توحید در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر بصری پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
'''توحید در قرآن'''
'''توحید در قرآن'''


پیش از ورود به بحث اصلی لازم است به دیدگاه‌های موجود در مورد شناخت خدا اشاره شود:
پیش از ورود به بحث اصلی لازم است به دیدگاه‌های موجود در مورد شناخت [[خدا]] اشاره شود:


در مورد [[شناخت خدا]] دیدگاه‌های متفاوتی در [[ادیان]] مختلف مطرح شده است که می توان به سه دیدگاه کلی تقسیم کرد:
در مورد [[شناخت خدا]] دیدگاه‌های متفاوتی در [[ادیان]] مختلف مطرح شده است که می توان به سه دیدگاه کلی تقسیم کرد:


'''الف)''' ''تشبیه'': معتقدان به معرفت تشبیهی، خدا را در حد ممکنات پایین آورده‌، بدون اینکه تنزیه را لحاظ کنند. از سردمداران چنین اعتقادی یهود و نصارا هستند که شواهد آن در [[تورات]] و [[انجیل]] وجود دارد. آن‌ها می‌گویند: نه تنها ذات و [[صفات ذاتی خدا]] قابل شناخت حصولی و حضوری است‌، بلکه حتی در قیامت با چشم ظاهری نیز می توان خدا را رؤیت کرد. در اسلام نیز عده‌ای با تمسک به آیات متشابه قرآن(یادداشت بزن) طرفدار این عقیده شده، تا جایی که برای خدا اعضا و جوارح مادی قائل شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=توحید در قرآن|عنوان کتاب=تفسیر موضوعی قرآن کریم|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=41}}</ref>
'''الف)''' ''تشبیه'': معتقدان به معرفت تشبیهی، خدا را در حد ممکنات پایین آورده‌، بدون اینکه تنزیه را لحاظ کنند. از سردمداران چنین اعتقادی یهود و نصارا هستند که شواهد آن در [[تورات]] و [[انجیل]] وجود دارد. آن‌ها می‌گویند: نه تنها ذات و [[صفات ذاتی خدا]] قابل شناخت حصولی و حضوری است‌، بلکه حتی در [[قیامت]] با چشم ظاهری نیز می توان خدا را [[رؤیت]] کرد. در اسلام نیز عده‌ای با تمسک به آیات متشابه قرآن(یادداشت بزن) طرفدار این عقیده شده، تا جایی که برای خدا اعضا و جوارح مادی قائل شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=41}}</ref>


'''ب)''' ''تعطیل'': پیروان این مذهب، راه هر‌گونه شناختی را نسبت به خدا مسدود می‌دانند و حتی گروهی از آنان با تمسک به آیه 11 سوره شوری «لیس کمثله شیء» قائل به مبالغه در تنزیه شده و اطلاق  «شیء» بر خدا را جایز می‌دانند و لازمه این دیدگاه، نفی اطلاق حقیقی صفات بر ذات خدا است که به تعطیل ذات خدا از اوصاف کمال و تعطیل [[عقل]] و دل از شناخت حصولی و حضوری او بر می‌گردد. [[جهمیه]] و [[معتزله]] از طرفداران این نظریه هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=42}}</ref>


'''ج)''' ''جمع بین تشبیه و تنزیه'': این دیدگاه به دو قسم تقسیم می‌شود‌؛ بدین صورت که گروهی درباره شناخت خدا قائل به جمع بین تشبیه و تنزیه به نحو تبعیض و ترکیب هستند و گروهی معتقد به تشبیه در عین تنزیه و تنزیه در عین تشبیه هستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=43}}</ref>


 
از دیدگاه [[جوادی آملی]] و برخی از علمای دیگر‌، (یادداشت بزن) شناخت کنه ذات و صفات ذات خدا ممکن نیست‌، چون موجودی که کنه ذات او شناخته شود، [[مصنوع و مخلوق]] است و چیزی که مخلوق شد [[معلول]] و نیازمند [[علت]] است. در حالی که بر اساس آیه 82 سوره یس خدا خود‌، فاعل و خالق امور عالم است و هرگز نیازمند علت دیگری نیست. و هر آنچه که [[اراده]] کند بیافریند، فورا از [[علم]] به عین تنزل کرده و در خارج محقق می‌شود‌؛ ولی می‌توان خدا را از راه اسماء و [[اوصاف فعلیه]] او شناخت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=45}}</ref>
'''ب)''' ''تعطیل'': پیروان این مذهب، راه هر‌گونه شناختی را نسبت به خدا مسدود می‌دانند و حتی گروهی از آنان با تمسک به آیه  «لیس کمثله شیء» (شوری /11) قائل به مبالغه در تنزیه شده و اطلاق  «شیء» بر خدا را جایز می‌دانند و لازمه این دیدگاه، نفی اطلاق حقیقی صفات بر ذات خدا است که به تعطیل ذات خدا از اوصاف کمال و تعطیل عقل و دل از شناخت حصولی و حضوری او بر می‌گردد. [[جهمیه]] و [[معتزله]] از طرفداران این نظریه هستند.ص 42
 
