برهان: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
برهان به معنای حجت و دلیل قاطع است و در متون دینی و فلسفی به‌عنوان استدلال روشن برای اثبات حقیقت به کار می‌رود. در منطق، برهان قیاسی است که از یقینیات تشکیل شده باشد.
'''برهان''' به معنای [[حجت]] و دلیل قاطع است و در متون دینی و فلسفی به‌عنوان استدلال روشن برای اثبات حقیقت به کار می‌رود. در [[منطق]]، برهان، قیاسی است که از یقینیات تشکیل شده باشد.


== معنای اصطلاحی ==
== معنای اصطلاحی ==
برهان به معنای حجت و بیان روشن و دلیل قاطع است. تفاوت میان «دلیل» و «برهان» در آن است که دلیل مفهومی عام و برهان مفهومی خاص به‌شمار می‌آید. در [[قرآن]]، واژه برهان در آیات مختلفی همچون «یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا» (نساء/۱۷۴)، «و من یدع مع الله الها آخر لا برهان له به» (مؤمنون/۱۱۷) و «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (نمل/۶۵) آمده است. همچنین در [[نهج‌البلاغه]]، برهان به‌عنوان نشانه‌ای آشکار از پیامبری محمد و حقانیت [[اسلام]] معرفی شده است.<ref>{{پک|اختری|۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=برهان}}</ref>


=== در کلام ===
برهان به معنای حجت و بیان روشن و دلیل قاطع است. تفاوت میان «دلیل» و «برهان» در آن است که دلیل مفهومی عام و برهان مفهومی خاص به‌شمار می‌آید. در [[قرآن]]، واژه برهان در آیات مختلفی همچون «یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا» ([[آیه ۱۷۴ سوره نساء|نساء/۱۷۴]])، «و من یدع مع الله الها آخر لا برهان له به» ([[آیه ۱۱۷ سوره مؤمنون|مؤمنون/۱۱۷]]) و «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» ([[آیه ۶۵ سوره نمل|نمل/۶۵]]) آمده است. همچنین در [[نهج‌البلاغه]]، برهان به‌عنوان نشانه‌ای آشکار از پیامبری [[محمد]] و حقانیت [[اسلام]] معرفی شده است.<ref>{{پک|اختری|۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=برهان}}</ref>
=== در منطق ===
در اصطلاح [[منطق]]، برهان به قیاسی گفته می‌شود که از قضایای یقینی تشکیل شده باشد. اگر این قضایا از یقینیات ابتدایی باشند آن را «ضروریات» می‌نامند و اگر به واسطه استدلال به دست آیند «نظریات» خوانده می‌شوند. در برهان باید «حد وسط» علت ثبوت نسبت اکبر به اصغر باشد. اگر این علیت در خارج نیز برقرار باشد، آن را «برهان لِمّی» می‌نامند؛ مانند استدلال بر اینکه «این شخص متعفن‌الاخلاط است و هر متعفن‌الاخلاط محموم است، پس این شخص محموم است». در اینجا تعفن اخلاط علت پیدایش تب در ذهن و در خارج است. اما اگر علیت فقط در ذهن باشد، آن را «برهان اِنّی» می‌نامند؛ مانند استدلال «این شخص تب‌دار است و هر تب‌دار متعفن‌الاخلاط است، پس این شخص متعفن‌الاخلاط است». در این حالت، تب علت اثبات تعفن اخلاط در ذهن است، اما در خارج، تعفن اخلاط علت تب محسوب می‌شود.<ref>{{پک|اختری|۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=برهان}}</ref>
در اصطلاح [[منطق]]، برهان به قیاسی گفته می‌شود که از قضایای یقینی تشکیل شده باشد. اگر این قضایا از یقینیات ابتدایی باشند آن را «ضروریات» می‌نامند و اگر به واسطه استدلال به دست آیند «نظریات» خوانده می‌شوند. در برهان باید «حد وسط» علت ثبوت نسبت اکبر به اصغر باشد. اگر این علیت در خارج نیز برقرار باشد، آن را «برهان لِمّی» می‌نامند؛ مانند استدلال بر اینکه «این شخص متعفن‌الاخلاط است و هر متعفن‌الاخلاط محموم است، پس این شخص محموم است». در اینجا تعفن اخلاط علت پیدایش تب در ذهن و در خارج است. اما اگر علیت فقط در ذهن باشد، آن را «برهان اِنّی» می‌نامند؛ مانند استدلال «این شخص تب‌دار است و هر تب‌دار متعفن‌الاخلاط است، پس این شخص متعفن‌الاخلاط است». در این حالت، تب علت اثبات تعفن اخلاط در ذهن است، اما در خارج، تعفن اخلاط علت تب محسوب می‌شود.<ref>{{پک|اختری|۱۳۹۰|ک=دایرةالمعارف جامع اسلامی|ف=برهان}}</ref>



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۲۱

برهان به معنای حجت و دلیل قاطع است و در متون دینی و فلسفی به‌عنوان استدلال روشن برای اثبات حقیقت به کار می‌رود. در منطق، برهان، قیاسی است که از یقینیات تشکیل شده باشد.

معنای اصطلاحی

در کلام

برهان به معنای حجت و بیان روشن و دلیل قاطع است. تفاوت میان «دلیل» و «برهان» در آن است که دلیل مفهومی عام و برهان مفهومی خاص به‌شمار می‌آید. در قرآن، واژه برهان در آیات مختلفی همچون «یا ایها الناس قد جائکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا» (نساء/۱۷۴)، «و من یدع مع الله الها آخر لا برهان له به» (مؤمنون/۱۱۷) و «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین» (نمل/۶۵) آمده است. همچنین در نهج‌البلاغه، برهان به‌عنوان نشانه‌ای آشکار از پیامبری محمد و حقانیت اسلام معرفی شده است.[۱]

در منطق

در اصطلاح منطق، برهان به قیاسی گفته می‌شود که از قضایای یقینی تشکیل شده باشد. اگر این قضایا از یقینیات ابتدایی باشند آن را «ضروریات» می‌نامند و اگر به واسطه استدلال به دست آیند «نظریات» خوانده می‌شوند. در برهان باید «حد وسط» علت ثبوت نسبت اکبر به اصغر باشد. اگر این علیت در خارج نیز برقرار باشد، آن را «برهان لِمّی» می‌نامند؛ مانند استدلال بر اینکه «این شخص متعفن‌الاخلاط است و هر متعفن‌الاخلاط محموم است، پس این شخص محموم است». در اینجا تعفن اخلاط علت پیدایش تب در ذهن و در خارج است. اما اگر علیت فقط در ذهن باشد، آن را «برهان اِنّی» می‌نامند؛ مانند استدلال «این شخص تب‌دار است و هر تب‌دار متعفن‌الاخلاط است، پس این شخص متعفن‌الاخلاط است». در این حالت، تب علت اثبات تعفن اخلاط در ذهن است، اما در خارج، تعفن اخلاط علت تب محسوب می‌شود.[۲]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «برهان». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.