حقوق اسلامی
حقوق اسلامی، نظام قانونی است که در اسلام تدوین شده است.
تعریف
قانون یکی از نخستین الگوهای فعالیتهای فکری در فرهنگ اسلامی بود و به طور سنتی در هسته اصلی یادگیری اسلامی قرار داشت. برای آنکه فردی ‘‘عالِم’’ (عالِم) شناخته شود، معمولاً باید در علم شریعت خداوند آموزش دیده باشد. گرچه دانشمند حقوق الهی از هدایت نبوی برخوردار نبود، اما به عنوان ‘‘جانشین پیامبر’’ شناخته میشد. فقیه با صدور فتاوا، جایگاهی اجتماعی مشابه با پیامبر داشت. به دلیل مرکزی بودن قانون در سنت اسلامی، جامعه و فرهنگ اسلامی از طریق آن بهتر قابل درک است. برای بیش از هزار سال، شریعت دینی ویژگی ثابت، شاخص و متحدکننده جهان اسلام بود. تصوف جریان دیگری بود که تأثیر زیادی داشت اما حتی آن نیز بر پایه شریعت استوار بود. امروزه که بسیاری از جنبههای جامعه اسلامی سنتی در حال ناپدید شدن است، شریعت دینی هنوز هم در آگاهی اسلامی نقش مرکزی دارد.[۱]
الهیات و محتوای دینی قانون اسلامی
اسلام ‘‘با قانون حکومت میکند’’. آن نه تئوکراتیک بلکه نوموکراتیک است و شریعت آن شامل همهجانبه است. الهیات کلام و قانون دو حوزه مستقل بودند و بسیاری از مسائل امروز مانند سقط جنین، حفاظت از محیط زیست و روابط میاندینی که مسیحیان آن را مسائل الهیاتی میدانند، برای مسلمانان مسائل اصلی شریعت هستند. رابطه تاریخی میان شریعت و الهیات کلاسیک (کلام) باید از ماهیت دینی ذاتی قانون و بدن وسیع قوانین مثبت و مسیرهای مختلف صوفیه تفکیک شود. نظریههای اسلامی تنها تأثیر محدودی بر قانون مثبت داشتند، اما تأثیر آنها بر نظریه حقوقی اسلامی (اصول الفقه) عمیق بود. ظهور کلام و اصول الفقه تقریباً همزمان بود و هر دو پس از قرنها از تدوین مجموعههای مستقل قوانین فقهی به بلوغ رسیدند. هیچ یک از مدارس فقهی قوانین خود را بر اساس دیالکتیکهای نظریهپردازان بعدی بازسازی نکردند. برخی از فقیهان حتی ارتباط بین کلام و نظریه حقوقی را نادرست میدانستند.[۲]
ماهیت قانون اسلامی
مسلمان در یک جهان خدامحور زندگی میکند و هدف او از پیروی از قانون نبوی کشف و پیادهسازی اراده خداوند است. منابع اصلی قانون، وحی قرآنی و سنت نبوی هستند که به عنوان مراجع اراده خداوند به شمار میآیند. از دیدگاه مدرن، قانون اسلامی هم قانونی و هم فراتر از آن است؛ مجموعهای از قواعد قانونی در درون یک سیستم اخلاقی از ‘‘بایدها’’ و ‘‘نبایدها’’ که استانداردهای بیرونی را مشخص میکند و در عین حال به وضعیت درونی قلب فرد میپردازد. بسیاری از اعمال تحت مجازاتهای دنیوی قرار نمیگیرند و جزای آنها در دنیای آخرت انتظار میرود. این تأکید فرامادی بر قانون آن را با لحنی اخلاقی میآکند. در نهایت، هر مسئلهای که مرتبط با قانون باشد، به معنای ضمیر و وجدان است، و فقه بر اساس الهیات استوار است.[۳]
پانویس
ارجاعات
منابع
- abd-allah, umar f. (2008). "Theological dimensions of Islamic law". The Cambridge Companion to Classical Islamic Theology (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.