کرامت انسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد۲)
جز (Shahroudi صفحهٔ کاربر:Sh13281335/صفحه تمرین را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به کرامت انسانی منتقل کرد)
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== '''کرامت انسانی''' ==
کرامت به معنای بزرگوار شدن، شرافت و حرمت داشتن است. کرامت [[انسان]] علاوه بر [[قرآن]]، در [[حدیث|روایات اسلامی]] نیز مورد اشاره واقع شده است. کرامت انسانی دارای دو بعد ذاتی و اکتسابی می باشد.  
[[کرامت]] به معنای بزرگوار شدن، شرافت و حرمت داشتن است.  


== '''مفهوم شناسی کرامت نفس''' ==
== مفهوم شناسی کرامت نفس ==
کرامت در لغت به معنی بزرگوار شدن و شرافت و حرمت داشتن است و از نظر تربیتی، نزاهت از پستی و فرومایگی و برخورداری از اعتلای [[روح|روحی]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول تربیت در نهج البلاغه|سال=۱۳۸۱|نام=مصطفی|نام خانوادگی=دلشاد تهرانی|صفحه=۱۴۱}}</ref> در قاموس [[قرآن]]،کرامت به معنای بزرگواری و شرافت، بخشندگی و سخاوت، ارزشمند و عزیز بودن و مانند آن آمده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قاموس قرآن|سال=۱۳۷۸|نام=علی اکبر|نام خانوادگی=قرشی|جلد=۶|صفحه=۱۰۶}}</ref>برای فعل این واژه در باب تفعیل ([[تکریم]])، واژگان برکشیدن، برگزیدن، گرامی کردن، گرامی داشتن و بزرگی دادن به کار رفته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ‌نامه قرآنی|سال=۱۳۷۲|نام=محمد جعفر|نام خانوادگی=یاحقی|جلد=۳|صفحه=۱۲۱۲}}</ref>
کرامت در لغت به معنی بزرگوار شدن و شرافت و حرمت داشتن است و از نظر تربیتی، نزاهت از پستی و فرومایگی و برخورداری از اعتلای [[روح|روحی]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول تربیت در نهج البلاغه|سال=۱۳۸۱|نام=مصطفی|نام خانوادگی=دلشاد تهرانی|صفحه=۱۴۱}}</ref> در ''[[قاموس قرآن]]''، کرامت به معنای بزرگواری و شرافت، بخشندگی و سخاوت، ارزشمند و عزیز بودن و مانند آن آمده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قاموس قرآن|سال=۱۳۷۸|نام=علی اکبر|نام خانوادگی=قرشی|جلد=۶|صفحه=۱۰۶}}</ref> برای فعل این واژه در باب تفعیل ([[تکریم]])، واژگان برکشیدن، برگزیدن، گرامی کردن، گرامی داشتن و بزرگی دادن به کار رفته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ‌نامه قرآنی|سال=۱۳۷۲|نام=محمد جعفر|نام خانوادگی=یاحقی|جلد=۳|صفحه=۱۲۱۲}}</ref>


== '''جایگاه و اهمیت''' ==
== جایگاه و اهمیت ==
در [[آیه ۷۰ سوره اسرا|آیه ۷۰ سوره اسراء]] به صراحت به موضوع [[کرامت‌انسان]] اشاره دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=۱۳۹۳|نام=سید محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|جلد=۱۳|صفحه=۱۵۵}}</ref> طبق گفته [[علامه طباطبائی]]، مفسر [[شیعه]]، در آیات مختلفی مانند آیه ۳۰ سوره [[سوره بقره|بقره]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=۱۳۹۳|نام=سید محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|جلد=۱|صفحه=۱۱۴}}</ref> و ۱۳ سوره [[سوره حجرات|حجرات]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|سال=۱۳۹۳|نام=سید محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|جلد=۱۸|صفحه‌ها=۳۲۶-۳۲۷}}</ref> نیز درباره [[کرامت‌انسان]] سخن گفته شده است. در آیه ۷۰ سوره [[سوره اسراء|اسراء]]، به گرامی داشتن انسان‌ها اشاره شده و جایگاه انسان در آفرینش و امتیازاتش بر دیگر موجودات ذکر شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=۱۳۷۱|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=۱۲|صفحه=۱۹۶}}</ref>


در روایات از امامان شیعه نیز درباره حفظ [[کرامت‌انسانی]] و احترام به افراد جامعه توجه شده است؛<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام خرد|سال=۱۳۷۷|نام خانوادگی=جعفری|صفحه‌ها=۱۱۹-۱۲۳}}</ref> از جمله برخاستن [[محمد|پیامبر اسلام]] به احترام تشییع جنازه یک [[یهود|یهودی]]. پیامبر اسلام در پاسخ به سؤال [[صحابه]] در این باره، تصریح کرد که هر گاه جنازه‌ای دیدید به‌احترام آن از جا برخیزید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح البخاری|سال=۱۴۲۲|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=۲|صفحه=۸۵}}</ref>‏


== '''اقسام کرامت انسانی''' ==
== ابعاد کرامت انسانی ==
 
=== کرامت ذاتی ===
کرامت [[ذاتی]]، کرامتی است که [[سوره انسان|انسان]] به اعتبار [[سنخ]] وجودی دارای آن می باشد و مقصود این است که [[خدا|خداوند]] [[انسان]] را به ‌گونه‌ای خلق کرد که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ وجودی امکانات و مزایای بیشتری دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انسان شناسی|سال=۱۳۹۲|نام=محمود|نام خانوادگی=رجبی|صفحه=۱۲۸}}</ref> این کرامتی است که همه انسان‌ها از آن برخوردارند.
 
