کاربر:.Namira/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== ترتیب نزول ==
== عوامل فردی بی‌حیایی ==
[[پرونده:قرآن.JPG|بندانگشتی]]
بی‌حیایی مخالف [[حیا در اسلام|حیا]]، بی‌‏شرمی، دریدگی، گستاخی و وقاحت را می‌گویند.  
چینش سوره‌ها در قرآن‌های موجود بر اساس ترتیب نزول نیست.


روایاتی از ابن‌عباس در دست است که به ترتیب سوره‌ها در [[عصر نزول]] اشاره دارد و مورد اعتماد صاحب‌نظران این عرصه است.
حیا در اصطلاح ملکه‏‌ای درونی است که انسان را از ارتکاب به [[گناه]] و افعال ناصواب باز می‏‌دارد. در آیات قرآن در وصف حیا به صورت مستقیم آیه‏‌ای نیامده، ولی در ضمن بعضی آیات مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل آیه 25 [[سوره قصص]] که خداوند می‌‏فرماید: <blockquote>«'''فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره قصص، آیه 25|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛ پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت شرم و حیا گام بر می‌داشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را می‏طلبد تا پاداش اینکه [دام‏های] ما را آب دادی به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بیان کرد، گفت: دیگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات یافتی.</blockquote>در این آیه استحیاء اشاره به حیا و شرم دختران شعیب نبی در برابر موسی بن عمران را دارد.  
[[پرونده:تندیس حیا.jpeg|بندانگشتی|تندیس حیا که توسط مجسمه ساز فرانسوی در سال 1861 میلادی ساخته شد.]]


از نظر [[شیخ طبرسی|طبرسی]] و دیگر بزرگان فن، رعایت ترتیب سور، بر اساس نزول آیات ابتدایی هر سوره تعیین می‌گردد. بدین معنی که اگر چند آیه از سوره‌ای نازل شود و پیش از اتمام آن، سورۀ دیگری به طور کامل نازل گردد و یا چند سورۀ دیگر پیش از تکمیل سوره‌ای نازل شود، همچنان اعتبار [[ترتیب نزول سوره‌های قرآن|ترتیب سور]]، مبدأ نزول هر سوره است، نه زمان تکمیل آن.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=جعفر نکونام|وبگاه=پرتال جامع علوم و معارف قرآن|نشانی=https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/5215/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%D9%8A%20%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%20%D8%AA%D8%B1%D8%AA%D9%8A%D8%A8%20%D9%86%D8%B2%D9%88%D9%84%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86|عنوان=بررسي روايات ترتيب نزول قرآن}}</ref>  
حیا بازدارندگی ارادی است که عامل اصلی شکل‏‌گیری آن، حضور و نظارت انسان دیگر، خداوند و یا [[فرشتگان]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ق (50): 18؛ الحدید (57): 4؛ العلق (96): 14؛ التوبه (9): 105.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>


