کاربر:Cheshme: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « == وفای به عهد == [http://وفای%20به%20عهد%20نسبت%20به%20امام%20معصوم%20علیه%20السلام وفای به عهد نسبت به امام معصوم علیه السلام]Cheshme در قسمتی از نامه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیخ مفید آمده است: « اگر شیعیان ما که خداوند به آنها توفیق طاعت و...» ایجاد کرد)
 
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات اصطلاح اسلامی|نام=اخلاق اسلامی|کاربرد=رفتارهای فردی و اجتماعی|معنای اصطلاحی=مجموعه ای به هم پیوسته از قول، فعل و عمل|پراهمیت نزد=مسلمانان|معنای فارسی=بایدها و نبایدهای رفتار}}


== وفای به عهد ==
{{جعبه اطلاعات عناوین در اسلام|عنوان=جعبه اطلاعات اخلاق اسلامی|موضوع=رابطه اخلاق با اجتماع|معنای اصطلاحی=مجموعه ای به هم پیوسته از قول، فعل و عمل|معنای لغوی=طبع، عادت، رفتار|کاربرد در=اخلاق کاربردی}}
[http://وفای%20به%20عهد%20نسبت%20به%20امام%20معصوم%20علیه%20السلام وفای به عهد نسبت به امام معصوم علیه السلام][[Cheshme]]


[[پرونده:اخلاق اسلامی.jpg|بندانگشتی|جایگزین=اخلاق اسلامی و اجتماع|اخلاق در اسلام]]


در قسمتی از نامه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیخ مفید آمده است: « اگر شیعیان ما که خداوند به آنها توفیق طاعت و بندگی خویش را بدهد، در راه وفای به عهدی که بر دوش دارند، همدل می‌شدند، هرگز برکت ملاقات با ما از آنها به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار ما به سرعت نصیب آنان می‌گشت، آن هم دیداری بر اساس شناختی راستین و صداقتی از جانب آنان نسبت به ما.<sup>الإحتجاج  ج2، ص602 </sup>
== مفهوم اخلاق و ارتباط آن با جامعه ==


'''[http://مصادیق%20عهد%20و%20پیمان%20نسبت%20به%20امام%20معصوم%20علیه%20السلام مصادیق عهد و پیمان نسبت به امام معصوم علیه السلام]'''
=== تعریف [[اخلاق]] ===
[[علم اخلاق|اخلاق]] بر وزن اَفعال کلمه‌ای عربی جمع واژه «خُلق» است. «[[خُلق]]» به ویژگی‌های نقش انسان گفته می‌شود، همان گونه که «خَلق» به صفات بدن گفته می‌شود. در واقع خَلق به معنی صورت ظاهری و خُلق به معنی صورت باطنی است.<ref>{{پک|مجلسی|1404ق|ک=بحارالانوار|ج=97|ص=253}}</ref> انسان، همان‌طور که دارای صورتی دنیایی است، یک صورت و شکل ملکوتی و غیبی هم دارد، صورت غیبی انسان، تابع [[ملکات نفس]] و خُلق باطن است. به همین دلیل صورت باطنی انسان «خُلق» مانند صورت ظاهرش «خَلق»، دارای هیئت و ترکیبی زشت یا زیباست.<ref>{{پک|جباران|1384|ک=درسنامه علم اخلاق|ص=13|ج=1}}</ref> به تعبیری دیگر، از نظر دینی و علمی، تخلّق به خُلق نیک یا بد، عبارت از این است که نفس انسان از صفتی شکل بگیرد و آن صفت در نهاد او به صورت ملکه نفسانی درآید و بتواند با سهولت و بدون محاسبه و فکر، آن خُلق را عملاً به کار بندد. به همین دلیل است که با انجام یک یا چند بار بخشش، خُلق سخاوت به صورت ملکه در نمی‌آید و آدمی، سخاوت‌مند محسوب نمی‌گردد.<ref>{{پک|اسماعیلی یزدی|1385|ک=فرهنگ اخلاق|ص=19}}</ref> بر اساس این تعریف، اخلاق عبارت از صفات نفسانی است و اخلاق نیکو به ملکاتی گفته می‌شود که منشأ صدور اعمالی گردد که از نظر شرع و عقل شایسته و پسندیده باشد. اخلاق سوء نیز عبارت از یک سلسله ملکاتی است که اعمال زشت و افعال ناپسند از آن‌ها سرچشمه بگیرد.<ref>{{پک|فیض کاشانی|1091ق|ک=المحجه البیضاء|ص=95}}</ref>


