تجملگرایی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
| خط ۹: | خط ۹: | ||
تجمّل از مادهٔ «جَمُلَ» و به معنی حُسن و زیبایی و از باب «تَفَعُّل» میباشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صرف متوسطه|نام=حمید|نام خانوادگی=محمدی|ناشر=دارالعلم|صفحه=110}}</ref> تجمّل در فرهنگ فارسی به معنی آراسته شدن، زینت یافتن و خودآرایی آمده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ فارسی|نام=حسن|نام خانوادگی=عمید|ناشر=امیرکبیر|صفحه=415}}</ref> برخی معنی گستردهتری از آن ارائه دادهاند و به معنای زیور بستن، آذین کردن، خود آراستن، مال و وسایل گرانبها داشتن، خودآرایی، جاه و جلال، خدم و حشم، سامان و بزرگی گرفتهاند.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ فارسی|نام=محمد|نام خانوادگی=معین|ناشر=امیرکبیر|جلد=1|صفحه=862|مکان=تهران}}</ref> | تجمّل از مادهٔ «جَمُلَ» و به معنی حُسن و زیبایی و از باب «تَفَعُّل» میباشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صرف متوسطه|نام=حمید|نام خانوادگی=محمدی|ناشر=دارالعلم|صفحه=110}}</ref> تجمّل در فرهنگ فارسی به معنی آراسته شدن، زینت یافتن و خودآرایی آمده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ فارسی|نام=حسن|نام خانوادگی=عمید|ناشر=امیرکبیر|صفحه=415}}</ref> برخی معنی گستردهتری از آن ارائه دادهاند و به معنای زیور بستن، آذین کردن، خود آراستن، مال و وسایل گرانبها داشتن، خودآرایی، جاه و جلال، خدم و حشم، سامان و بزرگی گرفتهاند.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ فارسی|نام=محمد|نام خانوادگی=معین|ناشر=امیرکبیر|جلد=1|صفحه=862|مکان=تهران}}</ref> | ||
واژهٔ «گرایی» که اغلب پس از تجمّل و به صورت پسوند همراه آن میآید، به معنی آهنگ کردن، میل و رغبت کردن میباشد.<ref name=":0" /> بنابراین ترکیب تجمّلگرایی به معنای میل و رغبت به تجمّل است؛ به عبارت دیگر، آهنگ و قصد، گرایش و تمایل به زیور و زینت آلات و ظواهر دنیوی است.{{مدرک}} | واژهٔ «گرایی» که اغلب پس از تجمّل و به صورت پسوند همراه آن میآید، به معنی آهنگ کردن، میل و رغبت کردن میباشد.<ref name=":0"/> بنابراین ترکیب تجمّلگرایی به معنای میل و رغبت به تجمّل است؛ به عبارت دیگر، آهنگ و قصد، گرایش و تمایل به زیور و زینت آلات و ظواهر دنیوی است.{{مدرک}} | ||
== تجمّل در اصطلاح == | == تجمّل در اصطلاح == | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
یکی از عوامل مهم زیاده خواهی و افراط، هوای نفس انسان است و تجملگرایی که سنبل و مصداق بارز افزون طلبی و تعدی از حق و حدود الهی است، میتواند نتیجه تبعیت از هوای [[نفسانی]] باشد، که چنانچه مهار و کنترل نشود، قطعاً انسان را به هلاکت و دوزخ رهسپار میکند.{{مدرک}} | یکی از عوامل مهم زیاده خواهی و افراط، هوای نفس انسان است و تجملگرایی که سنبل و مصداق بارز افزون طلبی و تعدی از حق و حدود الهی است، میتواند نتیجه تبعیت از هوای [[نفسانی]] باشد، که چنانچه مهار و کنترل نشود، قطعاً انسان را به هلاکت و دوزخ رهسپار میکند.{{مدرک}} | ||
در قرآن، هوای نفس انسان را، عامل بسیاری از گناهان و خطاها معرفی میکند و از آن در اصطلاح نفس اماره یاد میکند: ﴿... إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ ﴾<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=یوسف/سوره | در قرآن، هوای نفس انسان را، عامل بسیاری از گناهان و خطاها معرفی میکند و از آن در اصطلاح نفس اماره یاد میکند: ﴿... إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ ﴾<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=یوسف/سوره 12، آیه 53}}</ref>{{منبع بهتر}} | ||