'''ج)''' ''جمع بین تشبیه و تنزیه'': این دیدگاه به دو قسم تقسیم می‌شود‌؛ بدین صورت که گروهی درباره شناخت خدا قائل به جمع بین تشبیه و تنزیه به نحو تبعیض و ترکیب هستند و گروهی معتقد به تشبیه در عین تنزیه و تنزیه در عین تشبیه هستند. ص43
 
از دیدگاه جوادی آملی و برخی از علمای دیگر‌، (یادداشت بزن) شناخت کنه ذات و صفات ذات خدا ممکن نیست‌، چون موجودی که کنه ذات او شناخته شود، مصنوع و مخلوق است و چیزی که مخلوق شد معلول و نیازمند علت است. در حالی که خدا خود‌، فاعل و خالق امور عالم است و هرگز نیازمند علت دیگری نیست. و هر آنچه که اراده کند بیافریند، فورا از علم به عین تنزل کرده و در خارج محقق می‌شود:  «إنّما أَمرُه إذا أراد شیئاً أن یَقولَ کُن فَیَکون» (یس/82) ولی می‌توان خدا را از راه اسماء و اوصاف فعلیه او شناخت. ص 45


== راه های شناخت خدا در قرآن ==
== راه های شناخت خدا در قرآن ==
جوادی آملی با استناد به آیه «سنُریهِم آیاتِنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبیَّن لهم أَنّه الحقّ أ‌وَ‌‌لم یکف بربّک أنّه علی کل شیءٍ شهید» (فصلت/53) معتقد است خدا در قرآن سه راه برای شناخت خود معرفی کرده است. ص49
جوادی آملی با استناد به آیه 53 سوره فصلت: «سنُریهِم آیاتِنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبیَّن لهم أَنّه الحقّ أ‌وَ‌‌لم یکف بربّک أنّه علی کل شیءٍ شهید» معتقد است خدا در [[تاریخ قرآن|قرآن]] سه راه برای شناخت خود معرفی کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=49}}</ref>


=== راه آفاقی ===
=== راه آفاقی ===
منظور از راه آفاقی‌، دعوت به مطالعه در اسرار طبیعت و نظم جهان، تفکر در آفرینش آسمان ها، زمین، کوه ها و... و معرفی خدا با ادله قرآنی و براهین است. ص50
منظور از راه آفاقی‌، دعوت به مطالعه در اسرار [[طبیعت]] و نظم جهان، [[تفکر]] در آفرینش آسمان‌ها، زمین، کوه ها و... و معرفی خدا با ادله قرآنی و براهین است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=50}}</ref>


==== برهان در اصطلاح قرآن ====
==== برهان در اصطلاح قرآن ====
برهان مصطلح قرآن، از جهت مصداق‌، وسیع‌تر از برهان در اصطلاح منطق است. برهان در منطق به دلیل عقلی می‌گویند که از مقدمات یقینی تشکیل شده و به صورت منتج در آمده است، ولی علم شهودی، معجزه و جدال احسن در این علم به عنوان برهان مطرح نمی‌شود، در حالی که این امور در قرآن به علت روشن بودن خود و روشن کردن مطلب دیگر، به عنوان برهان مطرح می‌شود. ص58 و 59
[[برهان]] مصطلح قرآن، از جهت مصداق‌، وسیع‌تر از برهان در اصطلاح [[منطق]] است. برهان در منطق به دلیل عقلی می‌گویند که از مقدمات یقینی تشکیل شده و به صورت منتج در آمده است، ولی علم شهودی، [[معجزه]] و جدال احسن در این علم به عنوان برهان مطرح نمی‌شود، در حالی که این امور در قرآن به علت روشن بودن خود و روشن کردن مطلب دیگر، به عنوان برهان مطرح می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=58 و 59}}</ref>


با وجود فراوانی برهان در اثبات خداشناسی در قرآن، به چهار نوع  برهان بیشتر از بقیه عنایت شده است: نوع شهود انبیاء و سنخ کشف آن، برهان عقلی، دلیل نقلی و معجزه. ص 60-62
با وجود فراوانی برهان در اثبات [[خداشناسی]] در قرآن، به چهار نوع  برهان بیشتر از بقیه عنایت شده است: نوع شهود [[انبیاء]] و سنخ کشف آن، برهان عقلی، دلیل نقلی و معجزه.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=60 - 62}}</ref>


==== امتیازات براهین قرآن ====
==== امتیازات براهین قرآن ====
از نظر جوادی آملی و بسیاری از علمای دیگر(یادداشت)، براهین قرآن، دارای ویژگی‌هایی است که در کتب دیگر یافت نمی‌شود از جمله:
از نظر جوادی آملی و بسیاری از علمای دیگر(یادداشت)، براهین قرآن، دارای ویژگی‌هایی است که در کتب دیگر یافت نمی‌شود از جمله:


1- جامع شهود عقلی و نقلی‌بودن: مشهود‌بودن همه معارف قرآنی و عصاره آن یعنی توحید برای صاحب رسالت و معقول‌شدن این موضوعات مشهود در قالب براهین عقلی و در نهایت، نقل این مشهود معقول، برای دیگران. ص 63 و 64
1- جامع شهود عقلی و نقلی‌بودن: مشهود‌بودن همه [[معارف قرآنی]] و عصاره آن یعنی توحید برای صاحب [[رسالت]] و معقول‌شدن این موضوعات مشهود در قالب براهین عقلی و در نهایت، نقل این مشهود معقول، برای دیگران.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=63 و 64}}</ref>


