|
|
| خط ۱: |
خط ۱: |
| === '''ازدواج موقت''' === | | === '''ازدواج موقت''' === |
| '''ازدواج موقت یا [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC_%D9%85%D9%88%D9%82%D8%AA#cite_note-1 متعه] در فقه شیعه به عنوان یک نوع ازدواج مشروع شناخته میشود و دلایل متعددی برای جواز آن از قرآن و روایات وجود دارد. آیه 24 سوره نساء به وضوح به این موضوع اشاره دارد و بیان میکند که مردان میتوانند با زنان حلال ازدواج کنند و در صورت بهرهمندی از آنها، باید مهر معین را به آنها پرداخت کنند. این آیه به نوعی به مشروعیت نکاح موقت اشاره دارد و فقها بر اساس آن، استدلالهایی برای جواز متعه ارائه میدهند. همچنین، برخی از نکات تفسیری در این آیه وجود دارد که نشان میدهد هدف اصلی از متعه، لذت و استمتاع است و نه تشکیل خانواده به معنای دائمی.''' | | '''ازدواج موقت یا [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC_%D9%85%D9%88%D9%82%D8%AA#cite_note-1 متعه] در فقه شیعه به عنوان یک نوع ازدواج مشروع شناخته میشود و دلایل متعددی برای جواز آن از قرآن و روایات وجود دارد. [[آیه ۲۴ سوره نساء|آیه 24 سوره نساء]] به وضوح به این موضوع اشاره دارد و بیان میکند که مردان میتوانند با زنان حلال ازدواج کنند و در صورت بهرهمندی از آنها، باید مهر معین را به آنها پرداخت کنند. فقهای شیعه بر اساس آن، استدلالهایی برای جواز متعه ارائه میدهند. همچنین، برخی از نکات تفسیری در این آیه وجود دارد که نشان میدهد هدف اصلی از متعه، لذت و استمتاع است و نه تشکیل خانواده به معنای دائمی.''' |
|
| |
|
| '''در مقابل، برخی از علمای اهل سنت به تحریم متعه اشاره کرده و ادعا میکنند که این آیه نسخ شده است. اما دلایل متعددی برای رد این ادعا وجود دارد، از جمله اینکه آیات مکی نمیتوانند آیات مدنی را نسخ کنند و همچنین در زمان پیامبر اکرم (ص) و خلفای راشدین، متعه به عنوان یک عمل مشروع وجود داشته است. روایات متعددی از صحابه و ائمه معصومین نیز بر جواز متعه تأکید دارند و نشان میدهند که این سنت در زمان پیامبر (ص) و پس از آن نیز ادامه داشته است. در نهایت، متعه به عنوان یک سنت اسلامی باید حفظ شود و نباید به ضرورت محدود گردد.''' | | '''در مقابل، برخی از علمای اهل سنت به تحریم متعه اشاره کرده و ادعا میکنند که این آیه نسخ شده است. اما دلایل متعددی برای رد این ادعا وجود دارد، از جمله اینکه آیات مکی نمیتوانند آیات مدنی را نسخ کنند و همچنین در زمان پیامبر اسلام و خلفای راشدین، متعه به عنوان یک عمل مشروع وجود داشته است. روایات متعددی از صحابه و امامان شیعه نیز بر جواز متعه تأکید دارند و نشان میدهند که این سنت در زمان پیامبر و پس از آن نیز ادامه داشته است. در نهایت، متعه به عنوان یک سنت اسلامی باید حفظ شود و نباید به ضرورت محدود گردد.''' |
|
| |
|
| '''متن به بررسی موضوع متعه (ازدواج موقت) در اسلام و دلایل نهی از آن توسط ائمه معصومین میپردازد. امام صادق (ع) به دلایل سیاسی و اجتماعی، از جمله حفظ آبروی خود و شیعیان، از انجام متعه در مکه و مدینه نهی کرده است. این نهی به دلیل ترس از اتهام زنا و تبعات اجتماعی آن است. همچنین، متن به مناظرهای بین ابوحنیفه و اباجعفر اشاره میکند که در آن اباجعفر به حلال بودن متعه تأکید میکند و به تفاوت شأن و منزلت افراد در انجام کارهای حلال اشاره دارد. در نهایت، متن به این نکته میپردازد که اگرچه متعه حلال است، اما باید با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه انجام شود.'''
| | == '''دلیل بر جواز متعه''' == |
| | |
| === '''دلیل بر جواز متعه''' ===
| |
| '''« ِکتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً »[1] هر زنى غير آنچه ذكر شد شما را حلال است كه به مال خود به طريق زناشويى بگيريد نه آنكه زنا كنيد، پس چنانچه از آنها بهرهمند شويد آن مهر معيّن كه حق آنهاست به آنان بپردازيد، و باكى نيست بر شما كه بعد از تعيين مهر هم به چيزى با هم تراضى كنيد (و بدانيد كه) البته خدا دانا و آگاه است[2]''' | | '''« ِکتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً »[1] هر زنى غير آنچه ذكر شد شما را حلال است كه به مال خود به طريق زناشويى بگيريد نه آنكه زنا كنيد، پس چنانچه از آنها بهرهمند شويد آن مهر معيّن كه حق آنهاست به آنان بپردازيد، و باكى نيست بر شما كه بعد از تعيين مهر هم به چيزى با هم تراضى كنيد (و بدانيد كه) البته خدا دانا و آگاه است[2]''' |
|
| |
|
| === ''' نکته ها''' === | | === ''' ''' === |
| ''' نکته اول : کاربرد " کِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ " در قرآن، در مواردی است که افراد در برابر احکامی که بزایشان سنگین است؛ مقاومت به خرج میدهند، میگوید این حکم حتمی است و ما برای شما نوشتهایم تا دیگر سخنی در آن نباشد.''' | | ''' این آیه «آیه متعه» نامیده شده است. محمد بن یعقوب کلینی با چند واسطه از سهل بن زیاد و نیز علی بن ابراهیم بعد از سه واسطه، از ابوبصیر روایت می کنند که از محمدبن باقر، درباره متعه سؤال شد. وی گفت: آیه (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ) در باره آن نازل شده است.''' |
| | |
| ''' نکته دوم:بعد از بیان حرمت نکاح با مشرکین و مشرکات، منکوحه پدر، محارم نسبی و سببی ... و زنان شوهردار میفرماید: "أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ" نکاح با تمامی زنان، غیر از موارد مذکور بر شما حلال است و میتوانید با اموالتانطلب کنید و احرت دهید؛ در حالیکه "مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ؛ عفیف بوده، اهل زنا نیستید".'''
| |
| | |
| ''' نکته سوم: "فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً" "فاء" در " فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ" فاء تفریع است؛ یعنی حال که پاکدامن و به دور از زنا هستید و قادرید با اموالتان نکاح با زنی، غیر از موارد حرام را اختیار کنید؛ اگر تمتعی بردید، اجرت آن را به طور کامل پرداخت کنید.'''