مراد از عهد و پیمانی که شیعیان بر دوش دارند در اینجا، بنابر شواهد و قرائن متعدد، عهد ولایت و یاری امام است. امام صادق علیه السلام فرمودند: ''ما همان پیمان و عهد خداییم''. هرکس به عهد ما وفا کند، به عهد الهی وفا کرده و هرکس با ما پیمان بشکند با خداوند پیمان شکسته است<sup>الکافی، ج1، ص2</sup>.
از نظر [[اسلام]] اخلاق مجموعه‌ای به هم پیوسته از قول، نیّت و عمل است و بر این اساس اخلاق آن کس مورد قبول است که از من و خودپرستی خود بیرون آمده و طبق موازین گفتار و رفتار کند. غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی خود را با نیروی عقل و خِرد اندازه‌گیری کرده و آن‌ها را در حدود مصلحت اعمال می‌کند.<ref>{{پک|قائمی|1375|ک=اخلاق و معاشرت در اسلام|ص=32}}</ref>


=== ضرورت اجتماع ===
[[اجتماع]] یعنی جمع شدن، دور هم گرد آمدن و به هم پیوستن. زندگی که در کنار مردم و با مردم ایجاد شود را اجتماع می‌گویند.<ref>{{پک|عمید|1387|ک=فرهنگ فارسی عمید|ص=77}}</ref>


ضرورت اجتماع برای انسان امری حیاتی است که از چند جنبه قابل بررسی است:


مصادیق وفای به عهد با امام زمان علیه السلام[[Cheshme]]
۱ـ جنبه فطری بودن آن: بدین معنی که عده‌ای از فلاسفه و متفکران قدیم و جدید بر این باورند که انسان فطرتاً موجودی [[اجتماعی]] است.


هم‌چنین '''قبول امامت ایشان''' و '''انجام تکالیف دینی''' و '''رعایت وظایفی که در زمان غیبت بر عهده انسان گذاشته شده''' مصادیق وفای به عهد با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد.
۲ـ جنبه تأمین نیاز: بدین معنی که انسان برای یافتن جفت و داشتن یک [[زندگی انسانی]] و آرام و رفع نیازهای حیات، ناگزیر است جمعی زندگی کند.
 
۳ـ شکوفایی انسان: بسیاری از ابعاد وجودی انسان در [[حیات جمعی]] شکوفا می‌شوند و حتی در میان جمع معنی پیدا می‌کنند.
 
پس اگر اجتماع نباشد تمایلات و عواطف، انسانیت و اخلاق، گذشت و ایثار معنی پیدا نمی‌کنند.<ref>{{پک|قائمی|1375|ک=اخلاق و معاشرت در اسلام|ص=15}}</ref>
 
=== ارتباط اخلاق با اجتماع ===
در شریعت [[اسلام]] سه بخش متفاوت برای زندگی سالم و شایسته اجتماعی ذکر شده است، یک بخش در عقاید جای گرفته و اعتقادات را شکل می‌دهد، بخشی دیگر، قوانین اجتماعی هستند که برای بهتر زیستن در اجتماع است و دسته سوم نیز، اخلاق است که ابعاد فردی و اجتماعی را شامل می‌شود. در زندگی فردی و اجتماعی نیاز به اخلاق به عنوان روح جامعه اسلامی به شدت احساس می‌شود؛ زیرا اخلاق، مجموعه‌ای از بایدها و نبایدهایی است که می‌تواند جنبه فردی و اجتماعی داشته باشد و به زندگی انتظام بخشد. بسیاری از [[فضایل و رذایل اخلاقی]] با زندگی اجتماعی انسان بستگی دارد. البته بسیاری از [[مسائل اخلاقی]] هم هستند که فقط جنبه فردی دارند و در مورد یک انسان تنها نیز، صادق است؛ مثلاً، صبر و جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پیشامدها، استقامت و تنبلی در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمت‌های بی پایان او و امثال این امور که بزرگان در کتب اخلاقی از آن بحث نموده‌اند و جزء [[فضایل]] یا [[رذایل]] [[اخلاقی]] شمرده‌اند، می‌تواند جنبه فردی داشته باشد و دربارهٔ یک فرد که زندگی کاملاَ جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند، از اینجا تقسیم اخلاق به اخلاق فردی و ا[[خلاق اجتماعی]] روشن می‌گردد، ولی اخلاق اجتماعی وزنه سنگین‌تری در [[علم اخلاق]] دارد و شخصیت انسان بیشتر بر محور آن دور می‌زند، اگر چه اخلاق فردی نیز سهم قابل توجهی دارد. اخلاق اجتماعی به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنا می‌بخشد، این اخلاق [[زندگی اجتماعی]] را سامان بخشیده و روابط را تنظیم می‌کند، کسانی که اخلاق اجتماعی را مورد توجه قرار می‌دهند بیش از دیگران [[حقوق اجتماعی]] و [[مصالح جامعه]] را رعایت کرده، افرادی مسئولیت پذیر، با وجدان و منظم هستند.<ref>{{پک|تقوی|1379|ک=زندگی در پرتو اخلاق|ص=29-31}}</ref>
 