2- جامع حکمت نظری و عملی: از این نکته نباید غافل شد که تعلیم همراه با تزکیه، موجب موحد‌پروری می شود، برای همین قرآن هنگام استدلال در موضوعات گوناگون، به جای ذکر نتیجه منطقی که یه مطلب نظری است، به بیان نتیجه نهایی که مطلبی تربیتی و حکمتی عملی است، می‌پردازد. «فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی...»(بقره/24) یا هنگام تعریف برّ و نیکی، ابرار و نیکان را نیز معرفی می کند. «لیس البِرَّ أن تُوَلَّوا وُجوهَکُم...» (بقره/177) (ص65-67)
2- جامع [[حکمت]] نظری و عملی: از این نکته نباید غافل شد که [[تعلیم]] همراه با [[تزکیه]]، موجب موحد‌پروری می شود، برای همین قرآن هنگام استدلال در موضوعات گوناگون، به جای ذکر نتیجه منطقی که یه مطلب نظری است، به بیان نتیجه نهایی که مطلبی تربیتی و حکمتی عملی است، می‌پردازد. به عنوان نمونه می‌توان به آیه 24 سوره بقره: «فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی...» و آیه 177 همین سوره اشاره کرد. «لیس البِرَّ أن تُوَلَّوا وُجوهَکُم...»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=65 - 67}}</ref>


3- عمیق و رسا: قرآن گاهی درباره توحید، برهان عقلی به صورت قیاس استثنائی مطرح می‌کند که تحلیل مقدمات آن نیازمند فراگیری بعضی از علوم عقلی است و زمانی همان مطلب عمیق را به صورت ساده و در قالب یک داستان بیان می‌کند تا افراد عادی نیز از آن برخوردار باشند. به عنوان مثال در آیه «لو کان فیهما آلهةٌ الّا الله لَفَسَدَتا» (انبیاء/22) توحید الوهیت را با یک برهان عقلی عمیق اثبات می‌کند و به دلیل میسور نبودن تقریر و فهم آن برای همگان، عصاره آن را به صورت داستان در جای دیگر بیان می‌کند: «ضَرَبَ اللهُ مثلاً رجلاً فیه شُرَکاءُ مُتَشاکِسون...» (زمر/29) ص 68
3- عمیق و رسا: قرآن گاهی درباره [[توحید]]، برهان عقلی به صورت [[قیاس استثنائی]] مطرح می‌کند که تحلیل مقدمات آن نیازمند فراگیری بعضی از علوم عقلی است و زمانی همان مطلب عمیق را به صورت ساده و در قالب یک [[داستان]] بیان می‌کند تا افراد عادی نیز از آن برخوردار باشند. به عنوان مثال در آیه 22 سوره انبیاء: «لو کان فیهما آلهةٌ الّا الله لَفَسَدَتا»‌، توحید [[الوهیت]] را با یک برهان عقلی عمیق اثبات می‌کند و به دلیل میسور‌‌نبودن تقریر و فهم آن برای همگان، عصاره آن را به صورت داستان در جای دیگر بیان می‌کندمانند آیه 29 سوره زمر: «ضَرَبَ اللهُ مثلاً رجلاً فیه شُرَکاءُ مُتَشاکِسون...».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=68}}</ref>


==== براهین توحیدی قرآن ====
==== براهین توحیدی قرآن ====
از دیدگاه برخی از علماء، برهان تمانع، برهان محبت، برهان حرکت، برهان نظم، برهان حیات و مرگ، برهان شهادت خدا و برهان ولایت از براهین توحیدی قرآن است. ص74
از دیدگاه برخی از علماء، [[برهان تمانع، برهان محبت، برهان حرکت، برهان نظم، برهان حیات و مرگ، برهان شهادت خدا و برهان ولایت]] از براهین توحیدی قرآن است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1368|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=74}}</ref>


==== تفاوت راه آفاقی با راهای دیگر ====
==== تفاوت راه آفاقی با راهای دیگر ====
1- این راه به دلیل عدم نیاز به بحث‌های پیچیده فنی و برهان‌های سنگین فلسفی، نسبت به راه‌های دیگر آسان‌تر و قابل‌ فهم‌تر است که یک امتیاز برای این راه محسوب می‌شود. ص50
1- این راه به دلیل عدم نیاز به بحث‌های پیچیده فنی و برهان‌های سنگین فلسفی، نسبت به راه‌های دیگر آسان‌تر و قابل‌ فهم‌تر است که یک امتیاز برای این راه محسوب می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=50}}</ref>


2-در این راه، رونده و مقصد هر کدام غیر از دیگری است. سالک، انسان جستجوگر و راه‌، تفکر در جهان آفرینش، روابط، حرکت، نظم و خصوصیات آن است و مقصد، همان محرّک بی حرکت، ناظم باشعور، قدیم ازلی و سرمدی است. ص
2-در این راه، رونده و مقصد هر کدام غیر از دیگری است. [[سالک]]، انسان جستجوگر و راه‌، تفکر در جهان آفرینش، روابط، حرکت، نظم و خصوصیات آن است و مقصد، همان محرّک بی حرکت، ناظم باشعور، قدیم ازلی و سرمدی است.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=51}}</ref>


