ابومخنف: تفاوت میان نسخهها
(فعلا) |
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار، اصلاح نشانی وب) |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
[[پرونده: | [[پرونده:تاریخ أبی مخنف.png|بندانگشتی|کتاب تاریخ ابومخنف]]'''لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سُلیم الغامدی الأزدی''' (درگذشته ۱۵۷ ه.ق)، ملقب به '''أبومِخنف''' مورخ [[شیعه|شیعهٔ]] اهل [[کوفه]] که بهدلیل نگارش کتابی بهنام «مقتلالحسین» مشهور است. وی در این کتاب عمدهٔ روایات موافق و مخالف دربارهٔ [[نبرد کربلا]] را گرد آورده است. [[ابن ندیم]] و [[نجاشی]] فهرست بلندی از کتابهای او را ارائه میکنند اما هیچکدام از آن کتابها به روزگار ما نرسیده است و تنها، [[محمد بن جریر طبری]] در کتاب ''[[تاریخ طبری]]''، بخش عمدهای از ''کتاب مقتلالحسین'' او را نقل کرده است. همچنین علاوه بر طبری، [[بلاذری]] نیز روایتهایی از او را نقل کرده است.<ref name = "TRAD">{{پک|Modarressi|۲۰۰۳|ف=Tradition and Survival|ص=۳۱۶|زبان=en}}</ref> روایتهای ابومخنف از حوادث صدر اسلام آنچنان دقیق، مفصل و با ذکر جزئیات واقعه است که خواننده را به زوایای مختلف حادثه راهنمایی میکند. علاوه بر این، نقل این روایات بهدور از هرگونه تعصب دینی و قومی است؛ تا آنجا که مورخان [[سنی|اهل سنت]] و شیعه از کتابهای او استفاده کردهاند.<ref>{{پک|تاری|۱۳۸۲|ک=ابومخنف که بود؟|ص=۷۱}}</ref> هر چند که در منابع رجالی اهل سنت، محدثان که روی سند [[حدیث|احادیث]] تکیه فراوانی داشتند، مورخانی نظیر ابو مخنف را اخباری خوانده و به عنوان راویان غیرقابل اعتماد میشناختند. چرا که این دسته از نویسندگان برآن بودهاند که همه اخبار موجود را اعم از درست و نادرست نقل کنند. به نظر محدثان با این شیوه این دسته از کتابها پرحجم شده و شامل جزییات فراوانی میشود. ابو مخنف نیز شامل دسته مورخانی میشده که محدثان اهل سنت با تردید در آثار او مینگریستهاند.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = جعفریان | نام = رسول |ویراستار = رسول جعفریان | فصل = دربارهٔ منابع تاریخ عاشورا | title=تأملی در نهضت عاشورا | سال = 1399 | ناشر = نشر علم | مکان = تهران | شابک = 9786222461928}}</ref> ابومخنف توسط رجال شناسان اهل سنت تضعیف شده و ابن عدی(۳۶۵ ه.ق) او را شیعی افراطی خوانده است.<ref name=":0"/> به هر صورت میتوان پذیرفت که وی نوعی عقیده به تشیع عراقی دارد؛ در همان حدی که در کوفه رایج بوده است؛ یعنی راجع به خلفای اول و دوم اثباتا و نفیا حرفی نداشته یا سکوت میکردهاند، اما نسبت به خلیفه سوم انتقادهای تندی داشته، و [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] را به هیچ عنوان نمیپذیرفتند.<ref name=":1">{{یادکرد وب|عنوان=کتاب تأملی در نهضت عاشورا نشر علم {{!}} خرید با تخفیف|نشانی=https://markaketab.com/product/تاملی-در-نهضت-عاشورا-نشر-علم/|وبگاه=بانک کتاب مارکا|بازبینی=2022-08-03|کد زبان=fa-IR}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = جعفریان | نام = رسول | فصل = دربارهٔ منابع تاریخ عاشورا |کتاب = تأملی در نهضت عاشورا | ص = 28 |زبان = فارسی | سال = 1399 | ناشر = نشر علم | مکان = تهران | شابک = 9786222461928}}</ref> | ||