| |
| | |
| ''' نکته چهارم : دو احتمال موجود، در مورد نوع "ما در فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ"'''
| |
| | |
| ''' احتمال اول: ظرفیه شرطیه؛ برطبق این تفسیر، مرجع ضمیر" هاء در به" ما در ما وَراءَ ذلِكُمْ، است و "مِن در مِنْهُنَّ" بیان جنس "ما درما وراء ذلکم" است؛ یعنی هر زمان به چیزی غیر از موارد حرام که آن چیز از جنس زنان است، استمتاع نمودید، آن مهر معيّن كه حق آنهاست به آنان بپردازيد " فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً" فاء حرف جزاء است و دخولش به دلیل طلبی بودن جواب شرط، واجب است.'''
| |
| | |
| ''' احتمال دوم: موصوله: برطبق این تفسیر، مرجع ضمیر" هاء در به" "ما موصوله در فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ" است و "مِن در مِنْهُنَّ" بیان جنس "ما در فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ" است. "فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً" فاء حرف نتیجه است. پس آنچه که به آن چیز استمتاع نمودید از زنان، در نتیجه استمتاع، مهر معيّن كه حق آنهاست به آنان بپردازيد.'''
| |
| | |
| ''' نکته پنجم: علت استعمال "اسْتَمْتَعْتُم" و عدم کاربرد "تَمَتَّعْتُمْ" و مانند آن، یکی از دو امر زیر است:'''
| |
| | |
| ''' الف: افاده معنای طلب؛ مطالبه تلذذ و تمتع'''
| |
| | |
| ''' ب: پررنگ کردن تلذذ و تمتع به عنوان هدف اصلی متعه؛ زیرا زیادة المبانی تدل علی زیادة المعانی؛ زیادی حروف دال بر شدت در معناست واستعمال "اسْتَمْتَعْتُم "دال بر این امر استکه هدف اصلی از متعه، تلذذ و استمتاع است نه تشکیل خانواده و فرزندآوری،'''
| |
| | |
| ''' سوال: آیه در مقام بیان نکاح دائم است یا موقت؟چرا؟'''
| |
| | |
| ''' جواب آیه در مقام بیان نکاح موقت است'''
| |
| | |
| === ''' ادله ظهور آیه در نکاح موقت''' ===
| |
| ''' دلیل اول: هرکجا سخن از پرداخت مهریه در نکاح موقت است، با " فآتوهُنَّ أُجورَهُنَّ" بیان شده؛ ازاینرو آیه مورد بحث نیز به قرینه " فآتوهُنَّ أُجورَهُنَّ" در مقام بیان نکاح موقت است نه دائم.'''
| |
| | |
| '''رد دلیل: در آیات قرآن ؛ مانند " .... فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنّ بِالْمَعْرُوفِ....."[3]ونیز در آیه«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ...»[4] لفظ "أُ جور" در بیان مهریه، در عقد دائم، استفاده شده است؛ درنتیحه اسنعمال لفظ " أُجور"اختصاصی به مهریه در عقد موقت ندارد. از اینرو دلیل اول مردود است.'''
| |
| | |
| ''' اشکال: عالم سنی: واژه " استمتع "را به معنای لفظی آن؛ یعنی تلذذ ( لذت بردن)، دانسته و آیه را چنین معنی میکند هرگاه با نکاح دائم همسری برگزیدی و از او لذت بردی اجر و مهریهاش را به او بپرداز؛ پس بحثی از عقد نیست تا گفته شود،آیه در مورد متعه است.'''
| |
| | |
| ''' در پاسخ به این عالم سنی باید گفت: "فاء " در " فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ" خواه" فاء" نتیجه باشد یا "فاء" جواب شرط ،به معنی ترتب مابعد بر ماقبل است؛ یعنی ترتب "آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بر"استمتعتم به منهن "و حال آنکه در نکاح دائم، به محض جاری شدن عقد نکاح، مهریه به زن تعلق می گیرد. نهایت اینکه اگر دخول انجام نشد و طلاق صورت گرفت نصف مهریه به مرد بر می گردد ،نه اینکه از اول تعلق نگرفته باشد. ترتب تعلق و اعطاء مهریه به زوجه، بر استمتاع، قرینه بر اینامر است که آیه در مورد نکاح دائم نیست.'''
| |
| | |
| ''' البته در نحوه تعلق گرفتن مهریه به زن اختلاف و تعابیر متفاوت است. برخی از فقها چنین تعبیر میکنند: « در نکاح دائم با عقد نصف مهریه و با دخول نصف دیگر واجب می شود» و برخی دیگر چنین تعبیر میکنند: «با عقد تمام مهریه واجب می شود؛ ولی اگر قبل از دخول طلاق داد، نصف مهریه به مرد برمیدر هر صورت " فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ " در نکاح دائم مترتب بر عقد استو ربطی به استمتاع ندارد.'''
| |
| | |
| ''' دلیل دوم: برخی از الفاظ در اسلام دارای معنای لفظیه و شرعیه،( حقیقت متشرعیه ) (حقیقت شرعی ) است؛ مثلاً صلاة ،حج، صوم ، متعه، یک معنای لغوی و لفظی دارند: صلاة یعنی دعا ، حج یعنی قصد، صوم یعنی امساک، متعه یعنی لذت بردن؛ در قرآن کریم الفاظ دارای حقیقت شرعیة یا متشرعیة در معنای لفظی خود استعمال نشداند؛ مگر با قرینه خاص؛ ازاینرو در آبات قرآن، "صلاة به معنای حرکات مخصوص نماز، حج به معنای اعمال و مناسک مخصوصه ، صوم به معنای عدم خوردن و عدم آشامیدن وعدم های اجتماعی در یک روز و متعه هم به معنای نکاح موقت" است .و اگر اهل سنت زیر بار این قضیه نروند بایستی در تمام قرآن لفظ حج را به معنی قصد ؛ ( واتموا الحج والعمره لله) ؛ قصدتان را و آبادانی را تمام کنید . صلاة را به معنی دعا( اقیموا الصلاة) دعا را به پا دارید.صوم یعنی امساک کردن، سخن نگو و.... پس باید پذیرفت، الفاظی دارای حقیقت شرعیه یا متشرعی در قرآن در معنای لفظی خود استعمال نمیوند؛ مگر با قرائن قطعی . در نتیجه در آیه مورد بحث نیز "إِسْتَمْتَعْتُمْ"در معنای عقد موقت و متعه است.'''