3- یکسان‌نبودن بررسی مفهومی و تحلیل حصولی پیرامون آفاق، منجر به نتایج متفاوت و متنوع می‌شود. ص
3- یکسان‌نبودن بررسی مفهومی و تحلیل حصولی پیرامون [[آفاق]]، منجر به نتایج متفاوت و متنوع می‌شود.<ref name=":0" />


4- وجود تعابیر متفاوت در آیات آفاقی به طوری که گاهی از وحدت به کثرت و زمانی از کثرت به وحدت‌، سخن به میان آمده، گاهی از تفکر و گاهی از تعقل یاد می‌کند. ص 51
4- وجود تعابیر متفاوت در آیات آفاقی به طوری که گاهی از وحدت به کثرت و زمانی از کثرت به وحدت‌، سخن به میان آمده، گاهی از تفکر و گاهی از تعقل یاد می‌کند.<ref name=":0" />


=== راه انفسی ===
=== راه انفسی ===
منظور از راه انفسی‌، سیر در آیات درونی و شناخت خدا از راه خود‌‌شناسی است‌؛ بدین صورت که انسان با تأمل در ذات، صفات و افعال خود، پی می‌برد که هرگز نمی‌تواند به خود یا دیگران که مانند او هستند، تکیه کند و همواره در همه شئون هستی خود محتاج است، چون مستقل نیست و از هر جهت مقهور علل و عوامل بیرون است که آن‌ها هم هر یک وابسته به علت دیگری هستند و همه تحت نظم و نفوذ عامل دیگری اداره می‌شوند که آن علت، خداوند است. ص 51 و 52
منظور از راه انفسی‌، سیر در آیات درونی و شناخت خدا از راه [[خود‌‌شناسی]] است‌؛ بدین صورت که انسان با تأمل در ذات، صفات و افعال خود، پی می‌برد که هرگز نمی‌تواند به خود یا دیگران که مانند او هستند، تکیه کند و همواره در همه شئون هستی خود محتاج است، چون مستقل نیست و از هر جهت مقهور علل و عوامل بیرون است که آن‌ها هم هر یک وابسته به علت دیگری هستند و همه تحت نظم و نفوذ عامل دیگری اداره می‌شوند که آن علت، خداوند است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=51 و 52}}</ref>


در این راه، بینش توحیدی انسان از راه فطرت، از مجموع آیات تذکرة، آیات نسيان و آیات بیانگر گرایش مقطعی و خالص انسان به خدا در هنگام احساس خطر، استفاده می‌شود. ص132
در این راه، بینش توحیدی انسان از راه [[فطرت]]، از مجموع [[آیات تذکرة]]، [[آیات نسيان]] و آیات بیانگر گرایش مقطعی و خالص انسان به خدا در هنگام احساس خطر، استفاده می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=132}}</ref>


==== دست‌‌آوردهای راه انفسی ====
==== دست‌‌آوردهای راه انفسی ====
سالک در این راه به دست‌آوردهای عظیمی دست پیدا می کند که برخی از آن ها عبارت است از:
سالک در این راه به دست‌آوردهای عظیمی دست پیدا می کند که برخی از آن ها عبارت است از:


- بصیرت باطن: سالک در پرتو  شناخت نفس که مقدمه‌ای برای شناخت خداست، چشم و دلش باز و صاحب بصیرت می‌شود. و با چشم دل حقایقی می‌بیند که با چشم سر نمی‌توان دید. ص161
- بصیرت باطن: سالک در پرتو  شناخت [[نفس]] که مقدمه‌ای برای شناخت خداست، چشم و دلش باز و صاحب بصیرت می‌شود. و با چشم دل حقایقی می‌بیند که با چشم سر نمی‌توان دید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=161}}</ref>


- گشایش: یک مسلمان معتقد است که روزی، منحصر در رزق مادی نیست، بلکه رزق معنوی نیز از مصادیق کامل رزق به شمار می‌آید که این رزق و روزی معنوی در پرتو آموزش‌، تلاش‌، کسب و کار و... حاصل نمی شود و تنها در سایه معرفت نفس و تقوا به دست میآید. حال اگر انسان با تهذیب نفس به سوی خدا حرکت کند، از روزی‌های مادی و معنوی زیادی برخوردار خواهد شد: «و مَن یَتق الله یَجعل له مَخرجا و یَرزُقه مِن حَیثُ لایَحتسب» (طلاق 2و3) ص162
- گشایش: یک مسلمان معتقد است که روزی، منحصر در رزق مادی نیست، بلکه رزق معنوی نیز از مصادیق کامل رزق به شمار می‌آید که این رزق و روزی معنوی در پرتو آموزش‌، تلاش‌، کسب و کار و... حاصل نمی‌شود و تنها در سایه معرفت نفس و [[تقوا]] به دست می‌آید. حال اگر انسان با [[تهذیب نفس]] به سوی خدا حرکت کند، از روزی‌های مادی و معنوی زیادی برخوردار خواهد شد‌، که در آیه 2 و 3 سوره طلاق به این مطلب اشاره شده است: «و مَن یَتق الله یَجعل له مَخرجا و یَرزُقه مِن حَیثُ لایَحتسب».<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=162}}</ref>


