تصوف
تصوف، گرایشی عرفانی و زاهدانه در اسلام است که با سبک زندگی، ارزشها، رسوم مذهبی، دکترین و سازمانهای مخصوص خود متمایز میگردد. صوفیگری به عنوان یک گرایش زهد و عرفان متمایز در زمان عباسیان و تقریباً همزمان با جنبشهای مشابه در سوریه، ایران و آسیای مرکزی ظهور یافت. گرچه که این گرایش فکری تحت نامهای مختلف فعالیت میکردند، اما همگی نگاه درونی و نگرشهای مشترکی داشتند.[۱]
مفهومشناسی
مفاهیم خدا تنها تصورات ساختگی هستند. این، بهطور خلاصه، آموزهٔ بزرگ فیلسوف و متاله مسلمان اسپانیایی، محیالدین بن عربی (درگذشته ۱۲۴۰)، بود. از نظر او، خداوند مفهومی است که در اعتقادات بشری ساخته شده است و در واقع «خدای ساخته شده در دگمها» است. در سنت اسلامی، چنین خدایی در نهایت یک فریب است. قرآن در آیه ۱۲:۴۰ بیان میکند که «تمامی آنچه به جای خدا میپرستید، تنها نامهایی هستند که شما و نیاکانتان اختراع کردهاید، که هیچ حکمی از سوی خدا برای آنها نیست.»[۲]
در واقعهای مهم در تاریخ اسلامی، در فتح مکه در ۲۰ رمضان ۸ (۱۱ ژانویه ۶۳۰ میلادی)، پیامبر اسلام با استر خود وارد مسجد الحرام شد و ابتدا به سنگ سیاه در گوشه شمال شرقی کعبه دست زد و در حالی که به بزرگی خداوند اشاره میکرد، هزاران نفر از جمعیت فریاد «الله اکبر» سر دادند. سپس پیامبر به دور بتهای ۳۶۰ گانه اطراف کعبه میچرخد و هر یک را با عصای خود اشاره میکند، در حالی که آیه قرآن را تلاوت میکند: «حقیقت آمده و باطل از میان رفته است؛ چرا که باطل به ناچار از بین میرود!» (۱۷:۸۱). صوفیگری از این اقدام پیامبر به نتایج رادیکالی رسید. آنها نه تنها به بتهای مادی بلکه به تصورات ذهنی نیز با تردید نگاه میکردند. صوفیان به جای خدای ساختهشده توسط انسانها، خداوند زنده و معماگونهای را در مسیرهای معنوی از طریق مراقبه (مُشاهده) میجستند. به رغم اینکه صوفیگری یک علم دینی دارد، این علم با الهیات نظری (متکلمین) تفاوت دارد و به نوعی «الهیات عرفانی» است که از تجربه ماورایی خدا در زندگی اولیای الهی ناشی میشود. در همین راستا، صوفیگری تمایل داشت تا به روشهای مختلفی مانند زندگینامههای معنوی، اخلاق روحانی، عبارات شطحات (گفتههای غیرمعمول) و شعر به بیان الهیات خود بپردازد. به علاوه، صوفیان بهطور عمده به رویکرد آفاقی (بیان خدا از طریق نفی) تمایل داشتند، نه رویکرد کاتافاتیک (بیان خدا از طریق اثبات). به عنوان مثال، نفاعی گزارش میدهد که خدا به او گفت: «صحبت نکن، زیرا کسی که به من برسد سخن نمیگوید!» و «نام پردهای است بر حقیقت». با این حال، صوفیگری از جامعه مسلمانان جدا نمیشد و با آن تعامل داشت. این حرکت دارای تنشی تولیدی بود که بهطور برجسته در تاریخ اندیشه اسلامی به چشم میخورد. از یک سو، صوفیگری به عنوان یک رازورزی خاص، انحصار خاص خود را داشت، اما از سوی دیگر باید با استعدادهای اجتماعی و فرهنگی مسلمانان نیز در تعامل میبود. این امر نشاندهنده ارتباط پیچیدهای است بین توحید الهی و توحید اجتماعی در اسلام.[۳]
در نهایت، صوفیگری خود را در دل اسلام میدانست و نقش حیاتی در تمدن اسلامی ایفا میکرد. از این رو، نمیتوانست خود را از جامعه اسلامی جدا کند، هرچند که گاهی به عنوان یک جنبش عرفانی رادیکال شناخته میشد. این تنش میان عرفان اسلامی و الهیات در تاریخ صوفیگری به وضوح قابل مشاهده است، به ویژه از قرن ۹ تا ۱۰ میلادی، زمانی که اسلام در حال شکلگیری از طریق فرایندهای علمی (حدیث، فقه، الهیات، تفسیر قرآن) بود و این روند ممکن بود منجر به محدود شدن روحانیت در جامعه اسلامی شود.[۴]
ارجاعات
منابع
- McAuliffe, Jane Dammen, ed. (2006). Encyclopaedia of the Qur'an. Vol. 5. Leiden-Boston: Brill.
- mayer, toby (2008). "Theological dimensions of Islamic law". The Cambridge Companion to Classical Islamic Theology (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.