و پیامبر اسلام را از پیروی و اطاعت افرادی که طالب تجمّلات دنیا و تابع هوای نفسانی خود هستند، بر حذر داشته و گفته است: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کهف /سوره | و پیامبر اسلام را از پیروی و اطاعت افرادی که طالب تجمّلات دنیا و تابع هوای نفسانی خود هستند، بر حذر داشته و گفته است: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کهف /سوره 18، آیه 28}}</ref>{{منبع بهتر}} | ||
==== برتری جویی ==== | ==== برتری جویی ==== | ||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
یکی دیگر از علل گرایش به تجمل و زینت ، علاقه و محبت قلبی انسان به دنیا و زخارف آن است.{{مدرک}} | یکی دیگر از علل گرایش به تجمل و زینت ، علاقه و محبت قلبی انسان به دنیا و زخارف آن است.{{مدرک}} | ||
سیّد روحالله مصطفوی موسوی خمینی، یکی از مراجع تقلید شیعیان | سیّد روحالله مصطفوی موسوی خمینی، یکی از مراجع تقلید شیعیان دوازدهامامی، در این باره میگوید: چون انسان ولیده این عالم طبیعت است و مادر اولین دنیاست و اولاد این آب و خاک است، حبّ این دنیا در قلب او از اوّل نشو و نما، مغروس است، و هر چه بزرگتر شود، این محبت در دل او نمو میکند و به واسطه این قوای شهویه و آلات التذاذیه که خداوند به او مرحمت فرموده، برای حفظ شخص و نوع، محبت او روزافزون میشود و دلبستگی او رو به ازدیاد گذارد، چون این عالم را محل التذاذات و تعیّشات خود میپندارد و مردن را اسباب انقطاع از آنها میداند، و بدان که نفس در هر حظّی که از این عالم میبرد، در قلب اثری از آن واقع میشود که تأثر از مُلک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا، و التذاذات هر چه بیش تر باشد، قلب از آن بیش تر تأثر پیدا میکند و تعلق و حُبّش بیش تر میگردد، تا آن که تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد و این منشأ مفاسد بسیاری است؛ تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سّئیات برای همین محبت و علاقه است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|نام=سید روحالله|نام خانوادگی=موسوی خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)|صفحهها=122-123|مکان=تهران}}</ref> | ||
پیامبر اسلام سرآغاز و منشأ همهٔ انحرافات و خطایای بشر را ناشی از دنیا دوستی و دل بستن به ظواهر آن دانسته و گفته است: حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئةٍ.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=کتاب فروشی اسلامی|صفحه=258}}</ref>{{منبع بهتر}} | پیامبر اسلام سرآغاز و منشأ همهٔ انحرافات و خطایای بشر را ناشی از دنیا دوستی و دل بستن به ظواهر آن دانسته و گفته است: حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئةٍ.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=کتاب فروشی اسلامی|صفحه=258}}</ref>{{منبع بهتر}} | ||
| خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
