بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

آزادی عقیده

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۷ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''آزادی عقیده''' در اسلام، به نوعی مورد تایید است. بر اساس آیه «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، پذیرش دین نباید با اجبار همراه باشد، زیرا حق و باطل آشکار شده است. بنابر باورهای اسلامی، پیامبر اسلام نیز مأمور به ابلاغ دین بود، نه تحمیل آن. آیات مت...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آزادی عقیده در اسلام، به نوعی مورد تایید است. بر اساس آیه «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، پذیرش دین نباید با اجبار همراه باشد، زیرا حق و باطل آشکار شده است. بنابر باورهای اسلامی، پیامبر اسلام نیز مأمور به ابلاغ دین بود، نه تحمیل آن. آیات متعددی در قرآن بر آزادی در پذیرش ایمان تأکید دارند، از جمله آیه ۲۹ سوره کهف: «فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ». شواهد تاریخی نیز نشان می‌دهند که پیامبر اسلام کسی را به پذیرش اسلام مجبور نمی‌کرد. همچنین، علی بن موسی الرضا، در پاسخ به مأمون تأکید کرد که ایمان باید از روی اختیار باشد، نه اجبار.

آزادی در پذیرش اسلام

در قرآن

بر اساس آیه ۲۵۶ سوره بقره «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»، هیچ اجباری در پذیرش دین وجود ندارد، زیرا حق و باطل به روشنی مشخص شده است. ابن‌اثیر نقل کرده است که این آیه در پاسخ به درخواست برخی از صحابه نازل شد که می‌خواستند فرزندان قبیله بنی‌نضیر را، پس از شکست آنان، به پذیرش اسلام مجبور کنند، اما پیامبر اسلام آنان را از این کار منع کرد. در آیات متعددی از قرآن آمده است که پیامبر اسلام تنها مأمور به ابلاغ دین بوده و مردم در پذیرش آن آزادند. از جمله، آیه ۲۹ سوره کهف: «وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ» بر اختیار انسان در ایمان آوردن تأکید دارد. همچنین، آیه ۲۱ و ۲۲ سوره غاشیه: «فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ» تصریح می‌کند که پیامبر فقط وظیفه یادآوری و دعوت را دارد، نه اجبار مردم به ایمان. در آیه دیگری آمده است: «أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» (آیه ۹۹ سوره یونس)، که نشان می‌دهد ایمان با اجبار سازگار نیست.[۱]

در روایات

در روایات تاریخی نیز شواهدی بر این اصل وجود دارد. به‌عنوان نمونه، طبق نقل طبری، یکی از کنیزان محمد به نام ریحانه برای مدتی بر آیین یهود باقی ماند و محمد او را مجبور به پذیرش اسلام نکرد تا زمانی که خود ایمان آورد. طبرسی ذیل آیه «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» می‌نویسد که اسلام شامل اعمالی است که باید با انگیزه اطاعت از خداوند انجام شود و چنین چیزی تنها در شرایط اختیار و آزادی امکان‌پذیر است. در نقل دیگری، مأمون از علی بن موسی الرضا دربارهٔ آیه «وَلَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا» (یونس: ۹۹) پرسید. علی بن موسی الرضا توضیح داد که برخی از مسلمانان به محمد پیشنهاد کردند که مردم را به پذیرش اسلام مجبور کند تا تعداد آنان افزایش یابد، اما محمد این پیشنهاد را رد کرد و تأکید نمود که در این کار، بدون فرمان الهی، هیچ اجباری وجود ندارد. خداوند نیز در ادامه آیه تصریح کرد که اگر می‌خواست، چنان حقیقت را آشکار می‌ساخت که همه ناگزیر ایمان می‌آوردند، اما ایمان ارزشمند زمانی است که با اختیار و شناخت حاصل شود.[۲]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «آزادی در پذیرش اسلام». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.