توحید در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
'''توحید در قرآن'''
'''توحید در قرآن'''


توحید‌، اصل اساسی جهان‌بینی اسلامی‌، به معنای یکی دانستن است که بر اساس آن‌، خدا یکتا و یگانه بوده و دارای همه صفات کمالیه‌ و منزه از هر عیب و نقصی است.بر اساس قرآن توحید یک باور فطری محسوب می‌شود که بالفطرة در همه انسان‌ها وجود دارد و منکرین توحید و ملحدین‌، از فطرت خود منحرف شده و تحت تأثیر عوامل روانی‌، محیطی و تاریخی و... قرار گرفته‌اند.
'''توحید‌'''، اصل اساسی جهان‌بینی اسلامی‌، به معنای یکی دانستن است که بر اساس آن‌، خدا یکتا و یگانه بوده و دارای همه صفات کمالیه‌ و منزه از هر عیب و نقصی است.بر اساس قرآن توحید یک باور فطری محسوب می‌شود که بالفطرة در همه انسان‌ها وجود دارد و منکرین توحید و ملحدین‌، از فطرت خود منحرف شده و تحت تأثیر عوامل روانی‌، محیطی و تاریخی و... قرار گرفته‌اند.


== دیدگاه‌های موجود در مورد شناخت [[خدا]] ==
== دیدگاه‌های موجود در مورد شناخت [[خدا]] ==
خط ۸۴: خط ۸۴:


== استدلال قرآن بر اثبات وجود خدا ==
== استدلال قرآن بر اثبات وجود خدا ==
در مورد اینکه آیا قرآن وجود خدا، را یک امر بدیهی دانسته یا وجود خدا را به طور مستدل مطرح کرده، بین علماء اختلاف نظر وجود دارد.  
در مورد اینکه آیا قرآن وجود خدا، را یک امر بدیهی دانسته یا وجود خدا را به طور مستدل مطرح کرده، بین علماء اختلاف نظر وجود دارد. (مقاله استدلال های صریح)


برخی معتقدند در قرآن استدلالی بر این مسأله وجود ندارد به علت بدیهی بودن این امر با تفکر در آفرینش آسمان ها و زمین یا مسلّم بودن این امر نزد همه مخاطبین قرآن در عصر نزول و یا دلالت آیات فراوان بر اعتراف بت پرستان به وجود مبدأ، که این دلایل توسط برخی دیگر، مورد خدشه واقع شده است.   
عدم استدلال: برخی معتقدند در قرآن استدلالی بر این مسأله وجود ندارد به علت بدیهی‌بودن این امر‌، با تفکر در آفرینش آسمان‌ها و زمین یا مسلّم‌بودن این امر نزد همه مخاطبین قرآن در عصر نزول و یا دلالت آیات فراوان بر اعتراف بت‌پرستان به وجود مبدأ، که این دلایل توسط برخی دیگر، مورد خدشه واقع شده است.   


و از نظر پاره ای دیگر از علماء مانند مصباح یزدی، قرآن اصل مبدأ را یک امر مسلّم در نظر گرفته و استدلال و برهان صریح و مستقیمی برای اثبات آن ذکر نکرده است. ولی بعضی از آیات به صورت غیر مستقیم، دلالت بر اثبات وجود مبدأ دارد. که این دیدگاه نیز از نظر برخی مناقشه پذیر است.   
استدلال ضمنی یا تلویحی: از نظر پاره‌ای دیگر از علماء مانند مصباح یزدی قرآن‌، اصل مبدأ را یک امر مسلّم در نظر گرفته و استدلال و برهان صریح و مستقیمی برای اثبات آن ذکر نکرده است. ولی بعضی از آیات مثل آیه 35 سوره طور به صورت غیر مستقیم، دلالت بر اثبات وجود مبدأ دارد. که این دیدگاه نیز از نظر برخی مناقشه‌پذیر است.   