معاویه، پسر [[ابوسفیان]]، یکی از خواص و برجستگان صدر اسلام بود، که در تجمّل گرایی غرق شده و رفتار او در دراز مدت، ضربههای سختی بر پیکر جامعه اسلامی وارد آورد، معاویه کار خود را با توجیه رفتارهایش آغاز کرد و پس از چندی کار به آن جا رسید که زندگی او حالت افسانه ای به خود گرفت و در طول تاریخ اسلام به الگویی برای [[مترفین]] و [[اشرافیان]] تبدیل شد. او اعیان منشی در پوشاک را رواج داد و تجمل در لباس را بنا نهاد و بعد از آن افراد بنی امیه، بنی عباس و دیگران پیرو او شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تجمل گرایی از دیدگاه اسلام|نام=علیرضا|نام خانوادگی=رستگاران|ناشر=مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما|صفحه=90|مکان=قم}}</ref> | معاویه، پسر [[ابوسفیان]]، یکی از خواص و برجستگان صدر اسلام بود، که در تجمّل گرایی غرق شده و رفتار او در دراز مدت، ضربههای سختی بر پیکر جامعه اسلامی وارد آورد، معاویه کار خود را با توجیه رفتارهایش آغاز کرد و پس از چندی کار به آن جا رسید که زندگی او حالت افسانه ای به خود گرفت و در طول تاریخ اسلام به الگویی برای [[مترفین]] و [[اشرافیان]] تبدیل شد. او اعیان منشی در پوشاک را رواج داد و تجمل در لباس را بنا نهاد و بعد از آن افراد بنی امیه، بنی عباس و دیگران پیرو او شدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تجمل گرایی از دیدگاه اسلام|نام=علیرضا|نام خانوادگی=رستگاران|ناشر=مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما|صفحه=90|مکان=قم}}</ref> | ||
== | == پیوندهای بیرونی == | ||
* تجملگرایی در ویکی فقه [https://fa.wikifeqh.ir/تجمل_گرایی] | |||
* تجملگرایی در ویکی فقه [https://fa.wikifeqh.ir/ | |||
* ارتباط تجملگرایی با اسراف [https://noo.rs/n8ZlK] | * ارتباط تجملگرایی با اسراف [https://noo.rs/n8ZlK] | ||
* تجملگرایی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی [https://noo.rs/oHgwL] | * تجملگرایی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی [https://noo.rs/oHgwL] | ||
* ساده زیستی و زهد [https://noo.rs/2gCnM] | * ساده زیستی و زهد [https://noo.rs/2gCnM] | ||
* فرهنگ فارسی عمید [https://abadis.ir/fatofa] | * فرهنگ فارسی عمید [https://abadis.ir/fatofa] | ||
== منابع == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | |||
[[رده:اسراف]] | [[رده:اسراف]] | ||
[[رده:مصرفگرایی]] | [[رده:مصرفگرایی]] | ||
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۱۵
یکی از فرهنگهای مورد انتقاد در اسلام، فرهنگ مصرفزدگی یا تجملگرایی است. از دیدگاه اسلام یکی از راههای دستیابی به سطح مطلوبی از زندگی متعادل، پرهیز از تجملگرایی و اسراف و روی آوردن به اعتدال و میانهروی است. در فرهنگ اسلامی، با ارزش شدن ثروت و در پی آن گسترش تجملگرایی و دنیاپرستی در زندگی بشر، خطرات و آسیبهای اساسی بر انسانها و اجتماع آنان وارد خواهد ساخت.
مقدمه
امروزه با توجّه به ترقی علم و تکنولوژی و تولید انبوه ابزار و لوازم رفاهی و غیر ضروری توسط سرمایه داران و تبلیغات فراوان برای فروش اجناس تولید شده و کسب منفعت بیش تر، انسانها را به سوی مصرف گرایی و مادّی گرایی سوق دادهاند که این امر باعث رواج فرهنگ مصرف گرایی، اسراف و تجمّل گرایی در جوامع شده است.
در آموزهها و احکام دین اسلام پیآمدهای گرایش به دنیا و تجمّل گرایی به وفور دیده میشود و مدام انسانها را تذکّر داده و راه برخورد با متاع زودگذر دنیا را آشکارا بیان کرده است: ﴿وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ﴾.[۱][منبع بهتری نیاز است] علی ابن ابیطالب، امام اول شیعیان، ظاهر فریبندهٔ دنیا را به مار خوش خط و خال تشبیه کرده که دارای زهری کشنده است: «مَثَلُ الدُّنیا کَمَثلِ الحَیّةِ لَیّنٌ مَسُّها و السُّمُّ النّاقِعُ فی جَوفِها، یَهوی اِلیها الغِرُّ الجاهِلُ وَ یَحذَرُوها ذوالُّبِّ العاقلُ»[۲][منبع بهتری نیاز است]
