ریا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (Shahroudi صفحهٔ کاربر:Ghasemi را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به ریا منتقل کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
ریا از [[رذایل اخلاقی]] و بر اساس باورهای اسلامی، تباه کننده همه اعمال است. ریا نقطه مقابل [[اخلاص (اخلاق)|اخلاص]] است. | |||
ریا از | |||
== معنا و درجات ریا == | == معنا و درجات ریا == | ||
ریا از مادّه «رأی» و ریا آن است که کسی کارهای نیک یا [[خصلت های پسندیده]] یا عقاید خدا را به مردم نشان دهد و وانمود کند تا در دلها منزلت یابد یا به خوبی و [[امانت]] و دیانت مشهور شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|سال=۱۳۸۸|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=دارالإسلامیه،|صفحه=۲۹۳|مکان=تهران}}</ref> | |||
== وجه افتراق ریا با سمعه == | == وجه افتراق ریا با سمعه == | ||
ریا از جهت لغوی از رؤیت مشتق شده است و به معنی طلب منزلت و مقام در قلوب مردم به وسیله ارائه اعمال نیک میباشد.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=پایگا اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان|نشانی=https://erfan.ir/farsi|عنوان=ریا}}</ref> | ریا از جهت لغوی از رؤیت مشتق شده است و به معنی طلب منزلت و مقام در قلوب مردم به وسیله ارائه اعمال نیک میباشد.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=پایگا اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان|نشانی=https://erfan.ir/farsi|عنوان=ریا}}</ref> و سُمعه لغتی است که از سماع گرفته شده و به معنی طلب منزلت در قلوب مرم به وسیله انتشار موجبات منزلت است.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان|نشانی=https://erfan.ir/farsi|عنوان=ریا}}</ref> | ||
و سُمعه لغتی است که از سماع گرفته شده و به معنی طلب منزلت در قلوب مرم به وسیله انتشار موجبات منزلت است.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان|نشانی=https://erfan.ir/farsi|عنوان=ریا}}</ref> | |||
== تحقق ریا == | == تحقق ریا == | ||
| خط ۲۰: | خط ۱۷: | ||
در این مقام، نکاتی در چند بخش بیان میشود. | در این مقام، نکاتی در چند بخش بیان میشود. | ||
'''۱- زشتی ریا:''' ریا در اصول [[عقاید اسلامی|عقاید]] و معارف الهی از همه ریاها سختتر و عاقبتش بدتر و ظلمتش بیشتر است. صاحب این ریا، معتقد به چیزی که نشان میدهد نباشد، از منافقین است که عذابی سخت دارند و اگر معتقد باشد ولی برای جلب توجه دیگران اظهار کند، هر چند منافق نیستند ولی نور [[ایمان]] از قلب او میرود و به جای آن ظلمت [[کفر]] جایگزین میشود. چنین شخصی هر چند که در آغاز کار، مشرک به [[شرک خفی]] است.<ref name=":0" /> | |||
ریا در اصول [[عقاید اسلامی|عقاید]] و معارف الهی از همه ریاها سختتر و عاقبتش بدتر و ظلمتش بیشتر است. صاحب این ریا، معتقد به چیزی که نشان میدهد نباشد، از منافقین است که عذابی سخت دارند و اگر معتقد باشد ولی برای جلب توجه دیگران اظهار کند، هر چند منافق نیستند ولی نور [[ایمان]] از قلب او میرود و به جای آن ظلمت [[کفر]] جایگزین میشود. چنین شخصی هر چند که در آغاز کار، مشرک به [[شرک خفی]] است.<ref name=":0" /> | |||
'''۲- علم غیراز ایمان است:''' علم به خدا و [[صفات خدا|صفات]] او و علم به [[فرشتگان]] و انبیاء و [[کتب آسمانی]] و قیامت، غیر از ایمان به آنهاست. ایمان، یک عمل قلبی و باور درونی است. اگر با برهان به چیزی علم پیدا نکرد، تا دل تسلیم نشود ایمان حاصل نشده و ایمان در مرحله کامل به [[اطمینان]] میرسد.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=پرتال امام خمینی|نشانی=http://www.imam-khomeini.ir/|عنوان=ریا|تاریخ=1394|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی}}</ref> | |||