== نام و تبار == | == نام و تبار == | ||
نام کامل ابومخنف را لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم گزارش | نام کامل ابومخنف را لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم گزارش کردهاند. او را از قبیله ازد و تیره مشهور غامد برشمردند که در کوفه زندگانی میکردند. جد او، مخنف بن سلیم در روزگاران دعوت محمد، به اسلام گروید و خود او تاریخ اسلام جدش را ۶ ه.ق گزارش کرده است. با توجه به نقل روایتی از پیامبر توسط مخنف بن سلیم، او را از صحابه پیامبر اسلام برشمردهاند. وی مدتی را از سوی علی بن ابیطالب به امارت اصفهان و همدان گمارده شد و در جنگهای صفین و جمل حضور داشت. او ساکن کوفه بود و به گزارش ابن حجر، در ۶۴ سالگی در پی قیام توابین، کشته شد. از پدر و پدربزرگ ابومخنف اطلاعاتی در منابع گزارش نشده است.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
== سرگذشت == | == سرگذشت == | ||
دربارهٔ ابومخنف، اطلاعات تاریخی اندکی برجای | دربارهٔ ابومخنف، اطلاعات تاریخی اندکی برجای مانده است چنانکه حتی ترسیم طرحی ساده از احوال وی نیز دشوار است. همین موضوع موجبشده تا همگان توجه خود را به اخبار منقول از او معطوف دارند و در این اخبار نیز نکاتی که به روشنشدن زندگی او کمک کند، بسیار اندک است.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
=== تولد و سالهای اولیه زندگی === | === تولد و سالهای اولیه زندگی === | ||
تاریخ تولد ابومخنف، | تاریخ تولد ابومخنف، بهطور مشخص، گزارش نشده است، با این وجود تخمینهای برای تاریخ ولادت او زده شده است. به گفته سزگین، ابومخنف باید در سال ۷۰ ه.ق مصادف با ۶۷۹ میلادی به دنیا آمده باشد. تحلیل سزگین بر این مبناست که وی از عبدالله بن علقمه خثعمی گزارشهایی را داشته است. ولهاوزن اما بر این عقیده است که وی در سال ۸۲ ه.ق باید در سن میانسالی بوده باشد. بهرامیان در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، این تخمینها را مستدل به دلایل کافی نمیداند و به روایتهای طبری که بدون واسطه از زندگانی ابومخنف نقل شده است و مربوط به سالهای ۹۷ ه.ق تا ۱۳۲ ه.ق است اشاره میکند که میتواند در فهم دوران حیات ابومخنف، مؤثر باشد.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
یاقوت حمویی، تنها کسی است که تاریخ درگذشت ابومختف را سال ۱۵۷ | یاقوت حمویی، تنها کسی است که تاریخ درگذشت ابومختف را سال ۱۵۷ ه.ق گزارش کرده است. با توجه به اینکه یاقوت حمویی، مطالب در خصوص ابومخنف را از فهرست ابن ندیم اقتباس کرده است، این تاریخ نیز باید از آن کتاب گزارش شده باشد. دیگر منابع تاریخ درگذشت او را سال ۱۷۰ و پیش از آن نیز گزارش کردهاند. هرچند این تاریخها قابل اعتماد نیستند، اما با توجه به نقل روایت توسط ابوالحسن مدائنی از ابومخنف و با توجه به تاریخ ولادت او در ۱۳۵ ه. ق، احتمال درگذشت ابومخنف پیش از سال ۱۷۰ ه. ق، تقویت میشود.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
