بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

بنی‌حسن

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۵۸ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

بنی‌حسن از نوادگان حسن بن علی بن ابی‌طالب بودند که در دوران ضعف بنی‌امیه، در تلاش برای کسب خلافت با برخی از بنی‌عباس و بنی‌هاشم همراه شدند. برخی از آنان محمد بن عبدالله را مهدی موعود پنداشته و با او بیعت کردند، اما جعفر صادق این اقدام را نادرست دانست. پس از تثبیت خلافت عباسیان، محمد و برادرش ابراهیم قیام کردند، اما هر دو کشته شدند. این وقایع نشانگر نزاع‌های خانوادگی بر سر خلافت و نقش حسادت در آن‌هاست.

تاریخچه

بنی‌حسن، نوادگان حسن بن علی بن ابی‌طالب که به دلیل نقش برخی از افراد این خاندان در تحولات سیاسی دوران اموی و عباسی، به این نام شناخته شده‌اند. در سال ۹۶ هجری، با کشته‌شدن ولید بن یزید بن عبدالملک و تضعیف قدرت امویان، شماری از بنی‌عباس و بنی‌هاشم در منطقه ابواء گرد آمدند. از جمله حاضران در این گردهمایی، ابوجعفر منصور، سفاح، ابراهیم، صالح بن علی، عبدالله محض (فرزند حسن بن حسن بن علی)، فرزندانش محمد و ابراهیم، برادرش محمد دیباج و دیگران بودند. آنان تصمیم گرفتند با محمد بن عبدالله (فرزند عبدالله محض) بیعت کنند، زیرا تصور می‌کردند او همان مهدی موعود است که طبق روایات، زمین را پر از عدل خواهد ساخت.[۱]

برای جلب تأیید جعفر بن محمد (امام ششم شیعیان امامیه)، عبدالله محض او را دعوت کرد. صادق با رد گمان آنان دربارهٔ مهدی بودن محمد، این اقدام را نادرست دانست و از مشارکت در بیعت خودداری کرد. او با اشاره به سفاح، پیش‌بینی کرد خلافت به او و فرزندانش خواهد رسید و محمد و ابراهیم کشته خواهند شد. برخی حاضران این سخنان را ناشی از حسادت تلقی کردند، اما در نهایت، وقایع آینده صحت پیش‌بینی او را نشان داد.[۲]

پس از تثبیت قدرت ابوالعباس سفاح، محمد و ابراهیم پنهان شدند. سفاح، عبدالله محض را گرامی می‌داشت، اما همواره دربارهٔ جایگاه فرزندانش پرسش می‌کرد. عبدالله پاسخ روشنی نمی‌داد و با وجود اکرام اولیه، این مسئله باعث ایجاد بدبینی شد. با درگذشت سفاح و جانشینی منصور، عبدالله احضار و دربارهٔ فرزندانش بازجویی شد. منصور، او و گروهی از آل ابی‌طالب را در مدینه بازداشت کرد. آنان به مدت سه سال در زندان بودند و سپس همراه منصور به عراق برده شدند. برخی از ایشان بر اثر شکنجه جان باختند و بقیه نیز زیر آوار زندان کشته شدند.[۳]

محمد بن عبدالله، مشهور به «نفس زکیه»، در سال ۱۴۵ هجری در مدینه قیام کرد و مدینه و مکه را مدتی کوتاه تحت کنترل گرفت. در نهایت با اعزام سپاهی به فرماندهی عیسی بن موسی از سوی منصور، قیام سرکوب و محمد کشته شد. جسدش در قبرستان بقیع دفن گردید. ابراهیم، برادر او، همان سال در بصره قیام کرد و پس از جذب یاران بسیار، به سوی کوفه حرکت نمود. در منطقه باخمرا، شانزده فرسخ مانده به کوفه، با سپاه منصور درگیر و در نهایت کشته شد. سر او به زندان محل حبس پدرش عبدالله فرستاده شد.[۴]

در منابع روایی

در روایت دیگری، جعفر صادق اشاره کرده است که در میان هر امامی، افرادی از خانواده‌اش با او دشمنی می‌ورزند. به‌ویژه بنی‌حسن، با وجود آگاهی از جایگاه امامت، به دلیل حسد از پذیرش آن خودداری می‌کردند. همچنین به گفته جعفر صادق، متون و وسایلی مانند «جفر احمر» که شامل سلاح‌هایی برای جنگ و انتقام است، نزد او نگهداری می‌شد و تنها در صورت مأموریت الهی گشوده می‌گردید. بر اساس روایتی دیگر، حسادت و دنیاطلبی از عوامل مهم در رفتار سیاسی فرزندان حسن مجتبی عنوان شده است.[۵]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «بنی‌حسن». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.