== ارجاعات ==
{{پانویس|۲}}
 
== منابع ==
 
* {{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|سال=1404|نام=محمدباقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=موسسه الوفاء|مکان=بیروت}}
* {{یادکرد کتاب|عنوان=درسنامه علم اخلاق|سال=1384|نام=محمدرضا|نام خانوادگی=جباران|ناشر=هاجر|مکان=قم}}
 
*{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ اخلاق|سال=1385|نام=عباس|نام خانوادگی=اسماعیلی یزدی|ناشر=مسجد جمکران|مکان=قم}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=محجه البیضاء|سال=1091|نام=محسن|نام خانوادگی=فیض کاشانی|ناشر=جامعه مدرسین حوزه علمیه قم|مکان=قم}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=اخلاق و معاشرت در اسلام|سال=1375|نام=علی|نام خانوادگی=قائمی|ناشر=امیری|مکان=تهران}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=فرهنگ فارسی عمید|سال=1387|نام=حسن|نام خانوادگی=عمید|ناشر=امیرکبیر|مکان=تهران}}
*{{یادکرد کتاب|عنوان=زندگی در پرتو اخلاق|سال=1379|نام=عبدالمحمد|نام خانوادگی=تقوی|ناشر=موسسه بوستان کتاب|مکان=قم}}
{{فلسفه اخلاق}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۳:۵۳

اخلاق اسلامی
کاربرد
معنای اصطلاحیمجموعه ای به هم پیوسته از قول، فعل و عمل
معنای فارسیبایدها و نبایدهای رفتار
پراهمیت نزدمسلمانان
کاربردرفتارهای فردی و اجتماعی
جعبه اطلاعات اخلاق اسلامی
موضوع بررسیرابطه اخلاق با اجتماع
معنای اصطلاحی عنوانمجموعه ای به هم پیوسته از قول، فعل و عمل
معنای لغوی عنوانطبع، عادت، رفتار
کاربرد دراخلاق کاربردی
وبگاه رسمی
اخلاق اسلامی و اجتماع
اخلاق در اسلام

مفهوم اخلاق و ارتباط آن با جامعه

تعریف اخلاق

اخلاق بر وزن اَفعال کلمه‌ای عربی جمع واژه «خُلق» است. «خُلق» به ویژگی‌های نقش انسان گفته می‌شود، همان گونه که «خَلق» به صفات بدن گفته می‌شود. در واقع خَلق به معنی صورت ظاهری و خُلق به معنی صورت باطنی است.[۱] انسان، همان‌طور که دارای صورتی دنیایی است، یک صورت و شکل ملکوتی و غیبی هم دارد، صورت غیبی انسان، تابع ملکات نفس و خُلق باطن است. به همین دلیل صورت باطنی انسان «خُلق» مانند صورت ظاهرش «خَلق»، دارای هیئت و ترکیبی زشت یا زیباست.[۲] به تعبیری دیگر، از نظر دینی و علمی، تخلّق به خُلق نیک یا بد، عبارت از این است که نفس انسان از صفتی شکل بگیرد و آن صفت در نهاد او به صورت ملکه نفسانی درآید و بتواند با سهولت و بدون محاسبه و فکر، آن خُلق را عملاً به کار بندد. به همین دلیل است که با انجام یک یا چند بار بخشش، خُلق سخاوت به صورت ملکه در نمی‌آید و آدمی، سخاوت‌مند محسوب نمی‌گردد.[۳] بر اساس این تعریف، اخلاق عبارت از صفات نفسانی است و اخلاق نیکو به ملکاتی گفته می‌شود که منشأ صدور اعمالی گردد که از نظر شرع و عقل شایسته و پسندیده باشد. اخلاق سوء نیز عبارت از یک سلسله ملکاتی است که اعمال زشت و افعال ناپسند از آن‌ها سرچشمه بگیرد.[۴]