تاریخ تولد ابومخنف بر ما مشخص نیست اما اغلب تاریخ درگذشت وی را سال ۱۵۷ هجری قمری نوشتهاند. شاید معلومنبودن تاریخ تولد وی موجب اشتباه بعضی از علمای رجال دربارهٔ او | تاریخ تولد ابومخنف بر ما مشخص نیست اما اغلب تاریخ درگذشت وی را سال ۱۵۷ هجری قمری نوشتهاند. شاید معلومنبودن تاریخ تولد وی موجب اشتباه بعضی از علمای رجال دربارهٔ او شده است چنانکه برخی او را از اصحاب علی، حسن و حسین برشمردهاند و برخی دیگر او را از یاران جعفر صادق میدانند. [[شیخ طوسی]] نقل میکند که ابومخنف از اصحاب [[علی بن ابیطالب]] و حسن و حسین بوده و خود ابومخنف، علی را ملاقات نکرده است. اما نجاشی او را از راویان جعفر صادق میداند و میگوید: «گفتهشده است که او از ابوجعفر هم روایت نقل کرده است… ولی این مطلب صحیح نیست». پس بنابه گفتهٔ نجاشی، او فقط از جعفر صادق روایت میکرده است و از اصحاب او بهشمار میرود. حتی از محمد باقر هم روایت نکرده است، تا چه رسد به نقل روایت از علی.<ref>{{پک|تاری|۱۳۸۲|ک=ابومخنف که بود؟|ص=۷۲}}</ref> به گفتهٔ سزگین، ابومخنف در حدود سال ۷۰ قمری (۶۸۹ میلادی) زاده شده، زیرا از عبدالله بن علقمه خَثْعمی چندین خبر تاریخی روایت کرده است، اما بیگمان، میان این عبدالله بن علقمة خثعمی و عبدالله بن ابی اوفی اسلمی خلطی پیش آمده است. همچنین ولهاوزن گفته است که وی در سال ۸۲ قمری در میانسالی بوده و دوست [[محمد بن سائب کلبی]] بهشمار میرفته است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۹۱|ک=ابومخنف}}</ref> از استادان و چگونگی زندگانی علمی و تعلیم و تعلم ابومخنف اطلاع دقیقی در دست نیست.<ref>{{پک|میرشریفی|۱۳۶۹|ک=سرگذشت مقتل ابومخنف|ص=۱۳۵}}</ref> ابومخنف در کوفه از خاندانی بزرگ و مشهور از تیرهٔ غامد و از قبیلهٔ بزرگ [[أزد]] برخاسته بود. نیای او [[مخنف بن سلیم]] براساس گزارش خود ابومخنف در سال ۶ قمری، زمانی که [[محمد]] به دعوت ابوظبیان ازدی پرداخت، اسلام آورد. او را در شمار اصحاب آوردهاند زیرا از محمد احادیثی روایت کرده است. | ||
== مذهب ابومخنف == | == مذهب ابومخنف == | ||
ابومخنف را از اخباریون کوفه گزارش | ابومخنف را از اخباریون کوفه گزارش کردهاند. در خصوص مذهب او نیز گفتگوهایی در میان رجالیون صورت گرفته است. پیشینه زندگانی او و تمایلات خانوادگی و شخصیاش و همینطور جمعآوری اخبار مربوط به علی بن ابیطالب و حسین بن علی، ظن تشیع او را تقویت کرده است. همین مسئله سبب شده است تا جمعی او را شیعه بدانند و کسانی چون ابن ابیالحدید، وی را شیعه ندانند. شیخ مفید نیز در نقل کتاب الجمل ابومخنف، به این موضوع که کتاب از منابع اهل سنت است، تصریح میکند. محمدباقر مجلسی نیز نام ابومخنف را در میان اهل سنت گزارش میکند. شیخ طوسی نیز در رجال خود، ضمن رد ادعای صحابی بودن ابومخنف برای علی بن ابیطالب، پدرش یحیی را از اصحاب علی بن ابیطالب گزارش میکند.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