و اما دیدگاه دیگری که در این رابطه وجود دارد، حاکی از وجود استدلال مستقل و صریحی بر اثبات اصل مبدأ در قرآن است، هر چند در بسیاری از آیات نیز، این امر مسلّم در نظر گرفته شده است. خمینی، بهشتی، جوادی آملی و سبحانی از علمای شیعه و فخر رازی و امام غزالی(فخر رازی و غزالی از گوگل گرفتم آدرسش بپرس بعد بزن) از علمای اهل سنت، از کسانی هستند که این دیدگاه را پذیرفته اند. رکن اساسی این دیدگاه تشکیل شده از دو امر: 1- وجود ملحدان و منکران خدا که قرآن آن ها را مخاطب قرار داده است و آیه 24 سوره جاثیه نیز به این امر اشاره دارد:  «وقال ما هی الّا حَیاةُ الدّنیا نَموت و نَحیا و ما یُهلِکُنا الا الدَّهر...» 2- وجود آیات قرآنی در پاسخ به این ملحدان.
استدلال صریح و مستقیم: دیدگاه دیگری که در این رابطه وجود دارد، حاکی از وجود استدلال مستقل و صریحی بر اثبات اصل مبدأ در قرآن است، هر چند در بسیاری از آیات نیز، این امر مسلّم در نظر گرفته شده است. خمینی، بهشتی، جوادی آملی و سبحانی از علمای شیعه و فخر رازی و نیشابوری(یادداشت بزن که فخر رازی حتی الحمدلله رب العالمین را استدلالی مستقیم بر اثبات وجود خدا به شمار می‌آورد و نیشابوری که به برخی از مورخان اهل سنت‌، او را به خاطر نقل احادیث در فضائل اهل بیت‌، شیعه دانسته‌اند‌، حتی بسم الله الرحمن الرحیم را از این نوع می‌داند. که مصباح یزدی درباره آن‌ها گفته است این افراد به نوعی افراط دچار شده‌اند.) از علمای اهل سنت(مقاله بازخوانی دیدگاه مصباح)، از کسانی هستند که این دیدگاه را پذیرفته‌اند. رکن اساسی این دیدگاه تشکیل شده از دو امر: 1- وجود ملحدان و منکران خدا که قرآن آن‌ها را مخاطب قرار داده است و آیه 24 سوره جاثیه نیز به این امر اشاره دارد:  «وقال ما هی الّا حَیاةُ الدّنیا نَموت و نَحیا و ما یُهلِکُنا الا الدَّهر...» 2- وجود آیات قرآنی در پاسخ به این ملحدان.  








بر اساس دیدگاه برخی از علمای سنی مانند امام غزالی و فخر رازی(در گوگل زدم نمدونم آدرس چی بدم) و بعضی از علمای شیعه مانند خمینی‌، بهشتی، جوادی آملی و سبحانی، قرآن استدلال‌های صریح و مستقلی بر اثبات وجود خدا دارد. [[مصباح یزدی]] در کتاب معارف قرآن خود، با بیان دیگری به بررسی راه‌های شناخت خدا در قرآن می‌پردازد. وی در ابتدا شناخت را به دو نوع جزئی و کلی(در یادداشت بزن شناخت جزئی در محسوسات به وسیله حواس و در غیر محسوسات به صورت علم حضوری امکان پذیر است ولی شناخت کلی نسبت به همه موجودات به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود) تقسیم می‌کند، سپس گونه‌های شناخت خدا را ذکر کرده و می‌گوید: در مورد خدا نیز دو نوع شناخت تصور می‌شود‌، یکی شناخت حضوری که بدون واسطه مفاهیم ذهنی محقق می‌شود و دیگری شناخت کلی یا حصولی که به وسیله [[مفاهیم عقلی]] حاصل شده و مستقیما به [[ذات الهی]] تعلق نمی‌گیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خداشناسی در قرآن|نام=محمدتقی|نام خانوادگی=مصباح یزدی|صفحه=29 و 30}}</ref>
[[مصباح یزدی]] در کتاب معارف قرآن خود، با بیان دیگری به بررسی راه‌های شناخت خدا در قرآن می‌پردازد. وی در ابتدا شناخت را به دو نوع جزئی و کلی(در یادداشت بزن شناخت جزئی در محسوسات به وسیله حواس و در غیر محسوسات به صورت علم حضوری امکان پذیر است ولی شناخت کلی نسبت به همه موجودات به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود) تقسیم می‌کند، سپس گونه‌های شناخت خدا را ذکر کرده و می‌گوید: در مورد خدا نیز دو نوع شناخت تصور می‌شود‌، یکی شناخت حضوری که بدون واسطه مفاهیم ذهنی محقق می‌شود و دیگری شناخت کلی یا حصولی که به وسیله [[مفاهیم عقلی]] حاصل شده و مستقیما به [[ذات الهی]] تعلق نمی‌گیرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خداشناسی در قرآن|نام=محمدتقی|نام خانوادگی=مصباح یزدی|صفحه=29 و 30}}</ref>


