهی بیاعتنا و کم مبالات گردد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمدحسین طغیانی، گناه و تأثير آن بر جسم و جان، قم: عطر عترت، 1390، ص 26.|عنوان کتاب=گناه و تأثیر آن بر جسم|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|صفحه=}}</ref>» | |||
همین مفاهیم در بیان امام صادقg از علل حرمت شراب شمرده شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چرا خداوند شراب را حرام کرده است؟ حضرت فرمود: برای زیان و فسادی که دارد. مشروبخوار به رعشه و لرزش بدن گرفتار میشود؛ نور قلب و جان و چهرهاش از بین میرود؛ مردانگیاش نابود میشود؛ جرأت ارتکاب گناه پیدا میکند؛ خونریز میگردد؛ زناکار میشود؛ در حالی که محرمش را به جا نمیآورد، به وی تجاوز میکند. به شرابخوار افزون نمیشود مگر تمام بدیها و زشتیها. سید حسین اسحاقی، گناه گريزي، ص160و محمدمهدی مقدم، شراب رهاوردی از طرف شیطان، کرمان: پیام مصطفیl، 1394، ص 66.|عنوان کتاب=شراب رهاوردی از طرف شیطان}}</ref> | |||
= منبع = | |||
[1]. پایاننامه سطح 3 حوزه علمیه خواهران با عنوان علل و پیامدهای بیحیایی از منظر قرآن و احادیث، استاد راهنما: جناب آقای دکتر محمد مولوی، نگارنده: نرگس غفاری، تاریخ دفاع: تیر ماه 1402 | |||
[[رده:حیا]] | [[رده:حیا]] | ||
[[رده:بیحیایی]] | |||
[[رده:عوامل بیحیایی]] | |||
[[رده:حیا در اسلام]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۵ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۲۸
عوامل فردی بیحیایی
بیحیایی مخالف حیا، بیشرمی، دریدگی، گستاخی و وقاحت را میگویند.
حیا در اصطلاح ملکهای درونی است که انسان را از ارتکاب به گناه و افعال ناصواب باز میدارد. در آیات قرآن در وصف حیا به صورت مستقیم آیهای نیامده، ولی در ضمن بعضی آیات مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل آیه 25 سوره قصص که خداوند میفرماید:
«فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۱]؛ پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت شرم و حیا گام بر میداشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را میطلبد تا پاداش اینکه [دامهای] ما را آب دادی به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بیان کرد، گفت: دیگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات یافتی.
در این آیه استحیاء اشاره به حیا و شرم دختران شعیب نبی در برابر موسی بن عمران را دارد.

حیا بازدارندگی ارادی است که عامل اصلی شکلگیری آن، حضور و نظارت انسان دیگر، خداوند و یا فرشتگان است.[۲]
در مقابل ملکۀ حیا، بیحیایی را میتوان نوعی آسیب اخلاقی دانست که باید مورد توجّه قرار گیرد. در بیحيايى همانند حيا، هم نظارت وجود دارد و هم صحبت از فعل قبيح است، بر خلاف كمرويى كه در آن، صحبت از فعل نيك بود. تنها فرقى كه حيا و بیحيايى دارند، اين است كه فرد بىحيا، از انجام دادن فعل قبيح، شرم نمیكند. بنا بر اين، بیحيايى، يعنى مبادرت به كار قبيح در حضور ديگران، بدون هيچگونه نگرانى. برخى افراد، هيچ باكى ندارند كه مردم، آنان را در حال بدكارگى ببينند.[۳] اينان، افراد بىحيايى هستند كه اگر در حال گناه ديده شوند، هيچگونه تأثّر قلبى پيدا نمىكنند. فرد بىحيا، براى حضور ديگران، هيچ ارزشى قائل نيست و نظارت آنان، او را از انجام دادن كار قبيح، باز نمىدارد. به بيان ديگر، تفاوت ميان حيا و بىحيايى، در عنصر بازدارندگى است. در حيا، فرد به جهت حضور و نظارت ديگران، از انجام دادن كار قبيح، باز داشته مىشود؛ امّا در بىحيايى، هيچگونه بازدارندگىاى وجود ندارد؛ بلكه فرد به راحتى و با كمال پررويى در برابر ديگران، به كار قبيح، مبادرت مىكند. در بحث حيا، ويژگى فرد، «كرامت نفس» است و در بحث كمرويى، «ضعف نفس» و در اين بحث، ويژگى فرد بىحيا، «لئامت (پستى)» است. بىحيايى و پردهدرى، جز از افراد پَست برنمىآيد. فرد پَست، هيچ حرمتى را نگه نمىدارد و حضور هيچ ناظرى را محترم نمىشمرد. كسى كه از حرمت و كرامت نفس برخوردار باشد، حرمت ديگران را پاس مىدارد[۴] و كسى كه داراى نفسى خوار و پست باشد، هيچ حريمى را پاس نمىدارد و هيچ حرمتى را نگه نمىدارد.