[[یولیوس ولهاوزن]] عقیده دارد که همدلی ابومخنف معطوف به عراق و علی است در برابر شام و امویان؛ ولی دراینباره نمیتوان به گرایش چندانی در او پی برد.<ref>{{پک|سزگین|۱۳۸۰|ک=تاریخ نگارشهای عربی|ص=۴۳۷}}</ref> اما بهعقیدهٔ [[غلامحسین زرگرینژاد]]، دربارهٔ تعلق اعتقادی و سیاسی ابومخنف به علی بن ابیطالب و فرزندان او تردیدی نمیتوان داشت.<ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۱۳}}</ref> [[رسول جعفریان]] او را شیعهٔ عراقی میداند به این معنی که ابومخنف خلافت [[ابوبکر]] و [[عمر]] را قبول داشت، علی را بر [[عثمان]] ترجیح میداد ولی او نه [[دوازده امامی|امامی]] و نه [[شیعه زیدی|زیدی]] بود.<ref>{{پک|جعفریان||ک=حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام|زبان=فارسی|ص=۱۳}}</ref> | [[یولیوس ولهاوزن]] عقیده دارد که همدلی ابومخنف معطوف به عراق و علی است در برابر شام و امویان؛ ولی دراینباره نمیتوان به گرایش چندانی در او پی برد.<ref>{{پک|سزگین|۱۳۸۰|ک=تاریخ نگارشهای عربی|ص=۴۳۷}}</ref> اما بهعقیدهٔ [[غلامحسین زرگرینژاد]]، دربارهٔ تعلق اعتقادی و سیاسی ابومخنف به علی بن ابیطالب و فرزندان او تردیدی نمیتوان داشت.<ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۱۳}}</ref> [[رسول جعفریان]] او را شیعهٔ عراقی میداند به این معنی که ابومخنف خلافت [[ابوبکر]] و [[عمر]] را قبول داشت، علی را بر [[عثمان]] ترجیح میداد ولی او نه [[دوازده امامی|امامی]] و نه [[شیعه زیدی|زیدی]] بود.<ref>{{پک|جعفریان||ک=حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام|زبان=فارسی|ص=۱۳}}</ref> | ||
ولی از روزگاری دور اهل سنت و شیعه، ابومخنف را یک شیعی دو آتشه میشناختهاند. ابن ندیم دربارهٔ جد دوم ابومخنف که مخنف نام داشته مینویسد: إنّ مخنفاً هذا کان من أصحاب علی بن أبی طالب، وقد ورث أبو مخنف من جده؛ یعنی مخنف از یاران علی بن ابی طالب بود و ابوخنف نیز شیعی گری را از جدش به ارث | ولی از روزگاری دور اهل سنت و شیعه، ابومخنف را یک شیعی دو آتشه میشناختهاند. ابن ندیم دربارهٔ جد دوم ابومخنف که مخنف نام داشته مینویسد: إنّ مخنفاً هذا کان من أصحاب علی بن أبی طالب، وقد ورث أبو مخنف من جده؛ یعنی مخنف از یاران علی بن ابی طالب بود و ابوخنف نیز شیعی گری را از جدش به ارث برده است. همچنین بزرگان اهل سنت بر مذهب شیعی ابومخنف تأکید کردهاند. صاحب «القاموس» مینویسد: إن أبا مخنف إخباریّ شیعی تالف متروک؛ یعنی ابومخنف یک محدث شیعی است که تألیفاتش-بر اثر طعن بر صحابه- متروک است. [[ابوحاتم رازی]] نیز به همین دلیل مینویسد که ابومخنف متروک الکلام است. إنه متروک الحدیث. دارقطنی نیز مینویسد وی اینگونه است: إخباری متروک الحدیث، و ابن عدی هم مینویسد ابومخنف یک شیعه دوآتشه و داغ است و اخبار شیعیان را نقل میکند: شیعی محترق، صاحب أخبارهم.{{مدرک|مدرک ثانویهٔ دقیق}} | ||
== جایگاه علمی == | == جایگاه علمی == | ||
از ابومخنف در کنار دانشمندانی چون ابن اسحاق، ابومعشر سندی و سیف بن عمر تمیمی، به عنوان اولین تاریخنویسان مسلمان در آغاز دوره عباسیان یاد | از ابومخنف در کنار دانشمندانی چون ابن اسحاق، ابومعشر سندی و سیف بن عمر تمیمی، به عنوان اولین تاریخنویسان مسلمان در آغاز دوره عباسیان یاد کردهاند. بهرامیان بر این باور است که تا پیش از آغاز دوره عباسیان، کمتر کسی توان نگارش و تألیف وقایع زمانه را داشته است. ابومخنف از رئیسان اخباریون کوفه بهشمار میرود و اهتمام ویژه او به نقل اخبار عراق، وی را از پرداختن به اخبار دیگر سرزمینهای اسلامی بازداشته است.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
