واقعه مسجد گوهرشاد

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۰۶ توسط Omid (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

واقعه مسجد گوهرشاد

قیام مسجد گوهرشاد از ۱۸ تا ۲۲ تیرماه سال ۱۳۱۴)، در اعتراض به قانون تغییر لباس توسط حکومت پهلوی انجام شد. علت اصلی این قیام، ناراحتی مردم از اجباری شدن استفاده از «کلاه شاپو»، سیاست‌های مرتبط با تغییر لباس، و همچنین محدود شدن آیت‌الله سیدحسین قمی بود.

این اعتراض در نهایت با خشونت شدید رژیم سرکوب شد و تعداد زیادی از مردم کشته و زخمی شدند.

واقعه مسجد گوهرشاد بعدها یکی از رویدادهای مهم سیاسی و مذهبی تاریخ معاصر ایران شد و در ذهن مردم آن‌قدر ماندگار گشت که حدود چهل سال بعد، هنگام شکل‌گیری انقلاب اسلامی، از آن به عنوان یکی از نقاط تاریخی مهم یاد می‌شد.

این درگیری خونین میان روحانیان و مردم با حکومت وقت، شکاف بزرگی را بین مردم و نظام استبدادی رضاخان به وجود آورد

پیشینه تاریخی

قیام مسجد گوهرشاد از ۱۸ تا ۲۲ تیرماه سال ۱۳۱۴، در اعتراض به قانون تغییر لباس توسط حکومت پهلوی انجام شد. علت اصلی این قیام، ناراحتی مردم از اجباری شدن استفاده از «کلاه شاپو»، سیاست‌های مرتبط با تغییر لباس، و همچنین محدود شدن آیت‌الله سیدحسین قمی بود.

این اعتراض در نهایت با خشونت شدید رژیم سرکوب شد و تعداد زیادی از مردم کشته و زخمی شدند.

واقعه مسجد گوهرشاد بعدها یکی از رویدادهای مهم سیاسی و مذهبی تاریخ معاصر ایرن شد و در ذهن مردم آن‌قدر ماندگار گشت که حدود چهل سال بعد، هنگام شکل‌گیری انقلاب اسلامی، از آن به عنوان یکی از نقاط تاریخی مهم یاد می‌شد.

این درگیری خونین میان روحانیان و مردم با حکومت وقت، شکاف بزرگی را بین مردم و نظام استبدادی رضاخان به وجود آورد.

گوشه‌ای از تاریخ سلطنت رضاشاه پهلوی در تیرماه ۱۳۱۴ شمسی (۱۳۵۴ قمری)

پیش از آنکه مردم در مسجد گوهرشاد تجمع کنند، رضاشاه دستور داد که «کلاه پهلوی» به «کلاه تمام‌لبه» یا همان «کلاه شاپو» تغییر کند. مسئولان وقت هم تلاش می‌کردند هرچه سریع‌تر این دستور را اجرا کنند تا با انجام خواسته شاه، خودش را به دربار نزدیک‌تر نشان دهند.

در همین روزها، صحبت از اجرای طرح «کشف حجاب» هم بین مردم شنیده می‌شد؛ موضوعی که بسیاری از مردم را ناراحت و نگران کرده بود. فضای جامعه پر از آشفتگی و ترس بود و نشانه‌های خشم و اضطراب در میان مردم دیده می‌شد.

برخی از علما و مردم

مأموران حکومتی خود را موظف به اجرای دستور می‌دانستند، اما بیشتر مردم خود را ناتوان در برابر این تصمیم می‌دیدند.

عده‌ای از چاپلوسان درباری شعارشان این بود: «چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه»، اما مؤمنان و مذهبی‌ها عقیده داشتند: «هر کس خود را شبیه قومی کند، از آن‌ها به شمار می‌رود»، و تغییر لباس و کشف حجاب را مخالف با دین اسلام می‌دانستند.

اقلیتی نیرومند این اقدامات را نشانه‌ی پیشرفت و تمدن می‌پنداشت، در حالی که اکثریت مردم، آن را مغایر با شریعت نبوی می‌دانستند. هر گروه نظر خودش را داشت و جامعه دچار دوگانگی شده بود.

