بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

سید جمال‌الدین اسدآبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''سید جمال‌الدین اسدآبادی''' (۱۸۳۸–۱۸۹۷) که در منابع غربی با عنوان '''جمال‌الدین افغانی''' شناخته می‌شود، متفکر و فعال پان‌ایسلامی بود که به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های اسلام مدرن شناخته می‌شود. او پایه‌گذار گرایش‌های فکری و سیاسی م...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۴ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۰۷

سید جمال‌الدین اسدآبادی (۱۸۳۸–۱۸۹۷) که در منابع غربی با عنوان جمال‌الدین افغانی شناخته می‌شود، متفکر و فعال پان‌ایسلامی بود که به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های اسلام مدرن شناخته می‌شود. او پایه‌گذار گرایش‌های فکری و سیاسی متعددی از جمله اصلاح‌گرایی اسلامی و پان‌ایسلامیسم بود و بر نسل‌های مختلف مسلمان از هند و افغانستان تا ایران، مصر و ترکیه تأثیر گذاشت.[۱]

زندگی

محل تولد اسدآبادی، محل مناقشه است و دو نظریه متفاوت درباره آن مطرح شده است؛ برخی وی را شیعی ایرانی می‌دانند و تولدش را در همدان ایران می‌دانند، و برخی دیگر تولدش را در روستای اسدآباد نزدیک کابل، افغانستان، می‌دانند. او تحصیلات اولیه خود را نزد پدرش صفدر گذراند و در رشته‌های زبان‌شناسی، ریاضیات، تاریخ، فلسفه و پزشکی تحصیل کرد. در ۱۷ یا ۱۸ سالگی به هند رفت تا تحصیلات خود را ادامه دهد و در سال ۱۸۵۷ حج را به جای آورد. پس از بازگشت به افغانستان در ۱۸۵۸، وارد خدمت سلطنتی امیر دوست‌محمد شد و پس از مرگ او، به عنوان نخست‌وزیر منصوب گردید. با از دست رفتن قدرت برادر دوست‌محمد، اسدآبادی به ایران و سپس هند سفر کرد و در نهایت به مصر مهاجرت نمود.[۲]

فعالیت سیاسی و اجتماعی

در مصر بین سال‌های ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۹، اسدآبادی به گسترش ایده‌های فلسفی و سیاسی خود از طریق کلاس‌های خصوصی و سخنرانی‌های عمومی پرداخت و علیه حاکم وقت، خدیوه اسماعیل پاشا، فعالیت سیاسی کرد. وی اصلاحات سیاسی و مشارکت مردم را تبلیغ نمود و در پی آن به دستور ناصرالدین شاه ایران و فشارهای بریتانیا، به هند و سپس اروپا مهاجرت کرد. در پاریس با محمد عبده نشریه العهده الوثقی را تأسیس کرد که به نقد استبداد و ترویج اتحاد مسلمانان می‌پرداخت. وی سپس به ایران و روسیه رفت و نهایتاً در استانبول تحت حمایت و نظارت سلطان عبدالحامد دوم زندگی کرد و در سال ۱۸۹۷ بر اثر سرطان درگذشت.[۳]

دیدگاه‌ها

اسدآبادی معتقد بود شکست جهان اسلام ناشی از دین اسلام نیست، بلکه به علت تفسیر نادرست دین توسط مسلمانان نادان و گمراه است. او بازگشت به منابع اصلی اسلام یعنی قرآن و سنت پیامبر و استفاده از اجتهاد را برای بازسازی و نوسازی جامعه اسلامی ضروری می‌دانست. اسدآبادی موضعی میان غرب‌گرایی کورکورانه و رد کامل آن توسط علمای سنتی اتخاذ کرد و بر تفکیک علم و فناوری از سیاست و فلسفه اروپایی تأکید داشت. وی فلسفه را برای احیای تمدن اسلامی ضروری می‌دانست و بر ارتباط میان پیشرفت علمی و فلسفی و بازسازی اسلامی تأکید داشت.[۴]

پان‌ایسلامیسم

برنامه سیاسی اسدآبادی شامل بسیج کشورهای مسلمان برای مبارزه با امپریالیسم غربی و کسب قدرت نظامی از طریق فناوری‌های نوین بود. او وحدت کشورهای مسلمان و ایجاد هماهنگی میان مسلمانان سنی و شیعه را برای آینده جهان اسلام ضروری می‌دانست و تلاش می‌کرد عثمانی و ایران را در قالب وحدت اسلامی متحد کند. این برنامه سیاسی بر شکل‌گیری ملی‌گرایی اسلامی و تأثیرگذاری بر شخصیت‌هایی همچون محمد اقبال، محمد علی جناح، محمد عبده، و دیگران در هند، ترکیه و جهان عرب مؤثر بوده است.[۵]

مخالفت با مادی‌گرایان و طبیعی‌گرایان

جمال‌الدین اسدآبادی از دیدگاه‌های علمی، فلسفی، اخلاقی و اجتماعی، موضع مادی‌گرایان و طبیعی‌گرایان را به شدت نقد می‌کند. او تاریخ مادی‌گرایی مدرن را به یونان باستان و فیلسوفانی همچون دموقریطوس، اپیکور و دیوگنس نسبت می‌دهد و نظریه تکامل داروین را رد می‌کند. اسدآبادی احتمال رخداد تصادفی در طبیعت را نمی‌پذیرد و مادی‌گرایان را به انتساب «ادراک و هوش» به ماده، بدون وجود یک عقل یا اصل برتر، متهم می‌کند. وی همچنین به نقد اجتماعی و اخلاقی مادی‌گرایی می‌پردازد و آن را تهدیدی برای بنیان‌های جامعه انسانی می‌داند. اسدآبادی شش رکن دین را شامل سه باور و سه فضیلت اخلاقی می‌داند که پایه تمدن انسانی را شکل می‌دهند:[۶]

  • باور به انسان به عنوان جانشین خدا
  • تعلق انسان به بهترین جامعه انسانی
  • توانایی انسان برای رسیدن به کمال معنوی

به عقدیه او فضایل اخلاقی شامل حیا، اعتماد و راستگویی که اساس نظم اجتماعی و همبستگی انسانی هستند. از این منظر، مادی‌گرایی دشمن دین و جامعه انسانی است و موجب فروپاشی تمدن‌ها می‌شود.[۷]

آثار و نوشته‌ها

اسدآبادی به عنوان یک روشنفکر و فعال عمدتاً از طریق سخنرانی‌ها و مقالات خود ایده‌هایش را بیان کرد و در طول زندگی خود تنها دو کتاب منتشر نمود: یکی تاریخ افغانستان و دیگری نقد طبیعی‌گرایی و مادی‌گرایی. نامه کوتاه او به ارنست رنان در پاسخ به سخنرانی وی در سوربن در ۱۸۸۳ نیز سند مهمی در فهم موضع افغانی درباره اسلام و علم مدرن محسوب می‌شود.[۸]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • Keddie, Nikki (2014). "Afghani, Jamal al-Din". In Ibrahim Kalin (ed.). The Oxford Encyclopedia of Philosophy, Science, and Technology in Islam (به انگلیسی). New York, USA: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-935843-4.