= منابع =
در مقابل ملکۀ حیا، بی‏‌حیایی را می‏‌توان نوعی آسیب اخلاقی دانست که باید مورد توجّه قرار گیرد. در بی‌حيايى همانند حيا، هم نظارت وجود دارد و هم صحبت از فعل قبيح است، بر خلاف كم‏‌رويى كه در آن، صحبت از فعل نيك بود. تنها فرقى كه حيا و بی‌حيايى دارند، اين است كه فرد بى‌حيا، از انجام دادن [[فعل قبيح]]، شرم نمی‌‏كند. بنا بر اين، بی‌حيايى، يعنى مبادرت به كار قبيح در حضور ديگران، بدون هيچ‌گونه نگرانى. برخى افراد، هيچ باكى ندارند كه مردم، آنان را در حال بدكارگى ببينند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=از على‌بن‌ابی‌طالب در این خصوص آمده است: «بدترينِ مردم، كسى است كه باكى ندارد مردم، او را در حال انجام دادن كار زشت ببينند». عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، مترجم هاشم رسولی محلاتی، ج 1، قم: مکتب الاعلام الاسلامیه، 1366، ح 5702؛ 21. على بن محمد لیثى واسطى، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح: حسین حسنى بیرجندى، ج 1، قم: تبیان، 1387، ص 295، ح 5277.|عنوان کتاب=غررالحکم و درر الکلم|سال=|نام=|نام خانوادگی=|پیوند نویسنده=|ناشر=|جلد=|صفحه=}}</ref> اينان، افراد بى‏‌حيايى هستند كه اگر در حال گناه ديده شوند، هيچ‏‌گونه تأثّر قلبى پيدا نمى‌‏كنند. فرد بى‏‌حيا، براى حضور ديگران، هيچ ارزشى قائل نيست و نظارت آنان، او را از انجام دادن كار قبيح، باز نمى‏‌دارد. به بيان ديگر، تفاوت ميان حيا و بى‏‌حيايى، در عنصر بازدارندگى است. در حيا، فرد به جهت حضور و نظارت ديگران، از انجام دادن كار قبيح، باز داشته مى‏‏‌شود؛ امّا در بى‌‏حيايى، هيچ‏‌گونه بازدارندگى‌‏اى وجود ندارد؛ بلكه فرد به راحتى و با كمال پررويى در برابر ديگران، به كار قبيح، مبادرت مى‎‌كند. در بحث حيا، ويژگى فرد، «[[كرامت نفس]]» است و در بحث كم‏‌رويى، «ضعف نفس» و در اين بحث، ويژگى فرد بى‌‏حيا، «لئامت (پستى)» است. بى‏‌حيايى و پرده‌‏درى، جز از افراد پَست برنمى‌‎آيد. فرد پَست، هيچ حرمتى را نگه نمى‌‏دارد و حضور هيچ ناظرى را محترم نمى‌‏شمرد. كسى كه از حرمت و كرامت نفس برخوردار باشد، حرمت ديگران را پاس مى‏‌دارد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=در فرهنگ اسلام، ميان كرامت نفس و ضدّ ارزش‏‌ها رابطۀ معكوس وجود دارد. اگر كرامت نفس وجود داشته باشد، همۀ قبيح‌‏ها نزد فرد، خوار و پست مى‌‏گردد (ر.ك: ميزان الحكمه، ج 3، ص 2683/الكرم).|عنوان کتاب=میزان الحکمه|جلد=|صفحه=}}</ref> و كسى كه داراى نفسى خوار و پست باشد، هيچ حريمى را پاس نمى‏‌دارد و هيچ حرمتى را نگه نمى‌‏دارد.
بررسی ترتیب نزول آیات، جعفر نکونام، پرتال جامع علوم و معارف قرآن، 1388/02/06.
 
=== جهل ===
اوّلین عامل فردی بی‌حیایی جهل است. جهل نوعی حالت اخلاقی منفی و شدیدترین نوع فقر، دشمن آدمیان و ضد حلم (به معنای عقل) است. بر اساس آموزه‌های اسلامی ریشۀ اخلاق در عقل است. بی‌دینی و بی‌اخلاقی در جهالت رشد می‌کند. شخص جاهلی که خود را هم سطح حیوانات می‌داند، خود را آلوده به گناهان اخلاقی و جنسی می‌کند. پیامد این آلودگی بی‌حیایی است. اوّلین امام شیعیان [https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D8%A8%DB%8C_%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8 علی‌بن‌ابی‌طالب] گفته است:<blockquote>«'''الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=علي بن عيسى إربلي، كشف الغمه في معرفة الأئمه، ج 2، بی‏جا: مکتبه الحیدریه، 1427ق، ص249.|عنوان کتاب=کشف الغمه فی معرفه الأئمه|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|جلد=|صفحه=}}</ref>؛  عقل هر کجا باشد، دین و حیاء همراه اویند.» </blockquote>
 
=== تکرار فعل قبیح ===
دومین عامل فردی بی‌حیایی تکرار است. فردی که به جهت [https://fa.wikishia.net/view/%D8%BA%D9%81%D9%84%D8%AA غفلت] و لغزش مرتکب فعل قبیحی شود، گرچه در مرتبه اوّل از کار خود شرمنده می‌شود؛ امّا با تکرار قبیح، کار را به دور از [[عذاب وجدان]] و شرمندگی انجام می‌دهد. در [[سوره آل‌عمران|سوره آل عمران]] بیان شده است:<blockquote>«'''وَالَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آل عمران (3): آیه 135.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛  و كسانى كه هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، خدا را ياد كرده؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‌كنند‌ و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ و اصرار بر گناه، نمي‌ورزند، در حالى ‌كه آگاهند.»</blockquote>این آیه به قبول توبه بعد از گناه به دور از اصرار ورزیدن بعد از آن اشاره دارد.
 
