ایوب
ایّوب، از پیامبران بنیاسرائیل، در سرزمین ادوم (جنوب فلسطین) میزیست و نامش در چهار سوره قرآن آمده است. او به انواع بلاها مانند بیماری، از دست دادن اموال و فرزندان دچار شد اما در همه مراحل صبر کرد و هرگز شکایت نکرد. سرانجام، خداوند دعایش را پذیرفت، سلامتیاش را بازگرداند و نعماتش را دوچندان کرد. طبق روایات، ایوب گناهی نکرده بود و امتحانات الهی برای اثبات صبر او بود. دوستانش گمان کردند که مصائب او ناشی از گناه است، اما او همچنان شکرگزار ماند تا خداوند وی را نجات داد.
زندگی
ایوب، از پیامبران الهی، بنا بر روایات اسلامی، از مردم روم و از فرزندان عیص بن اسحاق بوده است. برخی منابع، از جمله تفسیر صافی، او را اهل سرزمین ادوم در جنوب فلسطین معرفی کردهاند. گفته شده که او در زمان یعقوب میزیسته و با لیا، دختر یعقوب، ازدواج کرده است.[۱]
در منابع اسلامی
نام ایوب در چهار سوره از قرآن ذکر شده است:[۲]
- در آیه ۱۶۴ سوره نساء، در میان پیامبرانی که به آنان وحی شده، از او نام برده شده است.
- در آیه ۸۴ سوره انعام، در شمار پیامبران از نسل ابراهیم آمده است.
- در آیه ۸۳ سوره انبیا و آیه ۴۱ سوره ص، داستان آزمایش او بیان شده است.
بر اساس این آیات و تفاسیر اسلامی، ایوب مورد آزمایش الهی قرار گرفت و به انواع بلا و محنت، از جمله بیماری شدید و از دست دادن فرزندان و اموال، دچار شد. اما در تمام این مراحل، صبر پیشه کرد و از عبادت خداوند روی برنگرداند. بر اساس تفاسیر اسلامی، ایوب پیامبری صبور و بندهای نیکوکار بود که همواره به خداوند توجه داشت.[۳]
روایات اسلامی نقل کردهاند که در اوج سختیها، همسرش در جستجوی پزشکی برای درمان او بود که ابلیس در هیئت پزشک بر او ظاهر شد و پیشنهاد درمان ایوب را داد، به شرطی که پس از بهبودی بگوید که او وی را شفا داده است. وقتی همسرش این پیشنهاد را به ایوب رساند، او به خشم آمد و سوگند یاد کرد که صد ضربه تازیانه بر او بزند. برخی نقل کردهاند که هنگامی که همسرش برای کاری از خانه بیرون رفت و بازنگشت، ایوب که تنها و رنجور بود، چنین سوگند یاد کرد. بر اساس گزارشهای منابع روایی اسلامی، در این حال، ایوب با صدای بلند دعا کرد: «إِنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» (ترجمه: پروردگارا! مرا رنج و محنت فرا گرفته است و تو مهربانترین مهربانانی.) خدا نیز دعای او را پذیرفت و فرمود: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ» (ترجمه: پس ما دعای او را اجابت کردیم و هر رنج و محنتی که داشت، از او برطرف ساختیم و اهل و اموال و فرزندان او را بازگرداندیم و دوچندان به او عطا کردیم.) در این منابع گفته شده که خدا به ایوب دستور داد: «ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ»، (یعنی: با پای خود زمین را بکوب! این چشمهای است برای شستشو و آشامیدن.) گفته شده که دو چشمه آب از زیر پای ایوب جوشید و او با شستشو و نوشیدن از آن، شفا یافت. منابع اسلامی گزارش کردهاند که ایوب برای اجرای سوگندش بدون آسیب رساندن به همسرش، از سوی خدا راهنمایی شد و فرمان دریافت کرد که «وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلا تَحْنَثْ» (یعنی: دستهای از چوبها را بگیر و با آن بزن تا سوگند خود را مشکن.)[۴]
در منابع شیعی
بر اساس روایتی از محمد باقر، ایوب هفت سال به بلا مبتلا شد، اما هیچ گناهی مرتکب نشده بود، چرا که بر اساس دیدگاه شیعیان، پیامبران الهی معصوم هستند. او به انواع سختیها دچار شد، اما برخلاف آنچه برخی پنداشتهاند، بدن او دچار تعفن، زخم یا بیماریهای مشمئزکننده نشد. دلیل دوری مردم از او، فقر و ناتوانی او بود، نه بیماری ناخوشایند. جعفر صادق نیز در حدیثی نقل کرده که خداوند دربارهٔ ایوب گفته است: «بندهام ایوب، هر نعمتی که به او میدهم، بیشتر مرا شکر میگوید.» اما شیطان گفت: «اگر او را به بلا گرفتار کنی، دیگر شکر نخواهد کرد.» پس خداوند نخست اموال و بردگان او را از بین برد، سپس شتران، اسبان، گاوها، گوسفندان و زمینهای زراعی او نابود شدند. حتی فرزندانش از دنیا رفتند و در نهایت، خود او دچار بیماری شد. دوستانش او را سرزنش کردند که شاید گناهی مرتکب شده است و این مجازات الهی است. این سخنان ایوب را آزرد و از خداوند طلب رهایی کرد. سرانجام، خداوند او را شفا داد و همه نعمتهایش را به او بازگرداند.[۵]
پانویس
ارجاعات
منابع
- اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ایوب». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.