| |
| | |
| === ''' ادله اثبات استعمال متعه به معنی نکاح موقت در عصر پیامبر صَلَّی اللهُ علیْهِ و آلِهِ و زمان نزول این آیات.''' ===
| |
| ''' روایات ناهیه از متعه در کتب اهل سنت: بسیاری از روایات موجود در کتب اهل سنت در رابطه با نهی از متعه، مثبت استعمال متعه به معنی نکاح موقت، در عصر نزول آیه است.'''
| |
| | |
| ''' روایات مثبته : صحابه ای که در عصر پیغمبر صَلَّی اللهُ علیْهِ و آلِهِ و در عصر خلفا (که این برای مابیشتر قابل استفاده است)؛ اسامی صحابه ای که جزء اجلاء از صحابه بودند ، اهل سنت هم قبول دارند .از مصادر اهل سنت ثابت است که اینها اهل متعه بودهاند ،یعنی صیغه داشتهاند و اسامی آنها آمده است این روایات مثبته جدای از اینکه اثبات اصل متعه را می کند اثبات این را هم می کند که وقتی می گوید تمتعت فلان ... استمتعت فلان..... در معنای" لذت "به کار نمی رفته بلکه در خصوص معنای عقد موقت به کار رفته است.'''
| |
| | |
| ''' اشکال: پس از اثبات استعمال " إِسْتَمْتَعْتُمْ " در آیه به معنی نکاح موقت،عالم سنی میگوید :«آری " إِسْتَمْتَعْتُمْ "در معنای عقد موقت است؛ ولی این آیه نسخ شده است .'''
| |
| | |
| ''' ادله قائلین به نسخ آیه متعه و رد آن'''
| |
| | |
| ''' · ناسخ اول« وَالَّذِينَ هُمْ ش ﴿٥﴾ إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿٦﴾ ) فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ[5] و آنان كه فروج و اندامشان را ازعمل حرام نگاه مىدارند. (5)مگر بر جفتهاشان (كه زنان عقدى آنها باشند) يا كنيزان ملكى متصرفى آنها كه هيچ گونه ملامتى (در مباشرت اين زنان) بر آنها نيست. (6)و كسى كه غير اين (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنين كسانى ستمكار و متعدى خواهند بود. مؤمنون در کسانی که حافظ فروجشان هستند حصر شده؛ مگر از همسرانشان یاکسانی که ملک یمین آنها هستند؛ لذا اگر کسی غیر از این راه ( ازدواج و ملک یمین) اتخاذ کند طغیانگرو متجاوز است.'''
| |
| | |
| ''' · رد نسخ توسط آیه مذکور:'''
| |
| | |
| ''' · الف :این آیه نمی تواند ناسخ آیه "فما إِسْتَمْتَعْتُمْ" باشد؛ زیرا " إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ " ازواج عام بوده ، زوج دائم و متعه را در برمیگیرد و مراد از " وَرَاءَ ذَٰلِكَ " وراء زوجیت استو نکاح متعه زوجیت شرعی است'''
| |
| | |
| ''' · ب : سوره مومنون مکی است ولی آیه"فما إِسْتَمْتَعْتُمْ"مدنی است. سوره مکی نمیتواند مدنی را نسخ کند. زیرا نزول آیات مکی مقدم بر آیات مدنی است و حال آنکه به حسب تاریخ ناسخ باید مؤخر از منسوخ باشد.'''
| |
| | |
| ''' · ناسخ دوم: «یاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ و...»[6]و آیه«وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ ۚ ...ٌ»[7] هر دو آیه مثبت طلاق و عده است و خداوند میفرماید: « ای پیامبر صلَّی اللهُ عَلَیْهِ و آلِهِ (امت را بگو) هر گاه زنان را طلاق دهيد به وقت عدّه آنها (يعنى در زمان پاكى از خون حيض كه در آن پاكى هم نزديكى با آنها نكردهايد) طلاق دهيد و زمان عدّه را (مدت سه پاكى) بشماريد.یعنی جدایی و انحلال نکاح به طلاق و عده نیاز دارد و حال آنکه متعه ظلاق و عده ندارد.'''
| |
| | |
| ''' · رد نسخ توسط آیههای مذکور'''
| |
| | |
| ''' · آیه در مقام بیان مواردی است که جدایی با طلاق باشد؛ ازاینرو میفرماید:در مواردی که طلاق نیاز است؛ اگر طلاق دادید، به مدت سه طهرن عده نگه دارید و نفرموده که در همه ازدواج ها برای جدایی، طلاق نیاز است .مثلاً هرگاه زوج یا روجه مرتد شوند؛ بدون نیاز به طلاق و به محض ارتداد جدایی صورت میگیرد.'''
| |
| | |
| ''' · ب: آیه طلاق و آیه عده مکی هستند و آیه مورد بحث مدنی است و آیات مکی نمیتواند ناسخ آیات مدنی باشد.'''
| |
| | |
| ''' · ناسخ سوم:"وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَٰجُكُمْ " [8] آیه مثبت ارث یرای زوج است و در متعه ارث وجود ندارد؛پس یا متعه زوج نیست یا باید در متعه هم ارث باشد . و حال آنکه شیعه از یک سو متعه اردواج شرعی است و متعاقدین زوج یکدیگرند از سویی در عقد موقت، قائل به عدم توارث، است.'''
| |
| | |
| ''' · رد نسخ توسط آیه:'''
| |
| | |
| ''' · اگر در محاورات عرفیه یا در روایات یک دلیل عامی، حکمی را به صورت عموم بین کند؛ مانند (اکرم العلماء ) سپس دلیل خاصی مانند؛ (لا تکرم النحویین )، صادر شود. حال یک بار خاص اول بیاید و بعد عام ، یک بار عام اول بیاید بعد خاص ، اگر خاص اول بیاید یعنی بگوید لاتکرم النحویین بعد بگوید اکرم العلماء در اصطلاح علم اصول، عام ، خاص را نسخ میکند و اگر عام اول بیاید و سپس خاص، تخصیص عام توسط خاص است . (البته بسیار جای بحث است که این عام و خاص لسانشان نفی و اثبات باشد یا اثبات و اثبات باشد یا نفی و نفی باشد یعنی جاهایی که با هم تعارض دارند دو لسان نفی با هم تعارض دارند یا دولسان اثبات تعارض دارند؟ این خودش بحث طولانی است که ما به آن نمی پردازیم در حد جواب به مستشکل : آیه "افما اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ" خاص و بیانگر ازدواج موقت و مدنی است و آیه" وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَٰجُكُمْ" عام ومکی است یعنی ابتدا عام آمده که "وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَٰجُكُمْ "خاص آ مده و هرگاهکه ابتدا عام بیاید و سپس خاص کسی قائل به این نیست که عام متقدم، خاصی متأخر را نسخ میکند؛نهایت این خاص آن عام را تخصیص می زند. بله در تمام نکاح ها چه دائم و چه موقت " وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَٰجُكُمْ" سپس خاص (آیه متعه) را می آورد ، می پرسند یا رسول الله اینجا ارث هم می برد؟ می فرمایند: نه. و این یعنی تخصیص.'''
