اعجاز نظم در قرآن

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۲۹ توسط Bahar (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی ««الالفاظ زینة للمعانی و حلیة علیها» و «لایکون الکلام یستحقّ اسم البلاغه حّتّیّ یسابق معناه لفظه و لفظه معناه و لایکون لفظه أسبق الی سمعک من معناه الی قلبک». او در تفسیر این سخنان چنین می گوید: وقتی آنها می گویند لفظ بسان جامه ای و زینتی بر تن م...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«الالفاظ زینة للمعانی و حلیة علیها» و «لایکون الکلام یستحقّ اسم البلاغه حّتّیّ یسابق معناه لفظه و لفظه معناه و لایکون لفظه أسبق الی سمعک من معناه الی قلبک».

او در تفسیر این سخنان چنین می گوید: وقتی آنها می گویند لفظ بسان جامه ای و زینتی بر تن معناست، مرادشان لفظ منطوق نیست و از معنا نیز معنای اولیه ای را که از لفظ موضوع به دست می آید نخواسته اند؛ بلکه منظورشان از لفظ، معنایی است که ابتدا از لفظ منطوق و موضوع فهمیده می شود و مقصودشان از معنا، معنای ثانوی است که معنای اوّّل بر آن دلالت می کند. بنابراین، محاسنی که به ظاهر به لفظ نسبت داده شده است، به معنا برمی گردد و الفاظ فی حدّ ذاتها در این زیبایی ها نقشی ندارند.

در سخن دوم که گفته شده است سخن بلیغ آن است که لفظ قبل از رسیدن معنا به قلب، به گوش مخاطب برسد؛ منظور دلالت معنای اول بر معنای دوم است. محال است که مقصود، دلالت لفظ منطوق بر معنای وضعی اش در لغت باشد، زیرا یا شنونده به معانی وضعیت آگاه است و یا جاهل. در هر دو صورت، الفاظ در فهم و درک، حال واحدی در نظر   دارد. )جرجانی،1۹۸۴  ،ص۲۰۳(









نتیجه گیری

نظریه ی نظم عبدالقاهر جرجانی در تاریخ نقد و بلاغت عربی چندان بی سابقه نیست. پیش از او جاحظ به اهمیت ساختار و تأثیر آن در فصاحت اشاره کرده و با اندک تفصیل بیشتر، قاضی عبدالجبّّار معتزلی تأثیر نظم را در اثبات اعجاز قرآن تبین کرده است. ولی نکته سنجی ها و ژرف نگری های جرجانی در گسترش ابعاد این نظریه به همراه ارائه ی شواهد بسیار از قرآن و متون ادبی، موجب شده است این نظریه به نام وی شهرت یابد.

1- بر اساس نظریه ی نظم، فصاحت کلام به ساختار و اسلوب کلام برمی گردد که در واقع همان اراده ی معانی نحوی از سوی گوینده است. ملاک و معیار برتری گوینده ای بر گوینده ی دیگر در علم به معانی وضعی لغات نیست؛ بلکه این معیار را باید در میزان مهارت گوینده در تشخیص مواضع کاربرد کلمات و حسن تألیف اجزای کلام جست و جو کرد.

۲-ترتیب و نظم کلام تابع نظم و ترتیب آنها در نفس گوینده است.

۳-مقصود عبدالقاهر از نحو، مفهومی فراتر از مفهوم رایج آن در کتاب های نحو است. در نگاه او، نحو به مجموعه ای از قوانین نحو و علم و معانی و بیان اطلاق می شود که در تولید معانی برخاسته از ساختار کلام مؤثر است.

۴-وقتی می گوییم عبدالقاهر جانب معنا را ترجیح داده است، مقصود معنای ثانوی و اضافی است. اگر منظور از

«معنا» اغراض کلی و اصل مراد باشد؛ برای آن نقشی در فصاحت و زیبایی کلام قائل نیست.

۵-میان آنچه عبدالقاهر در نظریه ی ادبی خود مطرح کرده است و مطالعات زبان شناسان در عصر جدید به ویژه فردینان دو سوسور، می توان اندیشه های همسان و مشترکی یافت.




منابع - قرآن

1-ابودیب،کمال ، صور خیال ،ترجمه:فرهاد ساسانی،انتشارات علم ،تهران،1۳۹۴ه.ش.

۲- جرجانی، عبدالقاهر،اسرارالبلاغه. مصر: دارالمنار،1۹۳۹م

۳- ـــــــــ دلائل الإعجاز. چاپ رشید رضا. بیروت: دارالمعرفه.1۹۸۴م

۴-خطیب قزوینی،محمد بن عبدالرحمن،ترجمه تلخیص المفتاح ،مترجم احمد امینی،،تهران،1۳۸۹ه.ش

۵- زرین کوب، عبدالحسین، شعر بی دروغ شعر بی نقاب. تهران: چاپخانه ی مهارت.1۳۷1 ه.ش.

۶-زمخشری، جار الله ،تفسیر الکشاف  ،بی تا  ، ۵۳۸ ه.ق.

۷- سوسور، فردینان،  دوره ی زبان شناسی عمومی، ترجمه ی کورش صفوی. تهران: هرمس.1۳۸۷ه.ش.

۸-فخر رازی، محمد بن عمر،التفسیر کبیر ،بی تا ،بیروت ،1۴1۷ ه.ق .

۹-معرفت،محمد هادی،تلخیص التمهید ،قم  ،1۴1۳ه.ق  

1۰-  مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نظریه و نقد ادبی در ایران، تهران: نشر خانه کتاب، چاپ اول