کاربر:Niki/۳

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حجاب

حجاب، پدیده‌ای صرفاً ظاهری یا محدود به پوشش نیست، بلکه حقیقتی درونی و جلوه‌ای از حیا و رفتار انسانی زن است که او را از نمایش بی‌مهار ویژگی‌های زنانگی بازمی‌دارد. این امر برخاسته از فطرت زن و نهادینه در سرشت انسان است و هنگامی شکوفا می‌شود که با تربیت و شناخت همراه گردد. از نگاه قرآن، زن و مرد هر دو در انسانیت و تکلیف یکسان‌اند و هر یک با شناخت جایگاه خویش در آبادانی زمین نقش می‌آفرینند. در این میان، حجاب به منزله میوه‌ی حیا، نگهبان کرامت زن و مایه تعادل اجتماعی شمرده می‌شود.

سیر تاریخی حجاب در تمدن ها و ادیان

بنابر شواهد تاریخی، پوشش و حجاب در اکثر ملت‌ها و آیین‌های جهان وجود داشته است. هرچند در طول تاریخ دچار فراز و نشیب‌ها و گاه دگرگونی‌هایی بر اثر سلایق حاکمان شده، اما هیچ‌گاه به‌طور کامل از میان نرفته است. تاریخ‌نگاران تنها در موارد نادری از اقوام بدوی یاد کرده‌اند که زنانشان فاقد پوشش مناسب بوده یا به‌صورت برهنه در اجتماع حاضر می‌شدند.پژوهشگران، تاریخ پیدایش پوشش را به دوران ماقبل تاریخ و عصر حجر بازمی‌گردانند. در کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از بررسی مفصل عوامل پیدایش حجاب آمده است: «با توجه به شواهد موجود و آثار به‌دست‌آمده، خاستگاه حجاب به دوران پیش از مذاهب بازمی‌گردد، ازاین‌رو دیدگاه کسانی که مذهب را منشأ حجاب می‌دانند، نادرست است، هرچند باید پذیرفت که ادیان در تکمیل و گسترش آن تأثیر بسزایی داشته‌اند.»

حجاب در یونان و روم باستان:

به نقل از «دایرة‌المعارف لاروس»، زنان یونان باستان صورت و اندام خود را تا روی پا می‌پوشاندند. این پوشش که از پارچه‌های لطیف و زیبا ساخته می‌شد، در جزایری چون کورس و امرجوس رواج داشت. زنان فنیقی پوششی قرمز بر تن می‌کردند. در متون کهن یونانی نیز اشاره‌های متعددی به حجاب دیده می‌شود؛ از جمله گفته شده است که «بنیلوب» همسر «عولیس» نیز باحجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» حتی صورت خود را با پارچه‌ای دارای دو منفذ برای چشم‌ها می‌پوشاندند. در «اسپارت»، دختران تا پیش از ازدواج بدون محدودیت بودند، اما پس از ازدواج موظف به رعایت حجاب می‌شدند. آثار باقی‌مانده از آن زمان نشان می‌دهد که زنان هنگام حضور در اجتماع، به‌ویژه در بازار، باید صورت خود را می‌پوشاندند. در میان اقوام سیبری، ساکنان آسیای صغیر و زنان ماد نیز پوشش متداول بوده است. همچنین زنان رومی از حجاب سخت‌تری پیروی می‌کردند و هنگام خروج از خانه با چادری بلند، سراسر بدن خود را می‌پوشاندند به‌گونه‌ای که هیچ نشانی از بدن آنان نمایان نبود.

پوشش زن در ایران باستان:

در منابع متعدد تاریخی درباره پوشش زنان ایران باستان مطالب فراوانی آمده است. ویل دورانت می‌نویسد: «زنان طبقات بالای جامعه در ایران باستان، اجازه نداشتند جز در تخت‌روان‌های روپوش‌دار از خانه بیرون آیند و هیچ مردی—even پدر یا برادر—حق دیدار آنان را نداشت. در نقوش و آثار برجای‌مانده نیز چهره‌ای از زنان دیده نمی‌شود و نامی از آنان در کتیبه‌ها نیامده است.»حجاب در ادیان الهی:الف) شریعت حضرت ابراهیم(ع):