=== پُر حرفی ===
سومین عامل فردی بی‌حیایی زیاده‌گویی و پر حرفی است. زبان مهم‌‎ترین کلید دانش، عقیده و فرهنگ در بدن انسان به شمار می‌رود که اصلاح آن راه بسیاری از انحرافات را می‌بندد. یکی از این انحرافات پرگویی یا بیهوده‌‏گویی یعنی به زبان آوردن سخنی که فایدۀ مادّی یا معنوی و عقلایی و شرعی نداشته باشد. کسی که دچار زیاده‌‏گویی و پر حرفی می‏‌شود در سخن گفتن دچار زیاده‌‏روی و خارج شدن از حدّ متعارف می‌‏شود و کلام را به بیهوده‏‌گویی سوق می‏‌دهد.
 
بیهوده‌گویی نیز پرده‌های شرم را می‌درد. قرآن، انسان را از سخنی که هیچ سودی برایش ندارد، باز می‌دارد و شنیدن سخنان بیهوده را عامل بازدارندۀ آدمی از کمال معرفی می‌کند و به پرهیز و روی گردانی از آن دستور می‌دهد و می‌فرماید:<blockquote>«'''وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لانَبْتَغِی الْجاهِلِینَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره قصص (28): آیه 55|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>؛  هرگاه سخن بیهوده بشنوند، از آن روی برمی‌گردانند و می‌گویند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن خودتان. سلام بر شما، ما خواهان جاهلان نیستیم.»</blockquote>
 
=== نگاه به نامحرم ===
چهارمین عامل فردی بی‌حیایی نگاه به نامحرم است. یکی از مسائل مورد ابتلاء در جامعۀ اسلامی نگاه مرد به زن و زن به مرد است. طبق آموزه‌های اسلامی با مراقبت درونی و دوری از زمینه‌های بیرونی می‌توان از حربه‌های شیطانی محفوظ ماند. اما اگر انسان از دل و چشم خود پاسداری نکند و این عمل به صورت یک عادت درآید، او را به فلاکت خواهد کشاند.
 
چشم دريچه‌اي به خانۀ دل است؛ معمولاً هر چيزي را كه چشم مي‌بيند و مشاهده مي‌كند، دل هم طلب مي‌كند و در پي آن مي‌رود، مخصوصاً در مسائل غريزي كه نگاه حرام و شهوت‌انگيز، مواد اوّليه و مصالح لازم تصوّرات و تخيّلات جنسي را فراهم مي‌كند و افراد با ديدن منظرهاي تحريك‌آميز، سفر بي‌پايان و خطرناكي را آغاز كرده و به نتايج نامطلوبي مي‌رسند.
 
=== درخواست غیر ضروری از مردم ===
پنجمین عامل بی‌حیایی در فرد درخواست غیر ضروری از مردم است. در متون اسلامی بر حفظ عزّت و شخصیت مؤمنان فقیر تأکید شده است و امامان شیعه به نیازمندان سفارش کرده‌اند که نیازمندی‌شان را از دیگران پنهان کنند و خود را به مردم، بی‌نیاز نشان دهند. البته باید با مردم خوش برخورد و خوش‌رو باشند و با معطوف کردن تمام توجّه‏شان به خداوند، نیاز خود را تنها در درگاه او ابراز کنند. اظهار بی‌نیازی از نظر امامان شیعه فضیلتی است که نتایج بسیار ارزنده‌ای در بر دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اكبر اسدعليزاده، سیاست‌های فقرزدایی در کلام معصومین، قم: مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1381، ص 60.|عنوان کتاب=سیاست‌های فقرزدایی در کلام معصومین|سال=|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|صفحه=}}</ref>
 