علم به خدا و [[صفات خدا|صفات]] او و علم به [[فرشتگان]] و انبیاء و [[کتب آسمانی]] و قیامت، غیر از ایمان به آنهاست. ایمان، یک عمل قلبی و باور درونی است. اگر با برهان به چیزی علم پیدا نکرد، تا دل تسلیم نشود ایمان حاصل نشده و ایمان در مرحله کامل به [[اطمینان]] میرسد.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=پرتال امام خمینی|نشانی=http://www.imam-khomeini.ir/|عنوان=ریا|تاریخ=1394|نام=روح الله|نام خانوادگی=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی}}</ref> | |||
'''۳-ریشهکن کردن ریا:''' طبق آنچه که از کتاب آسمانی مسلمانان [[قرآن]] و سخنان امامان [[شیعه]] و از برهان و [[مکاشفه]] بر میآید و عقل هم آن را میپذیرد، خدا بر همه هستی و کائنات، احاطه و اشراف دارد و همه دلها در تصرف اوست و هیچکس، حتی صاحب قلب هم جز به اذن خدا نمیتواند در دل تصرف کند. بنابراین با ریا نمیتوان دلهای بندگان را جلب و جذب کرد و به دلیل یک محبت جزئی و [[شهرت]] بیفایده نزد بندگان، کرامتها و [[رضای الهی]] را از دست نده و اعمالی که با آن میتوانی سعادت ابدی را فراهم سازی به ظلمت شرک و نفاق مبدل نکن و برای خویش حسرت و ندامت و عذاب فراهم نساز.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|عنوان کتاب=بر کرانه شرح چهل حدیث امام خمینی (ره)|سال=۱۳۸۹|نام=جواد|نام خانوادگی=محدثی|ناشر=نشر هاجر|صفحه=۱۸|مکان=قم}}</ref> | |||
طبق آنچه که از کتاب آسمانی مسلمانان [[قرآن]] و سخنان امامان [[شیعه]] و از برهان و [[مکاشفه]] بر میآید و عقل هم آن را میپذیرد، خدا بر همه هستی و کائنات، احاطه و اشراف دارد و همه دلها در تصرف اوست و هیچکس، حتی صاحب قلب هم جز به اذن خدا نمیتواند در دل تصرف کند. بنابراین با ریا نمیتوان دلهای بندگان را جلب و جذب کرد و به دلیل یک محبت جزئی و [[شهرت]] بیفایده نزد بندگان، کرامتها و [[رضای الهی]] را از دست نده و اعمالی که با آن میتوانی سعادت ابدی را فراهم سازی به ظلمت شرک و نفاق مبدل نکن و برای خویش حسرت و ندامت و عذاب فراهم نساز.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهل حدیث|عنوان کتاب=بر کرانه شرح چهل حدیث امام خمینی (ره)|سال=۱۳۸۹|نام=جواد|نام خانوادگی=محدثی|ناشر=نشر هاجر|صفحه=۱۸|مکان=قم}}</ref> | |||
'''۴-دعوت به اخلاص:''' بدان که مالک حقیقی و ولی نعمت واقعی کرامات بسیاری به ما کرده است. حتی قبل از آمدن ما به این دنیا [[نعمت]] های زیادی چه نهان و چه آشکار برای ما فراهم کرده است. او از ما خواسته که قلب را برای او خالص کنیم تا خودمان فایده ببریم و اگر بر خلاف رضای او عمل کنیم ظلم بزرگی به خویش کرده ایم زیرا به او زیانی نمی رسد چه [[موحد]] باشیم و چه [[مشرک]]. | |||
بدان که مالک حقیقی و ولی نعمت واقعی کرامات بسیاری به ما کرده است. حتی قبل از آمدن ما به این دنیا [[نعمت]] های زیادی چه نهان و چه آشکار برای ما فراهم کرده است. او از ما خواسته که قلب را برای او خالص کنیم تا خودمان فایده ببریم و اگر بر خلاف رضای او عمل کنیم ظلم بزرگی به خویش کرده ایم زیرا به او زیانی نمی رسد چه [[موحد]] باشیم و چه [[مشرک]]. | |||
=== مقام دوم === | === مقام دوم === | ||
'''۱-زدودن ریا:''' ریا در این مقام به شدت مقام اول نیست، ولی ممکن است کار ریاکار در این مقام به همان نتیجه منجر شود که در مقام اول بود. [[ملکات فاضله]]، به انسان صورت انسانی میدهد و صورت انسانی، در عالم ملکوت تابع [[ملکات نفس]] است. اگر [[سالک]]، راه را با قدم نفس حرکت کرد، [[ریاضت]] و [[سلوک]] او به سوء عاقبت منتهی میشود و بیشتر ادعای باطل از اینگونه اشخاص بروز میکند. اما اگر با قدم حق سلوک کرد و خداجو شد، ریاضت او مشروع است و خدا او را راهنمایی میکند و طبق آیه ۶۹ سوره عنکبوت از کتاب آسمانی مسلمانان کار او را با عادت منتهی میسازد و خودنمایی و ریا از او دور میشود. | |||
