بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

آفرینش

از اسلامیکال
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۴۲ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آفرینش یا آفریدن یا خلق، اصطلاحی است در ادیان آفرینش‌باور. قرآن واژه «خلق» را به معنای ایجاد بر اساس اندازه‌گیری دقیق و بدون نقص به‌کار برده و خالقیت را مختص خدا دانسته است. برخی آیات، مانند موارد مربوط به عیسی، اشاره به خالقیت غیرالهی دارند، اما در این موارد انسان تنها وسیله‌ای در دستان خدا است. همچنین، قرآن تأکید دارد که همه مخلوقات با تقدیر الهی شکل گرفته‌اند و هرگونه تغییر در آفرینش الهی مورد نکوهش قرار گرفته است. برخی مفسران «خلق» را به دین الهی تعبیر کرده‌اند، به این معنا که پیروی از دین مطابق با فطرت انسانی است.

در روایات، بر هدف‌مندی آفرینش تأکید شده است. جعفر صادق هدف آفرینش را بندگی و تکامل انسان دانسته و پاسخ‌هایی به شبهات درباره خالقیت ارائه کرده است. برخی احادیث نیز ترتیب آفرینش پدیده‌ها را بیان کرده‌اند، مانند تقدم بهشت بر دوزخ و رحمت بر غضب. همچنین، در روایاتی از محمد باقر، برتری پیامبر اسلام و اهل‌بیت در آفرینش ذکر شده و شیعیان را دارای مبدأیی نزدیک به آنان دانسته‌اند.

معنای اصطلاحی و لغوی

آفرینش، اسم مصدر از «آفریدن» و در زبان عربی معادل «خلق» و «فطرت» است. آفریدن نیز به معنای ایجاد هستی از نیستی و در عربی به «خلق» تعبیر می‌شود. بر اساس دیدگاه فضل بن حسن طبرسی و راغب اصفهانی، «خلق» به معنای ایجاد چیزی بر اساس اندازه‌گیری و محاسبه دقیق، بدون نقص و کاستی است.[۱]

در منابع اسلامی

در قرآن

واژه «خلق» و مشتقات آن (به‌جز «خُلُق»، «خَلّاق» و «اختلاق» که معانی متفاوتی دارند) در قرآن ۲۵۳ بار به کار رفته است. از آنجا که به معنای ایجاد چیزی بر اساس اندازه‌گیری و محاسبه دقیق، بدون نقص و کاستی است و چنین آفرینشی تنها در قدرت الهی است، قرآن خالقیت را منحصر به خداوند دانسته و می‌گوید: «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیرُ اللَّهِ» (آیا جز خدا آفریدگاری هست؟) (فاطر: ۳) و «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» (آیا آفرینش و فرمان، خاص او نیست؟) (اعراف: ۵۴). در آیه‌ای دیگر، دربارهٔ عیسی آمده است: «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ» (و هنگامی که از گل، چیزی به شکل پرنده می‌ساختی)؛ اما این آیه با انحصار خالقیت در خداوند منافاتی ندارد، زیرا عیسی در این مورد وسیله‌ای بیش نیست. از سوی دیگر، می‌توان خالقیت را به‌صورت مجازی به انسان نیز نسبت داد، از آن جهت که انسان می‌تواند مواد آفریده‌شده را شکل و صورت بخشد؛ چنان‌که قرآن می‌گوید: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» (پس بزرگ و پربرکت است خداوند که بهترین آفرینندگان است).[۲]

قرآن آفرینش را منحصر به خداوند دانسته و بیان می‌کند: «قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (بگو: خداوند آفریننده همه چیز است و اوست یکتای چیره) (رعد: ۱۶). همچنین، تأکید دارد که هر مخلوقی با اندازه‌گیری و تقدیر الهی آفریده شده است: «وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً» (و هر چیز را آفرید و به اندازه معین مقرر داشت) (فرقان: ۲).[۳]

در برخی آیات، تغییر در آفرینش الهی مورد نکوهش قرار گرفته است، مانند: «وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» (و به آنان فرمان می‌دهم تا آفرینش الهی را دگرگون سازند) (نساء: ۱۱۹). همچنین، فطرت انسانی را با دین الهی پیوند داده و می‌گوید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ» (پس روی خود را به سوی دین یکتاپرستی کن؛ این سرشت الهی است که مردم را بر آن آفریده و هیچ تبدیلی در آفرینش خدا نیست؛ این است دین استوار) (روم: ۳۰).[۴]