تجمّل در لغت
تجمّل از مادهٔ «جَمُلَ» و به معنی حُسن و زیبایی و از باب «تَفَعُّل» میباشد.[۳] تجمّل در فرهنگ فارسی به معنی آراسته شدن، زینت یافتن و خودآرایی آمده است.[۴] برخی معنی گستردهتری از آن ارائه دادهاند و به معنای زیور بستن، آذین کردن، خود آراستن، مال و وسایل گرانبها داشتن، خودآرایی، جاه و جلال، خدم و حشم، سامان و بزرگی گرفتهاند.[۵]
واژهٔ «گرایی» که اغلب پس از تجمّل و به صورت پسوند همراه آن میآید، به معنی آهنگ کردن، میل و رغبت کردن میباشد.[۵] بنابراین ترکیب تجمّلگرایی به معنای میل و رغبت به تجمّل است؛ به عبارت دیگر، آهنگ و قصد، گرایش و تمایل به زیور و زینت آلات و ظواهر دنیوی است.[نیازمند منبع]
تجمّل در اصطلاح
تجمّل در اصطلاح مصرف بیش از حدّ نیاز و تجاوز از حدّ اعتدال و عرف مال و سرمایه در اموری مانند پوشاک، مسکن، لوازم زندگی، طعام، مرکب، جواهر و زیور آلات، ساختمان و ادوات دفتر کار، لذّات، تفریح و سرگرمی، جلسات و جشنها و مراسمات رسمی و غیررسمی است که فرد دچار آن شده است.[۶]
عوامل تجملگرایی در منابع اسلامی
تجملگرایی نشأت گرفته از عوامل و انگیزههای درونی افراد و هم چنین متأثر از محیط پیرامون اشخاص است، زیرا انسان موجودی دو بعدی بوده و دارای جنبه مادی و معنوی میباشد؛ بنابراین انسان تحت تأثیر تمایلات درونی و عالم خارج بوده و این عوامل به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر روح و جسم او اثر گذاشته و رفتارهای او را سامان میبخشد.[نیازمند منبع]
عوامل درونی
انسان موجودی مختار و صاحب اختیار است، با توجه به این فطرت خدادادی، قادر به انتخاب در برآوردن تمایلات و خواستههای فردی خود است؛ حال اگر این انسان، تحت آموزش صحیح و تعالیم دینی قرار گیرد و از اوامر و وسوسههای نفس امّاره و وسوسه گر خّناس دوری نماید، میتواند راه درست و مستقیم را انتخاب نماید، در غیر این صورت، راه انحراف و افراط را پیموده و گرفتار دنیا پرستی و رفتارهای ناهنجاری چون تجملگرایی خواهد شد. در ذیل برخی ازعوامل درونی انسان که زمینهساز انحراف و غوطه ور شدن در تجّمل است، بیان میشود.[نیازمند منبع]
ضعف ایمان
یکی از عوامل درونی انسان که موجب سوق انسان به سمت تجملگرایی میشود، ضعف ایمان اوست. ایمان امری واقعی و باطنی است که جایگاه آن درون و قلب آدمی است، نه زبان و ظاهر او؛ هر اندازه ایمان افراد قوی تر و راسخ تر باشد، به همان میزان از گناه و توجه به دنیا و متاع آن کاسته میشود و مصونیت از گناهان بیش تر میشود. عکس این موضوع نیز صادق است، ضعف ایمان، انسان را به سمت کارهایی سوق میدهد که سود و مصالح دنیوی فرد در آن قرار دارد.[نیازمند منبع]
قرآن کریم نتیجه ایمان نداشتن به معاد و دل خوش کردن به دنیا و غافل شدن از آیات الهی را منتهی به آتش دانسته و در مقابل، ایمان را موجب هدایت و دریافت پاداش در آخرت ذکر کرده است: (إَنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ * إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ)[۷][منبع بهتری نیاز است]
هوای نفس