'''۲- ترک غیر خدا''' | |||
=== مقام سوم === | === مقام سوم === | ||
اين نوع از ريا نسبت به ساير انواع آن رايجتر است چون نوعاً مردم متعبّد اهل مناسک و عبادت صوری هستند و شيطان در مقام سوم بيش از دو مقام قبل در افراد رسوخ میکند.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=مؤسسۀ علمیه السلطان علی بن موسی لرضا|نشانی=https://emamraoof.com|عنوان=ریا}}</ref> | اين نوع از ريا نسبت به ساير انواع آن رايجتر است چون نوعاً مردم متعبّد اهل مناسک و عبادت صوری هستند و شيطان در مقام سوم بيش از دو مقام قبل در افراد رسوخ میکند.<ref>{{یادکرد وب|وبگاه=مؤسسۀ علمیه السلطان علی بن موسی لرضا|نشانی=https://emamraoof.com|عنوان=ریا}}</ref> | ||
'''۱- ریا در عبادت:''' ریا در این مقام، بیشتر از موارد دیگر است؛ چون عمده مردم اهل انجام مناسک و عبادتهای صوری هستند و دارای [[بهشت]] جسمانی و اعمالی هستند، شیطان نیز از همین راه وارد میشود و ریشه ریا را در عمل مردم آبیاری میکند و [[حسنات]] را به [[سیئات]] مبدل میسازد و مردم را از راه عبادت وارد [[جهنم]] میکند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العروه الوثقی|نام=محمد کاظم بن عبد العظیم|نام خانوادگی=یزدی|ناشر=ميثم التمار|مکان=قم}}</ref> | |||
ریا در این مقام، بیشتر از موارد دیگر است؛ چون عمده مردم اهل انجام مناسک و عبادتهای صوری هستند و دارای [[بهشت]] جسمانی و اعمالی هستند، شیطان نیز از همین راه وارد میشود و ریشه ریا را در عمل مردم آبیاری میکند و [[حسنات]] را به [[سیئات]] مبدل میسازد و مردم را از راه عبادت وارد [[جهنم]] میکند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العروه الوثقی|نام=محمد کاظم بن عبد العظیم|نام خانوادگی=یزدی|ناشر=ميثم التمار|مکان=قم}}</ref> | |||
'''۲- دقت در امر ریا:''' بسیار اتفاق میافتد که ریاکار توجه ندارد که ریا به اعمال او رخنه کرده است. خیال میکند کارهایش برای خداست، ولی برای شیطان است و چون انسان [[حب نفس]] دارد، عیبهای خود را میپوشاند و در این امر حتی از اهل علم و فضل هم دستبردار نیست.<ref>{{یادکرد وب|تاریخ=۱۳۹۴|وبگاه=پرتال امام خمینی|نشانی=http://www.imam-khomeini.ir|عنوان=دقت در امر ریا|نام=روح الله|نویسنده=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی}}</ref> | |||
بسیار اتفاق میافتد که ریاکار توجه ندارد که ریا به اعمال او رخنه کرده است. خیال میکند کارهایش برای خداست، ولی برای شیطان است و چون انسان [[حب نفس]] دارد، عیبهای خود را میپوشاند و در این امر حتی از اهل علم و فضل هم دستبردار نیست.<ref>{{یادکرد وب|تاریخ=۱۳۹۴|وبگاه=پرتال امام خمینی|نشانی=http://www.imam-khomeini.ir|عنوان=دقت در امر ریا|نام=روح الله|نویسنده=خمینی|ناشر=مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی}}</ref> | |||
'''۳-دعوت به اخلاص:''' در سخنی از امامان شیعه وارد است اگر کسی برای خدا چهل صباح، [[اخلاص]] ورزد، چشمه های [[حکمت]] از قلبش به زبانش جاری گردد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|تاریخ=|سال=۱۴۰۳|نام=محمد تقی|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=مؤسسه الوفاء|جلد=۶۷|صفحه=۲۴۲|مکان=بیروت}}</ref> | |||
در سخنی از امامان شیعه وارد است اگر کسی برای خدا چهل صباح، [[اخلاص]] ورزد، چشمه های [[حکمت]] از قلبش به زبانش جاری گردد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|تاریخ=|سال=۱۴۰۳|نام=محمد تقی|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=مؤسسه الوفاء|جلد=۶۷|صفحه=۲۴۲|مکان=بیروت}}</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۰
ریا از رذایل اخلاقی و بر اساس باورهای اسلامی، تباه کننده همه اعمال است. ریا نقطه مقابل اخلاص است.
