بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

زیبایی‌شناسی در اسلام

از اسلامیکال
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نظریه زیبایی‌شناسی در اسلام شامل بحث‌های گسترده‌ای دربارهٔ نقش هنر، زیبایی و فصاحت در زندگی دینی و فرهنگی مسلمانان است. این نظریه از قرآن و متون صوفیانه الهام گرفته و بر اهمیت زیبایی در تعالی روح، هنر ادبی و معماری اسلامی تأکید دارد. تأثیر تماس با غرب، ظهور موزه‌ها و آموزش هنری، جنبش‌های تجدید هنر اسلامی و واکنش‌های معاصر به هنر اسلامی، همه بخشی از تحولات این نظریه هستند.[۱]

معنای اصطلاحی

در اسلام کلاسیک، بحث مفصلی دربارهٔ زیبایی‌شناسی به ویژه در زمینه ادبیات شکل گرفته بود. زیبایی قرآن از جمله دلایل مهم معجزه‌آمیز بودن آن محسوب می‌شد و به بررسی ویژگی‌های هنری و زیباشناختی متون اسلامی کمک می‌کرد. نظریه‌های زیبایی‌شناسی اسلامی شامل تحلیل شعر و نثر، بررسی نقش زیبایی در تعالی روح انسانی و توجه به هنر به عنوان وسیله‌ای برای دست‌یابی به حق بود.[۲]

زیبایی‌شناسی در سنت صوفیانه

سنت صوفیانه آثار ادبی متعددی دربارهٔ هنر، زیبایی و زیبایی‌شناسی ارائه داده است. آثار مولوی، ابن‌عربی و فریدالدین عطار شامل بحث‌هایی دربارهٔ نقش زیبایی در نزدیکی به حق و پالایش روح انسانی است. در نظریه سنتی اسلامی دربارهٔ نام‌های الهی، نام‌های جلال و نام‌های جمال وجود دارند که نام‌های دوم، مانند «زیبا» و «رحیم»، جنبه زیبایی‌شناختی جهان را بازتاب می‌دهند. بسیاری از صوفیان به حدیث «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد» توجه کرده‌اند و زیبایی به عنوان بخشی از زندگی مسلمانان و وسیله‌ای برای تزکیه روح و محیط اطراف در نظر گرفته می‌شود.[۳]

تأثیر تماس با غرب

در قرن نوزدهم، تعامل با غرب تغییراتی در زیبایی‌شناسی اسلامی ایجاد کرد، هرچند تأثیر آن در سراسر جهان اسلام یکسان نبود. در آغاز، نمایندگان هنر اسلامی اغلب خود استعمارگران یا کارشناسان غربی مانند پاروییه یا مونتانی بودند که برای حاکمان عثمانی کار می‌کردند. آثار چاپ‌شده اولیه اروپایی‌ها عمدتاً توصیفی و گاه پرجزئیات بود و برخی به جنبه‌های عجیب و غریب هنر اسلامی می‌پرداختند. در عین حال، اروپا به هنرهای تزئینی اسلامی توجه ویژه‌ای داشت و تقدیر واقعی و گسترده‌ای از دستاوردهای اسلامی در این حوزه داشت.[۴]

تجدید و تحول در هنر اسلامی

نظریه‌های هنری اروپایی، به ویژه آموزش هنرمندان عثمانی در اروپا و ایجاد موزه‌های هنرهای تزئینی، باعث شد هنرمندان و نویسندگان اسلامی با احترام بیشتری به سنت‌های خود نگاه کنند. در آستانه قرن بیستم، جنبش‌هایی برای تجدید یا تصفیه هنر اسلامی در بخش‌های مختلف جهان اسلام شکل گرفت. در امپراتوری عثمانی، این جنبش با ایدئولوژی ملی‌گرایانه به ویژه در معماری همراه بود و به بازگشت به سبک کلاسیک عثمانی قرون پانزدهم و شانزدهم منجر شد. در ایران نیز جنبشی مشابه در دوران قاجار شکل گرفت که با بازگشت به شکوه گذشته و حفظ تاریخ‌گرایی در هنر همراه بود. نویسندگان ملی‌گرای عرب و هند، تأثیر آموزش و حامیان خارجی را محدود می‌کردند و فرصت کمی برای ابراز نظریه‌های جدید هنری داشتند.[۵]

هنر اسلامی در قرن بیستم

پس از جنگ جهانی دوم و استقلال کشورهای اسلامی، تحولی در نظریه زیبایی‌شناسی در جهان اسلام رخ داد. برخی از هنرمندان و محققان اروپایی مسلمان و اسلام‌شناسان اسلامی به دنبال معنای مرکزی و جهانی هنر اسلامی تحت مفهوم توحید بودند و با محدودیت‌های سنتی اسلامی دربارهٔ تصویرسازی انسانی مواجه شدند. ظهور چاپ، تلویزیون، سینما و دموکراسی سیاسی باعث تلاش‌هایی برای بررسی مسائل تئولوژیک دربارهٔ تصویرسازی شد. برخی معتقد بودند نمایش شکل انسان الزاماً مخالف اسلام نیست و بخشی مهم از سنت فرهنگی اسلامی محسوب می‌شود. پژوهشگران اروپایی و اسلامی، از جمله جیمز دیکی، مارتین لینگز، تی‌توس بورک‌هاردت، سید حسین نصر و ثروت عکاشة، رویکردهای جدیدی به هنر اسلامی ارائه دادند و نگاه صوفیانه به هنر و اسلام نیز محبوب شد. در دوران معاصر، تلاش‌ها برای بازسازی و تعریف هنر اسلامی متنوع و گاه متناقض است و نمونه‌هایی از آن را می‌توان در مراکش، ترکیه و عراق مشاهده کرد.[۶]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • Denny, Walter B. (2014). "Aesthetic Theory". In Ibrahim Kalin (ed.). The Oxford Encyclopedia of Philosophy, Science, and Technology in Islam (به انگلیسی). New York, USA: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-935843-4.