یکی از عوامل مهم زیاده خواهی و افراط، هوای نفس انسان است و تجملگرایی که سنبل و مصداق بارز افزون طلبی و تعدی از حق و حدود الهی است، میتواند نتیجه تبعیت از هوای نفسانی باشد، که چنانچه مهار و کنترل نشود، قطعاً انسان را به هلاکت و دوزخ رهسپار میکند.[نیازمند منبع]
در قرآن، هوای نفس انسان را، عامل بسیاری از گناهان و خطاها معرفی میکند و از آن در اصطلاح نفس اماره یاد میکند: ﴿... إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ ﴾[۸][منبع بهتری نیاز است]
و پیامبر اسلام را از پیروی و اطاعت افرادی که طالب تجمّلات دنیا و تابع هوای نفسانی خود هستند، بر حذر داشته و گفته است: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۹][منبع بهتری نیاز است]
برتری جویی
گاهی اوقات برخی از رذایل اخلاقی مانند برتری جویی یا خود برتر بینی، منشأ و عامل انحرافات رفتاری از جمله تجملگرایی است. افراد به دلایل مختلف از قبیل حبّ نفس، نژاد وقبیله، موقعیت اجتماعی، موقعیت علمی، توانایی هنری و… خود را بالاتر و برتر از دیگران احساس کرده و برای تحمیل این پندار به دیگران، دست به خود نمایی میزند. نتیجهٔ این گونه اندیشه و تفکّر این است که اشخاص با استفاده از البسه، زیورآلات و اسباب اشرافی گری، دست به تجمّل گرایی میزنند.[نیازمند منبع]
قرآن علّت اسراف و تعّدی فرعون را به برتری جویی او نسبت میدهد و میفرماید ﴿... وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ﴾.[۱۰][منبع بهتری نیاز است] در جای دیگر پس از بیان شرح حال قارون و ذکر عاقبت وی (فرورفتن در زمین)، اشاره به برتری جویی و فساد وی نموده و متذکر گردیده که سرای آخرت از آن پرهیزکاران است نه برتری جویان و مفسدین: ﴿تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾.[۱۱][منبع بهتری نیاز است]
بنابراین میان دو صفت برتری جویی و تجملگرایی ارتباطی مستقیم وجود داشته و فرد برتری طلب برای انتقال این حس و پندار خود، اغلب دست به تعدی و تجملگرایی میزند.[نیازمند منبع]
جهل و نادانی
دل بستن به دنیا و علاقهمندی به زندگی اشرافی و تجمّل گرانه، علاوه بر عوامل ذکر شده، میتواند ناشی از جهل انسان از زشتی و پلیدی برخی رفتارها باشد.[نیازمند منبع]
عقل که در برابر جهل قرارداد عبارت از نیرویی درونی که تشخیص دهندهٔ خوبی و بدی است که تکلیف به واسطهٔ آن به انسانها ثابت یا ساقط میشود و در شیعه یکی از منابع فقهی محسوب میشود. جعفر بن محمد، ششمین امام شیعیان دوازدهامامی ، جایگاه و اهمیت عقل را چنین بیان میکند: مَنْ کانَ عاقلاً کانَ لَهُ دینٌ وَ مَنْ کانَ لَهُ دینٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ[۱۲][منبع بهتری نیاز است]
علاقهمندی به دنیا و مادّیات
یکی دیگر از علل گرایش به تجمل و زینت ، علاقه و محبت قلبی انسان به دنیا و زخارف آن است.[نیازمند منبع]
سیّد روحالله مصطفوی موسوی خمینی، یکی از مراجع تقلید شیعیان دوازدهامامی، در این باره میگوید: چون انسان ولیده این عالم طبیعت است و مادر اولین دنیاست و اولاد این آب و خاک است، حبّ این دنیا در قلب او از اوّل نشو و نما، مغروس است، و هر چه بزرگتر شود، این محبت در دل او نمو میکند و به واسطه این قوای شهویه و آلات التذاذیه که خداوند به او مرحمت فرموده، برای حفظ شخص و نوع، محبت او روزافزون میشود و دلبستگی او رو به ازدیاد گذارد، چون این عالم را محل التذاذات و تعیّشات خود میپندارد و مردن را اسباب انقطاع از آنها میداند، و بدان که نفس در هر حظّی که از این عالم میبرد، در قلب اثری از آن واقع میشود که تأثر از مُلک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا، و التذاذات هر چه بیش تر باشد، قلب از آن بیش تر تأثر پیدا میکند و تعلق و حُبّش بیش تر میگردد، تا آن که تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد و این منشأ مفاسد بسیاری است؛ تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سّئیات برای همین محبت و علاقه است.[۱۳]