معنا و درجات ریا
ریا از مادّه «رأی» و ریا آن است که کسی کارهای نیک یا خصلت های پسندیده یا عقاید خدا را به مردم نشان دهد و وانمود کند تا در دلها منزلت یابد یا به خوبی و امانت و دیانت مشهور شود.[۱]
وجه افتراق ریا با سمعه
ریا از جهت لغوی از رؤیت مشتق شده است و به معنی طلب منزلت و مقام در قلوب مردم به وسیله ارائه اعمال نیک میباشد.[۲] و سُمعه لغتی است که از سماع گرفته شده و به معنی طلب منزلت در قلوب مرم به وسیله انتشار موجبات منزلت است.[۳]
تحقق ریا
مقام اول آن است که عقاید خدا را اظهار میکند، تا به دینداری مشهور شود. مثل اینکه بگوید: من کسی را جز خدا، مؤثر در وجودم نمیبینم یا من به کسی جزء خدا، توکل ندارم یا به کنایه یا اشاره خود را متدیّن معرفی میکند، که این شیوه رایجتر است. یا عقاید باطل را از خود نفی کند، چه به صراحت یا با اشاره، تا در دلها موقعیتی پیدا کند.[۴]
مقام دوم آن است که خصلتهای نیکو را اظهار کند، یا از خصلتهای بد تبرّی جوید.[۵]
مقام سوم که ریای مشهور بین فقهای شیعه است، آن است که عبادت شرعی یا کارهای خوب عقلی را به قصد جلب توجه مردم عمل کند، چه در خود عمل ریا کند، یا در کیفیت و شرایط یا اجزای آن، یا آنکه با قصد ریا، عملی را ترک کند.[۶] در اینجا به شرح این سه مقام و بیان درمان آن بهطور اختصار پرداخته میشود.
مقام اول
در این مقام، نکاتی در چند بخش بیان میشود.
۱- زشتی ریا: ریا در اصول عقاید و معارف الهی از همه ریاها سختتر و عاقبتش بدتر و ظلمتش بیشتر است. صاحب این ریا، معتقد به چیزی که نشان میدهد نباشد، از منافقین است که عذابی سخت دارند و اگر معتقد باشد ولی برای جلب توجه دیگران اظهار کند، هر چند منافق نیستند ولی نور ایمان از قلب او میرود و به جای آن ظلمت کفر جایگزین میشود. چنین شخصی هر چند که در آغاز کار، مشرک به شرک خفی است.[۶]
۲- علم غیراز ایمان است: علم به خدا و صفات او و علم به فرشتگان و انبیاء و کتب آسمانی و قیامت، غیر از ایمان به آنهاست. ایمان، یک عمل قلبی و باور درونی است. اگر با برهان به چیزی علم پیدا نکرد، تا دل تسلیم نشود ایمان حاصل نشده و ایمان در مرحله کامل به اطمینان میرسد.[۷]
۳-ریشهکن کردن ریا: طبق آنچه که از کتاب آسمانی مسلمانان قرآن و سخنان امامان شیعه و از برهان و مکاشفه بر میآید و عقل هم آن را میپذیرد، خدا بر همه هستی و کائنات، احاطه و اشراف دارد و همه دلها در تصرف اوست و هیچکس، حتی صاحب قلب هم جز به اذن خدا نمیتواند در دل تصرف کند. بنابراین با ریا نمیتوان دلهای بندگان را جلب و جذب کرد و به دلیل یک محبت جزئی و شهرت بیفایده نزد بندگان، کرامتها و رضای الهی را از دست نده و اعمالی که با آن میتوانی سعادت ابدی را فراهم سازی به ظلمت شرک و نفاق مبدل نکن و برای خویش حسرت و ندامت و عذاب فراهم نساز.[۸]
۴-دعوت به اخلاص: بدان که مالک حقیقی و ولی نعمت واقعی کرامات بسیاری به ما کرده است. حتی قبل از آمدن ما به این دنیا نعمت های زیادی چه نهان و چه آشکار برای ما فراهم کرده است. او از ما خواسته که قلب را برای او خالص کنیم تا خودمان فایده ببریم و اگر بر خلاف رضای او عمل کنیم ظلم بزرگی به خویش کرده ایم زیرا به او زیانی نمی رسد چه موحد باشیم و چه مشرک.