=== در علم رجال === | === در علم رجال === | ||
در کتابهای رجالشناسی، ابومخنف با طعنهای بسیاری مواجه | در کتابهای رجالشناسی، ابومخنف با طعنهای بسیاری مواجه شده است. در این میان، یحیی بن معین او را ثقه نمیداند و ابن ابیحاتم او را متروک الحدیث خوانده است. ابنجوزی، دارقطنی، ابنعدی و ذهبی از دیگر رجالیونی هستند که تعابیری اینچنینی در خصوص ابومخنف گزارش کردهاند. بهرامیان در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، بر این باور است که زمینههای اعتقادی ابومخنف با توجه به گزارشهای عمده او از دوران خلافت علی بن ابیطالب، در این سوءگیریها علیه او توسط اهل حدیث، بیتاثیر نبوده است. در رجال شیعی، احادیث او که از محمد باقر نقل شده است، صحیح دانسته نمیشوند هرچند وی با یک واسطه از علی بن ابیطالب و بدون واسطه از جعفر صادق نقل روایت کرده است. شیعیان امامیه از وی در کتابهای خود نقل روایتهایی کردهاند.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
از میان مشایخ ابومخنف میتوان به لقیط محاربی، ابوالمخارق راسبی، نضر بن صالح، جعفر بن حذیفه، نمیر بن وعله و معاذ بن سعد اشاره | از میان مشایخ ابومخنف میتوان به لقیط محاربی، ابوالمخارق راسبی، نضر بن صالح، جعفر بن حذیفه، نمیر بن وعله و معاذ بن سعد اشاره کرد. ابومخنف از مورخان هم طبقه خود از جمله محمد بن اسحاق، سیف بن عمر تمیمی و شرقی بن قطامی کلبی روایات کرده است.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
از آنجایی که شیعه و سنی از ابومخنف روایت نقل کردهاند، [[علم رجال|رجال حدیث]] هر دو گروه در مورد وثاقت احادیث او اظهار نظر کردهاند. محدثان که بر روی سند احادیث تأکید فراوانی داشتند، مورخان را که به دنبال جمعآوری تمام اخبار بودند را اخباری نامیده و آنان را تضعیف میکردند. ابومخنف نیز همانند [[ابن اسحاق]]، [[مدائنی]]، و [[واقدی]] مشمول این قاعده | از آنجایی که شیعه و سنی از ابومخنف روایت نقل کردهاند، [[علم رجال|رجال حدیث]] هر دو گروه در مورد وثاقت احادیث او اظهار نظر کردهاند. محدثان که بر روی سند احادیث تأکید فراوانی داشتند، مورخان را که به دنبال جمعآوری تمام اخبار بودند را اخباری نامیده و آنان را تضعیف میکردند. ابومخنف نیز همانند [[ابن اسحاق]]، [[مدائنی]]، و [[واقدی]] مشمول این قاعده گشته است. ابومخنف توسط رجال سنی تضعیف شده و [[:ar:أبو أحمد بن عدی الجرجانی|ابن عدی]] او را شیعهٔ افراطی خوانده است:<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی=جعفریان | نام=رسول | عنوان=تاملی در نهضت عاشورا | ناشر=انصاریان | سال=1386 | شابک=978-964-90518-6-4 | زبان=fa | صفحه=}}</ref> «شیعی محترق، صاحب أخبارهم.» [[ذهبی]] مینویسد: إخباری تالف لا یوثق به.<ref>میزان الاعتدال 3/419</ref> و [[یحیی بن معین]] نیز میگوید: «لیس بثقة». در مقابل رجال شیعه او را از اصحاب [[جعفر صادق]] دانسته و توثیقاش کردهاند: [[نجاشی]] مینویسد: «أبو مخنف، شیخ أصحاب الاخبار بالکوفة ووجههم، وکان یسکن إلی ما یرویه».