- فرقان بودن تقوا: معرفت نفس به انسان بصیرتی می‌دهد که در پرتو آن می‌توان حق را از باطل تشخیص داد: « إن تتقوالله یَجعل لَُکم فُرقاناً» (انفال/29) ص 162
- فرقان بودن تقوا: بر اساس آیه 29 سوره انفال معرفت نفس‌، به انسان بصیرتی می‌دهد که در پرتو آن می‌توان [[حق]] را از [[باطل]] تشخیص داد: « إن تتقوالله یَجعل لَُکم فُرقاناً»<ref name=":1" />


- حیات طیّبه: حیات طیبه، زندگانی پاک و خوشی است که برتر از حیات حیوانی مشترک بین انسان و حیوان است و از آثار زیادی چون نورانیت دل، تأیید الهی، استراق در نعم معنوی و... برخوردار است، که انسان سالک با سیر انفسی و انجام عمل صالح در حال ایمان به آن دست می‌یابد: « مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَرٍ أو أُنثی و هو مؤمن فلنُحییَنَّه حَیاةً طَیّبةً» (نحل/97)ص 162 و 163
- [[حیات طیّبه]]: حیات طیبه، زندگانی پاک و خوشی است که برتر از [[حیات حیوانی]] مشترک بین انسان و حیوان است و از آثار زیادی چون نورانیت دل، تأیید الهی، استراق در نعم معنوی و... برخوردار است، که انسان سالک با سیر انفسی و انجام [[عمل صالح]] در حال [[ایمان]] به آن دست می‌یابد‌؛ آیه 97 سوره نحل بر این مطلب دلالت دارد: « مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَرٍ أو أُنثی و هو مؤمن فلنُحییَنَّه حَیاةً طَیّبةً».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=162 و 163}}</ref>


- مشاهده ملکوت: یکی از دست‌آوردهای عظیم پیمودن راه انفسی، مشاهده ملکوت است که قرآن محمد، ابراهیم، یوسف و... را به عنوان راه یافتگان این مقام ذکر می‌کند. ص163
- مشاهده [[ملکوت]]: یکی از دست‌آوردهای عظیم پیمودن راه انفسی، مشاهده ملکوت است که قرآن [[محمد]]، [[ابراهیم]]، [[یوسف]] و... را به عنوان راه یافتگان این مقام ذکر می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=163}}</ref>


- رؤیت خدا با چشم دل: هر انسانی می‌تواند در پرتو تهذیب نفس و داشتن قلب پاک، خدا را با علم حضوری هر چند ضعیف در یابد. ص166
- رؤیت خدا با چشم دل: هر انسانی می‌تواند در پرتو تهذیب نفس و داشتن قلب پاک، خدا را با علم حضوری هر چند ضعیف در یابد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قران توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=166}}</ref>


==== موانع راه انفسی ====
==== موانع راه انفسی ====
در این راه، محور اصلی نفس است و در درون جان آدمی سیر صورت می‌گیرد و ثمره آن‌، شهود و رؤیت با بصیرت قلب است و قلب که چون آیینه‌ای است برای نشان‌دادن خدا، هر مقدار شفاف‌تر باشد، بهره شهودی بیشتری به انسان خواهد داد. و هر چه سبب کدر‌شدن آیینه قلب باشد، مانع این شهود شمرده می‌شود که از میان این موانع می‌توان به چند مورد مانند گناه، شک و تردید و اعراض از یاد خدا اشاره کرد. ص168
در این راه، محور اصلی نفس است و در درون جان آدمی سیر صورت می‌گیرد و ثمره آن‌، [[شهود]] و رؤیت با [[بصیرت قلب]] است و قلب که چون آیینه‌ای است برای نشان‌دادن خدا، هر مقدار شفاف‌تر باشد، بهره شهودی بیشتری به انسان خواهد داد. و هر چه سبب کدر‌شدن آیینه قلب باشد، مانع این شهود شمرده می‌شود که از میان این موانع می‌توان به چند مورد مانند [[گناه]]، شک و تردید و اعراض از [[یاد خدا]] اشاره کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=168}}</ref>


==== امتیازات راه انفسی ====
==== امتیازات راه انفسی ====
راه انفسی نسبت به راه آفاقی از امتیازاتی چون حضوری‌بودن علم، زوال‌ناپذیری علم، ناگسستنی علم از عمل و کسب سودمندترین معرفت برخوردار است. ص172
راه انفسی نسبت به راه آفاقی از امتیازاتی چون حضوری‌بودن علم، زوال‌ناپذیری علم، ناگسستنی علم از عمل و کسب سودمندترین معرفت برخوردار است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن|سال=1386|نام=عبدالله|نام خانوادگی=جوادی آملی|ناشر=مرکز نشر اسراء|جلد=2|صفحه=172}}</ref>ص172