== یادداشت ==
== یادداشت ==

نسخهٔ ‏۲۹ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۳۶

توحید در قرآن

توحید‌، اصل اساسی جهان‌بینی اسلامی‌، به معنای یکی دانستن است که بر اساس آن‌، خدا یکتا و یگانه بوده و دارای همه صفات کمالیه‌ و منزه از هر عیب و نقصی است.بر اساس قرآن توحید یک باور فطری محسوب می‌شود که بالفطرة در همه انسان‌ها وجود دارد و منکرین توحید و ملحدین‌، از فطرت خود منحرف شده و تحت تأثیر عوامل روانی‌، محیطی و تاریخی و... قرار گرفته‌اند.

دیدگاه‌های موجود در مورد شناخت خدا

در مورد شناخت خدا دیدگاه‌های متفاوتی در ادیان مختلف مطرح شده است که می توان به سه دیدگاه کلی تقسیم کرد:

الف) تشبیه: معتقدان به معرفت تشبیهی، خدا را در حد ممکنات پایین آورده‌، بدون اینکه تنزیه را لحاظ کنند. از سردمداران چنین اعتقادی یهود و نصارا هستند که شواهد آن در تورات و انجیل وجود دارد. آن‌ها می‌گویند: نه تنها ذات و صفات ذاتی خدا قابل شناخت حصولی و حضوری است‌، بلکه حتی در قیامت با چشم ظاهری نیز می توان خدا را رؤیت کرد. در اسلام نیز عده‌ای با تمسک به آیات متشابه قرآن[یادداشت ۱] طرفدار این عقیده شده، تا جایی که برای خدا اعضا و جوارح مادی قائل شدند.[۱]

ب) تعطیل: پیروان این مذهب، راه هر‌گونه شناختی را نسبت به خدا مسدود می‌دانند و حتی گروهی از آنان با تمسک به آیه 11 سوره شوری «لیس کمثله شیء» قائل به مبالغه در تنزیه شده و اطلاق «شیء» بر خدا را جایز می‌دانند و لازمه این دیدگاه، نفی اطلاق حقیقی صفات بر ذات خدا است که به تعطیل ذات خدا از اوصاف کمال و تعطیل عقل و دل از شناخت حصولی و حضوری او بر می‌گردد. جهمیه و معتزله از طرفداران این نظریه هستند.[۲]

ج) جمع بین تشبیه و تنزیه: این دیدگاه به دو قسم تقسیم می‌شود‌؛ بدین صورت که گروهی درباره شناخت خدا قائل به جمع بین تشبیه و تنزیه به نحو تبعیض و ترکیب هستند و گروهی معتقد به تشبیه در عین تنزیه و تنزیه در عین تشبیه هستند.[۳]

از دیدگاه جوادی آملی،[یادداشت ۲] شناخت کنه ذات و صفات ذات خدا ممکن نیست‌، چون موجودی که کنه ذات او شناخته شود، مصنوع و مخلوق است و چیزی که مخلوق شد معلول و نیازمند علت است. در حالی که بر اساس آیه 82 سوره یس خدا خود‌، فاعل و خالق امور عالم است و هرگز نیازمند علت دیگری نیست. و هر آنچه که اراده کند بیافریند، فورا از علم به عین تنزل کرده و در خارج محقق می‌شود‌؛ ولی می‌توان خدا را از راه اسماء و اوصاف فعلیه او شناخت.[۴]

