کاربر:Biglari/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


متکلمان شیعه، در اثبات لزوم عصمت امام، به ادله گوناگون عقلی و نقلی توسل جسته‌اند. علامه حلی در این باره می‌گوید:" طائفه امامیه، امامان را در لزوم معصوم بودن از تمام زشتی‌ها و گناهان از سن کودکی تا زمان مرگ، همانند پیامبران می‌دانند، زیرا امامان حافظان شرع و برپادارندگان آن‌اند و وضعیت آنان از این جهت مانند وضعیت پیامبر (ص) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج الحق و کشف الصدق|عنوان کتاب=نهج الحق و کشف الصدق|نام خانوادگی=علامه حلی|صفحه=۱۶۴}}</ref>
متکلمان شیعه، در اثبات لزوم عصمت امام، به ادله گوناگون عقلی و نقلی توسل جسته‌اند. علامه حلی در این باره می‌گوید:" طائفه امامیه، امامان را در لزوم معصوم بودن از تمام زشتی‌ها و گناهان از سن کودکی تا زمان مرگ، همانند پیامبران می‌دانند، زیرا امامان حافظان شرع و برپادارندگان آن‌اند و وضعیت آنان از این جهت مانند وضعیت پیامبر (ص) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهج الحق و کشف الصدق|عنوان کتاب=نهج الحق و کشف الصدق|نام خانوادگی=علامه حلی|صفحه=۱۶۴}}</ref>
== عصمت امام در قرآن ==
متکلمان شیعه برای اثبات لزوم عصمت امام به برخی از آیات قرآنی نیز توسل جسته‌اند. از جمله:
=== امامت عهد الهی ===

نسخهٔ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۲۹

عصمت امام

اهل سنت بر عدم لزوم معصوم بودن امام اتفاق نظر دارند.[۱] در طرف مقابل، تمام اندیشمندان شیعه در این رای اتفاق نظر دارند که یکی از شرایط احراز منصب امامت، عصمت است و امام شخصی است که هم از انجام خطا و هم از ارتکاب گناه و معصیت منزه باشد.[۲]

متکلمان شیعه، در اثبات لزوم عصمت امام، به ادله گوناگون عقلی و نقلی توسل جسته‌اند. علامه حلی در این باره می‌گوید:" طائفه امامیه، امامان را در لزوم معصوم بودن از تمام زشتی‌ها و گناهان از سن کودکی تا زمان مرگ، همانند پیامبران می‌دانند، زیرا امامان حافظان شرع و برپادارندگان آن‌اند و وضعیت آنان از این جهت مانند وضعیت پیامبر (ص) است.[۳]

عصمت امام در قرآن

متکلمان شیعه برای اثبات لزوم عصمت امام به برخی از آیات قرآنی نیز توسل جسته‌اند. از جمله:

امامت عهد الهی

  1. تفتازانی. شرح مقاصد. ج. ۵ جلد. ص. ۲۴۹.
  2. سعیدی مهر، محمد (۱۴۰۲). آموزش کلام اسلامی. ج. ۲. ص. ۱۴۴.
  3. علامه حلی. نهج الحق و کشف الصدق. ص. ۱۶۴.