| |
| | |
| ''' · شیعه و سنی دبر عدم توارث در عقد موقت،با هم بحث ندارند و اکثریت علمای اهل سنت قبول دارند که آیه "افما اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ" در مورد نکاح متعه است. ولی میگویند نسخ شده است.'''
| |
| | |
| ''' · ناسخ چهارم : «وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللهُ أَعْلَمُ بِإيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ »[9] و هركس كه توانايى ازدواج با زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را ندارد، مىتواند با زنان پاكدامن از بردگان با ايمانى كه در اختيار داريد ازدواج كند خدا به ايمان شما آگاهتر است؛ و همگى اعضاى يك پيكريد آنها را با اجازهی صاحبان آنان تزويج نماييد، و مهرشان را بهطور شايسته به خودشان بدهيد؛ درحالىكه پاكدامن باشند، [يعنى] نه مرتكب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگيرند. و درصورتىكه «محصنه» باشند [و كسى آنها را مجبور به زنا نكرده باشد] و مرتكب عمل منافى عفّت شوند، نصف مجازات زنان [آزاد] پاكدامن را خواهند داشت. اين [اجازهی ازدواج با كنيزان] براى كسانى از شماست كه بترسند [از نظر غريزه جنسى] به زحمت بيفتند؛ و [بااينحال نيز] خوددارى [از ازدواج با آنان] براى شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است در آیه سخن از متعه نیست. نفرموده: اگر کسی پول ندارد برود متعه کند، بلکه میفرماید: اگر پول ندارید با زنان عفیف و مومن ازدواج کنید، بروید کنیز بگیرید و هیچ راهی برای نکاح متعه نیست. در اینجا محصنات به معنای زنان عفیف است چرا که حر و آزاد بودن در آن لحاظ میشود به قرینه " فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ" اگر ازدواج دائم با زان آزاده و عفیف نشد با کنیزکان مؤمن و عفیف نکاح کنید. دو راه گذاشته و متعه را بیان ننموده است.'''
| |
| | |
| ''' · رد نسخ توسط آیه'''
| |
| | |
| ''' · آیه در مقام بیان راهی برای ازدواج دائم است، فرد به هدف تشکیل خانواده ، فرزنددارشدن، و کسب سکنی و آرامش، به دنبال ازدواج دائم است و لیکن قدرت و توان مالی ندارد. اسلام میگوید: اگر توان ازدواج دائم با حر نرا نداری، راهش ازدواج دائم با کنیز مؤمن و عفیف است . آیه به هیچ وجه در مقام بیان راهی برای اطفاء غریزه و ارضای موقت نیاز فوری جنسی نیست.'''
| |
| | |
| ''' · ناسخ پنجم: این آیه توسط روایاتی مانند؛ روایات مربوط به جنگ خیبر ، عام الفتح و حجة الوداع، روایت مربوط به اینکه ( اُبیحَت مُتعۀ النساء ثُم حُرمت ثلاثا) اول متعه حلال بود ولی در زمان پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ سه مرتبه حرام شد. احتمالا این سه مرحله اشاره به همین سه موقف مذکور( جنگ خیبر ، عام الفتح ،حجۀ الوداع)، دارد. در جنگ خیبر دارد که پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ فرمودند نهی می کنم شما را از متعه نساء و لحم حمیر یعنی گوشت الاغ .'''
| |
| | |
| ''' · رد ناسخ'''
| |
| | |
| ''' · الف: سوالی از اهل سنت: در این روایت از خوردن گوشت الاغ نیز نهی شده است؛آیا شما الان گوشت الاغ نمی خورید؟ در جواب میگویند: آن نهی به خاطر این بود که آنجا مرکب نیاز داشتند کوهستانی بود و آنها الاغ را به این خاطر نیاز داشتند که آب و تشکیلات و غذا بیاورد و هیچ حیوانی مثل الاغ در این سربالاییهای کوه بالا نمیرفت (.نه شتر و نه اسب) افراد هم گرسنه می شدند الاغ ها را می کشتند.لذا پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ فرمودند: الاغ ها را نخورید که ما مرکب برای جنگ کم نیاوریم .(ممکن است جنگ طول بکشد) مثلاً دو ماه اگر مرکب ها را سر ببرید دیگر مرکب نداریم ونهی از خوردن گوشت الغ نهیی موقت بود. از همین پاسخ استفاده کرده، به آنها میگوییم: ونیزبرای اینکه توان و نیرو و انرژی افراد، باقی بماند، پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ به آنان فرمودند: در مدت جنگ متعه انجام ندهند تا انرژی برای جنگیدن داشته باشند؛ پس همان طور که نهی از لحم حمیر موقت بود، نهی و حرمت از متعه نیز موقت بود. پاسخ به روایات مربوط به عام الفتح و حجۀ الوداع نیز همین است.'''
| |
| | |
| ''' · ب: روایت اهل سنت «نَهَی النَبی عن المتعه ثلاثا» اولاً نزد خود اهل سنت در سندش بحث است . ثانیاً عمردر زمان خلافتش روزی بر منبر رفت و گفت: «متعتان كانتا محللتان في زمن رسول اللَّه و انا احرمهما و اعاقب عليهما متعة الحج و متعة النساء- دو متعه در زمان پيغمبر حلال بودند و من آنها را حرام كرده و بر آنها كيفر ميكنم حج تمتع و متعه زنان.[10] پس خود عمر هم چنین ادعایی ندارد که متعه در زمان رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ سه بار حرام شده و الا میگفت (متعتان محرمتان فی عهد رسول الله) از اینرو سخن وی: " متعتان كانتا محللتان " مثبت حلیت متعه در زمان رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ است و اینکه میگوید: " انا احرمهما " ؛ یعنی تحریم از جانب رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ نیست و قول عمر، اِخبار از تحریم متعه توسط پیامبر رسول نیست؛ که اگر اخبار بود، چنین میگفت: « پیغمبر حرام کرد و شما حق نداید انجام دهید .» " انا احرمهما ".. یعنی؛ تحریم توسط خود او صورت گرفته است. حال بماند که صحابی حق تحریم دارد یا نه؟ مگر صحابی میتواند تحریم کند؟ '''
| |
| | |
| ''' · ادله اثبات وجود متعه در زمان رسول صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ عدم تحریم متعه توسط ایشان:'''
| |
| | |
| ''' · دلیل اول: سخن عمر تارة بقوله متعتان كانتا على عهد رسول اللَّه انا محرمهما و معاقب عليهما متعة الحج و متعة النساء و اخرى بقوله ثلاث كن على عهد رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلم انا محرمهن و معاقب عليهن متعة الحج و متعة النساء و حيّ على خير العمل في الأذان[11]'''
| |
| | |
| ''' · دلیل دوم: عمل اصحاب بعد از نبی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ: بعد از پیغمبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ هم این جریان وجود داشته واگر کسی بگوید تحریم سال آخر عمر مبارک ایشان بوده است؛ باید گفت: «عمل اصحاب بعد از پیغمبر به ما گزارش شده است.» نمونهای از عمل اصحاب :عمران بن حصین میگوید و کنا نتمتع فی عهد النبی... ما زمان پیغمبر صیغه انجام می دادیم ،الی اَن حَرمها رجل... تا وقتی که عمر آن را تحریم کرد.'''