واژه‌شناسی

معنای لغوی: توحید واژه‌ای از باب تفعیل از ریشه «وحد» است که يا به معناى تكثّر در فعل‌، به معناى قرار دادن غايت وحدت و نهايت بساطت است و يا به معناى انتساب از باب مفعول به معناى نسبت به وحدانيت [۵]

معنای اصطلاحی: توحيد در اصطلاح، يا به عنوان شرط ایمان است و به معنای «يكى گفتن» و «تصديق به یکی‌بودن خداوند» يا به معناى «يكى كردن» و به عنوان کمال معرفت بوده وبعد از ایمان حاصل می‌شود.[۵]

از مشتقات آن می‌توان به واژه‌هایی مانند واحد، وحید، وحد، وحدانیت، وحدانی و احد اشاره کرد. خود واژه توحید به طور مستقیم در قرآن استعمال نشده‌، اما مشتقات آن چندین بار به کار رفته‌اند. از اصیل‌ترین پیام‌های قرآنی‌‌، تأکید بر یکتایی خدا و نفی قاطعانهٔ هرگونه شرک است.[۶]

راه های شناخت خدا در قرآن

جوادی آملی با استناد به آیه 53 سوره فصلت: «سنُریهِم آیاتِنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبیَّن لهم أَنّه الحقّ أ‌وَ‌‌لم یکف بربّک أنّه علی کل شیءٍ شهید» معتقد است خدا در قرآن سه راه برای شناخت خود معرفی کرده است.[۷]

راه آفاقی

منظور از راه آفاقی‌، دعوت به مطالعه در اسرار طبیعت و نظم جهان، تفکر در آفرینش آسمان‌ها، زمین، کوه ها و... و معرفی خدا با ادله قرآنی و براهین است.[۸]

برهان در اصطلاح قرآن

برهان مصطلح قرآن، از جهت مصداق‌، وسیع‌تر از برهان در اصطلاح منطق است. برهان در منطق به دلیل عقلی می‌گویند که از مقدمات یقینی تشکیل شده و به صورت منتج در آمده است، ولی علم شهودی، معجزه و جدال احسن در این علم به عنوان برهان مطرح نمی‌شود، در حالی که این امور در قرآن به علت روشن بودن خود و روشن کردن مطلب دیگر، به عنوان برهان مطرح می‌شود.[۹]

با وجود فراوانی برهان در اثبات خداشناسی در قرآن، به چهار نوع برهان بیشتر از بقیه عنایت شده است: نوع شهود انبیاء و سنخ کشف آن، برهان عقلی، دلیل نقلی و معجزه.[۱۰]

امتیازات براهین قرآن

از نظر جوادی آملی، براهین قرآن، دارای ویژگی‌هایی است که در کتب دیگر یافت نمی‌شود از جمله:

1- جامع شهود عقلی و نقلی‌بودن: مشهود‌بودن همه معارف قرآنی و عصاره آن یعنی توحید برای صاحب رسالت و معقول‌شدن این موضوعات مشهود در قالب براهین عقلی و در نهایت، نقل این مشهود معقول، برای دیگران.[۱۱]

2- جامع حکمت نظری و عملی: از این نکته نباید غافل شد که تعلیم همراه با تزکیه، موجب موحد‌پروری می شود، برای همین قرآن هنگام استدلال در موضوعات گوناگون، به جای ذکر نتیجه منطقی که یه مطلب نظری است، به بیان نتیجه نهایی که مطلبی تربیتی و حکمتی عملی است، می‌پردازد. به عنوان نمونه می‌توان به آیه 24 سوره بقره: «فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی...» و آیه 177 همین سوره اشاره کرد. «لیس البِرَّ أن تُوَلَّوا وُجوهَکُم...»[۱۲]

