تحریف قرآن

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۴۴ توسط افق (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرونده:کتاب.jpg

ادلّه سلامت قرآن از تحريف

مفسران اسلامی برای رد هرگونه احتمال تحریف در آیات و سوره‌های قرآن کریم دلایلی ذکر کرده‌اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۱. آیات قرآن:

الف. آیه حفظ: آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۱] نشان‌دهنده تأکید خداوند بر این است که نزول قرآن تنها از سوی او بوده و از هرگونه دخالت دیگر مبرّا است. همچنین، در این آیه حفاظت قطعی قرآن از هرگونه تحریفی پس از نزول مورد تأکید قرار گرفته است.

ب. آیه نفی باطل: آیه «وَإِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ، لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ» [۲]مفهومی عمیق دارد. واژه‌هایی چون «عَزِیزٌ» (شکست‌ناپذیر) و «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ» (باطل به آن راه نمی‌یابد) به‌روشنی دلالت بر عدم تحریف قرآن دارند. منظور از «کتاب» همان قرآن مجید است که به دلیل رسوخ‌ناپذیری و حکمت الهی، هیچ تغییری در آن ممکن نیست. مفهوم کلی این آیه، چه در گذشته و چه در آینده، هرگونه احتمال تحریف را از میان برمی‌دارد.

ج. آیات نفی شک: برخی آیات قرآن نیز بر رد هرگونه نامعتبر بودن یا تغییر احتمالی این کتاب الهی دلالت دارند، که مفسران اسلامی حساسیت خاصی در بیان این مسئله از خود نشان داده‌اند.

۲. احادیث:

الف. احادیث مرتبط با ویژگی‌های قرآن: در خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) و خطبه‌ها و نامه‌های امام علی (ع) توصیفاتی از قرآن ارائه شده که وقوع هر نوع دستبرد در آن را غیرممکن می‌سازد. یکی از این توصیفات مربوط به ارزش و جایگاه قرآن در حل نزاع‌هاست که امام علی (ع) در نامه به مالک اشتر به آن اشاره نموده است.[۳]

ب. احادیث عرض بر کتاب: روایات مرتبط با عرضه اخبار بر کتاب‌الله که تواتر معنوی آنها نیز ثابت شده است، بیانگر تحریف‌ناپذیری متن قرآن هستند. چراکه اگر قرآن تحریف می‌شد، نقش آن به‌عنوان معیار سنجش اخبار و آرا، زیر سؤال می‌رفت.[۴]

ج. حدیث ثقلین: حدیث متواتر ثقلین، همواره بر اهمیت تمسک به قرآن و عترت تأکید کرده است. تحقق چنین تمسکی تنها با اطمینان به عدم تحریف قرآن امکان‌پذیر است. اگر فرض شود که بخشی از قرآن افتاده یا دچار تغییر شده باشد، امکان اعتماد کامل به آن سلب می‌شود.

د. احادیث فقهی: روایات مرتبط با احکام فقهی نیز دلیلی محکم برای عدم تحریف قرآن هستند. به عنوان مثال، لزوم قرائت کامل یک سوره پس از حمد در نماز، تأکید می‌کند که متن قرآن باید دست نخورده باقی مانده باشد؛ زیرا در صورت وجود تحریف، اجرای این حکم دشوار یا حتی غیرممکن خواهد بود.[۵]

بنابراین، چه بر اساس آیات الهی و چه با استناد به احادیث معصومان (ع)، می‌توان بر عدم تحریف قرآن تأکید نمود. این دلایل از جنبه‌های گوناگون اصالت، سلامت و حفاظت این کتاب آسمانی را نشان می‌دهند.

۳. شواهد تاریخی:

در این دلیل به عنایت ویژه مسلمانان در تمام ابعاد جمع‌آوری، حفظ، ضبط و نگارش قرآن و نیز انس بی‌پایان و قداستی که این کتاب از آغاز نزول در ژرفای جانشان داشته، توجه شده است. بنا به گزارشهای متعدد تاریخی، مسلمانان در برابر کوچک‌ترین تغییر در این زمینه حساسیت داشته، از خود واکنش نشان می‌دادند. این شواهد هر نوع تردیدی را دربارهٔ تغییر قرآن، پایان می‌دهند. برای مثال عثمان بن عفان می‌پنداشت که «و» در ابتدای آیه «... وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ …» نیست؛ اما ابیّ بن کعب، به خلیفه هشدار داد که اگر «و» را بر جایش نگذارند، شمشیر از نیام برمی‌کشد. در موردی دیگر خلیفه دوم بر این پندار بود که در قرائت آیه «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ …» واژه «انصار» مرفوع و حرف «و» در ابتدای «الذین» وجود ندارد. در این صورت جایگاه شایسته انصار منوط به تبعیت آنان از مهاجران می‌شد و مهاجران را در جایگاه و مرتبه‌ای برتر از انصار قرار می‌داد. این بار نیز ابیّ بن کعب و برخی دیگر از صحابه به عمر اعتراض و تأکید کردند که آیه آن چنان‌که او قرائت می‌کند نیست. این دلایل ذکر شده که بیان از آیات قرآن و روایات اهل بیت و همچنین گزارش تاریخی می‌باشد خود بیان از این دارد که قرآن از هرگونه تحریفی مصون بوده است.[۶]

  1. قرآن کریم /سوره حجر(15)آیه 9.
  2. قرآن کریم /سوره فصّلت(41)آیه 41- 42.
  3. اربلى، على بن عيسى‏، كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)، ج 2، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، سيد هاشم‏، تبريز، ناشر: بنى هاشمى‏، چاپ: اول‏، 1381 ق‏، ص 109- 110.
  4. حر عاملى، محمد بن حسن، ‏وسائل الشيعة، ج 27، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ: اول‏،1409 ق،‏ ص 109-/ 111.
  5. محمد بن یعقوب کلینی ، الكافى، ج 3، ص 313.
  6. سيوطى جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج 3،قم ، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى ،بی نا، 1404ق ص 419.