عدل (کلام): تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
تعریف و جایگاه
تعریف و جایگاه


عدل، به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه شایسته‌اش، دومین اصل از اصول پنجگانهٔ اعتقادی مذهب شیعهٔ دوازده امامی است.[۱]
عدل، به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه شایسته‌اش، دومین اصل از اصول پنجگانهٔ اعتقادی مذهب [[شیعهٔ]] دوازده امامی است.[۱]
<references />
<references />
اعتقاد به عدل الهی بدین معناست که خداوند در تمام افعال خود—از آفرینش تا تشریع قوانین و پاداش و کیفر—هیچگاه مرتکب ظلم (گذشتن از حق دیگری) یا فعل قبیح نمی‌شود و هر کاری از جانب او حکیمانه و مطابق با مصلحت است.[۲] این اصل، تصویری از خدایی حکیم و هدفمند را ارائه می‌دهد که جهان را بیهوده نیافریده[۳] و قوانینش همگی بر پایهٔ حکمت و رحمت استوار است. از این منظر، عدل جلوه‌ای از حکمت و علم بی‌پایان پروردگار به شمار می‌رود.[۴]
اعتقاد به [[عدل الهی]] بدین معناست که [[خداوند]] در تمام افعال خود—از آفرینش تا تشریع قوانین و [[پاداش]] و کیفر—هیچگاه مرتکب [[ظلم]] (گذشتن از حق دیگری) یا فعل قبیح نمی‌شود و هر کاری از جانب او حکیمانه و مطابق با مصلحت است.[۲] این اصل، تصویری از خدایی حکیم و هدفمند را ارائه می‌دهد که جهان را بیهوده نیافریده[۳] و قوانینش همگی بر پایهٔ [[حکمت]] و رحمت استوار است. از این منظر، عدل جلوه‌ای از حکمت و [[علم]] بی‌پایان پروردگار به شمار می‌رود.[۴]


پیامدها و آثار اعتقادی و اجتماعی
پیامدها و آثار اعتقادی و اجتماعی


باور به عدل الهی، پیامدهای عمیقی در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان دارد. از نگاه اعتقادی، این اصل مسئله حریت و اختیار انسان را تقویت می‌کند؛ به باور متکلمان اسلامی، اگر انسان مجبور باشد (جبر)، بازخواست و پاداش و عقاب او توسط خداوند—که عادل است—معنایی نخواهد داشت.[۵] بنابراین، عدل الهی مکمل بحث "قدر" و "قضا" بوده و تفکر جبری را نفی می‌کند.[۶] در عرصهٔ اجتماعی نیز، این باور، مسلمانان را به برپایی عدالت در جامعه و دوری از هرگونه ستمگری و تبعیض ناروا فرامی‌خواند، چرا که آنان خود را پیرو عادلی مطلق می‌دانند که عدل را دوست دارد.[۷] این اصل، پلی بین کلام و اخلاق اسلامی ایجاد کرده و انگیزه‌ای قدرتمند برای عمل به تکالیف و دوری از گناهان فراهم می‌سازد.
باور به عدل الهی، پیامدهای عمیقی در زندگی فردی و [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] دارد. از نگاه اعتقادی، این اصل مسئله حریت و اختیار انسان را تقویت می‌کند؛ به باور متکلمان اسلامی، اگر انسان مجبور باشد (جبر)، بازخواست و پاداش و عقاب او توسط خداوند—که عادل است—معنایی نخواهد داشت.[۵] بنابراین، عدل الهی مکمل بحث "قدر" و "قضا" بوده و تفکر جبری را نفی می‌کند.[۶] در عرصهٔ اجتماعی نیز، این باور، مسلمانان را به برپایی [[عدالت]] در جامعه و دوری از هرگونه ستمگری و تبعیض ناروا فرامی‌خواند، چرا که آنان خود را پیرو عادلی مطلق می‌دانند که عدل را دوست دارد.[۷] این اصل، پلی بین [[علم کلام|کلام]] و اخلاق اسلامی ایجاد کرده و انگیزه‌ای قدرتمند برای عمل به تکالیف و دوری از گناهان فراهم می‌سازد.


= پانویس‌ها: =
= پانویس‌ها: =

نسخهٔ ‏۶ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۸


عدل الهی (العدل)

تعریف و جایگاه

عدل، به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه شایسته‌اش، دومین اصل از اصول پنجگانهٔ اعتقادی مذهب شیعهٔ دوازده امامی است.[۱]

اعتقاد به عدل الهی بدین معناست که خداوند در تمام افعال خود—از آفرینش تا تشریع قوانین و پاداش و کیفر—هیچگاه مرتکب ظلم (گذشتن از حق دیگری) یا فعل قبیح نمی‌شود و هر کاری از جانب او حکیمانه و مطابق با مصلحت است.[۲] این اصل، تصویری از خدایی حکیم و هدفمند را ارائه می‌دهد که جهان را بیهوده نیافریده[۳] و قوانینش همگی بر پایهٔ حکمت و رحمت استوار است. از این منظر، عدل جلوه‌ای از حکمت و علم بی‌پایان پروردگار به شمار می‌رود.[۴]

پیامدها و آثار اعتقادی و اجتماعی

باور به عدل الهی، پیامدهای عمیقی در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان دارد. از نگاه اعتقادی، این اصل مسئله حریت و اختیار انسان را تقویت می‌کند؛ به باور متکلمان اسلامی، اگر انسان مجبور باشد (جبر)، بازخواست و پاداش و عقاب او توسط خداوند—که عادل است—معنایی نخواهد داشت.[۵] بنابراین، عدل الهی مکمل بحث "قدر" و "قضا" بوده و تفکر جبری را نفی می‌کند.[۶] در عرصهٔ اجتماعی نیز، این باور، مسلمانان را به برپایی عدالت در جامعه و دوری از هرگونه ستمگری و تبعیض ناروا فرامی‌خواند، چرا که آنان خود را پیرو عادلی مطلق می‌دانند که عدل را دوست دارد.[۷] این اصل، پلی بین کلام و اخلاق اسلامی ایجاد کرده و انگیزه‌ای قدرتمند برای عمل به تکالیف و دوری از گناهان فراهم می‌سازد.

پانویس‌ها:

[۱] سبحانی، جعفر. الالهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل. جلد ۱، ص ۱۱۹. · مطهری، مرتضی. آشنایی با علوم اسلامی (کلام، عرفان، حکمت عملی). ص ۳۸.

[۲] مصباح یزدی، محمدتقی. آموزش عقاید. جلد ۱، ص ۱۸۵. · ر.ک. به قرآن کریم، سورهٔ انبیاء، آیهٔ ۴۷: «وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ...» (و ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌داریم).

[۳] ر.ک. به قرآن کریم، سورهٔ مؤمنون، آیهٔ ۱۱۵: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ» (آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریدیم و که شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟).

[۴] سبحانی، جعفر. العدل الالهی. ص ۴۵.

[۵]مطهری، مرتضی. عدل الهی. ص ۷۸. · ر.ک. به قرآن کریم، سورهٔ کهف، آیهٔ ۲۹: «فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ...» (پس هر کس خواهد ایمان بیاورد و هر کس خواهد کفر بورزد).

[۶]مصباح یزدی، محمدتقی. پیشنیازهای مدیریت اسلامی. ص ۹۲.

[۷] ر.ک. به قرآن کریم، سورهٔ نحل، آیهٔ ۹۰: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ...» (بی‌گمان خدا به عدل و احسان فرمان می‌دهد). · کلینی، محمد بن یعقوب. الکافی. جلد ۲، کتاب الایمان و الکفر، باب العدل، حدیث