بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

تحریف قرآن

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تحریف قرآن، از موارد اختلافی در میان اسلام‌پژوهان است. برخی بر این باورند که متن قرآن تغییر و تحریف نیافته و برخی نیز بر این باورند که قرآن همچون دیگر کتب ادیان، مورد دستبرد قرار گرفته است.

تحریف قرآن در منابع به معانی مختلفی توضیح داده شده است؛ برخی از این معانی، مانند تحریف معنوی و اختلاف در قرائات، رخ داده و شواهد روایی نیز بر آن دلالت دارد. اختلاف در حروف و حرکات برخی واژه‌ها نیز نتیجه تفاوت قرائات است و صحت روایات مربوط به نزول قرآن بر هفت حرف مورد تردید قرار گرفته است. در تلاوت، قرائات متعارف پذیرفته شده و در استدلال فقهی، نیازمند تعیین معتبر از معصوم است. موضوعاتی مانند بسمله نیز نمونه‌ای از اختلاف درباره جزئیت آیات است که میان شیعه و اهل سنت متفاوت تفسیر شده است.

از سوی دیگر، تحریف به‌معنای افزوده شدن چیزی به قرآن، به اجماع همه مسلمانان مردود است. در زمینه تحریف به نقصان، دیدگاه مشهور مسلمانان و تصریحات بسیاری از عالمان برجسته شیعه بر این است که قرآن موجود کامل و مطابق وحی نازل‌شده است. هرچند برخی از اخباریان شیعه و گروهی از اهل سنت نظر مخالفت داشته‌اند، اما این دیدگاه مخالف اجماع گزارش‌شده اصولیان و آموزه‌های رایج در میان مذاهب اسلامی است.

تحریف قرآن در میان مفسران

تحریف قرآن در منابع مختلف به معانی گوناگونی اطلاق شده است؛ برخی از این معانی به‌طور قطع در قرآن رخ داده، برخی به‌طور قطع رخ نداده و برخی دیگر محل اختلاف نظر است. یکی از معانی تحریف، تغییر دادن واژه از معنای اصلی خود به معنایی هماهنگ با رأی و سلیقه گوینده است که نوعی تصرف بر اساس تمایل شخصی به شمار می‌آید. این نوع تحریف در قرآن رخ داده و در روایات متعدد از آن نهی شده است. در یک روایت از امام باقر نقل شده است که از جمله خیانت‌هایی که درباره قرآن صورت گرفت، این بود که حروف آن را ضبط کردند اما حدود و احکام آن را جابه‌جا کردند؛ آنان قرآن را نقل می‌کردند ولی به معنای آن پایبند نبودند. بر این اساس، نادانان از صحت قرائت ایشان خرسند می‌شدند، اما آگاهان از بی‌توجهی آنان به معنای قرآن اندوهگین بودند.[۱]

نوع دیگری از تحریف، اختلاف در حروف یا حرکات برخی واژه‌های قرآن است؛ مانند ملک یوم الدین و مالک یوم الدین، یا اختلاف میان حتی یطهرن و یطهرن. این اختلافات نتیجه تفاوت قرائات مشهور است و برخی از عالمان اهل سنت آنها را به حدیث نزل القرآن علی سبعة احرف نسبت داده‌اند. صدور این حدیث قطعی دانسته نشده، زیرا نقل‌های مختلف آن دارای تناقض است و معنای روشن و قابل تفسیر دقیقی از آن به دست نمی‌آید. برخی نقل‌ها دلالت می‌کند که می‌توان واژه‌ای را با واژه‌ای مترادف جایگزین کرد که این امر اعتبار و حجیت قرآن را زیر سؤال می‌برد. این دیدگاه با آیاتی که پیامبر را از تغییر دادن قرآن بر اساس نظر شخصی نهی می‌کند ناسازگار است. بر پایه روایتی از امام باقر، قرآن یگانه است و اختلاف تنها از سوی راویان به وجود آمده است.[۲]

در خصوص واژه‌هایی که اختلاف قرائت دارند، در تلاوت نماز و خارج از نماز، روایات اجازه می‌دهند که قرائات متعارف خوانده شود، اما قرائات نادر پذیرفته نیست. در استناد فقهی نیز اگر آیه‌ای از آیات احکام دارای واژه‌ای با چنین اختلافی باشد، استناد به آن بدون روایت معصوم در تعیین قرائت معتبر امکان‌پذیر نیست.[۳]