=== زنا و همجنس‏‌بازی ===
ششمین عامل فردی بی‌حیایی زنا و همجنس‌بازی است. زنا یعنی حفظ کردن دامن از گناه و فحشاء<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مرتضی مطهری، تفسیر سوره نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1389، ص 89.|عنوان کتاب=تفسیر سوره نور|سال=|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|صفحه=}}</ref>. از نظر شیعیان خداوند بعد از آفرینش انسان در وجود او عقل و اندیشه نهاد تا اعمال خود را در یک چارچوب قانونمند انجام دهد، چرا که اگر اعمال خود را بدون ضابطه انجام دهد، از حدود الهی تجاوز کرده است. این عمل زشت و ناپسند کرامت انسانی را از بین برده، انسان را به حیوانی پست مبدل می‌‏سازد. یکی از این قانون‏‌های ارضای غریزۀ جنسی در چارچوب قانون شرع ازدواج است. ارضای این غریزه اگر غیر از راهی که خداوند مقرّر کرده انجام شود، گناه و سبب بی‌حیایی است. قرآن کریم در سوره مؤمنون می‌فرمایند:<blockquote>«'''فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المؤمنون (23): آیه 7.|عنوان کتاب=قرآن کریم}}</ref>''':''' و کسی که غیر این (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنین کسانی ستمکار و متعدی خواهند بود.»</blockquote>
 
=== شراب‏‌خواری ===
هفتمین عامل فردی بی‌حیایی شراب‌خواری است. یکی از نوشیدنی‌هایی که به شدّت مورد مذمت آیات و روایات قرآن کریم قرار گرفته، شراب است. علّت تحریم شراب از زبان مبارک موسی کاظم امام هفتم شیعیان چنین آمده است:
 
«خداوند عزّ و جلّ خمر و شراب را به چند جهت حرام فرمود. در آن فساد است، عقل شارب را تغییر داده و زایل می‌کند، شارب را مجبور می‌‏کند که خداوند منّان را انکار کند، شارب را مجبور می‏‌کند که بر خدا و انبیائش دروغ ببندد، فسادهای دیگری از شارب سر می‌زند. قتل و نسبت ناروا دادن و مبادرت به زنا ناشی از شرب خمر است. شرب خمر سبب می‏‌شود که نسبت به اجتناب از محارم الهی بی‌اعتنا و کم مبالات گردد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمدحسین طغیانی، گناه و تأثير آن بر جسم و جان، قم: عطر عترت، 1390، ص 26.|عنوان کتاب=گناه و تأثیر آن بر جسم|نام=|نام خانوادگی=|ناشر=|صفحه=}}</ref>»
 
همین مفاهیم در بیان امام صادقg از علل حرمت شراب شمرده شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چرا خداوند شراب را حرام کرده است؟ حضرت فرمود: برای زیان و فسادی که دارد. مشروب‏خوار به رعشه و لرزش بدن گرفتار می‌شود؛ نور قلب و جان و چهره‌اش از بین می‌رود؛ مردانگی‌اش نابود می‌شود؛ جرأت ارتکاب گناه پیدا می‌کند؛ خون‌ریز می‌گردد؛ زناکار می‌شود؛ در حالی که محرمش را به جا نمی‌آورد، به وی تجاوز می‌کند. به شراب‌خوار افزون نمی‌شود مگر تمام بدی‌ها و زشتی‌ها. سید حسین اسحاقی، گناه گريزي، ص160و محمدمهدی مقدم، شراب رهاوردی از طرف شیطان، کرمان: پیام مصطفیl، 1394، ص 66.|عنوان کتاب=شراب رهاوردی از طرف شیطان}}</ref>
 
= منبع =
[1]. پایان‌نامه سطح 3 حوزه علمیه خواهران با عنوان علل و پیامدهای بی‌حیایی از منظر قرآن و احادیث، استاد راهنما: جناب آقای دکتر محمد مولوی، نگارنده: نرگس غفاری، تاریخ دفاع: تیر ماه 1402
 
 
[[رده:حیا]]
[[رده:بی‌حیایی]]
[[رده:عوامل بی‌حیایی]]
[[رده:حیا در اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۲۸

عوامل فردی بی‌حیایی

بی‌حیایی مخالف حیا، بی‌‏شرمی، دریدگی، گستاخی و وقاحت را می‌گویند.

حیا در اصطلاح ملکه‏‌ای درونی است که انسان را از ارتکاب به گناه و افعال ناصواب باز می‏‌دارد. در آیات قرآن در وصف حیا به صورت مستقیم آیه‏‌ای نیامده، ولی در ضمن بعضی آیات مورد اشاره قرار گرفته است؛ مثل آیه 25 سوره قصص که خداوند می‌‏فرماید:

«فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۱]؛ پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت شرم و حیا گام بر می‌داشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را می‏طلبد تا پاداش اینکه [دام‏های] ما را آب دادی به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بیان کرد، گفت: دیگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات یافتی.