پیامبر اسلام سرآغاز و منشأ همهٔ انحرافات و خطایای بشر را ناشی از دنیا دوستی و دل بستن به ظواهر آن دانسته و گفته است: حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئةٍ.[۱۴][منبع بهتری نیاز است]
عوامل بیرون
علاوه بر عوامل درونی که باعث گرایش به تجمل میشود، عواملی نیز از بیرون انسان را به سمت تجملگرایی سوق میدهد.[نیازمند منبع]
تقلید
گاهی ممکن است، فردی آگاهانه یا ناآگاهانه تحت الگوی شخص دیگری قرار گرفته و خویش یا اعمال و اندیشه یا همه چیز خود را شبیه او کند و زندگی اش را با کسانی که در نظر او شرافت و موقعیت دارند، هماهنگ سازد. این احساس اگر همراه با هدایت عقل و انتخاب الگوهای مناسب و صحیح باشد، انسان در جهت رشد کمالات و فضایل اخلاقی به پیش میبرد و برعکس چنانچه این خوی انسانی با تعصب و جهل و خواستههای نفسانی همراه شود، نتایجی خطرناک و زیان بار در زندگی انسان دارد.[نیازمند منبع]
تقلید در لغت به معنی گردنبند به گردن انداختن، از روی کار دیگری، کاری انجام دادن، در امور شرعی و عبادات از مجتهدی پیروی کردن است.[۱۵] در اینجا مراد آن است که فردی آگاهانه یا ناآگاهانه تحت الگوی شخص دیگری قرار گرفته و خویش را یا اعمال، اندیشه یا همه چیز خود را شبیه او کند.[نیازمند منبع]
مال و ثروت زیاد
انباشته شدن پول و ثروت، بدون انفاق و احسان، موجب مفسده و گرایش به تجمّل و خوش گذرانی میشود. ثروت اصولاً یکی از مقدمات رفاه طلبی، عیش و نوش، سرکشی و میل به تجمّل گرایی است، البته بهطور کلی نمیتوان گفت که ثروت همیشه موجب فساد و انحراف میشود. به واقع با ارزش شدن ثروت و در پی آن گسترش تجملگرایی و دنیا پرستی در زندگی بشر خطرات و آسیبهای اساسی بر انسانها و اجتماع آنان وارد خواهد ساخت.[نیازمند منبع]
ابن خلدون در کتاب خود، در فصلی با عنوان «فرّاخی معیشت و تجمّل و فرورفتن در ناز و نعمت از موانع پادشاهی و کشور داری است» میگوید: ثروت، رفاه زدگی و تنپروری از عوامل مهم سقوط و نابودی اجتماع است .[۱۶]
فیض کاشانی در این زمینه میگوید: مال زیاد انسان را به طرف معاصی میکشاند. تا مادامی که انسان ثروت ندارد، عاجز است از ارتکاب بعضی گناهان و انگیزه ای برای ارتکاب آن گناه ندارد، ولی هرگاه به مال و ثروت رسید و قدرت بر انجام گناه پیدا کرد، انگیزه هم در او به وجود میآید.[۱۷]
فرهنگ خانواده
فرهنگ، آداب، رسوم و تربیت موجود در محیط خانه و گفتار، اعمال، اندیشه و سکنات تک تک افراد خانوده در یکدیگر تأثیر داشته و به ویژه فرزندان و کودکان از همه بیشتر تحت تأثیر و تعلیم قرار دارند، فلذا یکی دیگر از عوامل گرایش به تجملات و زندگی توأم با اشرافی گری و ریخت و پاش، فرهنگ و تربیت خانواده است.[نیازمند منبع]
علی بن ابی طالب، امام اول شیعیان، در هنگام نوجوانی حسن مجتبی به او گفت: اِنَّما قَلبُ الحَدثِ کَالاَرضِ الخالیةِ ما أُلقی فیها مِن شَی ءٍ قَبِلَتهُ فَبادَرتُکَ بِالأدَبِ قَبْلَ اَن یَقْسُوَقَلْبُکَ. (ترجمه: دل جوانان نوخاسته، چونان زمین ناکشته است که هر تخم در آن افکنند، بپذیردش و بپروردش.)[۱۸]