در قرآن، خداوند به عنوان منشاء تمام هستی معرفی می‌شود: «آسمان‌ها و زمین را آغاز کرد. هنگامی که چیزی را می‌سازد، تنها می‌گوید: «باش!» و آن می‌شود» (آیه ۲:۱۱۷). این آیه و نام‌های مختلف خداوند مانند «البدیع»، «البارئ»، «الخالق» و دیگر صفات، به جنبه‌های مختلف خلق اشاره دارند. به‌طور کلی، در دین‌های ابراهیمی، خداوند به عنوان خالق همه چیز شناخته می‌شود و این رابطه آغازین خدا با خلق، باعث پیوند میان وحی و دنیای پیرامون می‌شود.[۵]

در تفاسیر

بر اساس روایات منقول از جعفر صادق و ابن‌عباس، مراد از «خلق» در این آیات، دین خدا است. دین به عنوان امری سرشتی در وجود انسان لحاظ شده است؛ بدین معنا که اگر انسان مطابق آن زندگی کند، در مسیر فطرت خویش قرار دارد و در غیر این صورت، راهی مخالف با خلقت خود پیموده است.[۶]

در تفسیر آیه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات: ۵۶)، جعفر صادق گفت: «خداوند آن‌ها را آفرید تا در مسیر رشد و کمال خود، بندگی کنند.» دربارهٔ اختلاف انسان‌ها، در آیه «وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» (هود: ۱۱۸–۱۱۹)، جعفر صادق بیان کرد: «خداوند انسان‌ها را آفرید تا کارهایی انجام دهند که مستوجب رحمت او شوند و از این راه، مورد لطف و بخشش قرار گیرند.»[۷]

در روایات

جعد بن درهم، از مخالفان اعتقادی زمان جعفر صادق، مقداری خاک و آب را در ظرفی نگه داشت و پس از مدتی که کرم‌هایی در آن ظاهر شدند، مدعی شد که آن‌ها را خود آفریده است. در پاسخ، جعفر صادق گفت: از او بپرسید که تعداد این کرم‌ها چقدر است؟ چند تا نر و چند تا ماده هستند؟ و وزن هر یک از آن‌ها چقدر است؟[۸]

در روایتی از پیامبر اسلام آمده است: «نخستین چیزی که خدا آفرید، نور من بود که آن را از نور خود ایجاد نمود و از جلال عظمتش جدا ساخت.» محمد بن سنان از جعفر صادق دربارهٔ اولین مخلوق مادی پرسید. او پاسخ داد: «همان که مبدأ آفرینش هر چیز جسمانی است.» و در توضیح افزود: «آن، آب است.» در حدیثی از محمد باقر آمده است که خداوند ابتدا بهشت را پیش از دوزخ آفرید. در برخی احادیث آمده است که آفرینش برخی مخلوقات بر دیگران تقدم داشته است:[۹]

  • بهشت پیش از دوزخ
  • طاعت پیش از معصیت
  • رحمت پیش از غضب
  • خیر پیش از شر
  • زمین پیش از آسمان
  • زندگی پیش از مرگ
  • خورشید پیش از ماه
  • روشنایی پیش از تاریکی[۱۰]

در سخنی از حسین بن علی آمده است: «خداوند بندگان را نیافرید، جز برای آنکه او را بشناسند؛ زیرا اگر او را شناختند، بندگی‌اش خواهند کرد و از وابستگی به غیر او بی‌نیاز خواهند شد.» امام صادق دربارهٔ هدف آفرینش فرمود: «خداوند خلق را بیهوده نیافرید و آن‌ها را مهمل رها نکرد، بلکه آنان را برای اظهار قدرت خویش و بندگی خویش آفرید، تا از این راه، شایسته رضایت او شوند. خداوند از آفریدگان سودی نمی‌برد و از آن‌ها زیانی دفع نمی‌کند، بلکه آن‌ها را آفرید تا به آن‌ها سود رسانده و آن‌ها را به نعمت‌های جاویدان خود نائل سازد.»[۱۱]

در منابع کلامی

تأکید بر یگانگی خدا (توحید) به‌معنی تأسیس مرز میان خداوند و هر آنچه غیر از اوست است. در این زمینه، فلسفه توحید به پرسش‌هایی درباره جوهر خدا و رابطه‌اش با جهان می‌پردازد، مانند اینکه اگر خدا خود یکی از آفریده‌ها نیست، پس او چیست؟ این پرسش‌ها فلسفی‌ترین دشواری‌ها را برای تفکر اسلامی به وجود می‌آورد و باعث می‌شود که درک دقیق از خلقت همیشه برای اندیشمندان مسلمان چالش‌برانگیز باشد. تلاش برای تبیین این رابطه به‌طور کامل به این نتیجه می‌رسد که هیچ تفسیر واحدی برای آن وجود ندارد. این مسئله به معنای ناتوانی اندیشمندان اسلامی نیست، بلکه نشان‌دهنده وفاداری آنان به وحی ابتدایی دین اسلام است.[۱۲]