3- عمیق و رسا: قرآن گاهی درباره توحید، برهان عقلی به صورت قیاس استثنائی مطرح می‌کند که تحلیل مقدمات آن نیازمند فراگیری بعضی از علوم عقلی است و زمانی همان مطلب عمیق را به صورت ساده و در قالب یک داستان بیان می‌کند تا افراد عادی نیز از آن برخوردار باشند. به عنوان مثال در آیه 22 سوره انبیاء: «لو کان فیهما آلهةٌ الّا الله لَفَسَدَتا»‌، توحید الوهیت را با یک برهان عقلی عمیق اثبات می‌کند و به دلیل میسور‌‌نبودن تقریر و فهم آن برای همگان، عصاره آن را به صورت داستان در جای دیگر بیان می‌کندمانند آیه 29 سوره زمر: «ضَرَبَ اللهُ مثلاً رجلاً فیه شُرَکاءُ مُتَشاکِسون...».[۱۳]

براهین توحیدی قرآن

از دیدگاه برخی از علماء، برهان تمانع، برهان محبت، برهان حرکت، برهان نظم، برهان حیات و مرگ، برهان شهادت خدا و برهان ولایت از براهین توحیدی قرآن است.[۱۴]

تفاوت راه آفاقی با راهای دیگر

1- این راه به دلیل عدم نیاز به بحث‌های پیچیده فنی و برهان‌های سنگین فلسفی، نسبت به راه‌های دیگر آسان‌تر و قابل‌ فهم‌تر است که یک امتیاز برای این راه محسوب می‌شود.[۱۵]

2-در این راه، رونده و مقصد هر کدام غیر از دیگری است. سالک، انسان جستجوگر و راه‌، تفکر در جهان آفرینش، روابط، حرکت، نظم و خصوصیات آن است و مقصد، همان محرّک بی حرکت، ناظم باشعور، قدیم ازلی و سرمدی است.[۱۶]

3- یکسان‌نبودن بررسی مفهومی و تحلیل حصولی پیرامون آفاق، منجر به نتایج متفاوت و متنوع می‌شود.[۱۶]

4- وجود تعابیر متفاوت در آیات آفاقی به طوری که گاهی از وحدت به کثرت و زمانی از کثرت به وحدت‌، سخن به میان آمده، گاهی از تفکر و گاهی از تعقل یاد می‌کند.[۱۶]

راه انفسی

منظور از راه انفسی‌، سیر در آیات درونی و شناخت خدا از راه خود‌‌شناسی است‌؛ بدین صورت که انسان با تأمل در ذات، صفات و افعال خود، پی می‌برد که هرگز نمی‌تواند به خود یا دیگران که مانند او هستند، تکیه کند و همواره در همه شئون هستی خود محتاج است، چون مستقل نیست و از هر جهت مقهور علل و عوامل بیرون است که آن‌ها هم هر یک وابسته به علت دیگری هستند و همه تحت نظم و نفوذ عامل دیگری اداره می‌شوند که آن علت، خداوند است.[۱۷]

در این راه، بینش توحیدی انسان از راه فطرت، از مجموع آیات تذکرة، آیات نسيان و آیات بیانگر گرایش مقطعی و خالص انسان به خدا در هنگام احساس خطر، استفاده می‌شود.[۱۸]

دست‌‌آوردهای راه انفسی

سالک در این راه به دست‌آوردهای عظیمی دست پیدا می کند که برخی از آن ها عبارت است از:

- بصیرت باطن: سالک در پرتو شناخت نفس که مقدمه‌ای برای شناخت خداست، چشم و دلش باز و صاحب بصیرت می‌شود. و با چشم دل حقایقی می‌بیند که با چشم سر نمی‌توان دید.[۱۹]

- گشایش: یک مسلمان معتقد است که روزی، منحصر در رزق مادی نیست، بلکه رزق معنوی نیز از مصادیق کامل رزق به شمار می‌آید که این رزق و روزی معنوی در پرتو آموزش‌، تلاش‌، کسب و کار و... حاصل نمی‌شود و تنها در سایه معرفت نفس و تقوا به دست می‌آید. حال اگر انسان با تهذیب نفس به سوی خدا حرکت کند، از روزی‌های مادی و معنوی زیادی برخوردار خواهد شد‌، که در آیه 2 و 3 سوره طلاق به این مطلب اشاره شده است: «و مَن یَتق الله یَجعل له مَخرجا و یَرزُقه مِن حَیثُ لایَحتسب».[۲۰]