جهل
اوّلین عامل فردی بیحیایی جهل است. جهل نوعی حالت اخلاقی منفی و شدیدترین نوع فقر، دشمن آدمیان و ضد حلم (به معنای عقل) است. بر اساس آموزههای اسلامی ریشۀ اخلاق در عقل است. بیدینی و بیاخلاقی در جهالت رشد میکند. شخص جاهلی که خود را هم سطح حیوانات میداند، خود را آلوده به گناهان اخلاقی و جنسی میکند. پیامد این آلودگی بیحیایی است. اوّلین امام شیعیان علیبنابیطالب گفته است:
«الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ[۵]؛ عقل هر کجا باشد، دین و حیاء همراه اویند.»
تکرار فعل قبیح
دومین عامل فردی بیحیایی تکرار است. فردی که به جهت غفلت و لغزش مرتکب فعل قبیحی شود، گرچه در مرتبه اوّل از کار خود شرمنده میشود؛ امّا با تکرار قبیح، کار را به دور از عذاب وجدان و شرمندگی انجام میدهد. در سوره آل عمران بیان شده است:
«وَالَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ[۶]؛ و كسانى كه هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، خدا را ياد كرده؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىكنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ و اصرار بر گناه، نميورزند، در حالى كه آگاهند.»
این آیه به قبول توبه بعد از گناه به دور از اصرار ورزیدن بعد از آن اشاره دارد.
پُر حرفی
سومین عامل فردی بیحیایی زیادهگویی و پر حرفی است. زبان مهمترین کلید دانش، عقیده و فرهنگ در بدن انسان به شمار میرود که اصلاح آن راه بسیاری از انحرافات را میبندد. یکی از این انحرافات پرگویی یا بیهودهگویی یعنی به زبان آوردن سخنی که فایدۀ مادّی یا معنوی و عقلایی و شرعی نداشته باشد. کسی که دچار زیادهگویی و پر حرفی میشود در سخن گفتن دچار زیادهروی و خارج شدن از حدّ متعارف میشود و کلام را به بیهودهگویی سوق میدهد.
بیهودهگویی نیز پردههای شرم را میدرد. قرآن، انسان را از سخنی که هیچ سودی برایش ندارد، باز میدارد و شنیدن سخنان بیهوده را عامل بازدارندۀ آدمی از کمال معرفی میکند و به پرهیز و روی گردانی از آن دستور میدهد و میفرماید:
«وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لانَبْتَغِی الْجاهِلِینَ[۷]؛ هرگاه سخن بیهوده بشنوند، از آن روی برمیگردانند و میگویند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن خودتان. سلام بر شما، ما خواهان جاهلان نیستیم.»
نگاه به نامحرم
چهارمین عامل فردی بیحیایی نگاه به نامحرم است. یکی از مسائل مورد ابتلاء در جامعۀ اسلامی نگاه مرد به زن و زن به مرد است. طبق آموزههای اسلامی با مراقبت درونی و دوری از زمینههای بیرونی میتوان از حربههای شیطانی محفوظ ماند. اما اگر انسان از دل و چشم خود پاسداری نکند و این عمل به صورت یک عادت درآید، او را به فلاکت خواهد کشاند.
چشم دريچهاي به خانۀ دل است؛ معمولاً هر چيزي را كه چشم ميبيند و مشاهده ميكند، دل هم طلب ميكند و در پي آن ميرود، مخصوصاً در مسائل غريزي كه نگاه حرام و شهوتانگيز، مواد اوّليه و مصالح لازم تصوّرات و تخيّلات جنسي را فراهم ميكند و افراد با ديدن منظرهاي تحريكآميز، سفر بيپايان و خطرناكي را آغاز كرده و به نتايج نامطلوبي ميرسند.