در این راستا، ممکن است تفاسیر مختلفی از خلقت در میان مکاتب فکری اسلامی وجود داشته باشد. این تفاوت‌ها نه نشانه ناکافی بودن اندیشمندان، بلکه نشانه احترام به اصل توحید و خلقت است. تمام این اختلافات به شکلی از دشواری در فهم رابطه بین خدا و خلقت اشاره دارند که خود در دل وحی پنهان است. به‌طور خاص، اگر خداوند خالق همه چیز است و همه موجودات از او به‌وجود می‌آیند، چگونه می‌توان از هم‌نشینی میان خدا و مخلوقات سخن گفت؟ این پرسش‌ها به‌طور پیوسته اندیشمندان مسلمان را درگیر کرده است.[۱۳]

در نهایت، این مباحث به تأسیس تفکر اسلامی در رابطه با خلقت منتهی می‌شود که شامل تحلیل‌های مختلف از فلسفه، کلام و سایر شاخه‌های فکری است. از آنجایی که قرآن چهار ویژگی را برای خالق در نظر می‌گیرد — آفرینش از هیچ، عمل در زمان تاریخی، هدایت مردم در این زمان و امکان شناخت غیرمستقیم خدا از طریق خلق — هر یک از این جنبه‌ها به خودی خود مفاهیم پیچیده‌ای را مطرح می‌کند که باید در تفکر اسلامی مورد بررسی قرار گیرد.[۱۴]

در باورهای اسلامی

در اندیشه‌های اولیه اسلامی در مورد خلقت، به‌ویژه در مکتب معتزله که بیشتر در بصره ریشه داشت، خداوند به‌عنوان آفریننده‌ای متمایز از هر چیزی دیگر، از جمله قرآن، معرفی شد. معتزله معتقد بودند که وجود خداوند از ازل تا ابد است و خلقت از سوی خدا به‌طور مستقل از هر نوع علت طبیعی یا فیزیکی انجام می‌شود. آنها برای تفکیک میان خدا و دیگر موجودات، از مفهومی شبیه به "اتم‌های اولیه" استفاده کردند، به این معنا که خداوند این اتم‌ها را می‌آفریند و سپس با ترکیب آنها، موجودات مختلف را به‌وجود می‌آورد. این دیدگاه سعی داشت تا از هرگونه ارتباط غیرضروری با علت‌های طبیعی اجتناب کند. معتزله برای توجیه عدالت خداوند و اینکه هیچ‌گونه شر یا بدی از خدا برنمی‌آید، مفهوم عمل آزاد انسانی را مطرح کردند، به‌طوری که انسان‌ها مسئول اعمال خود باشند، زیرا اگر خداوند کارهای انسان‌ها را خلق کند، دیگر مسئولیت فردی برای آنها وجود ندارد. این دیدگاه باعث شد که مکتب معتزله در نهایت با مشکل مواجه شود و نظریه آنها به مکتب اشاعره منتقل شود.[۱۵]

اشاعره برخلاف معتزله، معتقد به جدایی کامل خداوند از هر چیزی بودند. یکی از تغییرات مهم آنها این بود که اعمال انسان‌ها را به‌عنوان "کسب" (kasb) یا "به‌دست آوردن" توصیف کردند، به این معنا که انسان‌ها با اراده آزاد خود اعمالی را انجام می‌دهند، اما این اعمال از طرف خداوند خلق شده‌اند. این دیدگاه تلاش می‌کرد تا هم مسئولیت انسانی را با سلطنت مطلق خداوند در نظر بگیرد و هم از انتساب شر به خداوند جلوگیری کند. با این حال، این نظریه همچنان با چالش‌هایی مواجه بود که برای حل آن باید بین دو مفهوم "عمل" و "عامل" تمایز قائل می‌شد.[۱۶]

در نهایت، مکتب‌های مختلف کلامی اسلامی نظیر معتزله و اشاعره بر سر توضیح رابطه میان خدا و خلقت درگیر مباحثات پیچیده‌ای شدند. این مباحثات به‌ویژه در مورد مسئله آزادی اراده انسانی و تأثیر خداوند بر خلق اعمال به‌طور مستمر ادامه یافت و همچنان موضوعی اساسی در فلسفه اسلامی به‌شمار می‌رود.[۱۷]

برتری در آفرینش

محمد باقر در روایتی بیان کرد که خداوند، پیامبر اسلام و اهل بیت را از «گل علیین» آفرید و دل‌های آنان را از ماده‌ای برتر. همچنین، شیعیان از گلی پایین‌تر از علیین و دل‌هایشان از علیین خلق شدند، بنابراین دل‌های شیعیان و بدن‌های اهل بیت از یک مبدأ به وجود آمده است.[۱۸]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «آفریدن». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.
  • burrell, david b (2008). "Creation". The Cambridge Companion to Classical Islamic Theology (به انگلیسی). Cambridge: Cambridge University Press.