از نظر اسلام اخلاق مجموعه‌ای به هم پیوسته از قول، نیّت و عمل است و بر این اساس اخلاق آن کس مورد قبول است که از من و خودپرستی خود بیرون آمده و طبق موازین گفتار و رفتار کند. غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی خود را با نیروی عقل و خِرد اندازه‌گیری کرده و آن‌ها را در حدود مصلحت اعمال می‌کند.[۵]

ضرورت اجتماع

اجتماع یعنی جمع شدن، دور هم گرد آمدن و به هم پیوستن. زندگی که در کنار مردم و با مردم ایجاد شود را اجتماع می‌گویند.[۶]

ضرورت اجتماع برای انسان امری حیاتی است که از چند جنبه قابل بررسی است:

۱ـ جنبه فطری بودن آن: بدین معنی که عده‌ای از فلاسفه و متفکران قدیم و جدید بر این باورند که انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است.

۲ـ جنبه تأمین نیاز: بدین معنی که انسان برای یافتن جفت و داشتن یک زندگی انسانی و آرام و رفع نیازهای حیات، ناگزیر است جمعی زندگی کند.

۳ـ شکوفایی انسان: بسیاری از ابعاد وجودی انسان در حیات جمعی شکوفا می‌شوند و حتی در میان جمع معنی پیدا می‌کنند.

پس اگر اجتماع نباشد تمایلات و عواطف، انسانیت و اخلاق، گذشت و ایثار معنی پیدا نمی‌کنند.[۷]

ارتباط اخلاق با اجتماع

در شریعت اسلام سه بخش متفاوت برای زندگی سالم و شایسته اجتماعی ذکر شده است، یک بخش در عقاید جای گرفته و اعتقادات را شکل می‌دهد، بخشی دیگر، قوانین اجتماعی هستند که برای بهتر زیستن در اجتماع است و دسته سوم نیز، اخلاق است که ابعاد فردی و اجتماعی را شامل می‌شود. در زندگی فردی و اجتماعی نیاز به اخلاق به عنوان روح جامعه اسلامی به شدت احساس می‌شود؛ زیرا اخلاق، مجموعه‌ای از بایدها و نبایدهایی است که می‌تواند جنبه فردی و اجتماعی داشته باشد و به زندگی انتظام بخشد. بسیاری از فضایل و رذایل اخلاقی با زندگی اجتماعی انسان بستگی دارد. البته بسیاری از مسائل اخلاقی هم هستند که فقط جنبه فردی دارند و در مورد یک انسان تنها نیز، صادق است؛ مثلاً، صبر و جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پیشامدها، استقامت و تنبلی در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمت‌های بی پایان او و امثال این امور که بزرگان در کتب اخلاقی از آن بحث نموده‌اند و جزء فضایل یا رذایل اخلاقی شمرده‌اند، می‌تواند جنبه فردی داشته باشد و دربارهٔ یک فرد که زندگی کاملاَ جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند، از اینجا تقسیم اخلاق به اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی روشن می‌گردد، ولی اخلاق اجتماعی وزنه سنگین‌تری در علم اخلاق دارد و شخصیت انسان بیشتر بر محور آن دور می‌زند، اگر چه اخلاق فردی نیز سهم قابل توجهی دارد. اخلاق اجتماعی به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنا می‌بخشد، این اخلاق زندگی اجتماعی را سامان بخشیده و روابط را تنظیم می‌کند، کسانی که اخلاق اجتماعی را مورد توجه قرار می‌دهند بیش از دیگران حقوق اجتماعی و مصالح جامعه را رعایت کرده، افرادی مسئولیت پذیر، با وجدان و منظم هستند.[۸]

ارجاعات

منابع

  • مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۴). بحارالانوار. بیروت: موسسه الوفاء.
  • جباران، محمدرضا (۱۳۸۴). درسنامه علم اخلاق. قم: هاجر.
  • اسماعیلی یزدی، عباس (۱۳۸۵). فرهنگ اخلاق. قم: مسجد جمکران.
  • فیض کاشانی، محسن (۱۰۹۱). محجه البیضاء. قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  • قائمی، علی (۱۳۷۵). اخلاق و معاشرت در اسلام. تهران: امیری.
  • عمید، حسن (۱۳۸۷). فرهنگ فارسی عمید. تهران: امیرکبیر.
  • تقوی، عبدالمحمد (۱۳۷۹). زندگی در پرتو اخلاق. قم: موسسه بوستان کتاب.