مصباح یزدی در کتاب معارف قرآن خود، با بیان دیگری به بررسی راه‌های شناخت خدا در قرآن می‌پردازد. وی در ابتدا شناخت را به دو نوع جزئی و کلی(در یادداشت بزن شناخت جزئی در محسوسات به وسیله حواس و در غیر محسوسات به صورت علم حضوری امکان پذیر است ولی شناخت کلی نسبت به همه موجودات به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود) تقسیم می‌کند، سپس گونه‌های شناخت خدا را ذکر کرده و می‌گوید: در مورد خدا نیز دو نوع شناخت تصور می‌شود‌، یکی شناخت حضوری که بدون واسطه مفاهیم ذهنی محقق می‌شود و دیگری شناخت کلی یا حصولی که به وسیله مفاهیم عقلی حاصل شده و مستقیما به ذات الهی تعلق نمی‌گیرد. خداشناسی در قرآن مصباح یزدی ص29 و 30
[[مصباح یزدی]] در کتاب معارف قرآن خود، با بیان دیگری به بررسی راه‌های شناخت خدا در قرآن می‌پردازد. وی در ابتدا شناخت را به دو نوع جزئی و کلی(در یادداشت بزن شناخت جزئی در محسوسات به وسیله حواس و در غیر محسوسات به صورت علم حضوری امکان پذیر است ولی شناخت کلی نسبت به همه موجودات به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود) تقسیم می‌کند، سپس گونه‌های شناخت خدا را ذکر کرده و می‌گوید: در مورد خدا نیز دو نوع شناخت تصور می‌شود‌، یکی شناخت حضوری که بدون واسطه مفاهیم ذهنی محقق می‌شود و دیگری شناخت کلی یا حصولی که به وسیله [[مفاهیم عقلی]] حاصل شده و مستقیما به [[ذات الهی]] تعلق نمی‌گیرد. خداشناسی در قرآن مصباح یزدی ص29 و 30


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۸ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۴۸

توحید در قرآن

پیش از ورود به بحث اصلی لازم است به دیدگاه‌های موجود در مورد شناخت خدا اشاره شود:

در مورد شناخت خدا دیدگاه‌های متفاوتی در ادیان مختلف مطرح شده است که می توان به سه دیدگاه کلی تقسیم کرد:

الف) تشبیه: معتقدان به معرفت تشبیهی، خدا را در حد ممکنات پایین آورده‌، بدون اینکه تنزیه را لحاظ کنند. از سردمداران چنین اعتقادی یهود و نصارا هستند که شواهد آن در تورات و انجیل وجود دارد. آن‌ها می‌گویند: نه تنها ذات و صفات ذاتی خدا قابل شناخت حصولی و حضوری است‌، بلکه حتی در قیامت با چشم ظاهری نیز می توان خدا را رؤیت کرد. در اسلام نیز عده‌ای با تمسک به آیات متشابه قرآن(یادداشت بزن) طرفدار این عقیده شده، تا جایی که برای خدا اعضا و جوارح مادی قائل شدند.[۱]

ب) تعطیل: پیروان این مذهب، راه هر‌گونه شناختی را نسبت به خدا مسدود می‌دانند و حتی گروهی از آنان با تمسک به آیه 11 سوره شوری «لیس کمثله شیء» قائل به مبالغه در تنزیه شده و اطلاق «شیء» بر خدا را جایز می‌دانند و لازمه این دیدگاه، نفی اطلاق حقیقی صفات بر ذات خدا است که به تعطیل ذات خدا از اوصاف کمال و تعطیل عقل و دل از شناخت حصولی و حضوری او بر می‌گردد. جهمیه و معتزله از طرفداران این نظریه هستند.[۲]

ج) جمع بین تشبیه و تنزیه: این دیدگاه به دو قسم تقسیم می‌شود‌؛ بدین صورت که گروهی درباره شناخت خدا قائل به جمع بین تشبیه و تنزیه به نحو تبعیض و ترکیب هستند و گروهی معتقد به تشبیه در عین تنزیه و تنزیه در عین تشبیه هستند.[۳]

از دیدگاه جوادی آملی و برخی از علمای دیگر‌، (یادداشت بزن) شناخت کنه ذات و صفات ذات خدا ممکن نیست‌، چون موجودی که کنه ذات او شناخته شود، مصنوع و مخلوق است و چیزی که مخلوق شد معلول و نیازمند علت است. در حالی که بر اساس آیه 82 سوره یس خدا خود‌، فاعل و خالق امور عالم است و هرگز نیازمند علت دیگری نیست. و هر آنچه که اراده کند بیافریند، فورا از علم به عین تنزل کرده و در خارج محقق می‌شود‌؛ ولی می‌توان خدا را از راه اسماء و اوصاف فعلیه او شناخت.[۴]

راه های شناخت خدا در قرآن

جوادی آملی با استناد به آیه 53 سوره فصلت: «سنُریهِم آیاتِنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبیَّن لهم أَنّه الحقّ أ‌وَ‌‌لم یکف بربّک أنّه علی کل شیءٍ شهید» معتقد است خدا در قرآن سه راه برای شناخت خود معرفی کرده است.[۵]

راه آفاقی

منظور از راه آفاقی‌، دعوت به مطالعه در اسرار طبیعت و نظم جهان، تفکر در آفرینش آسمان‌ها، زمین، کوه ها و... و معرفی خدا با ادله قرآنی و براهین است.[۶]