در چنین شرایط آشفته‌ای، واعظی خوش‌بیان به نام شیخ تقی بهلول، فرزند نظام‌الدین، در شهر فردوس بر منبر رفت و سخنانی گفت که با سیاست حکومت وقت سازگار نبود. همین باعث شد مأموران شهربانی برای دستگیری او اقدام کنند

، با استناد به حدیث‌ها و اشعار مذهبی، این تغییرات را گناه و ناپسند می‌دانستند.

مأموران حکومتی خود را موظف به اجرای دستور می‌دانستند، اما بیشتر مردم خود را ناتوان در برابر این تصمیم می‌دیدند.

عده‌ای از چاپلوسان درباری شعارشان این بود: «چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه»، اما مؤمنان و مذهبی‌ها عقیده داشتند: «هر کس خود را شبیه قومی کند، از آن‌ها به شمار می‌رود»، و تغییر لباس و کشف حجاب را مخالف با دین اسلام می‌دانستند.

اقلیتی نیرومند این اقدامات را نشانه‌ی پیشرفت و تمدن می‌پنداشت، در حالی که اکثریت مردم، آن را مغایر با شریعت نبوی می‌دانستند. هر گروه نظر خودش را داشت و جامعه دچار دوگانگی شده بود.

در چنین شرایط آشفته‌ای، واعظی خوش‌بیان به نام شیخ تقی بهلول، فرزند نظام‌الدین، در شهر فردوس بر منبر رفت و سخنانی گفت که با سیاست حکومت وقت سازگار نبود. همین باعث شد مأموران شهربانی برای دستگیری او اقدام کنند.

اتحاد لباس

یکی از تصمیم‌های رضاشاه، در چارچوب سیاست‌های نوسازی و غرب‌گرایی، طرح «اتحاد لباس» یا یکنواخت کردن پوشش مردم بود. بر اساس این تصمیم، رضاشاه به وزارت کشور دستور داد تا این طرح را اجرا کند و مأموران دولتی در شهرها موظف شدند مردم را به پوشیدن لباس‌های جدید، به‌ویژه «کلاه پهلوی»، تشویق یا مجبور کنند.

اما اجرای این فرمان با دشواری‌های زیادی روبه‌رو شد. مردم نه‌تنها زیر بار این تصمیم نرفتند، بلکه حتی بعضی از مسئولان و کارکنان دولت نیز حاضر نبودند آن را بپذیرند.

با وجود تبلیغات گسترده و برگزاری جشن‌هایی برای معرفی لباس جدید، مردم عادی مقاومت کردند و از پوشیدن لباس‌های تجویزی حکومت خودداری نمودند.

با این اوصاف، سه نوع واکنش در برابر اجرای طرح اتحاد لباس در جامعه پدید آمد:

  • حمایت و استقبال درباریان و وابستگان حکومت: این گروه که بیشتر از کارگزاران دولتی، نظامیان، و نزدیکان دربار بودند، اتحاد لباس را نشانه‌ «تمدن»، «نظم اجتماعی» و «پیشرفت کشور» می‌دانستند. آنان برای جلب رضایت شاه، زودتر از بقیه لباس جدید را پوشیدند و مردم را نیز به انجام آن تشویق می‌کردند.
  • بی‌تفاوتی و سازگاری اجباری قشر میانی: بسیاری از مردم عادی، به‌ویژه در شهرها، هرچند از درون با این تغییرات موافق نبودند، اما برای حفظ شغل یا ترس از برخورد مأموران، ناچار به پذیرش ظاهری این قانون شدند. آنان سعی می‌کردند بدون درگیری، خود را با شرایط حاکم تطبیق دهند.
  • مخالفت و مقاومت مذهبی‌ها و متدینین: روحانیان، طلاب، و بخش مذهبی جامعه، تغییر لباس و اجبار به پوشیدن کلاه پهلوی را نوعی تقلید از بیگانگان و مغایر با سنت‌های اسلامی می‌دانستند. برخی از آنان در منبرها و اجتماعات مردمی نسبت به پیامدهای این سیاست هشدار دادند و در مواردی با فشار و تهدید مأموران روبه‌رو شدند.