در این آیه استحیاء اشاره به حیا و شرم دختران شعیب نبی در برابر موسی بن عمران را دارد.

تندیس حیا که توسط مجسمه ساز فرانسوی در سال 1861 میلادی ساخته شد.

حیا بازدارندگی ارادی است که عامل اصلی شکل‏‌گیری آن، حضور و نظارت انسان دیگر، خداوند و یا فرشتگان است.[۲]

در مقابل ملکۀ حیا، بی‏‌حیایی را می‏‌توان نوعی آسیب اخلاقی دانست که باید مورد توجّه قرار گیرد. در بی‌حيايى همانند حيا، هم نظارت وجود دارد و هم صحبت از فعل قبيح است، بر خلاف كم‏‌رويى كه در آن، صحبت از فعل نيك بود. تنها فرقى كه حيا و بی‌حيايى دارند، اين است كه فرد بى‌حيا، از انجام دادن فعل قبيح، شرم نمی‌‏كند. بنا بر اين، بی‌حيايى، يعنى مبادرت به كار قبيح در حضور ديگران، بدون هيچ‌گونه نگرانى. برخى افراد، هيچ باكى ندارند كه مردم، آنان را در حال بدكارگى ببينند.[۳] اينان، افراد بى‏‌حيايى هستند كه اگر در حال گناه ديده شوند، هيچ‏‌گونه تأثّر قلبى پيدا نمى‌‏كنند. فرد بى‏‌حيا، براى حضور ديگران، هيچ ارزشى قائل نيست و نظارت آنان، او را از انجام دادن كار قبيح، باز نمى‏‌دارد. به بيان ديگر، تفاوت ميان حيا و بى‏‌حيايى، در عنصر بازدارندگى است. در حيا، فرد به جهت حضور و نظارت ديگران، از انجام دادن كار قبيح، باز داشته مى‏‏‌شود؛ امّا در بى‌‏حيايى، هيچ‏‌گونه بازدارندگى‌‏اى وجود ندارد؛ بلكه فرد به راحتى و با كمال پررويى در برابر ديگران، به كار قبيح، مبادرت مى‎‌كند. در بحث حيا، ويژگى فرد، «كرامت نفس» است و در بحث كم‏‌رويى، «ضعف نفس» و در اين بحث، ويژگى فرد بى‌‏حيا، «لئامت (پستى)» است. بى‏‌حيايى و پرده‌‏درى، جز از افراد پَست برنمى‌‎آيد. فرد پَست، هيچ حرمتى را نگه نمى‌‏دارد و حضور هيچ ناظرى را محترم نمى‌‏شمرد. كسى كه از حرمت و كرامت نفس برخوردار باشد، حرمت ديگران را پاس مى‏‌دارد[۴] و كسى كه داراى نفسى خوار و پست باشد، هيچ حريمى را پاس نمى‏‌دارد و هيچ حرمتى را نگه نمى‌‏دارد.

جهل

اوّلین عامل فردی بی‌حیایی جهل است. جهل نوعی حالت اخلاقی منفی و شدیدترین نوع فقر، دشمن آدمیان و ضد حلم (به معنای عقل) است. بر اساس آموزه‌های اسلامی ریشۀ اخلاق در عقل است. بی‌دینی و بی‌اخلاقی در جهالت رشد می‌کند. شخص جاهلی که خود را هم سطح حیوانات می‌داند، خود را آلوده به گناهان اخلاقی و جنسی می‌کند. پیامد این آلودگی بی‌حیایی است. اوّلین امام شیعیان علی‌بن‌ابی‌طالب گفته است:

«الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ[۵]؛  عقل هر کجا باشد، دین و حیاء همراه اویند.»

تکرار فعل قبیح

دومین عامل فردی بی‌حیایی تکرار است. فردی که به جهت غفلت و لغزش مرتکب فعل قبیحی شود، گرچه در مرتبه اوّل از کار خود شرمنده می‌شود؛ امّا با تکرار قبیح، کار را به دور از عذاب وجدان و شرمندگی انجام می‌دهد. در سوره آل عمران بیان شده است:

«وَالَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا اللهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ[۶]؛  و كسانى كه هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، خدا را ياد كرده؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‌كنند‌ و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ و اصرار بر گناه، نمي‌ورزند، در حالى ‌كه آگاهند.»