برهان در اصطلاح قرآن

برهان مصطلح قرآن، از جهت مصداق‌، وسیع‌تر از برهان در اصطلاح منطق است. برهان در منطق به دلیل عقلی می‌گویند که از مقدمات یقینی تشکیل شده و به صورت منتج در آمده است، ولی علم شهودی، معجزه و جدال احسن در این علم به عنوان برهان مطرح نمی‌شود، در حالی که این امور در قرآن به علت روشن بودن خود و روشن کردن مطلب دیگر، به عنوان برهان مطرح می‌شود.[۷]

با وجود فراوانی برهان در اثبات خداشناسی در قرآن، به چهار نوع برهان بیشتر از بقیه عنایت شده است: نوع شهود انبیاء و سنخ کشف آن، برهان عقلی، دلیل نقلی و معجزه.[۸]

امتیازات براهین قرآن

از نظر جوادی آملی و بسیاری از علمای دیگر(یادداشت)، براهین قرآن، دارای ویژگی‌هایی است که در کتب دیگر یافت نمی‌شود از جمله:

1- جامع شهود عقلی و نقلی‌بودن: مشهود‌بودن همه معارف قرآنی و عصاره آن یعنی توحید برای صاحب رسالت و معقول‌شدن این موضوعات مشهود در قالب براهین عقلی و در نهایت، نقل این مشهود معقول، برای دیگران.[۹]

2- جامع حکمت نظری و عملی: از این نکته نباید غافل شد که تعلیم همراه با تزکیه، موجب موحد‌پروری می شود، برای همین قرآن هنگام استدلال در موضوعات گوناگون، به جای ذکر نتیجه منطقی که یه مطلب نظری است، به بیان نتیجه نهایی که مطلبی تربیتی و حکمتی عملی است، می‌پردازد. به عنوان نمونه می‌توان به آیه 24 سوره بقره: «فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی...» و آیه 177 همین سوره اشاره کرد. «لیس البِرَّ أن تُوَلَّوا وُجوهَکُم...»[۱۰]

3- عمیق و رسا: قرآن گاهی درباره توحید، برهان عقلی به صورت قیاس استثنائی مطرح می‌کند که تحلیل مقدمات آن نیازمند فراگیری بعضی از علوم عقلی است و زمانی همان مطلب عمیق را به صورت ساده و در قالب یک داستان بیان می‌کند تا افراد عادی نیز از آن برخوردار باشند. به عنوان مثال در آیه 22 سوره انبیاء: «لو کان فیهما آلهةٌ الّا الله لَفَسَدَتا»‌، توحید الوهیت را با یک برهان عقلی عمیق اثبات می‌کند و به دلیل میسور‌‌نبودن تقریر و فهم آن برای همگان، عصاره آن را به صورت داستان در جای دیگر بیان می‌کندمانند آیه 29 سوره زمر: «ضَرَبَ اللهُ مثلاً رجلاً فیه شُرَکاءُ مُتَشاکِسون...».[۱۱]

براهین توحیدی قرآن

از دیدگاه برخی از علماء، برهان تمانع، برهان محبت، برهان حرکت، برهان نظم، برهان حیات و مرگ، برهان شهادت خدا و برهان ولایت از براهین توحیدی قرآن است.[۱۲]

تفاوت راه آفاقی با راهای دیگر

1- این راه به دلیل عدم نیاز به بحث‌های پیچیده فنی و برهان‌های سنگین فلسفی، نسبت به راه‌های دیگر آسان‌تر و قابل‌ فهم‌تر است که یک امتیاز برای این راه محسوب می‌شود.[۱۳]

2-در این راه، رونده و مقصد هر کدام غیر از دیگری است. سالک، انسان جستجوگر و راه‌، تفکر در جهان آفرینش، روابط، حرکت، نظم و خصوصیات آن است و مقصد، همان محرّک بی حرکت، ناظم باشعور، قدیم ازلی و سرمدی است.[۱۴]

3- یکسان‌نبودن بررسی مفهومی و تحلیل حصولی پیرامون آفاق، منجر به نتایج متفاوت و متنوع می‌شود.[۱۴]

4- وجود تعابیر متفاوت در آیات آفاقی به طوری که گاهی از وحدت به کثرت و زمانی از کثرت به وحدت‌، سخن به میان آمده، گاهی از تفکر و گاهی از تعقل یاد می‌کند.[۱۴]

راه انفسی

منظور از راه انفسی‌، سیر در آیات درونی و شناخت خدا از راه خود‌‌شناسی است‌؛ بدین صورت که انسان با تأمل در ذات، صفات و افعال خود، پی می‌برد که هرگز نمی‌تواند به خود یا دیگران که مانند او هستند، تکیه کند و همواره در همه شئون هستی خود محتاج است، چون مستقل نیست و از هر جهت مقهور علل و عوامل بیرون است که آن‌ها هم هر یک وابسته به علت دیگری هستند و همه تحت نظم و نفوذ عامل دیگری اداره می‌شوند که آن علت، خداوند است.[۱۵]

در این راه، بینش توحیدی انسان از راه فطرت، از مجموع آیات تذکرة، آیات نسيان و آیات بیانگر گرایش مقطعی و خالص انسان به خدا در هنگام احساس خطر، استفاده می‌شود.[۱۶]

