کاربر:فاطمه پرورش1371/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش منابع)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


== <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن}}</ref>روح توحید (آزادی) و تأثیر آن در زندگی اجتماعی(نفی طبقات اجتماعی) و فردی(وسعت دید، شجاعت) ==
== روح توحید و تأثیر آن در زندگی اجتماعی و فردی ==
[[پرونده:طرح کلی.jpg|بندانگشتی|<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اندیشه اسلامی|عنوان کتاب=طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن|سال=1353|مکان=مشهد مقدس مسجدامام حسن مجتبی|ویرایش=ویرایش سوم|گفتاورد=سلسله جلسات استاد سیدعلی حسینی خامنه ای}}</ref>]]
[[پرونده:طرح کلی.jpg|بندانگشتی|تصویر کتاب منبع]]
<references />
<references />
خشک و بی‌اثر بودن مباحث توحید متکلمین


روشی که متکلمین در بحث توحید دارند، استفاده از بحث‌های فلسفی و استدلالی بی‌اثر و خشک است. مباحث متکلمین دربارۀ توحید، صدها سال به صورت فریبنده از نظر ظاهر و بی‌مغز از نظر باطن، به صورت مجرد و فارغ از ارتباط با دنیای خارج بحث شده است. نباید توحید را به صورت یک پاسخ خشک به یک سؤال علمی و مغزی مطرح کرد. بلکه باید توحید را به صورت مسئله‌ای که دانستن یا ندانستن آن، برای زندگی انسان حیاتی و تعیین‌کننده باشد، مطرح کرد. توحید باید در زندگی اثر داشته باشد، چه در روابط اجتماعی و چه در زمینۀ حکومت. آنجوری که بیکارانِ اجتماعی توحید را مطرح می‌کنند، فرق دارد با آنجوری که یک فرد متعهد، توحید را مطرح می‌کند. یک فرد که احساس مسئولیت اجتماعی ندارد، توحید را اینجوری مطرح می‌کند: «آیا خدایی هست یا نیست؟ خُب، حالا هست، چه‌کار کنیم؟ یا نیست، چه‌کار کنیم؟» باید دید بودن و نبودن خدا در وضع زندگی و نظام اجتماعی چه تأثیر و تغییری ایجاد می‌کند؟
=== خشک و بی‌اثر بودن مباحث توحید متکلمین ===
روشی که [[متکلمین]] در بحث توحید دارند، استفاده از بحث‌های فلسفی و استدلالی بی‌اثر و خشک است. مباحث متکلمین دربارۀ [[توحید]]، صدها سال به صورت فریبنده از نظر ظاهر و بی‌مغز از نظر باطن، به صورت مجرد و فارغ از ارتباط با دنیای خارج بحث شده است. نباید توحید را به صورت یک پاسخ خشک به یک سؤال علمی و مغزی مطرح کرد. بلکه باید توحید را به صورت مسئله‌ای که دانستن یا ندانستن آن، برای زندگی انسان حیاتی و تعیین‌کننده باشد، مطرح کرد. توحید باید در زندگی اثر داشته باشد، چه در روابط اجتماعی و چه در زمینۀ حکومت. آنجوری که بیکارانِ اجتماعی توحید را مطرح می‌کنند، فرق دارد با آنجوری که یک فرد متعهد، توحید را مطرح می‌کند. یک فرد که احساس مسئولیت اجتماعی ندارد، توحید را اینجوری مطرح می‌کند: «آیا [[خدا|خدایی]] هست یا نیست؟ خُب، حالا هست، چه‌کار کنیم؟ یا نیست، چه‌کار کنیم؟» باید دید بودن و نبودن خدا در وضع زندگی و نظام اجتماعی چه تأثیر و تغییری ایجاد می‌کند؟


در ادامه از دو منظر به توحید می‌پردازیم؛ الف) معنای توحید ب) تأثیر توحید در زندگی (اجتماعی، فردی)
در ادامه از دو منظر به توحید می‌پردازیم؛  


=== <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طرح کلی اندیسه اسلامی در قرآن}}</ref>الف) معنای توحید ===
=== الف) معنای توحید ===
توحید، باور «قدرت مطلقۀ خدا» است. وقتی باور کردیم خدا قدرت مطلق است و همۀ قوانین زندگی تابع اراده و قدرت اوست، سلطۀ غیرخدا را نمی‌پذیریم.
توحید، باور «قدرت مطلقۀ خدا» است. وقتی باور کردیم خدا قدرت مطلق است و همۀ قوانین زندگی تابع اراده و قدرت اوست، سلطۀ غیرخدا را نمی‌پذیریم.


=== ب) تأثیر توحید در زندگی اجتماعی ===
=== ب) تأثیر توحید در زندگی اجتماعی و فردی ===
<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن}}</ref>روح توحید، نفی بردگی غیرخدا و «آزاد شدن» از قید و بند بندگی غیرخدا است. عدم بندگی غیرخدا یعنی عدم اطاعت و نپذیرفتن سلطۀ غیرخدا. غیرخدا ممکن است یک قدرت سیاسی یا مذهبی، یک دوست، یک عامل درون انسان (مثلاً شهوت، حسادت)، یا یک قانون غیرالهی باشد.
روح توحید، نفی بردگی غیرخدا و «آزاد شدن» از قید و بند [[بندگی]] غیرخدا است. عدم بندگی غیرخدا یعنی عدم اطاعت و نپذیرفتن سلطۀ غیرخدا. غیرخدا ممکن است یک قدرت سیاسی یا مذهبی، یک دوست، یک عامل درون انسان (مثلاً [[شهوت]]، [[حسادت]])، یا یک قانون غیرالهی باشد.