در آیین حضرت ابراهیم، پوشش زنان اهمیت ویژه‌ای داشت. در تورات آمده است: «رفقه چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید، سپس از شتر فرود آمد و برقع خود را گرفته، بر چهره کشید.» این رفتار نشان می‌دهد که حجاب در برابر نامحرم در آن شریعت وجود داشته است.ب) آیین یهود:

در «تلمود» آمده است: «اگر زنی بدون پوشش به میان مردم رود یا با مردان گفت‌وگو کند و صدایش چنان بلند باشد که همسایگانش آن را بشنوند، شوهرش حق دارد او را بدون پرداخت مهریه طلاق دهد.» این عبارت بیانگر اهمیت حفظ عفت و پوشش در میان پیروان آیین یهود است.ج) آیین مسیحیت:

در انجیل تصریح شده است: «هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می‌سازد، زیرا زن باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟» از این آیات برمی‌آید که پوشش سر برای زنان مسیحی هنگام عبادت الزامی بوده و به طریق اولی در برابر نامحرمان نیز ضرورت داشته است.

حجاب از نگاهی نو

تمدن‌های بسیاری در طول تاریخ پدید آمده و سپس از میان رفته‌اند؛ هر یک نقشی ویژه در پیشرفت یا عقب‌ماندگی فرهنگ بشری ایفا کرده و پس از خود جامعه‌ای دیگر برجای نهاده‌اند که برای مدتی بر سرزمینی فرمان‌روایی یافته است. در روزگار کنونی تنها پنج نوع جامعه از میان آن همه تمدن‌ها باقی مانده است: جامعه مسیحیت غربی، جامعه مسیحیت ارتدکس، جامعه اسلامی، جامعه هندو و جامعه خاور دور.ارزیابی یک انسان، فارغ از تعلق او به هر تمدن، فرهنگ، زمان یا مکان، بر پایه ابزار و وسایل مورد استفاده‌اش نیست، بلکه میزان تمدن او بسته به نوع رابطه و رفتارش با فرهنگ بشری و میراث فرهنگی جامعه خویش است. از این رو، انسان متمدن کسی است که میراث فرهنگی خود را پاس می‌دارد، در آن تحول ایجاد می‌کند، عناصر درست و سودمند فرهنگ‌های دیگر را برمی‌گزیند و نسل نو را بر بنیاد چنین فرهنگی پرورش داده و آن را به او می‌سپارد. در مقابل، انسان غیرمتمدن میراث خویش را تباه می‌سازد، فرهنگ دیگران را بدون شناخت و ارزیابی می‌پذیرد، با زمانه خود هماهنگ نیست و یا در راه نوگرایی، تمدن خود را فدا می‌کند و نسل آینده را از فرهنگ گذشته‌اش جدا می‌سازد.

حجاب جزئی جدایی‌ناپذیر از تمدن، فرهنگ، آداب و شریعت اسلامی است. حتی اگر دستور الهی بودن آن و پیامدهای دینی و اخروی ترک آن را در نظر نگیریم، باز هم هر فرد منتسب به تمدن اسلامی وظیفه دارد در حفظ و پاسداری از حجاب بکوشد، زیرا حجاب بخشی از میراث فرهنگی ماست. چنان‌که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [۱]؛و به زنان با ایمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، و زینت خود را مگر مقداری که طبیعتاً پیداست آشکار نکنند، و برای پوشاندن گردن و سینه مقنعه‌های خود را به روی گریبان‌هایشان بیندازند، و زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پسرانشان، برادرانشان، یا زنان هم‌کیش خود، یا کودکان نارس و بی‌تمایز، و نباید پاهایشان را به زمین بکوبند تا آنچه از زینت پنهان دارند آشکار شود. و ای مؤمنان! همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید.