| |
| | |
| ''' · وَ رَوَى التِّرْمِذِيُّ فِي صَحِيحِهِ[12]- عَلَى مَا حَكَاهُ الشَّهِيدُ الثَّانِي[13]، وَ الْعَلَّامَةُ[14] رَحِمَهُمَا اللَّهُ- أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الشَّامِ سَأَلَ ابْنَ عُمَرَ عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ؟. فَقَالَ:هِيَ حَلَالٌ. فَقَالَ: إِنَّ أَبَاكَ قَدْ نَهَى عَنْهَا. فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ: أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَ أَبِي نَهَى عَنْهَا، وَضَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ]، أَ نَتْرُكُ السُّنَّةَ وَ نَتَّبِعُ قَوْلَ أَبِي؟![15]مردی از اهل شام از عبدالله بن عمر در مورد متعه زنان، پرسید: گفت متعه حلال است. مرد شامی گفت: پدرت از متعه زنان نهی کرده است! ابن عمر گفت: به نظرت اگر پدرم از آنچه رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ وضع نموده ، نهی کند . آیا به سنت رسول خدا صَلَّی اللهُ علیه و آلِهِ عمل کنم یا بهسنت پدرم؟'''
| |
| | |
| === ''' · عدم مدخلیت ضرورت در وضع متعه''' ===
| |
| ''' · آیا وضع متعه للضّرورة است؟خیر وضع متعه للضروره نیست. روایتی دال بر این امر که رسول خدا صَلَّی اللهُ علیهِ و آلِهِ در جنگ تبوک به دلیل دوری اصحاب از همسرانشان، فرمودند که این مدت که دور از همسرانتان هستید، متعه بر شما جایز است. موجود است که اهل سنت بدان تمسک کرده، میگویند: پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ، متعه را در یک بازه زمانی، حلال نمود. اگر شیعیان نیز وضع متعه را للضرورة و برای موقعیت های خاص، بدانند؛ قول و باورشان موافق اهل سنت است! البته پس از نقل این روایت از سوی اهل سنت، میتوان از همین روایت بر علیه خودشان استدلال ، نمود چون آنها متعه را زنا میدانند. ، وقتی این روایت را می آورند و میگویند در جنگ تبوک پیامبر اجازه متعه داهاند؛ از آنها سوال میشود: « آیا پیامبر در یک بازه زمانی دستور به زنا دادهاند؟»ولی صحیح نیست در جامعه تشیع روایتی را که اهل سنت نقل کرده اند را آورده، با تمسک به آن مدخلیت ضرورت در وضع و جعل متعه را اثبات کرد؛ زیرا با بررسی روایات ائمه علیهِم السلام در کتب شیعه، به وضوح معلوم خواهدشد که در هیچکدام متعه مشزوط به ضرورت نیست.'''
| |
| | |
| === ''' · روایات دال بر جواز متعه''' ===
| |
| '''1 عن أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه عن أبيه عن سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عيسى عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله(ع)قال يستحب للرجل أن يتزوج المتعة و ما أحب للرجل منكم أن يخرج من الدنيا حتى يتزوج المتعة و لو مرة[16]'''
| |
| | |
| '''2 و بهذا الإسناد عن ابن عيسى المذكور عن بكر بن محمد عن الصادق(ع)حيث سئل عن المتعة فقال أكره للرجل أن يخرج من الدنيا و قد بقيت خلة من خلال رسول الله(ص)لم تقض[17]'''
| |
| | |
| '''3 و بالإسناد عن ابن عيسى عن ابن الحجاج عن العلاء عن محمد بن مسلم عن أبي عبد الله(ع)أنه قال لي تمتعت قلت لا قال لا تخرج من الدنيا حتى تحيي السنة[18]'''
| |
| | |
| '''4- و بهذا الإسناد عن أحمد بن محمد عن ابن أشيم عن مروان بن مسلم عن إسماعيل بن الفضل الهاشمي قال قال لي أبو عبد الله(ع)تمتعت منذ خرجت من أهلك قلت لكثرة من معي من الطروقة أغناني الله عنها قال و إن كنت مستغنيا فإني أحب أن تحيي سنة رسول الله (ص)[19]'''
| |
| | |
| '''5 و بالإسناد عن أحمد بن محمد بن خالد عن سعد بن سعد عن إسماعيل الجعفي قال قال أبو عبد الله(ع)يا إسماعيل تمتعت العام قلت نعم قال لا أعني متعة الحج قلت فما قال متعة النساء قال قلت في جارية بربرية فارهة قال قد قيل يا إسماعيل تمتع بما وجدت و لو سندية[20]'''
| |
| | |
| '''6 و بهذا الإسناد أحمد بن محمد بن عيسى عن علي بن أبي حمزة البطائني عن أبي بصير قال دخلت على أبي عبد الله(ع)فقال يا أبا محمد تمتعت منذ خرجت من أهلك بشيء من النساء قال لا قال و لم قلت ما معي من النفقة يقصر عن ذلك قال فأمر لي بدينار و قال أقسمت عليك إن صرت إلى منزلك حتى تفعل قال ففعلت[21]'''
| |
| | |
| '''7 و بهذا الإسناد عن أحمد بن محمد بن عيسى عن محمد بن الحسن عن محمد بن عبد الله عن صالح بن عقبة عن أبيه عن الباقر(ع)قال قلت للتمتع ثواب قال إن كان يريد بذلك الله عز و جل و خلافا لفلان لم يكلمها كلمة إلا كتب الله له حسنة و إذا دنا منها غفر الله له بذلك ذنبا فإذا اغتسل غفر الله له بعدد ما مر الماء على شعره قال قلت بعدد الشعر قال نعم بعدد الشعر[22]'''
| |
| | |
| '''8- و بهذا الإسناد عن أحمد بن محمد بن الحسن عن موسى بن سعدان عن عبد الله بن القاسم عن عبد الله بن سنان عن الصادق(ع)قال إن الله عز و جل حرم على شيعتنا المسكر من كل شراب و عوضهم عن ذلك المتعة[23]'''
| |
| | |
| '''9 و بهذا الإسناد عن أحمد بن علي كذا عن الباقر(ع)قال قال رسول الله(ص)لما أسري بي إلى السماء لحقني جبرئيل فقال يا محمد إن الله عز و جل يقول إني قد غفرت للمتمتعين من النساء[24]'''
| |
| | |
| '''10 و بهذا الإسناد عن أحمد بن محمد عن موسى بن علي بن محمد الهمداني عن رجل سماه عن أبي عبد الله(ع)قال ما من رجل تمتع ثم اغتسل إلا خلق الله من كل قطرة تقطر منه سبعين ملكا يستغفرون له إلى يوم القيامة و يلعنون متجنبها إلى أن تقوم الساعة و هذا قليل من كثير في هذا المعنى[25]'''
| |
| | |
| '''11 و بهذا الإسناد عن ابن قولويه عن محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن علي بن الحكم عن بشر بن حمزة عن رجل من قريش قال بعثت إلي ابنة عمه لي لها مال كثير قد عرفت كثرة من يخطبني من الرجال و لم أزوجهم نفسي و ما بعثت إليك رغبة في الرجال غير أنه بلغني أن المتعة أحلها الله في كتابه و سنها رسول الله(ص)في سنته فحرمها عمر فأحببت أن أطيع الله و رسوله و أعصي عمر فتزوجني متعة فقلت لها حتى أدخل على أبي جعفر(ع)فأستشيره فدخلت فاستشرته فقال افعل[26]همان طور که مشاهده میشود از هیچ یک از این روایات نمیتوان برداشت نمود که متعه برای زمان ضرورت باشد. در فقه آنچه مهم است این است که این سنّت فراموش نشود. اصرار بر حفظ سنت است. ممکن است طرف اصلاً نیاز هم نداشته باشد. نباید محدود به ضرورت شود.'''