هرگاه کودک در خانه ای رشد و نمو کند که در آن الگوهای صحیح مصرف و شیوههای درست زندگی رعایت شود و از هرگونه زیاده روی، حیف و میل و تجملگرایی پرهیز شود، تا اندازهٔ زیادی، ساختار تربیتی و روحی فرزندادن، متعادل و مطلوب شکل میگیرد، اما چنانچه در محیط خانه ای، روش و اساس زندگی، مادیات، مدگرایی، مصرف گرایی و دنیا گرایی باشد و از معنویت، قناعت و صبر اثری نباشد، افرادی که از آن خانه به جامعه وارد میشوند، اشخاص تجمل گرا و دنیا پرست خواهند بود که بر جامعه نیز تأثیر نامطلوب خواهند گذاشت، مگر این که با تغییر الگو و اصلاح رفتار خویش، از این گرفتاری نجات یابند.[نیازمند منبع]
اندیشه و رفتار زمامداران
یکی از عوامل مهم گرایش مردم یک جامعه به تجمل و اعیان منشی، شیوه رفتار و زندگی خواص و بزرگان جامعه است؛ نوع تفکر، کردار، لوازم زندگی و بهرهمندی از امکانات زمام داران، در شکلگیری فرهنگ و ارزشهای اجتماعی تأثیر مستقیم دارد و عوام در این امورات از ایشان الگو میگیرند.[نیازمند منبع]
علی بن ابیطالب در این زمینه گفته است: النّاس بِاُمرائِهم اَشبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِم (همهٔ مردم به اهل زمانشان بیشتر شباهت دارند تا به پدرانشان).[۱۹][منبع بهتری نیاز است]
معاویه، پسر ابوسفیان، یکی از خواص و برجستگان صدر اسلام بود، که در تجمّل گرایی غرق شده و رفتار او در دراز مدت، ضربههای سختی بر پیکر جامعه اسلامی وارد آورد، معاویه کار خود را با توجیه رفتارهایش آغاز کرد و پس از چندی کار به آن جا رسید که زندگی او حالت افسانه ای به خود گرفت و در طول تاریخ اسلام به الگویی برای مترفین و اشرافیان تبدیل شد. او اعیان منشی در پوشاک را رواج داد و تجمل در لباس را بنا نهاد و بعد از آن افراد بنی امیه، بنی عباس و دیگران پیرو او شدند.[۲۰]
پیوندهای بیرونی
- تجملگرایی در ویکی فقه [۱]
- ارتباط تجملگرایی با اسراف [۲]
- تجملگرایی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی [۳]
- ساده زیستی و زهد [۴]
- فرهنگ فارسی عمید [۵]
منابع
- ↑ انعام/سوره6، آیه 32.
- ↑ نهج البلاغه حکمت 119. نسیم حیات. ص. ۶۵۲.
- ↑ محمدی، حمید. صرف متوسطه. دارالعلم. ص. ۱۱۰.
- ↑ عمید، حسن. فرهنگ فارسی. امیرکبیر. ص. ۴۱۵.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ معین، محمد. فرهنگ فارسی. ج. ۱. تهران: امیرکبیر. ص. ۸۶۲.
- ↑ رستگاران، علیرضا. تجمل گرایی از دیدگاه اسلام. قم: مرکز پزوهشهای اسلامی صدا و سیما. صص. ۱۸.
- ↑ یونس /سوره 10. آیه 6و7.
- ↑ یوسف/سوره 12، آیه 53.
- ↑ کهف /سوره 18، آیه 28.
- ↑ یونس/ سوره 10. آیه 83.
- ↑ قصص/سوره 28، آیه 83.
- ↑ ابو جعفر محمد بن علی، صدوق. کمال الدّین و تمام النّعمة. موسسه النّشر اسلامیة. ص. ۱۶.
- ↑ موسوی خمینی، سید روحالله. چهل حدیث. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره). صص. ۱۲۲–۱۲۳.
- ↑ مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار. کتاب فروشی اسلامی. ص. ۲۵۸.
- ↑ عمید، حسن. فرهنگ فارسی. امیرکبیر. ص. ۴۵۰.
- ↑ ابن خلدون، عبدالرحمن. مقدمه ابن خلدون. ج. یک. تهران: اعلمی. ص. ۲۶۷.
- ↑ فیض کاشانی، ملا محسن. المحجة البیضاء. ج. ۶. قم: جامع مدرسین. ص. ۴۸۰۹.
- ↑ نهج البلاغه، نامه 31. نسیم حیات. ص. ۵۲۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار. ج. ۷۵. کتاب فروشی اسلامی. ص. ۴۷.
- ↑ رستگاران، علیرضا. تجمل گرایی از دیدگاه اسلام. قم: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما. ص. ۹۰.