بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر
مقابله‌نشده با دانشنامه‌ها

شیعه

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
شیعه
درگاه تشیع
عقاید
فروعنمازروزهخمسزکاتحججهادامر به معروفنهی از منکرتولیتبری
عقاید برجستهمهدویت: غیبت (غیبت صغرا، غیبت کبراانتظار، ظهور و رجعتبداشفاعت و توسلتقیهعصمتمرجعیت، حوزه علمیه و تقلیدولایت فقیهمتعهشهادت ثالثهجانشینی محمدنظام حقوقی
شخصیت‌ها
چهارده معصوممحمدعلیفاطمهحسنحسینسجادباقرصادقکاظمرضاجواد (تقی) • هادی (نقی) • حسن (عسکری) • مهدی
صحابه محترم نزد شیعهمردان: سلمان فارسیمقداد بن اسودمیثم تمارابوذر غفاریعمار یاسربلال حبشیجعفر بن ابی‌طالبمالک اشترمحمد بن ابوبکرعقیلعثمان بن حنیفکمیل بن زیاداویس قرنیابوایوب انصاریجابر بن عبدالله انصاریابن‌عباسابن مسعودابوطالبحمزهیاسرهانی بن عروهعثمان بن مظعونعبدالله بن جعفرخباب بن ارتاسامة بن زیدخزیمة بن ثابتمصعب بن عمیرمالک بن نویرهزید بن حارثه
زنان: فاطمه بنت اسدحلیمهزینبام کلثوم بنت علیاسماء بنت عمیسام ایمنصفیه بنت عبدالمطلبسمیه
رجال و علماکشته‌شدگان کربلافهرست رجال حدیث شیعهاصحاب اجماعروحانیان شیعهعالمان شیعهمراجع تقلید
مکان‌های متبرک
مکه و مسجدالحراممدینه، مسجد النبی و بقیعبیت‌المقدس و مسجدالاقصینجف، حرم علی بن ابی‌طالب و مسجد کوفهکربلا و حرم حسین بن علیکاظمین و حرم کاظمینسامرا و حرم عسکریینمشهد و حرم علی بن موسی الرضا
دمشق و زینبیهقم و حرم فاطمه معصومهشیراز و شاه‌چراغکاشمر و حمزه بن حمزه بن موسی بن جعفر امامزاده سید مرتضی و آرامگاه سید حسن مدرسآستانه اشرفیه و سید جلال‌الدین اشرفری و حرم شاه عبدالعظیمامامزاده جعفر
مسجدامامزادهحسینیه
روزهای مقدس
عید فطرعید قربان (عید اضحی)عید غدیر خممحرّم (سوگواری محرمتاسوعا، عاشورا و اربعین) • عید مبعثمیلاد پیامبر • تولد ائمه • ایام فاطمیه
رویدادها
رویداد مباهلهرویداد غدیر خمسقیفه بنی‌ساعدهفدکرویداد خانه فاطمه زهراقتل عثمانجنگ جملنبرد صفیننبرد نهروانواقعه کربلامؤتمر علماء بغدادحدیث ثقلیناصحاب کساآیه تطهیر
کتاب‌ها
قرآننهج‌البلاغهصحیفه سجادیه
کتب اربعه: الاستبصاراصول کافیتهذیب الاحکاممن لایحضره الفقیه
مصحف فاطمهمصحف علیرساله حقوقاسرار آل محمد
وسائل‌الشیعهبحارالانوارالغدیرمفاتیح‌الجنان
تفسیر مجمع‌البیانتفسیر المیزانکتب شیعه
شاخه‌ها
دوازده‌امامی (اثنی‌عشری)اسماعیلیهزیدیهغلاهواقفیه
منابع اجتهاد
کتاب (قرآن)سنت (روایات پیامبر و ائمه)عقلاجماع
نقشه پراکندگی مذاهب اسلامی (اباضیه، سنی، شیعه)

شیعه، یکی از دو جریان اصلی دین اسلام به حساب می‌آیند، با اینکه همیشه در جهان اسلام جزو اقلیت به حساب می‌آمدند.[۱]