دست‌‌آوردهای راه انفسی

سالک در این راه به دست‌آوردهای عظیمی دست پیدا می کند که برخی از آن ها عبارت است از:

- بصیرت باطن: سالک در پرتو شناخت نفس که مقدمه‌ای برای شناخت خداست، چشم و دلش باز و صاحب بصیرت می‌شود. و با چشم دل حقایقی می‌بیند که با چشم سر نمی‌توان دید.[۱۷]

- گشایش: یک مسلمان معتقد است که روزی، منحصر در رزق مادی نیست، بلکه رزق معنوی نیز از مصادیق کامل رزق به شمار می‌آید که این رزق و روزی معنوی در پرتو آموزش‌، تلاش‌، کسب و کار و... حاصل نمی‌شود و تنها در سایه معرفت نفس و تقوا به دست می‌آید. حال اگر انسان با تهذیب نفس به سوی خدا حرکت کند، از روزی‌های مادی و معنوی زیادی برخوردار خواهد شد‌، که در آیه 2 و 3 سوره طلاق به این مطلب اشاره شده است: «و مَن یَتق الله یَجعل له مَخرجا و یَرزُقه مِن حَیثُ لایَحتسب».[۱۸]

- فرقان بودن تقوا: بر اساس آیه 29 سوره انفال معرفت نفس‌، به انسان بصیرتی می‌دهد که در پرتو آن می‌توان حق را از باطل تشخیص داد: « إن تتقوالله یَجعل لَُکم فُرقاناً»[۱۸]

- حیات طیّبه: حیات طیبه، زندگانی پاک و خوشی است که برتر از حیات حیوانی مشترک بین انسان و حیوان است و از آثار زیادی چون نورانیت دل، تأیید الهی، استراق در نعم معنوی و... برخوردار است، که انسان سالک با سیر انفسی و انجام عمل صالح در حال ایمان به آن دست می‌یابد‌؛ آیه 97 سوره نحل بر این مطلب دلالت دارد: « مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَرٍ أو أُنثی و هو مؤمن فلنُحییَنَّه حَیاةً طَیّبةً».[۱۹]

- مشاهده ملکوت: یکی از دست‌آوردهای عظیم پیمودن راه انفسی، مشاهده ملکوت است که قرآن محمد، ابراهیم، یوسف و... را به عنوان راه یافتگان این مقام ذکر می‌کند.[۲۰]

- رؤیت خدا با چشم دل: هر انسانی می‌تواند در پرتو تهذیب نفس و داشتن قلب پاک، خدا را با علم حضوری هر چند ضعیف در یابد.[۲۱]

موانع راه انفسی

در این راه، محور اصلی نفس است و در درون جان آدمی سیر صورت می‌گیرد و ثمره آن‌، شهود و رؤیت با بصیرت قلب است و قلب که چون آیینه‌ای است برای نشان‌دادن خدا، هر مقدار شفاف‌تر باشد، بهره شهودی بیشتری به انسان خواهد داد. و هر چه سبب کدر‌شدن آیینه قلب باشد، مانع این شهود شمرده می‌شود که از میان این موانع می‌توان به چند مورد مانند گناه، شک و تردید و اعراض از یاد خدا اشاره کرد.[۲۲]

امتیازات راه انفسی

راه انفسی نسبت به راه آفاقی از امتیازاتی چون حضوری‌بودن علم، زوال‌ناپذیری علم، ناگسستنی علم از عمل و کسب سودمندترین معرفت برخوردار است.[۲۳]ص172

مصباح یزدی در کتاب معارف قرآن خود، با بیان دیگری به بررسی راه‌های شناخت خدا در قرآن می‌پردازد. وی در ابتدا شناخت را به دو نوع جزئی و کلی(در یادداشت بزن شناخت جزئی در محسوسات به وسیله حواس و در غیر محسوسات به صورت علم حضوری امکان پذیر است ولی شناخت کلی نسبت به همه موجودات به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود) تقسیم می‌کند، سپس گونه‌های شناخت خدا را ذکر کرده و می‌گوید: در مورد خدا نیز دو نوع شناخت تصور می‌شود‌، یکی شناخت حضوری که بدون واسطه مفاهیم ذهنی محقق می‌شود و دیگری شناخت کلی یا حصولی که به وسیله مفاهیم عقلی حاصل شده و مستقیما به ذات الهی تعلق نمی‌گیرد. خداشناسی در قرآن مصباح یزدی ص29 و 30

منابع

  1. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۴۱.
  2. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۴۲.
  3. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۴۳.
  4. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۴۵.
  5. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۴۹.
  6. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۵۰.
  7. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۵۸ و ۵۹.
  8. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۶۰ - ۶۲.
  9. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۶۳ و ۶۴.
  10. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۶۵ - ۶۷.
  11. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۶۸.
  12. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۶۸). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۷۴.
  13. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۵۰.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۵۱.
  15. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۵۱ و ۵۲.
  16. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۳۲.
  17. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۶۱.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۶۲.
  19. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۶۲ و ۱۶۳.
  20. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۶۳.
  21. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قران توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۶۶.
  22. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۶۸.
  23. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۶). تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۷۲.