این آیه به قبول توبه بعد از گناه به دور از اصرار ورزیدن بعد از آن اشاره دارد.

پُر حرفی

سومین عامل فردی بی‌حیایی زیاده‌گویی و پر حرفی است. زبان مهم‌‎ترین کلید دانش، عقیده و فرهنگ در بدن انسان به شمار می‌رود که اصلاح آن راه بسیاری از انحرافات را می‌بندد. یکی از این انحرافات پرگویی یا بیهوده‌‏گویی یعنی به زبان آوردن سخنی که فایدۀ مادّی یا معنوی و عقلایی و شرعی نداشته باشد. کسی که دچار زیاده‌‏گویی و پر حرفی می‏‌شود در سخن گفتن دچار زیاده‌‏روی و خارج شدن از حدّ متعارف می‌‏شود و کلام را به بیهوده‏‌گویی سوق می‏‌دهد.

بیهوده‌گویی نیز پرده‌های شرم را می‌درد. قرآن، انسان را از سخنی که هیچ سودی برایش ندارد، باز می‌دارد و شنیدن سخنان بیهوده را عامل بازدارندۀ آدمی از کمال معرفی می‌کند و به پرهیز و روی گردانی از آن دستور می‌دهد و می‌فرماید:

«وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لانَبْتَغِی الْجاهِلِینَ[۷]؛  هرگاه سخن بیهوده بشنوند، از آن روی برمی‌گردانند و می‌گویند اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن خودتان. سلام بر شما، ما خواهان جاهلان نیستیم.»

نگاه به نامحرم

چهارمین عامل فردی بی‌حیایی نگاه به نامحرم است. یکی از مسائل مورد ابتلاء در جامعۀ اسلامی نگاه مرد به زن و زن به مرد است. طبق آموزه‌های اسلامی با مراقبت درونی و دوری از زمینه‌های بیرونی می‌توان از حربه‌های شیطانی محفوظ ماند. اما اگر انسان از دل و چشم خود پاسداری نکند و این عمل به صورت یک عادت درآید، او را به فلاکت خواهد کشاند.

چشم دريچه‌اي به خانۀ دل است؛ معمولاً هر چيزي را كه چشم مي‌بيند و مشاهده مي‌كند، دل هم طلب مي‌كند و در پي آن مي‌رود، مخصوصاً در مسائل غريزي كه نگاه حرام و شهوت‌انگيز، مواد اوّليه و مصالح لازم تصوّرات و تخيّلات جنسي را فراهم مي‌كند و افراد با ديدن منظرهاي تحريك‌آميز، سفر بي‌پايان و خطرناكي را آغاز كرده و به نتايج نامطلوبي مي‌رسند.

درخواست غیر ضروری از مردم

پنجمین عامل بی‌حیایی در فرد درخواست غیر ضروری از مردم است. در متون اسلامی بر حفظ عزّت و شخصیت مؤمنان فقیر تأکید شده است و امامان شیعه به نیازمندان سفارش کرده‌اند که نیازمندی‌شان را از دیگران پنهان کنند و خود را به مردم، بی‌نیاز نشان دهند. البته باید با مردم خوش برخورد و خوش‌رو باشند و با معطوف کردن تمام توجّه‏شان به خداوند، نیاز خود را تنها در درگاه او ابراز کنند. اظهار بی‌نیازی از نظر امامان شیعه فضیلتی است که نتایج بسیار ارزنده‌ای در بر دارد.[۸]

زنا و همجنس‏‌بازی

ششمین عامل فردی بی‌حیایی زنا و همجنس‌بازی است. زنا یعنی حفظ کردن دامن از گناه و فحشاء[۹]. از نظر شیعیان خداوند بعد از آفرینش انسان در وجود او عقل و اندیشه نهاد تا اعمال خود را در یک چارچوب قانونمند انجام دهد، چرا که اگر اعمال خود را بدون ضابطه انجام دهد، از حدود الهی تجاوز کرده است. این عمل زشت و ناپسند کرامت انسانی را از بین برده، انسان را به حیوانی پست مبدل می‌‏سازد. یکی از این قانون‏‌های ارضای غریزۀ جنسی در چارچوب قانون شرع ازدواج است. ارضای این غریزه اگر غیر از راهی که خداوند مقرّر کرده انجام شود، گناه و سبب بی‌حیایی است. قرآن کریم در سوره مؤمنون می‌فرمایند:

«فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ[۱۰]: و کسی که غیر این (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنین کسانی ستمکار و متعدی خواهند بود.»