- فرقان بودن تقوا: بر اساس آیه 29 سوره انفال معرفت نفس‌، به انسان بصیرتی می‌دهد که در پرتو آن می‌توان حق را از باطل تشخیص داد: « إن تتقوالله یَجعل لَُکم فُرقاناً»[۲۰]

- حیات طیّبه: حیات طیبه، زندگانی پاک و خوشی است که برتر از حیات حیوانی مشترک بین انسان و حیوان است و از آثار زیادی چون نورانیت دل، تأیید الهی، استراق در نعم معنوی و... برخوردار است، که انسان سالک با سیر انفسی و انجام عمل صالح در حال ایمان به آن دست می‌یابد‌؛ آیه 97 سوره نحل بر این مطلب دلالت دارد: « مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَرٍ أو أُنثی و هو مؤمن فلنُحییَنَّه حَیاةً طَیّبةً».[۲۱]

- مشاهده ملکوت: یکی از دست‌آوردهای عظیم پیمودن راه انفسی، مشاهده ملکوت است که قرآن محمد، ابراهیم، یوسف و... را به عنوان راه یافتگان این مقام ذکر می‌کند.[۲۲]

- رؤیت خدا با چشم دل: هر انسانی می‌تواند در پرتو تهذیب نفس و داشتن قلب پاک، خدا را با علم حضوری هر چند ضعیف در یابد.[۲۳]

موانع راه انفسی

در این راه، محور اصلی نفس است و در درون جان آدمی سیر صورت می‌گیرد و ثمره آن‌، شهود و رؤیت با بصیرت قلب است و قلب که چون آیینه‌ای است برای نشان‌دادن خدا، هر مقدار شفاف‌تر باشد، بهره شهودی بیشتری به انسان خواهد داد. و هر چه سبب کدر‌شدن آیینه قلب باشد، مانع این شهود شمرده می‌شود که از میان این موانع می‌توان به چند مورد مانند گناه، شک و تردید و اعراض از یاد خدا اشاره کرد.[۲۴]

امتیازات راه انفسی

راه انفسی نسبت به راه آفاقی از امتیازاتی چون حضوری‌بودن علم، زوال‌ناپذیری علم، ناگسستنی علم از عمل و کسب سودمندترین معرفت برخوردار است.[۲۵]

استدلال قرآن بر اثبات وجود خدا

در مورد اینکه آیا قرآن وجود خدا، را یک امر بدیهی دانسته یا وجود خدا را به طور مستدل مطرح کرده، بین علماء اختلاف نظر وجود دارد. (مقاله استدلال های صریح)

عدم استدلال: برخی معتقدند در قرآن استدلالی بر این مسأله وجود ندارد به علت بدیهی‌بودن این امر‌، با تفکر در آفرینش آسمان‌ها و زمین یا مسلّم‌بودن این امر نزد همه مخاطبین قرآن در عصر نزول و یا دلالت آیات فراوان بر اعتراف بت‌پرستان به وجود مبدأ، که این دلایل توسط برخی دیگر، مورد خدشه واقع شده است.

استدلال ضمنی یا تلویحی: از نظر پاره‌ای دیگر از علماء مانند مصباح یزدی قرآن‌، اصل مبدأ را یک امر مسلّم در نظر گرفته و استدلال و برهان صریح و مستقیمی برای اثبات آن ذکر نکرده است. ولی بعضی از آیات مثل آیه 35 سوره طور به صورت غیر مستقیم، دلالت بر اثبات وجود مبدأ دارد. که این دیدگاه نیز از نظر برخی مناقشه‌پذیر است.

