وقف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حقالناس''' در [[فقه|فقه اسلامی]] به حقوقی گفته میشود که انسانها نسبت به یکدیگر دارند و رعایت آنها بر هر مکلفی واجب است. این مفهوم در برابر [[حقالله]] قرار میگیرد، اما در [[فقه امامیه]] هر دو به هم پیوستهاند؛ زیرا تعدی به حقوق بندگان، در حقیقت نوعی بیاعتنایی به فرمان [[خدا|خداوند]] نیز محسوب میشود. اهمیت این موضوع چنان است که در [[حدیث|روایات]] آمده است: «یُغفَرُ لِکُلِّ ذَنبٍ ما خَلاَ حُقُوقَ النّاس»؛ یعنی همهی گناهان جز حقالناس آمرزیده میشوند.<ref>شیخ حرّ عاملی، ''وسائلالشیعه''، ج۱۷، ص۳۰۹.</ref> | |||
'''حقالناس''' در فقه اسلامی به حقوقی گفته میشود که انسانها نسبت به یکدیگر دارند و رعایت آنها بر هر مکلفی واجب است. این مفهوم در برابر [[حقالله]] قرار میگیرد، اما در فقه امامیه هر دو به هم پیوستهاند؛ زیرا تعدی به حقوق بندگان، در حقیقت نوعی بیاعتنایی به فرمان خداوند نیز محسوب میشود. اهمیت این موضوع چنان است که در روایات آمده است: «یُغفَرُ لِکُلِّ ذَنبٍ ما خَلاَ حُقُوقَ النّاس»؛ یعنی همهی گناهان جز حقالناس آمرزیده میشوند.<ref>شیخ حرّ عاملی، ''وسائلالشیعه''، ج۱۷، ص۳۰۹.</ref> | |||
== تفاوت حقالله و حقالناس == | == تفاوت حقالله و حقالناس == | ||
فقهای مسلمان حقالله را اموری دانستهاند که متعلق به مصالح عمومی و الهی است، مانند [[نماز]] و [[روزه]]، و حقالناس را اموری که متعلّق به اشخاص معین است. با این حال، در بسیاری از موارد این دو حق در هم تنیدهاند؛ مثلاً در [[قصاص]] یا [[دیه]]، حقالناس با جنبهای از حقالله همراه است. فقهای امامیه مانند [[شهید ثانی]] در ''[[مسالک الأفهام]]'' تأکید کردهاند که حقالناس تنها با رضایت صاحب حق ساقط میشود، نه با [[توبه|توبهٔ]] فرد خاطی.<ref>شهید ثانی، ''مسالک الأفهام''، ج۱۴، ص۱۱۷.</ref> | |||
== گسترهی حقالناس در فقه اجتماعی == | == گسترهی حقالناس در فقه اجتماعی == | ||
مفهوم حقالناس در فقه اسلامی محدود به اموال و معاملات نیست، بلکه در حوزههایی چون آبرو، امنیت، عدالت قضایی و حتی در رفتارهای | مفهوم حقالناس در فقه اسلامی محدود به اموال و معاملات نیست، بلکه در حوزههایی چون آبرو، امنیت، عدالت قضایی و حتی در رفتارهای فضای مجازی نیز مصداق دارد. بسیاری از فقهای معاصر شیعه، از جمله [[سید روحالله خمینی|روحالله خمینی]] در ''[[تحریر الوسیله]]''، [[غیبت]]، [[تهمت]] و هر نوع تضییع حیثیت مؤمن را از مصادیق روشن حقالناس دانستهاند. این نگاه سبب شده است که حقالناس یکی از پایههای اصلی [[اخلاق اسلامی]] و [[فقه اجتماعی]] شمرده شود.<ref>امام خمینی، ''تحریر الوسیله''، ج۲، ص۵۹.</ref> | ||
== جایگاه حقالناس در قرآن و معاد == | == جایگاه حقالناس در قرآن و معاد == | ||