در لغت

شیعه در لغت در حالت غیر مضاف به معنای تابع، پیرو، طرفدار، یاور و نیز گروهی است که بر امری اجماع دارند. در برخی منابع دیگر معنای خاص و کلامی آن را برای اشاره به دوستداران و پیروان عترت پیامبر اسلام و کسانی که به یاری علی ابن ابی‌طالب برخاستند به کار برده‌اند. ترکیب اضافی «شیعةُ فلانٍ» به معنای یاران فلانی است.[۱]

خاستگاه تاریخی تشیع

به گفته مادلونگ، نه در قرآن و نه در میثاق مدینه به قریش جایگاه برتری داده نشده و میثاق مدینه هم نحوه جانشینی محمد را مشخص نکرده‌است. با این وجود، شیوه کلی انتقال ارث در سوره نساء تشریح شده و در قرآن، نبوت هم به صورت ارثی منتقل می‌شود. فردِ درگذشته می‌توانست برای خود یک «وصیت» بنویسد و یک «وصی» را مسئول اجرای آن کند. محمد تا پنج سال آخر عمر هنوز امیدش به داشتن وارثی مذکر را از دست نداده بود و سه سال بعد کنیز قبطی‌اش ماریه پسری به نام ابراهیم زایید اما این پسر خیلی زود مرد. با در نظر گرفتن تمام شرایط، فاطمه تنها وارث اصلی[الف] محمد و جانشین مشروع او بود. ادعای شیعیان مبنی بر اینکه محمد علی را وصی — اجرا کننده وصیت — خود کرد قابل تأیید نیست زیرا محمد وصیتی به جا نگذاشت. در واقع تمام روایات می‌گویند محمد قصد داشته وصیتی بنویسد و بیشتر آن‌ها تأیید می‌کنند که عمر مانع او شد. شیعیان اعتقاد دارند او قصد داشته علی را به عنوان وصی خود منصوب کند اما مادلونگ می‌گوید بدیهی است اگر محمد چنین قصدی داشت، می‌توانست در دوره مریضی‌اش به جای ابوبکر، علی را به عنوان امامِ نماز جماعت انتخاب کند. احتمالاً عمر بعد از غدیر خم مخالفتش با وصی‌شدن علی را ابراز کرده و محمد به درستی دریافته عمر خودش را برای جانشینی پیشنهاد داده‌است. شواهد نشان می‌دهد با آغاز مریضی محمد، عمر تلاش کرده قدرت را در دست بگیرد اما محمد، ابوبکر را پیشنهاد داده؛ ابوبکر طرفداران زیادی نداشت اما محبوب بود و در صورت وصی‌شدن ابوبکر، محمد می‌توانست امیدوار باشد که از حقوق وارثانش دفاع خواهد کرد. با این وجود، روایات می‌گویند محمد کماکان قصد داشته در لحظه مرگ وصی خود را مشخص کند، اما مانعش شدند. نظر اسلام‌شناسان این است که ابوبکر و علی به یک اندازه شانس وصی‌شدن داشتند.[۲]

محمد ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱ مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش عایشه در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت. گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند. این امر درحالی بود که، علی[۳] به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند،[۴] نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود.[۵][۶] گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۷]

این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که او توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و خلافت باید از آن وی باشد.[۸][۹] طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کرد. علی بعداً گفت که اگر چهل یار داشت قیام می‌کرد.[۱۰] به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۱۱] بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و امت پدیدمی‌آورد.[۱۲]

خاستگاه عقیدتی شیعه

شعیان همواره وفاداری خود به یاد علی را در کوفه، پایتخت سابق او، حفظ کردند. شعیان معتقد بودند که اختلافات تراژیک میان مسلمانان پس از درگذشت پیامبر اسلام نتیجه ترک گناه‌آلود خانواده محمد بود. آنها بر این باور بودند که اگر یک امام از خاندان پیامبر اسلام که به‌طور الهی انتخاب شده باشد، به جای حکام فاسد و دنیادار آن زمان قدرت را به دست گیرد، همه چیز به‌درستی خواهد بود. به تدریج، این نگرش اولیه به «علی‌دوستی» به انتظارات مهدوی و ستایش از کسانی که از نسل علی بودند و به‌عنوان رهبران جامعه صالح شناخته می‌شدند، تبدیل شد.[۱۳]