| |
| | |
| '''"نکات روایی در مورد عقد متعه"[27]'''
| |
| | |
| '''* عدم صحت شرط عدم دخول در نکاح دائم،؛ زیرا مخاف مقتضای عقد است ؛ و صحت شرط عدم دخول در نکاح موقت.'''
| |
| | |
| '''* تصدیق زن در نداشتن شوهر، بدون نیاز به به بررسی و تجسس.'''
| |
| | |
| '''* ـ عدم امکان اقامه بینه بر شوهر نداشتن؛ زیرا بینه برای فعل است نه عدم؛ '''
| |
| | |
| '''* عدم اصرار و افراط بر متعه ـ'''
| |
| | |
| '''و عن سهل بن زياد عن محمد بن الحسن بن شمون قال كتب أبو الحسن(ع)إلى بعض مواليه لا تلحوا في المتعة إنما عليكم إقامة السنة و لا تشتغلوا بها عن فرشكم و حلائلكم فيكفرن و يدعين على الآمرين لكم بذلك و يلعنونا[28] بر متعه اصرار مورزید بر شماست اقامه سنت (هدف این استکه سنت فراموش نشود). آن قدر مشغول متعه نشوید که بستر همسران دائم خویش را فراموش کنید. (از فراش خود بمانید) پس همسرانتان کفر ورزیده از دین خارج میشوند و کسانی که به شما دستور متعه دادند، و ما (اهل بیت) را لعن و نفرین میکنند.'''
| |
| | |
| '''نهی از متعه به علل سیاسی و اجتماعی:'''
| |
| | |
| ''' · چشمپوشی از حلال الهی به خاطر حفظ آبروی ائمه طاهرین علیهم السلام'''
| |
|
| |
|
| '''جعفر بن محمد علیه السلام به اصحابشان فرمودند: « عن سهل بن زياد عن عدة من أصحابنا أن أبا عبد الله(ع)قال لأصحابه هبوا لي المتعة في الحرمين و ذلك أنكم تكثرون الدخول علي فلا آمن من أن تؤخذوا فيقال هؤلاء من أصحاب جعفر (ع) [29]ببخشید بر من متعه در حرمین را. (درمکه و مدینه متعه نکنید) زیرا شما بسیار نزد من میآیید، میترسم شماها را بگیرند ... و بگویند اینها اصحاب جعفر بن محمد هستند. (.حفظ آبروی جعفر بن محمد علیه السلام) ... [مراعات کنید مخصوصاً در جامعه اهل سنّت که این مسأله پذیرفته شده نیست]''' | | '''همچنین علی بن ابراهیم با سه واسطه ازجعفربن محمد، نقل کرده که این آیه در باره متعه (ازدواج موقت) نازل شده است، (حائری، علی، ازدواج موقت در حقوق ایران/ 114).''' |
|
| |
|
| '''تعبیری بسیار زیبا «بر من جعفر بن محمد علیه السلام ببخشید»! نهی نیست، مرافعه نیست، ولی یک جاهایی از این حلال الهی چشم پوشیده، دست بردارید.''' | | '''علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَه) می نویسد: بدون شک، مقصود از استمتاع (برخورداری) در آیه مبارکه، ازدواج موقت ( متعه) می باشد، زیرا آیه در سوره «نساء» و در مدینه نازل شده است و آن طوری که بیشتر آیات آن نشان می دهد، در نیمه اول دوران پس از هجرت حضرت رسول اسلام می باشد و در نتیجه، این گونه نکاح (متعه) در آن وقت تا مدتی بین مسلمین رواج داشته ـ و اخبار و روایات اسلامی در این معنا متفق هستند ـ به هر حال، این عمل در مقابل دیدگان پیامبر و با اطلاع وی و به همین نام بوده، پس مانعی ندارد (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ) هم حمل بر این معنا شود، همان طور که در سایر آداب و سننی که در موقع نزول آیات رایج بوده، وقتی آیه ای نازل می شده و حکمی برای آن ـ رد یا قبول و امضاء ـ می آورده است، چاره ای به جز حمل آن اسماء به معنای متداول روز نبوده و هیچ گاه آن کلمات قرآن را به معانی لغوی آن حمل نمی کرده اند، مانند: حج، بیع، ربا، ربح و غنیمت که کسی نمی تواند مدعی شود معنی و مقصود از حج «قصد» است یا در سایر الفاظ. پس مسلم است که کلمه «استمتاع» آیه را باید به نکاح متعه حمل کنیم، به سبب آن که در موقع نزول آیه از این لفظ این طور می فهمیده اند، چه این عمل بعدها با قرآن یا روایات نسخ شده باشد یا نشده باشد و خلاصه مفهوم از این آیه، حکم نکاح متعه است. از مفسرین قدما و صحابه و تابعین، مثل ابن عباس، ابن مسعود، ابی بن کعب، قتاده، مجاهد، السدی ابن جبیر، الحسن و...، نیز همین نقل شده است. مذهب امامان شیعه نیز همین است (طباطبايي، سید محمد حسین طباطبائی، 4/ 417 ـ 427)''' |
|
| |
|
| ''' برخی از اصحاب علت نهی از متعه در مکه و مدینه، چنین بیان کردهاند'''
| |
|
| |
|