معنای دیگری از تحریف، بحث درباره این است که برخی آیات آیا جزء قرآن هستند یا خیر. نمونه آن بسمله است که پیامبر آن را در آغاز همه سوره‌ها جز توبه می‌خواند. از دیدگاه اجماعی شیعه، بسمله جزء همه سوره‌ها جز توبه است و گروهی از اهل سنت نیز همین دیدگاه را دارند، اما برخی دیگر، آن را جزء سوره نمی‌شمرند و مالکیه حتی خواندن آن را در ابتدای فاتحه در نماز مکروه می‌دانند.[۴]

معنای چهارم تحریف، افزوده شدن چیزی به قرآن موجود است؛ یعنی گفته شود بخشی از قرآن کنونی از قرآن نیست. این دیدگاه به اتفاق همه مسلمانان باطل شمرده شده و به ضرورت دین نفی گردیده است.[۵]

معنای پنجم، تحریف به نقصان است؛ یعنی قرآن موجود کامل نباشد و بخشی از آن از میان رفته باشد. دیدگاه مشهور مسلمانان آن است که چنین تحریفی رخ نداده و قرآن موجود تماماً وحی نازل‌شده بر پیامبر است. شماری از دانشمندان برجسته شیعه، از جمله شیخ صدوق، سید مرتضی، شیخ طوسی، طبرسی و... در دو کتاب وافی و علم الیقین، و نیز محمدجواد بلاغی، شیخ مفید و قاضی نورالله شوشتری بر این باور تصریح کرده‌اند. برخی از این عالمان این نظر را از عقاید شیعه دانسته و حتی ادعای اجماع شده و گزارش شده است که بیشتر اصولیان بر این نظرند. در مقابل، گروهی از اخباریان شیعه و نیز شماری از اهل سنت معتقد بوده‌اند که این نوع تحریف رخ داده است. برخی از عالمان اهل سنت این نسبت را انکار کرده‌اند، اما در منابع حدیثی مشهور آنان روایاتی با این مضمون وجود دارد.[۶]

دلایل تحریف نشدن قرآن

مفسران اسلامی برای رد هرگونه احتمال تحریف در آیات و سوره‌های قرآن دلایلی ذکر کرده‌اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

آیات قرآن

آیه حفظ، با مفهوم «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۷] نشان‌دهنده تأکید خداوند بر این است که نزول قرآن تنها از سوی او بوده و از هرگونه دخالت دیگر مبرّا است. همچنین، در این آیه حفاظت قطعی قرآن از هرگونه تحریفی پس از نزول مورد تأکید قرار گرفته است.

آیه نفی باطل؛ که می‌گوید «وَإِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ، لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ»[۸] مفهومی عمیق دارد. واژه‌هایی چون «عَزِیزٌ» (شکست‌ناپذیر) و «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ» (باطل به آن راه نمی‌یابد) به‌روشنی دلالت بر عدم تحریف قرآن دارند. منظور از «کتاب» همان قرآن مجید است که به دلیل رسوخ‌ناپذیری و حکمت الهی، هیچ تغییری در آن ممکن نیست. مفهوم کلی این آیه، چه در گذشته و چه در آینده، هرگونه احتمال تحریف را از میان برمی‌دارد.

آیات نفی شک؛ برخی آیات قرآن نیز بر رد هرگونه نامعتبر بودن یا تغییر احتمالی این کتاب الهی دلالت دارند، که مفسران اسلامی حساسیت خاصی در بیان این مسئله از خود نشان داده‌اند.

احادیث اسلامی

الف. احادیث مرتبط با ویژگی‌های قرآن: در خطبه فدکیه حضرت زهرا و خطبه‌ها و نامه‌های امام علی توصیفاتی از قرآن ارائه شده که وقوع هر نوع دستبرد در آن را غیرممکن می‌سازد. یکی از این توصیفات مربوط به ارزش و جایگاه قرآن در حل نزاع‌هاست که امام علی در نامه به مالک اشتر به آن اشاره نموده است.[۹]

ب. احادیث عرض بر کتاب: روایات مرتبط با عرضه اخبار بر کتاب‌الله که تواتر معنوی آنها نیز ثابت شده است، بیانگر تحریف‌ناپذیری متن قرآن هستند. چراکه اگر قرآن تحریف می‌شد، نقش آن به‌عنوان معیار سنجش اخبار و آرا، زیر سؤال می‌رفت.[۱۰]

ج. حدیث ثقلین: حدیث متواتر ثقلین، همواره بر اهمیت تمسک به قرآن و عترت تأکید کرده است. تحقق چنین تمسکی تنها با اطمینان به عدم تحریف قرآن امکان‌پذیر است. اگر فرض شود که بخشی از قرآن افتاده یا دچار تغییر شده باشد، امکان اعتماد کامل به آن سلب می‌شود.