کاتالیزور این فرآیند، کشتار تراژیک حسین بن علی و خانواده‌اش در کربلا بود که در عراق اتفاق افتاد. پس از این حادثه، یک شورش شیعه در کوفه (۶۸۵–۶۸۷) به رهبری محمد بن حنفیه (پسر علی) به نام مختار ثقفی رخ داد که حاوی انتظارات مهدوی و برخی گرایش‌های افراطی بود، که حتی پس از شکست آن شورش نیز ادامه داشت. این شورش شیعی همچنین باعث بروز برخی آموزه‌های افراطی شد که حتی خلافت‌های ابوبکر و عمر را محکوم می‌کرد.

گرچه جنبش شیعی در ابتدا موفق نشد و بیشتر شورش‌ها با شکست مواجه شد، اما راه‌حل سیاسی ساده اولیه آنها برای مقابله با استبداد اموی در نهایت پشتیبانی قابل توجهی پیدا کرد، به‌ویژه در پایان دوران اموی که شرایط بدتر شد.[۱۴]

شیعه‌های اولیه به شدت تقسیم شده بودند و هر گروه به امام خاصی وفادار بود. برخی از این گروه‌ها شدت بیشتری در ترویج رهبری سیاسی امام خود نشان می‌دادند، در حالی که گروه‌های کمتر فعال طولانی‌تر دوام می‌آوردند. از دیدگاه مخالفان سنی، گروه معتدل‌تر در میان شیعه‌ها، زیدیه‌ها بودند که از زید بن علی (فرزند حسین) نشأت گرفته بودند و اعتقاد داشتند که امام می‌تواند انتخابی باشد و امام از فردی که به‌عنوان امام شناخته نمی‌شود (مفضول) نیز قابل قبول است.[۱۵]

این دیدگاه به راحتی خلافت‌های ابوبکر و عمر را مشروع می‌دانست و لذا مشکلاتی برای حکومت‌ها و اکثریت سنی به وجود نمی‌آورد. در مقابل، گروه امامیه‌ها یا دوازده‌امامی‌ها، پس از درگذشت امام یازدهمشان و غیبت امام دوازدهمشان در سال ۸۷۴، به‌طور کامل به رهبری از نسل علی و فاطمه اعتقاد داشتند و هر امام را به‌طور الهی از پیشینیان خود منصوب می‌دیدند. این باور باعث شد که امامیه‌ها به شدت با حکومت عباسیان درگیر شوند، که پس از سرنگونی امویان در سال ۷۵۰ به قدرت رسیدند.[۱۶]

یکی از مهم‌ترین کاتالیزورها در شکل‌گیری تفکر امامیه، هشام بن حکم کُوفی (د. ۷۹۵ یا بعدتر) بود که اعتقاد داشت هر امام به‌طور خاص از پیشینی خود منصوب شده و تمام امامان معصوم بودند. هشام به‌طور غیرمستقیم بر جبرگرایی تأکید داشت، هرچند که مسئولیت انسان‌ها را برای اعمالشان نیز می‌پذیرفت. بسیاری از این دیدگاه‌های متافیزیکی در ادامه توسط شیعه‌ها مورد بازنگری قرار گرفتند.[۱۷]

یکی دیگر از شاخه‌های مهم شیعه بعد از ۸۵۰، اسماعیلیه‌ها بودند که هفت امام را به رسمیت می‌شناختند که به اسماعیل بن جعفر صادق (د. ۷۶۵) ختم می‌شد. این گروه که زمانی از نظر سیاسی فعال نبودند و در نظریه‌پردازی‌های عرفانی مشغول بودند، از سال ۸۷۸ شروع به فعالیت انقلابی شدید کردند و در بسیاری از تاریخ اسلام، اسماعیلیه‌ها مهم‌ترین شاخه‌های شیعه بودند.[۱۸]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • کیانی فرید، مریم (۱۳۹۹). «شیعه (واژه و اصطلاح)». دانشنامه جهان اسلام. ۲۸.


خطای ارجاع: برچسب <ref> برای گروهی به نام «persian-alpha» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="persian-alpha"/> یافت نشد.