در همان راستا،علی بن ابی طالب نیز در نامه‌ای به فرزندش حسن بن علی درباره پاسداشت عفت و حفظ زنان چنین توصیه می‌کند:

حجاب

«و اكْفُفْ علَيهِنَّ مِن أبْصارِهِنَّ بحَجْبِكَ إيّاهُنَّ، فإنَّ شِدَّةَ الحِجابِ خَيرٌ لكَ و لَهُنَّ، و لَيس خُروجُهُنَّ بأشَدَّ مِن إدْخالِكَ مَن لا يُوثَقُ بهِ علَيهِنَّ، و إنِ اسْتَطَعْتَ أنْ لا يَعْرِفْنَ غَيرَكَ فافْعَلْ. وفي نقل: فإنَّ شِدّةَ الحِجابِ أبْقى علَيهِنَّ [۲]؛برای اینکه چشمشان به نامحرمان نیفتد، آنان را در پرده نگه دار؛ زیرا هر چه بیشتر در پرده باشند برای تو و آنان بهتر است و بیرون رفتنشان بدتر از آن نیست که اشخاص نامطمئن را بر آنان مسلط سازی. اگر توانستی کاری کنی که مردی جز تو را نشناسند، این کار را انجام ده؛ چراکه هر چه بیشتر در پرده باشند، محفوظ‌ترند.از دیرباز تاکنون که جهان غرب بر سرزمین‌های اسلامی نفوذ یافته، جوامع اسلامی در اندیشه، باور، رفتار و جریان‌های علمی، سیاسی، اقتصادی و هنری به تقلید از غرب گراییده‌اند، حتی آنگاه که سخن از دین و معنویت به میان می‌آید. امروزه غرب در تلاش برای یافتن ریشه‌های خویش و بازگشت به آن است، چنان‌که ظهور جنبش‌هایی چون راست‌گرایان جدید، نونازی‌ها و نوفاشیست‌ها در اروپا نشانه همین بازگشت است.اگر غرب در جست‌وجوی احیای ریشه‌های فرهنگی خود است، چرا ما مسلمانان در مسیر اسلام‌گرایی نو و بازگشت به بنیادهای اصیل خود گام نگذاریم؟ این بازگشت به معنای رجوع به مظاهر کهنه و آیین‌های منسوخ گذشته نیست، همان‌گونه که ما را به تشکیل جریان‌ها و سازمان‌های تازه نیازمند نمی‌سازد؛ زیرا نهاد رهبری و مرجعیت در اسلام جایگاهی روشن دارد.در حوزه‌های علمی نیز پژوهشگران و استادان بسیاری در آستانه مرجعیت قرار دارند؛ شخصیت‌هایی اثرگذار که فرهنگ جهانی را می‌کاوند، نتایج آن را بامعیارهای اسلام می‌سنجند، آنچه را شرع می‌پذیرد برمی‌گزینند و ناپسند آن را کنار می‌گذارند.این روند بر پایه استدلال‌های شرعی برگرفته از قرآن و سنت اصیل و با پشتوانه چهارده قرن تجربه علمی و فرهنگی انجام می‌گیرد و میلیون‌ها مسلمان در امت اسلامی از آن پیروی می‌کنند. در حقیقت، بازگشت به اسلام، بازگشت به قله توحید در اندیشه، اخلاق و رفتار است؛ بازگشت به ریشه‌های اصیل خود، به قرآن، سنت، جامعه، اقتصاد، فلسفه، فرهنگ، هنر و پوشش‌های خاص خویش. در این مسیر، بازگشت زن مسلمان به حجاب خویش نیز نشانه‌ای از این احیای هویت اسلامی است.گزینش عنوان «حجاب نو» برای این نگرش، بر پایه همان منطقی است که در غرب از «بازگشت به میراث کهن» یا «راست‌گرایی جدید» سخن گفته می‌شود؛ اما در فرهنگ اسلامی، «حجاب نو» همچون تمسک به قرآن و بازگشت به اسلام ناب محمدی معنا می‌یابد. از این‌رو، این عنوان به‌درستی بازتاب‌دهنده مفهوم بازگشت به اصالت و تمدن اسلامی است.[۳]



منابع
  1. نور:۳۱
  2. محمدی ری شهری، محمد (۱۳۸۹). میزان الحکمه. ج. ۲. قم: دارالحدیث. ص. ۴۸۰.
  3. مصطفی مختار، محمد (۱۳۷۴). پژوهش های قرآنی. ج. ۲۶. مشهد. ص. ۱۰.