بنابراین مهم‌ترین تأثیر توحید در زندگی اجتماعی، «نفی طبقات اجتماعی» است. جامعۀ توحیدی، یک جامعۀ بی‌طبقه است که گروه‌های انسانی بر حسب حقوق و مزایا از هم جدا نشده‌اند؛ بلکه همه زیر یک سقف حقوقی زندگی می‌کنند. در جامعۀ توحیدی، همه، متناسب با استعداد و تلاش خودشان می‌توانند به عالی‌ترین مقامات برسند. پول، دانش و مقام سیاسی با تلاش به دست می‌آید و راه تلاش برای همگان باز است. در واقع، توحید به معنای «تدبیر و خلق و آفرینش و ادارۀ جهان را از یک خدا و یک منبع قدرت دانستن»، ضامن نفی طبقات اجتماعی است.
==== نتیجه گیری ====
بنابراین مهم‌ترین تأثیر توحید در زندگی اجتماعی، «نفی طبقات اجتماعی» است. جامعۀ توحیدی، یک جامعۀ بی‌طبقه است که گروه‌های انسانی بر حسب حقوق و مزایا از هم جدا نشده‌اند؛ بلکه همه زیر یک سقف حقوقی زندگی می‌کنند. در جامعۀ توحیدی، همه، متناسب با استعداد و تلاش خودشان می‌توانند به عالی‌ترین مقامات برسند. پول، دانش و مقام سیاسی با تلاش به دست می‌آید و راه تلاش برای همگان باز است. در واقع، توحید به معنای «تدبیر و خلق و آفرینش و ادارۀ جهان را از یک خدا و یک منبع قدرت دانستن»، ضامن نفی طبقات اجتماعی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن|عنوان کتاب=سلسله جلسات استاد سید علی حسینی خامنه ای|تاریخ=۱۳۵۳|ناشر=مشهد مقدس مسجد امام حسن مجتبی|ویرایش=سوم}}</ref>
 
== منبع''':''' ==
<references />
[[رده:اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:اصول دین اسلام]]
[[رده:الهیات اسلامی]]
[[رده:الهیات تشیع]]
[[رده:تصورات از خدا]]
[[رده:یکتاپرستی]]
[[رده:زندگی شخصی]]

نسخهٔ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۳۱

روح توحید و تأثیر آن در زندگی اجتماعی و فردی

پرونده:طرح کلی.jpg
تصویر کتاب منبع


خشک و بی‌اثر بودن مباحث توحید متکلمین

روشی که متکلمین در بحث توحید دارند، استفاده از بحث‌های فلسفی و استدلالی بی‌اثر و خشک است. مباحث متکلمین دربارۀ توحید، صدها سال به صورت فریبنده از نظر ظاهر و بی‌مغز از نظر باطن، به صورت مجرد و فارغ از ارتباط با دنیای خارج بحث شده است. نباید توحید را به صورت یک پاسخ خشک به یک سؤال علمی و مغزی مطرح کرد. بلکه باید توحید را به صورت مسئله‌ای که دانستن یا ندانستن آن، برای زندگی انسان حیاتی و تعیین‌کننده باشد، مطرح کرد. توحید باید در زندگی اثر داشته باشد، چه در روابط اجتماعی و چه در زمینۀ حکومت. آنجوری که بیکارانِ اجتماعی توحید را مطرح می‌کنند، فرق دارد با آنجوری که یک فرد متعهد، توحید را مطرح می‌کند. یک فرد که احساس مسئولیت اجتماعی ندارد، توحید را اینجوری مطرح می‌کند: «آیا خدایی هست یا نیست؟ خُب، حالا هست، چه‌کار کنیم؟ یا نیست، چه‌کار کنیم؟» باید دید بودن و نبودن خدا در وضع زندگی و نظام اجتماعی چه تأثیر و تغییری ایجاد می‌کند؟

در ادامه از دو منظر به توحید می‌پردازیم؛

الف) معنای توحید

توحید، باور «قدرت مطلقۀ خدا» است. وقتی باور کردیم خدا قدرت مطلق است و همۀ قوانین زندگی تابع اراده و قدرت اوست، سلطۀ غیرخدا را نمی‌پذیریم.

ب) تأثیر توحید در زندگی اجتماعی و فردی

روح توحید، نفی بردگی غیرخدا و «آزاد شدن» از قید و بند بندگی غیرخدا است. عدم بندگی غیرخدا یعنی عدم اطاعت و نپذیرفتن سلطۀ غیرخدا. غیرخدا ممکن است یک قدرت سیاسی یا مذهبی، یک دوست، یک عامل درون انسان (مثلاً شهوت، حسادت)، یا یک قانون غیرالهی باشد.

نتیجه گیری

بنابراین مهم‌ترین تأثیر توحید در زندگی اجتماعی، «نفی طبقات اجتماعی» است. جامعۀ توحیدی، یک جامعۀ بی‌طبقه است که گروه‌های انسانی بر حسب حقوق و مزایا از هم جدا نشده‌اند؛ بلکه همه زیر یک سقف حقوقی زندگی می‌کنند. در جامعۀ توحیدی، همه، متناسب با استعداد و تلاش خودشان می‌توانند به عالی‌ترین مقامات برسند. پول، دانش و مقام سیاسی با تلاش به دست می‌آید و راه تلاش برای همگان باز است. در واقع، توحید به معنای «تدبیر و خلق و آفرینش و ادارۀ جهان را از یک خدا و یک منبع قدرت دانستن»، ضامن نفی طبقات اجتماعی است.[۱]

منبع:

  1. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن (ویراست سوم). مشهد مقدس مسجد امام حسن مجتبی. ۱۳۵۳.