استدلال صریح و مستقیم: دیدگاه دیگری که در این رابطه وجود دارد، حاکی از وجود استدلال مستقل و صریحی بر اثبات اصل مبدأ در قرآن است، هر چند در بسیاری از آیات نیز، این امر مسلّم در نظر گرفته شده است. خمینی، بهشتی، جوادی آملی و سبحانی از علمای شیعه و فخر رازی و نیشابوری(یادداشت بزن که فخر رازی حتی الحمدلله رب العالمین را استدلالی مستقیم بر اثبات وجود خدا به شمار می‌آورد و نیشابوری که به برخی از مورخان اهل سنت‌، او را به خاطر نقل احادیث در فضائل اهل بیت‌، شیعه دانسته‌اند‌، حتی بسم الله الرحمن الرحیم را از این نوع می‌داند. که مصباح یزدی درباره آن‌ها گفته است این افراد به نوعی افراط دچار شده‌اند.) از علمای اهل سنت(مقاله بازخوانی دیدگاه مصباح)، از کسانی هستند که این دیدگاه را پذیرفته‌اند. رکن اساسی این دیدگاه تشکیل شده از دو امر: 1- وجود ملحدان و منکران خدا که قرآن آن‌ها را مخاطب قرار داده است و آیه 24 سوره جاثیه نیز به این امر اشاره دارد: «وقال ما هی الّا حَیاةُ الدّنیا نَموت و نَحیا و ما یُهلِکُنا الا الدَّهر...» 2- وجود آیات قرآنی در پاسخ به این ملحدان.



مصباح یزدی در کتاب معارف قرآن خود، با بیان دیگری به بررسی راه‌های شناخت خدا در قرآن می‌پردازد. وی در ابتدا شناخت را به دو نوع جزئی و کلی(در یادداشت بزن شناخت جزئی در محسوسات به وسیله حواس و در غیر محسوسات به صورت علم حضوری امکان پذیر است ولی شناخت کلی نسبت به همه موجودات به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود) تقسیم می‌کند، سپس گونه‌های شناخت خدا را ذکر کرده و می‌گوید: در مورد خدا نیز دو نوع شناخت تصور می‌شود‌، یکی شناخت حضوری که بدون واسطه مفاهیم ذهنی محقق می‌شود و دیگری شناخت کلی یا حصولی که به وسیله مفاهیم عقلی حاصل شده و مستقیما به ذات الهی تعلق نمی‌گیرد.[۲۶]

یادداشت

  1. آیات متشابه آن دسته از آیات هست که دارای الفاظ و عباراتی هستند که معانی متعدد دارند، به گونه ای که از ترجمه و ظاهر آن ها مراد و مقصود به دست نیاید و نیاز به تأویل دارد.
  2. البته نظر بیشتر علمای شیعه و اهل سنت چنین است.

پانویس

ارجاعات

  1. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۴۱.
  2. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۴۲.
  3. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۴۳.
  4. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۴۵.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ قزی، رضا. «نشریه معرفت». ۱۴۹ جلد: ۵.
  6. طارمی راد. «توحید( واژه‌، در قرآن‌ و تفسیر‌، در حدیث‌، در کلام)» دانشنامه جهان اسلام. ص. ۸.
  7. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۴۹.
  8. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۵۰.
  9. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۵۸ و ۵۹.
  10. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۶۰ - ۶۲.
  11. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۶۳ و ۶۴.
  12. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۶۵ - ۶۷.
  13. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۶۸.
  14. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۷۴.
  15. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۵۰.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۵۱.
  17. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۵۱ و ۵۲.
  18. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. مرکز نشر اسراء. ص. ۱۳۲.
  19. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۱۶۱.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۱۶۲.
  21. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۱۶۲ و ۱۶۳.
  22. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۱۶۳.
  23. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قران توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۱۶۶.
  24. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۱۶۸.
  25. جوادی آملی. تفسیر موضوعی قرآن توحید در قرآن. ج. ۲. ص. ۱۷۲.
  26. مصباح یزدی، محمدتقی. خداشناسی در قرآن. ص. ۲۹ و ۳۰.

منابع

  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن /توحید در قرآن، ج 2، مرکز نشر اسراء، 1386
  • مصباح یزدی، محمدتقی، خداشناسی در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1399
  • طارمی‌راد‌، حسن‌، «توحید (واژه‌، در قرآن و تفسیر‌، در حدیث‌، در کلام)‌»،دانشنامه جهان اسلام‌، 1383