شراب‏‌خواری

هفتمین عامل فردی بی‌حیایی شراب‌خواری است. یکی از نوشیدنی‌هایی که به شدّت مورد مذمت آیات و روایات قرآن کریم قرار گرفته، شراب است. علّت تحریم شراب از زبان مبارک موسی کاظم امام هفتم شیعیان چنین آمده است:

«خداوند عزّ و جلّ خمر و شراب را به چند جهت حرام فرمود. در آن فساد است، عقل شارب را تغییر داده و زایل می‌کند، شارب را مجبور می‌‏کند که خداوند منّان را انکار کند، شارب را مجبور می‏‌کند که بر خدا و انبیائش دروغ ببندد، فسادهای دیگری از شارب سر می‌زند. قتل و نسبت ناروا دادن و مبادرت به زنا ناشی از شرب خمر است. شرب خمر سبب می‏‌شود که نسبت به اجتناب از محارم الهی بی‌اعتنا و کم مبالات گردد.[۱۱]»

همین مفاهیم در بیان امام صادقg از علل حرمت شراب شمرده شده است.[۱۲]

منبع

[1]. پایان‌نامه سطح 3 حوزه علمیه خواهران با عنوان علل و پیامدهای بی‌حیایی از منظر قرآن و احادیث، استاد راهنما: جناب آقای دکتر محمد مولوی، نگارنده: نرگس غفاری، تاریخ دفاع: تیر ماه 1402

  1. سوره قصص، آیه 25.
  2. ق (50): 18؛ الحدید (57): 4؛ العلق (96): 14؛ التوبه (9): 105.
  3. از على‌بن‌ابی‌طالب در این خصوص آمده است: «بدترينِ مردم، كسى است كه باكى ندارد مردم، او را در حال انجام دادن كار زشت ببينند». عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، مترجم هاشم رسولی محلاتی، ج 1، قم: مکتب الاعلام الاسلامیه، 1366، ح 5702؛ 21. على بن محمد لیثى واسطى، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح: حسین حسنى بیرجندى، ج 1، قم: تبیان، 1387، ص 295، ح 5277.
  4. در فرهنگ اسلام، ميان كرامت نفس و ضدّ ارزش‏‌ها رابطۀ معكوس وجود دارد. اگر كرامت نفس وجود داشته باشد، همۀ قبيح‌‏ها نزد فرد، خوار و پست مى‌‏گردد (ر.ك: ميزان الحكمه، ج 3، ص 2683/الكرم).
  5. علي بن عيسى إربلي، كشف الغمه في معرفة الأئمه، ج 2، بی‏جا: مکتبه الحیدریه، 1427ق، ص249.
  6. آل عمران (3): آیه 135.
  7. سوره قصص (28): آیه 55.
  8. اكبر اسدعليزاده، سیاست‌های فقرزدایی در کلام معصومین، قم: مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1381، ص 60.
  9. مرتضی مطهری، تفسیر سوره نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1389، ص 89.
  10. المؤمنون (23): آیه 7.
  11. محمدحسین طغیانی، گناه و تأثير آن بر جسم و جان، قم: عطر عترت، 1390، ص 26.
  12. چرا خداوند شراب را حرام کرده است؟ حضرت فرمود: برای زیان و فسادی که دارد. مشروب‏خوار به رعشه و لرزش بدن گرفتار می‌شود؛ نور قلب و جان و چهره‌اش از بین می‌رود؛ مردانگی‌اش نابود می‌شود؛ جرأت ارتکاب گناه پیدا می‌کند؛ خون‌ریز می‌گردد؛ زناکار می‌شود؛ در حالی که محرمش را به جا نمی‌آورد، به وی تجاوز می‌کند. به شراب‌خوار افزون نمی‌شود مگر تمام بدی‌ها و زشتی‌ها. سید حسین اسحاقی، گناه گريزي، ص160و محمدمهدی مقدم، شراب رهاوردی از طرف شیطان، کرمان: پیام مصطفیl، 1394، ص 66.