واکنش‌های مردمی به قانون اتحاد لباس

گزارش‌هایی که ادارات نظمیه (پلیس) سراسر کشور برای نظمیه‌ی کل کشور و وزارت داخله ارسال می‌کردند، به روشنی نشان می‌داد که مردم به شیوه‌های مختلف سعی داشتند از اجرای اجباری قانون اتحاد لباس شانه خالی کنند و در برابر آن مقاومت کنند.

این مخالفت‌ها مختص یک منطقه نبود؛ برای مثال، عشایر و کردهای طایفه‌ی «منگور» در استان آذربایجان غربی به‌شدت در برابر این قانون ایستادگی کردند. گزارش‌های مشابهی از مازندران، بنادر جنوبی کشور، و خراسان نیز حاکی از مخالفت گسترده‌ی مردم بود.

نمونه‌ی قابل توجهی از این مخالفت‌ها در گزارش اداره‌ی نظمیه‌ی بوشهر به نظمیه‌ی کل ثبت شده است:

در این گزارش آمده بود که یکی از بازاریان معتبر بوشهر به نام محمد بهزاد، به دلیل آنکه پسرش، احمد، لباس جدید پهلوی را پوشیده بود، او را از خانه خود بیرون کرده است.

واکنش روحانیون و برخورد حکومتی

روحانیت در برابر سیاست‌های «اتحاد لباس» و متحدالشکل‌سازی پوشش، قاطعانه‌ترین موضع‌گیری را در میان طبقات اجتماعی اتخاذ کردند. کارگزاران حکومت با اعمال محدودیت‌های شدید، سعی داشتند که روحانیون را نیز وادار به پوشیدن لباس متحدالشکل کنند، اما این فشارها تنها به افزایش اعتراضات این قشر انجامید.

اعتراضات برجسته:

واکنش شدید حکومت

شدت این اعتراضات تا حدی بود که کنسول بریتانیا در تبریز، در نامه‌ای که در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۰۷ مخابره کرد، به این موضوع اشاره می‌کند: «تعدادی از روحانیونی که متهم به دخالت در درگیری اخیر تبریز بودند، دستگیر شدند.»

این اقدام نشان داد که حکومت، مقاومت روحانیت را تهدیدی جدی برای اجرای سیاست‌های تجددگرایانه‌ی خود می‌دانست و با دستگیری و محدودیت، درصدد سرکوب اعتراضات بود.

سفر رضاشاه به ترکیه و تأثیر آن بر سیاست‌های داخلی

رضاشاه پهلوی، در پاسخ به دعوت مصطفی کمال آتاتورک، در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۱۳ شمسی به ترکیه سفر کرد. این سفر، که بیش از یک ماه به طول انجامید، علاوه بر مذاکرات سیاسی و رفع اختلافات مرزی منطقه‌ی آرارات، با هدف بازدید از تأسیسات نظامی و اماکن دیدنی آن کشور طراحی شده بود.

الگوی‌برداری از ترکیه

یکی از مهم‌ترین مشاهدات رضاشاه در این سفر، مشاهده‌ی همسانی پوشش زنان و مردان در مراسم رژه و حضور دختران جوان دوشادوش مردان بود. این مشاهده، تأثیری عمیق بر شاه گذاشت.

پس از بازگشت به ایران، رضاشاه در مرز اعلام کرد: «ما رفته بودیم با یک مرد بسیار بزرگ ملاقات کنیم، ما باید ملت خودمان را به همان درجات برسانیم که او ملت خود را رسانده است.» این سخنان نشان داد که ترکیه‌ی آتاتورک به الگوی ایده‌آل و آرمان رضاشاه برای رسیدن به مدرنیته‌ی مورد نظرش تبدیل شد و او تمام تلاش خود را برای تحقق این آرمان به کار بست.

زمینه‌سازی خارجی

لازم به ذکر است که تمایلات «اسلام‌زدایی» در منطقه، پیش از سفر رضاشاه، به‌طور سازمان‌یافته توسط قدرت‌های خارجی، به‌ویژه انگلستان، کلید خورده بود. یکی از نمونه‌های این نفوذ، کنگره‌ی زنان شرق بود که در سال ۱۳۱۱ در رابطه با حجاب و مسائل زنان در ایران برگزار شد و زمینه‌ساز اقدامات بعدی دولت در حوزه‌ی زنان بود