د. احادیث فقهی: روایات مرتبط با احکام فقهی نیز دلیلی محکم برای عدم تحریف قرآن هستند. به عنوان مثال، لزوم قرائت کامل یک سوره پس از حمد در نماز، تأکید می‌کند که متن قرآن باید دست نخورده باقی مانده باشد؛ زیرا در صورت وجود تحریف، اجرای این حکم دشوار یا حتی غیرممکن خواهد بود.[۱۱]

بنابراین، چه بر اساس آیات الهی و چه با استناد به احادیث معصومان ، می‌توان بر عدم تحریف قرآن تأکید نمود. این دلایل از جنبه‌های گوناگون اصالت، سلامت و حفاظت این کتاب آسمانی را نشان می‌دهند.

شواهد تاریخی

در این دلیل به عنایت ویژه مسلمانان در تمام ابعاد جمع‌آوری، حفظ، ضبط و نگارش قرآن و نیز انس بی‌پایان و قداستی که این کتاب از آغاز نزول در ژرفای جانشان داشته، توجه شده است. بنا به گزارشهای متعدد تاریخی، مسلمانان در برابر کوچک‌ترین تغییر در این زمینه حساسیت داشته، از خود واکنش نشان می‌دادند. این شواهد هر نوع تردیدی را دربارهٔ تغییر قرآن، پایان می‌دهند. برای مثال عثمان بن عفان می‌پنداشت که «و» در ابتدای آیه «... وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ …» نیست؛ اما ابیّ بن کعب، به خلیفه هشدار داد که اگر «و» را بر جایش نگذارند، شمشیر از نیام برمی‌کشد. در موردی دیگر خلیفه دوم بر این پندار بود که در قرائت آیه «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ …» واژه «انصار» مرفوع و حرف «و» در ابتدای «الذین» وجود ندارد. در این صورت جایگاه شایسته انصار منوط به تبعیت آنان از مهاجران می‌شد و مهاجران را در جایگاه و مرتبه‌ای برتر از انصار قرار می‌داد. این بار نیز ابیّ بن کعب و برخی دیگر از صحابه به عمر اعتراض و تأکید کردند که آیه آن چنان‌که او قرائت می‌کند نیست. این دلایل ذکر شده که بیان از آیات قرآن و روایات اهل بیت و همچنین گزارش تاریخی می‌باشد خود بیان از این دارد که قرآن از هرگونه تحریفی مصون بوده است.[۱۲]

پانویس

ارجاعات

  1. اختری، «تحریف قرآن»، دایره‌المعارف جامع اسلامی.
  2. اختری، «تحریف قرآن»، دایره‌المعارف جامع اسلامی.
  3. اختری، «تحریف قرآن»، دایره‌المعارف جامع اسلامی.
  4. اختری، «تحریف قرآن»، دایره‌المعارف جامع اسلامی.
  5. اختری، «تحریف قرآن»، دایره‌المعارف جامع اسلامی.
  6. اختری، «تحریف قرآن»، دایره‌المعارف جامع اسلامی.
  7. قرآن کریم /سوره حجر(15)آیه 9.
  8. قرآن کریم /سوره فصّلت(41)آیه 41- 42.
  9. اربلى، على بن عيسى‏، كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)، ج 2، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، سيد هاشم‏، تبريز، ناشر: بنى هاشمى‏، چاپ: اول‏، 1381 ق‏، ص 109- 110.
  10. حر عاملى، محمد بن حسن، ‏وسائل الشيعة، ج 27، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ: اول‏،1409 ق،‏ ص 109-/ 111.
  11. محمد بن یعقوب کلینی ، الكافى، ج 3، ص 313.
  12. سيوطى جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج 3،قم ، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى ،بی نا، 1404ق ص 419.

منابع