مقام دوم
۱-زدودن ریا: ریا در این مقام به شدت مقام اول نیست، ولی ممکن است کار ریاکار در این مقام به همان نتیجه منجر شود که در مقام اول بود. ملکات فاضله، به انسان صورت انسانی میدهد و صورت انسانی، در عالم ملکوت تابع ملکات نفس است. اگر سالک، راه را با قدم نفس حرکت کرد، ریاضت و سلوک او به سوء عاقبت منتهی میشود و بیشتر ادعای باطل از اینگونه اشخاص بروز میکند. اما اگر با قدم حق سلوک کرد و خداجو شد، ریاضت او مشروع است و خدا او را راهنمایی میکند و طبق آیه ۶۹ سوره عنکبوت از کتاب آسمانی مسلمانان کار او را با عادت منتهی میسازد و خودنمایی و ریا از او دور میشود.
۲- ترک غیر خدا
مقام سوم
اين نوع از ريا نسبت به ساير انواع آن رايجتر است چون نوعاً مردم متعبّد اهل مناسک و عبادت صوری هستند و شيطان در مقام سوم بيش از دو مقام قبل در افراد رسوخ میکند.[۹]
۱- ریا در عبادت: ریا در این مقام، بیشتر از موارد دیگر است؛ چون عمده مردم اهل انجام مناسک و عبادتهای صوری هستند و دارای بهشت جسمانی و اعمالی هستند، شیطان نیز از همین راه وارد میشود و ریشه ریا را در عمل مردم آبیاری میکند و حسنات را به سیئات مبدل میسازد و مردم را از راه عبادت وارد جهنم میکند.[۱۰]
۲- دقت در امر ریا: بسیار اتفاق میافتد که ریاکار توجه ندارد که ریا به اعمال او رخنه کرده است. خیال میکند کارهایش برای خداست، ولی برای شیطان است و چون انسان حب نفس دارد، عیبهای خود را میپوشاند و در این امر حتی از اهل علم و فضل هم دستبردار نیست.[۱۱]
۳-دعوت به اخلاص: در سخنی از امامان شیعه وارد است اگر کسی برای خدا چهل صباح، اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلبش به زبانش جاری گردد.[۱۲]
منابع
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۸۸). الکافی. تهران: دارالإسلامیه،. ص. ۲۹۳.
- ↑ «ریا». پایگا اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان.
- ↑ «ریا». پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان.
- ↑ برادران سلمانی، مهری (۱۳۸۲). «رذائل اخلاقی (ریا، حسد)». کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره). ص. ۶۸.
- ↑ برادران سلمانی، مهری (۱۳۸۲). «رذائل اخلاقی (ریا، حسد)». ص. ۶۷.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ مصباح یزدی، محمدتقی (۱۳۸۳). به سوی او. قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). ص. ۲۹۱.
- ↑ خمینی، روح الله (۱۳۹۴). «ریا». پرتال امام خمینی. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- ↑ محدثی، جواد (۱۳۸۹). چهل حدیث. قم: نشر هاجر. ص. ۱۸.
- ↑ «ریا». مؤسسۀ علمیه السلطان علی بن موسی لرضا.
- ↑ یزدی، محمد کاظم بن عبد العظیم. العروه الوثقی. قم: ميثم التمار.
- ↑ خمینی، روح الله (۱۳۹۴). «دقت در امر ریا». پرتال امام خمینی. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- ↑ مجلسی، محمد تقی (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج. ۶۷. بیروت: مؤسسه الوفاء. ص. ۲۴۲.