کاربر:4421212687/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(− رده:زندگی ارادی (هاتکت)) |
||
| خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references/> | <references/> | ||
{{ترتیبپیشفرض:سجادینسب}} | {{ترتیبپیشفرض:سجادینسب}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۳۴
حب دنیا
علی بن ابیطالب، امام اول شیعیان: «به تحقیق دنیا سرای راستی است برای کسی که گفتار آن را باور دارد و سرای ایمنی از عذاب الهی است برای کسی که فهمید…»[۱]
معنای لغوی و اصطلاحی
دنیا از «دنأ» و به معنای پستتر و ناچیزتر -در مقایسه با زندگی آخرت-، یا از «دنو» به معنای نزدیکتر -در مقایسه با زندگی آخرت- است.در بیان قرآن و روایات، دنیا دو گونه تعریف شده است: دنیای مذموم و دنیای ممدوح. در اغلب مواردی که در گفته امامان شیعه، سخن از دنیا به میان آمده، و انسانها را از فریب آن بر حذر داشتهاند، اشاره به دنیای مذموم و ناپسند دارند. دنیایی که صاحبانش آنرا برای خودشان بخواهند و نگاه استقلالی به آن داشته باشند. اما دنیای ممدوح، یعنی نگاه آلی (وسیلهای و مقدمی) نه استقلالی؛ یعنی استفاده از فرصت عمر در مسیر جلب رضای الهی و نردبانی برای کسب کمالات معنوی. این نگاه به دنیا، ایثار و انفاق را بر انسان آسان میکند.[۲]
تاثرات معنوی حب دنیا
بر اساس تعالیم اخلاقی در منابع اسلامی، حب دنیا و علاقمندی به مسائل دنیوی، گذرا و تغییرپذیر هستند به طوری که آدمی روزی خوش و روزی ناخوش است.
آدم اگر به دنیا علاقه داشته باشد، یک روز شاد است، یک روز غمگین! یک روز پیروز است و یک روز شکستخورده! یک روز امیدوار است یک روز مأیوس! چرا؟ چون دنیا آدم را بازی میدهد! کِی آدم به حالت ثبات میرسد؛ یعنی حالتی که دیگر در نوسان غم و شادی نباشد و همیشه در مسیر نشاطِ رو به تزاید و تضاعف باشد؟ وقتی انسان حبّالدنیا را از دل خودش خارج کرده باشد؛ البته این کار سختی است چون یک نوع حبّالدنیا را که از بین میبریم، نوع دیگری از آن مثل علف هرز در دلمان میروید. اما هرچقدر با انواع مدلهای حبّ الدنیا مبارزه کنیم، آسودهتر میشویم، سبکبالتر میشویم، و هموم و غموم از دلمان بیشتر خواهد رفت.[۳]
آدم اگر حبّالدنیا نداشته باشد، فلسفۀ حیات را میبیند و از فلسفۀ حیات لذت میبرد، غایت حیات را میبیند و از غایت حیات لذت میبرد، آدم اگر حبّالدنیا نداشته باشد علت اندوهش از بین میرود و برای دریافت نشاط معنوی آماده میشود![۳]
ترک حب دنیا
حالا چگونه باید این محبت به دنیا را از دل خارج کرد؟ بیرون کردن حبالدنیا از دل، راههای متعددی دارد، مثلاً یک راهش تفکر کردن دربارۀ کوچک بودن و حقیر بودن دنیاست، یک راهش این است که آدم به تجربۀ پیشینیان و رفتگان از این دنیا نگاه کند، یا اینکه آدم به قبرستان برود و به مرگ خودش بیندیشد، یا اینکه آدم به سنتهای دنیا واقف شود و بفهمد که دنیا طبعش این است که با کسی نمیسازد. یکی از راههای خارج کردن حبالدنیا از دل، این است که «باور کنیم همۀ انسانها در رنج هستند، همه در مشکلات هستند، و دیگران اگر مشکلاتشان از ما بیشتر نباشد قطعاً کمتر نیست!» چون بعضی وقتها که زندگی دیگران را بدون مشکل و خیلی خوش تصوّر میکنیم، موجب میشود حبّالدنیای ما افزایش پیدا کند.[۳]