=== کرامت اکتسابی ===
کرامت [[اکتسابی]] به اعتبار صفات [[نفسانی]] انسان، تلاش و کوشش وی به دست می‌آید<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اللمع فی التصوف|سال=۱۳۸۸|نام=ابونصر|نام خانوادگی=سراج طوسی|صفحه=۲۲۶}}</ref> و به تناسب اکتساب درجات [[معنوی]] تغییر می‌یابد و هر کس به درجات بالاتری برسد کریم‌تر و گرامی‌تر است.
 
== پانویس ==
<references />
[[رده:انسان‌شناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۲۸

کرامت به معنای بزرگوار شدن، شرافت و حرمت داشتن است. کرامت انسان علاوه بر قرآن، در روایات اسلامی نیز مورد اشاره واقع شده است. کرامت انسانی دارای دو بعد ذاتی و اکتسابی می باشد.

مفهوم شناسی کرامت نفس

کرامت در لغت به معنی بزرگوار شدن و شرافت و حرمت داشتن است و از نظر تربیتی، نزاهت از پستی و فرومایگی و برخورداری از اعتلای روحی است.[۱] در قاموس قرآن، کرامت به معنای بزرگواری و شرافت، بخشندگی و سخاوت، ارزشمند و عزیز بودن و مانند آن آمده است.[۲] برای فعل این واژه در باب تفعیل (تکریم)، واژگان برکشیدن، برگزیدن، گرامی کردن، گرامی داشتن و بزرگی دادن به کار رفته است.[۳]

جایگاه و اهمیت

در آیه ۷۰ سوره اسراء به صراحت به موضوع کرامت‌انسان اشاره دارد.[۴] طبق گفته علامه طباطبائی، مفسر شیعه، در آیات مختلفی مانند آیه ۳۰ سوره بقره[۵] و ۱۳ سوره حجرات[۶] نیز درباره کرامت‌انسان سخن گفته شده است. در آیه ۷۰ سوره اسراء، به گرامی داشتن انسان‌ها اشاره شده و جایگاه انسان در آفرینش و امتیازاتش بر دیگر موجودات ذکر شده است.[۷]

در روایات از امامان شیعه نیز درباره حفظ کرامت‌انسانی و احترام به افراد جامعه توجه شده است؛[۸] از جمله برخاستن پیامبر اسلام به احترام تشییع جنازه یک یهودی. پیامبر اسلام در پاسخ به سؤال صحابه در این باره، تصریح کرد که هر گاه جنازه‌ای دیدید به‌احترام آن از جا برخیزید.[۹]

ابعاد کرامت انسانی

کرامت ذاتی

کرامت ذاتی، کرامتی است که انسان به اعتبار سنخ وجودی دارای آن می باشد و مقصود این است که خداوند انسان را به ‌گونه‌ای خلق کرد که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ وجودی امکانات و مزایای بیشتری دارد.[۱۰] این کرامتی است که همه انسان‌ها از آن برخوردارند.

کرامت اکتسابی

کرامت اکتسابی به اعتبار صفات نفسانی انسان، تلاش و کوشش وی به دست می‌آید[۱۱] و به تناسب اکتساب درجات معنوی تغییر می‌یابد و هر کس به درجات بالاتری برسد کریم‌تر و گرامی‌تر است.

پانویس

  1. دلشاد تهرانی، مصطفی (۱۳۸۱). اصول تربیت در نهج البلاغه. ص. ۱۴۱.
  2. قرشی، علی اکبر (۱۳۷۸). قاموس قرآن. ج. ۶. ص. ۱۰۶.
  3. یاحقی، محمد جعفر (۱۳۷۲). فرهنگ‌نامه قرآنی. ج. ۳. ص. ۱۲۱۲.
  4. طباطبایی، سید محمدحسین (۱۳۹۳). المیزان. ج. ۱۳. ص. ۱۵۵.
  5. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۳۹۳). المیزان. ج. ۱. ص. ۱۱۴.
  6. طباطبایی، سید محمدحسین (۱۳۹۳). المیزان. ج. ۱۸. صص. ۳۲۶-۳۲۷.
  7. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. ج. ۱۲. ص. ۱۹۶.
  8. جعفری (۱۳۷۷). پیام خرد. صص. ۱۱۹-۱۲۳.
  9. بخاری، محمد بن اسماعیل (۱۴۲۲). صحیح البخاری. ج. ۲. ص. ۸۵.
  10. رجبی، محمود (۱۳۹۲). انسان شناسی. ص. ۱۲۸.
  11. سراج طوسی، ابونصر (۱۳۸۸). اللمع فی التصوف. ص. ۲۲۶.