| '''قال جماعة من أصحابنا رضي الله عنهم العلة في نهي أبي عبد الله(ع)عنها في الحرمين أن أبان بن تغلب كان أحد رجال أبي عبد الله(ع)و المروي عنهم فتزوج امرأة بمكة و كان كثير المال فخدعته المرأة حتى أدخلته صندوقا لها ثم بعثت إلى الحمالين فحملوه إلى باب الصفا ثم قالوا يا أبان هذا باب الصفا و إنا نريد أن ننادي عليك هذا أبان بن تغلب أراد أن يفجر بامرأة فافتدى نفسه بعشرة آلاف درهم فبلغ ذلك أبا عبد الله(ع)فقال لهم وهبوها لي في الحرمين'''
| |
|
| |
|
| '''ابان بن تغلب: یکی از اصحاب جعفر بن محمد علیهالسلام و زاوی ایشان بود .در مکه باز زنی متعه کرد، وی که فردی ثروتمند بود. به زن اعتماد کرد و زن او را فریب داد، صندوق او را برداشت و به حمالها گفت این صندوق را به کوه صفا ببرید و بگویی: ای ابان، این کوه صفا است و ما قصد داریم بر علیه تو چنین فریاد رنیم؛ این ابانبن تغلب تقاضای زنا با زنی داشته و ده هزار درهم بابت یک زنا به آن زن پرداخته است. این خبر به جعفر بن محمدعلیهالسلا رسید. ایشان فرمودند: متعه در حرمین را بر من ببخشید.''' | | ''' ''' |
| | |
| '''رَوَى أَصْحَابُنَا عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لِإِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ وَ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ حَرَّمْتُ عَلَيْكُمَا الْمُتْعَةَ مِنْ قِبَلِي مَا دُمْتُمَا تَدْخُلَانِ عَلَيَّ وَ ذَلِكَ لِأَنِّي أَخَافُ [أَنْ] تُؤْخَذَا فَتُضْرَبَا وَ تُشْهَرَا فَيُقَالَ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ جَعْفَرٍ.[30] جعفر بن محمد علیهالسلام به اسماعیل جعفی و عمار ساباطی فرمودن: متعه را بر شما دو نفر مادام که به نزد من میآیید،تحریم میکنم، زیرا میترسم شمار ابگیرند و بزنند و بگوین اینها هم از اصحاب جعفربن محمد هستند.'''
| |
| | |
| '''دلیل بر نهی از متعه و رد آن'''
| |
| | |
| '''v اشکال: درمورد متعه، از جعفر بن محمد علیهالسلام روایتی بیان شده است، ایشان در پاسخ یکی از اصحابشان در مورد متعه،چنین فرمودند: « قال محمّد ابن أبى عمير عن عبداللَّه بن سنان قال سألت أبا عبداللَّه عليه السلام عن المتعة فقال لا تدنّس[31] نفسك بها.[32] خودت را به این کار آلوده مکن'''
| |
| | |
| '''v جواب: هرچند روایت باب میق اکثریت است؛ لیکن باید پذیرفت که باوجود کثرت روایات درمورد استحباب متعه، این روایت یا حمل بر تقیه میشود یا سندش ضعیف است.'''
| |
| | |
| '''v اشکال: با توجه به حلیت و استحباب متعه، چگونه زوجه مجاز است عدم نکاح موقت را در ضمن عقد شرط کن؛ مگر میتوان حلال خدا را حرام کرد؟'''
| |
| | |
| '''v جواب: درشر ط ضمن عقد ، فرد حلال خدا را حرام نمیکند، بلکه متعهد میشود که حلال حدا را انجام ندهد. حتی در تعدد زوجات هم که این قدر پایش محکم است، فرد در ضمن عقد ازدواج میتواند تعهد بدهد که آن را انجام ندهد و اگر انجام داد، زن وکیل در طلاق یا فعل دیگری باشد.حلالهای دیگر هم همین طور است، مثلاً مرد، تنهایی به مسافرت نرود.'''
| |
| | |
| '''v اشکال: اگر متعه حلال است و هیچ محدودیتی ندارد؛ اشکال حرمسراهای پادشاهان چه بوده است؟'''
| |
| | |
| '''v جواب: این حرمسرها، بر اساس موازین شرعی نبوده: و آنان اموری نامشروع چون؛ جمع بین دختر و مادر، جمع بین دو خواهررا مرتکب میشدند.'''
| |
| | |
| '''نفس ارتباط گرفتن با جنس مخالف بالذات مذموم نیست و از زمانی که عمر متعه راممنوع نمود، ارتباطهای نامشروع زیاد شد، همان طور که علی ابن ابی طالب (ع) فرمودند: «اگر عمر مردم را از متعه را منع نمیکرد، هیچ کس مرتکب زنا نمیشد. مگر کسی که شقی باشد.» چرا شقی؟ چون منع نشده، در جامعه هم پذیرفته شده است. و کسی که با وجودامکان رابطه حلال ، میل به حرام دارد،شقی است. ولی با منع عمر، فقط شقی زنا نمیکند، بلکه مؤمن و مسلمان نیز زنا میکنند. در نتیجه، نفس عمل پادشاهان مذموم نبوده، و صرف ارتباط گیری است، اگر در چهارچوب اصول و با رعایت موازین شرعی بود، هیچ مشکلی نداشت..'''
