کفران نعمت: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
====== عوامل کفران نعمت ====== | ====== عوامل کفران نعمت ====== | ||
داشتن آرزوهای دوردست: آرزوهای بلند انسان را به آنچه ندارد وابسته و دلخوش میکند. به همین دلیل، فرد نعمتهای موجود را کوچک میشمارد و شکر آنها را به جا نمیآورد، و پیامدهای منفی کفران نعمت گریبانگیر او میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان= | داشتن آرزوهای دوردست: آرزوهای بلند انسان را به آنچه ندارد وابسته و دلخوش میکند. به همین دلیل، فرد نعمتهای موجود را کوچک میشمارد و شکر آنها را به جا نمیآورد، و پیامدهای منفی کفران نعمت گریبانگیر او میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=غرر الحکم و دررالکلم|سال=۱۳۸۱|نام=عبد الواحد بن محمد|نام خانوادگی=آمدی|پیوند نویسنده=هاشم رسول محلاتی|ناشر=دارالکتاب الاسلامی|جلد=۴|صفحه=۶۳۰}}</ref>عدم شناخت نعمتها: گاهی ناشکری به دلیل عدم آگاهی و شناخت کافی نسبت به نعمتهاست. تفکر در نعمتهای [[مادی]] و [[معنوی]]، انسان را به شکرگزاری وادار میکند. کماهمیت شمردن نعمتها: یکی دیگر از دلایل ناسپاسی، نادیده گرفتن ارزش نعمتهاست. قرآن میفرماید: نعمتهای خدا آنقدر فراواناند که شمارش آنها ممکن نیست<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سوره نحل،آیه ۱۸}}</ref>. مقایسه خود با دیگران: مقایسه سطح زندگی با دیگران، رضایت از زندگی را کاهش داده و به مرور باعث کفران نعمت میشود. پیامدهای کفران نعمت دور ماندن از معرفت خدا: ناسپاسی موجب میشود انسان از شناخت خداوند دور بماند[<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اخلاق در قرآن|عنوان کتاب=اخلاق در قرآن|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=امام علی بن ابیطالب|جلد=۳|صفحهها=۶۳-۶۴}}</ref>. عدم تشکر از دیگران: کسانی که نعمتهای خداوند را نمیبینند، معمولاً در برابر [[مخلوقات]] نیز ناسپاس و طلبکار میشوند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همان}}</ref> زوال نعمت: کفران نعمت سبب از دست رفتن آنها میشود، و [[شکرگزاری]] باعث پایداری و افزونی نعمتهاست<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|نام=محمدبن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|جلد=۲|صفحه=۷۷}}</ref>. مجازات سریع: کفران نعمت یکی از گناهان دارای مجازات فوری در دنیا است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|سال=۱۳۷۰|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=حر عاملی|ناشر=احیاء التراث عربی|جلد=۱۶|صفحه=۳۱۲}}</ref>. عدم احساس خوشبختی: [[ناسپاسان]] هرگز احساس [[رضایت]] و خوشبختی نمیکنند و همیشه کمبود و خلأ را حس میکنند. سلب آرامش: کفران نعمت موجب از بین رفتن آرامش فرد میشود و خداوند در قرآن، بهرهگیری درست و شکرگزاری را توصیه میکند. راهکارهای درمان کفران نعمت کسب معرفت نسبت به نعمتها: شناخت و تفکر دربارهٔ نعمتهای ظاهری و باطنی، ریشه ناسپاسی را میسوزاند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معراج السعاده|سال=۱۳۸۵|نام=احمد|نام خانوادگی=نراقی|ناشر=طوبای محبت|صفحه=۶۸۰}}</ref>. توجه به زندگی افراد [[کمبضاعت]]: نگاه به زندگی افراد نیازمند، روح شکرگزاری را تقویت میکند. توجه به اهمیت شکرگزاری: مطالعه آیات و روایات دربارهٔ شکر، فرد را به کسب این صفت و بهرهمندی از نتایج آن [[ترغیب]] میکند[<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=همان|صفحه=۶۷۵}}</ref>. توجه به بلای نازل شده: تفکر در مصائب و بلایا باعث میشود انسان نعمتهای خود را قدر بداند و شکر کند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء|نام=محسن|نام خانوادگی=فیض کاشانی|ناشر=انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه|جلد=۷|صفحه=۲۲۷}}</ref> | ||
{{فلسفه اخلاق}} | {{فلسفه اخلاق}} | ||
نسخهٔ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۳۱
مفهومشناسی

واژه «کفران» در لغت به معنای پوشاندن چیزی است.[۱]و از آنجا که فرد در واقع تلاش میکند ارزش نعمت را پنهان کند، به این رفتار، کفران نعمت گفته میشود. تناسب معنای لغوی و اصطلاحی کفران نعمت چنین است که کسی که کفران نعمت میورزد، با نادیده گرفتن نعمتهای فراوان و ارزشمند خداوند، گویی روی آنها را میپوشاند و انکار میکند یا حق آنها را ادا نمینماید. کفران نعمت یعنی اینکه شخص، یا نعمت را در قلب خود کماهمیت بشمارد، یا با زبان سخنی بگوید که نشانه بیتوجهی نسبت به نعمت و کوچک شمردن آن باشد، یا حتی در عمل آن را نادیده بگیرد و به جای استفاده شایسته، در مسیر نادرست به کار گیرد.[۲]