درخواست غیر ضروری از مردم
پنجمین عامل بیحیایی در فرد درخواست غیر ضروری از مردم است. در متون اسلامی بر حفظ عزّت و شخصیت مؤمنان فقیر تأکید شده است و امامان شیعه به نیازمندان سفارش کردهاند که نیازمندیشان را از دیگران پنهان کنند و خود را به مردم، بینیاز نشان دهند. البته باید با مردم خوش برخورد و خوشرو باشند و با معطوف کردن تمام توجّهشان به خداوند، نیاز خود را تنها در درگاه او ابراز کنند. اظهار بینیازی از نظر امامان شیعه فضیلتی است که نتایج بسیار ارزندهای در بر دارد.[۸]
زنا و همجنسبازی
ششمین عامل فردی بیحیایی زنا و همجنسبازی است. زنا یعنی حفظ کردن دامن از گناه و فحشاء[۹]. از نظر شیعیان خداوند بعد از آفرینش انسان در وجود او عقل و اندیشه نهاد تا اعمال خود را در یک چارچوب قانونمند انجام دهد، چرا که اگر اعمال خود را بدون ضابطه انجام دهد، از حدود الهی تجاوز کرده است. این عمل زشت و ناپسند کرامت انسانی را از بین برده، انسان را به حیوانی پست مبدل میسازد. یکی از این قانونهای ارضای غریزۀ جنسی در چارچوب قانون شرع ازدواج است. ارضای این غریزه اگر غیر از راهی که خداوند مقرّر کرده انجام شود، گناه و سبب بیحیایی است. قرآن کریم در سوره مؤمنون میفرمایند:
«فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ[۱۰]: و کسی که غیر این (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنین کسانی ستمکار و متعدی خواهند بود.»
شرابخواری
هفتمین عامل فردی بیحیایی شرابخواری است. یکی از نوشیدنیهایی که به شدّت مورد مذمت آیات و روایات قرآن کریم قرار گرفته، شراب است. علّت تحریم شراب از زبان مبارک موسی کاظم امام هفتم شیعیان چنین آمده است:
«خداوند عزّ و جلّ خمر و شراب را به چند جهت حرام فرمود. در آن فساد است، عقل شارب را تغییر داده و زایل میکند، شارب را مجبور میکند که خداوند منّان را انکار کند، شارب را مجبور میکند که بر خدا و انبیائش دروغ ببندد، فسادهای دیگری از شارب سر میزند. قتل و نسبت ناروا دادن و مبادرت به زنا ناشی از شرب خمر است. شرب خمر سبب میشود که نسبت به اجتناب از محارم الهی بیاعتنا و کم مبالات گردد.[۱۱]»
همین مفاهیم در بیان امام صادقg از علل حرمت شراب شمرده شده است.[۱۲]
منبع
[1]. پایاننامه سطح 3 حوزه علمیه خواهران با عنوان علل و پیامدهای بیحیایی از منظر قرآن و احادیث، استاد راهنما: جناب آقای دکتر محمد مولوی، نگارنده: نرگس غفاری، تاریخ دفاع: تیر ماه 1402
- ↑ سوره قصص، آیه 25.
- ↑ ق (50): 18؛ الحدید (57): 4؛ العلق (96): 14؛ التوبه (9): 105.
- ↑ از علىبنابیطالب در این خصوص آمده است: «بدترينِ مردم، كسى است كه باكى ندارد مردم، او را در حال انجام دادن كار زشت ببينند». عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، مترجم هاشم رسولی محلاتی، ج 1، قم: مکتب الاعلام الاسلامیه، 1366، ح 5702؛ 21. على بن محمد لیثى واسطى، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح: حسین حسنى بیرجندى، ج 1، قم: تبیان، 1387، ص 295، ح 5277.
- ↑ در فرهنگ اسلام، ميان كرامت نفس و ضدّ ارزشها رابطۀ معكوس وجود دارد. اگر كرامت نفس وجود داشته باشد، همۀ قبيحها نزد فرد، خوار و پست مىگردد (ر.ك: ميزان الحكمه، ج 3، ص 2683/الكرم).
- ↑ علي بن عيسى إربلي، كشف الغمه في معرفة الأئمه، ج 2، بیجا: مکتبه الحیدریه، 1427ق، ص249.
- ↑ آل عمران (3): آیه 135.
- ↑ سوره قصص (28): آیه 55.
- ↑ اكبر اسدعليزاده، سیاستهای فقرزدایی در کلام معصومین، قم: مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1381، ص 60.
- ↑ مرتضی مطهری، تفسیر سوره نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1389، ص 89.
- ↑ المؤمنون (23): آیه 7.
- ↑ محمدحسین طغیانی، گناه و تأثير آن بر جسم و جان، قم: عطر عترت، 1390، ص 26.
- ↑ چرا خداوند شراب را حرام کرده است؟ حضرت فرمود: برای زیان و فسادی که دارد. مشروبخوار به رعشه و لرزش بدن گرفتار میشود؛ نور قلب و جان و چهرهاش از بین میرود؛ مردانگیاش نابود میشود؛ جرأت ارتکاب گناه پیدا میکند؛ خونریز میگردد؛ زناکار میشود؛ در حالی که محرمش را به جا نمیآورد، به وی تجاوز میکند. به شرابخوار افزون نمیشود مگر تمام بدیها و زشتیها. سید حسین اسحاقی، گناه گريزي، ص160و محمدمهدی مقدم، شراب رهاوردی از طرف شیطان، کرمان: پیام مصطفیl، 1394، ص 66.