| |
| | |
| '''مناظره ابوحنیفه و اباجعفر محمد بن نعمان'''
| |
| | |
| '''عَلِيٌّ رَفَعَهُ قَالَ: سَأَلَ أَبُو حَنِيفَةَ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ النُّعْمَانِ صَاحِبَ الطَّاقِ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مَا تَقُولُ فِي الْمُتْعَةِ أَ تَزْعُمُ أَنَّهَا حَلَالٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَأْمُرَ نِسَاءَكَ أَنْ يُسْتَمْتَعْنَ وَ يَكْتَسِبْنَ عَلَيْكَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ لَيْسَ كُلُّ الصِّنَاعَاتِ يُرْغَبُ فِيهَا وَ إِنْ كَانَتْ حَلَالًا وَ لِلنَّاسِ أَقْدَارٌ وَ مَرَاتِبُ يَرْفَعُونَ أَقْدَارَهُمْ وَ لَكِنْ مَا تَقُولُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ فِي النَّبِيذِ أَ تَزْعُمُ أَنَّهُ حَلَالٌ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا يَمْنَعُكَ أَنْ تُقْعِدَ نِسَاءَكَ فِي الْحَوَانِيتِ نَبَّاذَاتٍ فَيَكْتَسِبْنَ عَلَيْكَ فَقَالَ أَبُو حَنِيفَةَ وَاحِدَةٌ بِوَاحِدَةٍ وَ سَهْمُكَ أَنْفَذُ ثُمَّ قَالَ لَهُ يَا أَبَا جَعْفَرٍ إِنَّ الْآيَةَ الَّتِي فِي سَأَلَ سَائِلٌ[33] تَنْطِقُ بِتَحْرِيمِ الْمُتْعَةِ وَ الرِّوَايَةَ عَنِ النَّبِيِّ ص قَدْ جَاءَتْ بِنَسْخِهَا فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ يَا أَبَا حَنِيفَةَ إِنَّ سُورَةَ سَأَلَ سَائِلٌ مَكِّيَّةٌ وَ آيَةُ الْمُتْعَةِ مَدَنِيَّةٌ وَ رِوَايَتَكَ شَاذَّةٌ رَدِيَّةٌ فَقَالَ لَهُ أَبُو حَنِيفَةَ وَ آيَةُ الْمِيرَاثِ أَيْضاً تَنْطِقُ بِنَسْخِ الْمُتْعَةِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ ثَبَتَ النِّكَاحُ بِغَيْرِ مِيرَاثٍ[34] قَالَ أَبُو حَنِيفَةَ مِنْ أَيْنَ قُلْتَ ذَاكَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لَوْ أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ تَزَوَّجَ امْرَأَةً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ثُمَّ تُوُفِّيَ عَنْهَا مَا تَقُولُ فِيهَا قَالَ لَا تَرِثُ مِنْهُ قَالَ فَقَدْ ثَبَتَ النِّكَاحُ بِغَيْرِ مِيرَاثٍ ثُمَّ افْتَرَقَا.[35]'''
| |
| | |
| '''ابوحنیفه از اباجعفر محمدبن نعمان د: نظر شما در مورد متعه چیست؟ فوی گفت: «ما جایز میدانیم». ابوحنیفه گفت: تو که متعه را جایز میدانی، زنان اطرافت را امر کن بروند متعه شوند و از این طریق کسب درآمد کنند و پول آن را برای تو بیاورند. اباجعفر به او گفت: همه کارهای این عالم را همه دوست ندارند، حتی اگر حلال باشد؛ (لِلنّاسِ اقدارو مراتب): هر کس در این جامعه یک شأنیت و منزلتی دارد که بعضی شأن و منزلت خود را بالا میبرند. اباجعفر به ابوحنیفه گفت: تو نبیذ را حلال میدانی (ما آن را حرام میدانیم). گفت: بله. پس چرا به زنانت نمیگویی بروند در بازار بنشینند ونبیذ بفروشند و پول آن را برای تو بیاورند.'''
| |
| | |
| '''ابوحنیفه گفت: یکی زدم و یکی خوردم و تیر تو بدتر بود. پس به اباجعفر گفت:متعه با سوره "سَأَلَ سائِلٌ" نسخ شدهاست.اباجعفر گفت: سوره " سَأَلَ سائِلٌ".مکی است و آیه متعه مدنی و نحوه استدلال تو باطل است. (و بعد آیه میرات را بیان میکنند)[36]'''
| |
| | |
| '''موضوع روایت: هر کار حلالی را همه انجام نمیدهند، شأن و قدر و منزلت افراد متفاوت است. اصل کار جایز است و فرد با توجه به شأنیت و منزلتش این کار را انجام میدهد.'''
| |
| ---- | | ---- |
|
| |
| === پانویس: ===
| |
| [1] نساء؛24
| |
|
| |
| [2] الهی قمشه ای؛ ترجمه قرآن؛ ص: 82
| |
|
| |
| [3] نساء؛25
| |
|
| |
| [4] مائده؛5
| |
|
| |
| [5] مؤمنون آیات5،6،7
| |
|
| |
| [6] طلاق ؛1
| |
|
| |
| [7] بقره 228
| |
|
| |
| [8] نساء 12
| |
|
| |
| [9] نساء؛25
| |
|
| |
| [10] الروضة من الكافي يا گلستان آل محمد / ترجمه كمره اى ؛ ج1 ؛ ص8
| |
|
| |
| [11] تفسیر الصافی ؛ ج:1 ؛ص:439
| |
|
| |
| [12] صحيح التّرمذيّ 3- 184[ 1- 175] و لكنّ اللّفظ فيه: متعة الحجّ. و جاء في زاد المعاد لابن القيّم 1- 194، و في هامش شرح المواهب للزرقاني 2- 252.
| |
|
| |
| [13] الرّوضة البهية في شرح اللّمعة الدّمشقيّة 5- 283.
| |
|
| |
| [14] كشف الحقّ( نهج الحقّ و كشف الصّدق): 283.
| |
|
| |
| [15] بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج30 ؛ ص600
| |
|
| |
| [16] المتعه (الشیخ المفید) ؛ ج:1؛ص:7؛ح:1
| |
|
| |
| [17] همان؛ج:2
| |
|
| |
| [18] همان؛ح:3
| |
|
| |
| [19] المتعه؛ ص:8ج:4
| |
|
| |
| [20] همان؛ح:5
| |
|
| |
| [21] همان؛ ح:6
| |
|
| |
| [22] همان؛ ح:7
| |
|
| |
| [23] همان؛ص:9؛ح:8
| |
|
| |
| [24] همان؛ج:9
| |
|
| |
| [25] همان؛ح:10
| |
|
| |
| [26] همان؛ح:11
| |
|
| |
| [27] - المتعه شیخ مفید
| |
|
| |
| [28] همان؛ص:14ح:39
| |
|
| |
| [29] همان؛ص:15؛ح:42
| |
|
| |
| [30] المتعه ؛ ص:15 ؛ح:43
| |
|
| |
| [31] . دنس عرضه أو ثوبه أو خلقه: تلطّخ بمكروه أو قبيح المنجد.
| |
|
| |
| [32] بروجردى، آقا حسين، جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي) - تهران، چاپ: اول، 1386 ش.
| |
|
| |
| [33] إشارة إلى قوله تعالى:« وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ» بادعاء أن التزويج عليهما على الحقيقة و ان كان اطلاقه في الدائم أكثر و هو لا ينافى كونه حقيقة في الآخر و لعلّ جواب مؤمن الطاق مبنى على التنزيل مماشاة معه.( آت)
| |
|
| |
| [34] حاصل جوابه ان المتعة خارجة عن عموم آية الارث بالنصوص كما اخرجتم الكتابية عنها بها.( آت)
| |
|
| |
| [35] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج5 ؛ ص450
| |
|
| |
| [36]- کافی،باب5،روایت 450،کتاب النکاح،باب اثبات المتعه وثوابها.
| |