کفران نعمت در قرآن
خداوند در قرآن، امر به شکرگزاری کرده و از کفران نعمت و ناسپاسی نهی میکند: شکر نعمتهای من را به جا آورید و ناسپاسی نکنید.[۳] همچنین در تحسین شکر و مذمت کفران نعمت فرموده است: قطعاً اگر شکر نعمتهای من را بجا آورید، آن را برای شما افزایش میدهم، و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است[۴]. طبق این آیه، ناشکری و کفران نعمت از گناهان بزرگ است. در آیهای دیگر، برای کسانی که کفران نعمت میکنند، مثالی بیان شده است: خدا برای پندآموزی، مثالی زده است: شهری که در امنیت و آسایش بود و روزی آنها از هر سو فراوان میرسید، اما نعمت خدا را ناسپاسی کردند، در نتیجه خدا به سبب اعمال آنها، بلای گرسنگی و ترس فراگیر را بر آنان نازل کرد[۵]. همچنین در آیه خداوند شکر و کفران نعمت را برای خود بنده دارای فواید و مضرات مستقیم میداند؛ شاکر سود میبرد و ناسپاس از نعمت محروم میماند[۶]. در روایتی از جعفرصادق آمده است: کفر در کتاب خدا بر پنج وجه است ...وجه سوم از کفر،کفر نعمت ها است .[۷]
عوامل کفران نعمت
داشتن آرزوهای دوردست: آرزوهای بلند انسان را به آنچه ندارد وابسته و دلخوش میکند. به همین دلیل، فرد نعمتهای موجود را کوچک میشمارد و شکر آنها را به جا نمیآورد، و پیامدهای منفی کفران نعمت گریبانگیر او میشود.[۸]عدم شناخت نعمتها: گاهی ناشکری به دلیل عدم آگاهی و شناخت کافی نسبت به نعمتهاست. تفکر در نعمتهای مادی و معنوی، انسان را به شکرگزاری وادار میکند. کماهمیت شمردن نعمتها: یکی دیگر از دلایل ناسپاسی، نادیده گرفتن ارزش نعمتهاست. قرآن میفرماید: نعمتهای خدا آنقدر فراواناند که شمارش آنها ممکن نیست[۹]. مقایسه خود با دیگران: مقایسه سطح زندگی با دیگران، رضایت از زندگی را کاهش داده و به مرور باعث کفران نعمت میشود. پیامدهای کفران نعمت دور ماندن از معرفت خدا: ناسپاسی موجب میشود انسان از شناخت خداوند دور بماند[[۱۰]. عدم تشکر از دیگران: کسانی که نعمتهای خداوند را نمیبینند، معمولاً در برابر مخلوقات نیز ناسپاس و طلبکار میشوند.[۱۱] زوال نعمت: کفران نعمت سبب از دست رفتن آنها میشود، و شکرگزاری باعث پایداری و افزونی نعمتهاست[۱۲]. مجازات سریع: کفران نعمت یکی از گناهان دارای مجازات فوری در دنیا است[۱۳]. عدم احساس خوشبختی: ناسپاسان هرگز احساس رضایت و خوشبختی نمیکنند و همیشه کمبود و خلأ را حس میکنند. سلب آرامش: کفران نعمت موجب از بین رفتن آرامش فرد میشود و خداوند در قرآن، بهرهگیری درست و شکرگزاری را توصیه میکند. راهکارهای درمان کفران نعمت کسب معرفت نسبت به نعمتها: شناخت و تفکر دربارهٔ نعمتهای ظاهری و باطنی، ریشه ناسپاسی را میسوزاند[۱۴]. توجه به زندگی افراد کمبضاعت: نگاه به زندگی افراد نیازمند، روح شکرگزاری را تقویت میکند. توجه به اهمیت شکرگزاری: مطالعه آیات و روایات دربارهٔ شکر، فرد را به کسب این صفت و بهرهمندی از نتایج آن ترغیب میکند[[۱۵]. توجه به بلای نازل شده: تفکر در مصائب و بلایا باعث میشود انسان نعمتهای خود را قدر بداند و شکر کند[۱۶]
- ↑ اصفهانی، راغب. ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم. تهران: انتشارات مرتضوی. ص. ۴۵۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۸). اخلاق در قرآن. ج. ۲. قم. ص. ۶۰.
- ↑ سوره بقره،آیه ۱۵۲.
- ↑ سوره ابراهیم،آیه ۷.
- ↑ سوره نحل،آیه ۱۱۲.
- ↑ سوره نمل،آیه ۴۰.
- ↑ کلینی، محمدبن یعقوب. کافی. ج. ۲. دارالحدیث. ص. ۳۸۹.
- ↑ آمدی، عبد الواحد بن محمد (۱۳۸۱). غرر الحکم و دررالکلم. ج. ۴. دارالکتاب الاسلامی. ص. ۶۳۰.
- ↑ سوره نحل،آیه ۱۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر. اخلاق در قرآن. ج. ۳. امام علی بن ابیطالب. صص. ۶۳-۶۴.
- ↑ همان.
- ↑ کلینی، محمدبن یعقوب. بحارالانوار. ج. ۲. ص. ۷۷.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن (۱۳۷۰). وسائل الشیعه. ج. ۱۶. احیاء التراث عربی. ص. ۳۱۲.
- ↑ نراقی، احمد (۱۳۸۵). معراج السعاده. طوبای محبت. ص. ۶۸۰.
- ↑ همان. ص. ۶۷۵.
- ↑ فیض کاشانی، محسن. المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء. ج. ۷. انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه. ص. ۲۲۷.