در آموزههای [[قرآن]]، رعایت حقوق بندگان از معیارهای اصلی رستگاری معرفی شده است. آیهٔ «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ» (مطففین: ۱) نمونهای از تأکید بر دقت در حقوق مردم است. روایات نیز نشان میدهند که حقالناس در [[قیامت]] قابل بخشش نیست مگر با رضایت صاحبان حق؛ بنابراین، ادای امانت، انصاف در معامله، و پرهیز از ظلم، از لوازم [[ایمان]] حقیقی دانسته شدهاند.<ref>علامه طباطبایی، ''المیزان فی تفسیر القرآن''، ج۲۰، ص۲۵۰.</ref> | در آموزههای [[قرآن]]، رعایت حقوق بندگان از معیارهای اصلی رستگاری معرفی شده است. آیهٔ «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ» ([[آیه ۱ سوره مطففین|مطففین: ۱]]) نمونهای از تأکید بر دقت در حقوق مردم است. روایات نیز نشان میدهند که حقالناس در [[قیامت]] قابل بخشش نیست مگر با رضایت صاحبان حق؛ بنابراین، ادای امانت، انصاف در معامله، و پرهیز از ظلم، از لوازم [[ایمان]] حقیقی دانسته شدهاند.<ref>علامه طباطبایی، ''المیزان فی تفسیر القرآن''، ج۲۰، ص۲۵۰.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
نسخهٔ ۲۴ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۰۹
حقالناس در فقه اسلامی به حقوقی گفته میشود که انسانها نسبت به یکدیگر دارند و رعایت آنها بر هر مکلفی واجب است. این مفهوم در برابر حقالله قرار میگیرد، اما در فقه امامیه هر دو به هم پیوستهاند؛ زیرا تعدی به حقوق بندگان، در حقیقت نوعی بیاعتنایی به فرمان خداوند نیز محسوب میشود. اهمیت این موضوع چنان است که در روایات آمده است: «یُغفَرُ لِکُلِّ ذَنبٍ ما خَلاَ حُقُوقَ النّاس»؛ یعنی همهی گناهان جز حقالناس آمرزیده میشوند.[۱]
تفاوت حقالله و حقالناس
فقهای مسلمان حقالله را اموری دانستهاند که متعلق به مصالح عمومی و الهی است، مانند نماز و روزه، و حقالناس را اموری که متعلّق به اشخاص معین است. با این حال، در بسیاری از موارد این دو حق در هم تنیدهاند؛ مثلاً در قصاص یا دیه، حقالناس با جنبهای از حقالله همراه است. فقهای امامیه مانند شهید ثانی در مسالک الأفهام تأکید کردهاند که حقالناس تنها با رضایت صاحب حق ساقط میشود، نه با توبهٔ فرد خاطی.[۲]
گسترهی حقالناس در فقه اجتماعی
مفهوم حقالناس در فقه اسلامی محدود به اموال و معاملات نیست، بلکه در حوزههایی چون آبرو، امنیت، عدالت قضایی و حتی در رفتارهای فضای مجازی نیز مصداق دارد. بسیاری از فقهای معاصر شیعه، از جمله روحالله خمینی در تحریر الوسیله، غیبت، تهمت و هر نوع تضییع حیثیت مؤمن را از مصادیق روشن حقالناس دانستهاند. این نگاه سبب شده است که حقالناس یکی از پایههای اصلی اخلاق اسلامی و فقه اجتماعی شمرده شود.[۳]
جایگاه حقالناس در قرآن و معاد
در آموزههای قرآن، رعایت حقوق بندگان از معیارهای اصلی رستگاری معرفی شده است. آیهٔ «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ» (مطففین: ۱) نمونهای از تأکید بر دقت در حقوق مردم است. روایات نیز نشان میدهند که حقالناس در قیامت قابل بخشش نیست مگر با رضایت صاحبان حق؛ بنابراین، ادای امانت، انصاف در معامله، و پرهیز از ظلم، از لوازم ایمان حقیقی دانسته شدهاند.[۴]