<ref>[http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/2931_رجال-النجاشی-النجاشی/الصفحة_318#top رجال النجاشی - النجاشی - الصفحة ٣٢٠ الرقم 875]</ref> از معاصران، [[سید ابوالقاسم خویی|خوئی]] میافزاید: «ثقة مسکون إلی روایته.»<ref>[http://shiaonlinelibrary.com/الکتب/3006_معجم-رجال-الحدیث-السید-الخوئی-ج-١٥/الصفحة_139#top معجم رجال الحدیث - السید الخوئی - ج ١٥ - الصفحة ١٤٢]</ref> | ||
== آثار == | == آثار == | ||
آثار ابومخنف در تاریخ، گواه تلاشهای فراوان او در زمینه | آثار ابومخنف در تاریخ، گواه تلاشهای فراوان او در زمینه تألیف اخبار تاریخی دارد. همین تعداد بالای آثار تاریخی اوست که آثارش را به عنوان یکی از پیشگامان و مراجع در زمینه تاریخی مبدل کرده است. به گفته بهرامیان، تکنگاریهای ابومخنف بعدها اساس و پایه تاریخنگاری را شکل دادند به گونهای که حتی برخی از اصطلاحات در باببندی کتابهای تاریخ، از کتب ابومخنف و همعصرانش اقتباس شده یا عیناً تکرار شدهاند. این آثار بهطور گسترده مورد توجه مورخان بعدی قرار گرفت؛ اما در کمال تعجب و شگفتی، هیچیک از آثار ابومخنف، به صورت مستقیم به دست محققان نرسیده است و اکثر آثار کشف شده و منسوب به او، با شائبه جعل مواجه شدند. با این وجود، بلاذری و طبری، در رساندن میراث تاریخی ابومخنف به نسلهای بعدی، نقش مؤثر و عمدهای داشتند. با توجه به سبک تاریخنگاری بلاذری، امکان استخراج روایات ابومخنف از آثار او، دشوار است. در مقابل طبری در نقل روایات ابومخنف، سلسله اسناد ابومخنف را بهطور کامل گزارش کرده است و به همین جهت کار بازیابی آثار ابومخنف را تسهیل کرده است.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
از میان آثار او که در فهرست ابن ندیم به آنها اشاره | از میان آثار او که در فهرست ابن ندیم به آنها اشاره شده است، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
# ''اخبار آل محنف سلیم'' | |||
# ''اخبار آل محنف | |||
# ''الاخبار'' | # ''الاخبار'' | ||
# ''اهل النهروان و الخوارج'' | # ''اهل النهروان و الخوارج'' | ||
# ''بلال | # ''بلال الخارجی'' | ||
# ''اخبار الحجاج'' | # ''اخبار الحجاج'' | ||
# ''اخبار | # ''اخبار عبیدالله بن حر'' | ||
# ''اخبار | # ''اخبار زیاد'' | ||
# '' | # ''حدیث الازارقة'' | ||
# '' | # ''حدیث باجُمَیرا و مقتل ابن اشعث'' | ||
# ''الجمل'' | # ''الجمل'' | ||
# '' | # ''حدیث روستقباذ'' | ||
# '' | # ''الحکمین'' | ||
# '' | # ''خِرّیت بن راشد و بنی ناجیة'' | ||
# ''الخوارج و المهلب'' | # ''الخوارج و المهلب'' | ||
# '' | # ''دیر الجاجم و خلع عبدالرحمن بن اشعث'' | ||
# ''الردة'' | # ''الردة'' | ||
# '' | # ''زید بن علی'' | ||
# '' | # ''السقیفة'' | ||
# '' | # ''سلیمان بن صُرَد و عین الوردة'' | ||
# '' | # ''شبیب الحروری و صالح بن مسرّح'' | ||
# '' | # ''الشوری و مقتل عثمان'' | ||
# '' | # ''الصفین'' | ||
# '' | # ''الضحاک الخارجی'' | ||
# ''الغارات'' | # ''الغارات'' | ||
# ''فتوح الاسلام'' | # ''فتوح الاسلام'' | ||
| خط ۱۱۱: | خط ۱۱۰: | ||
# ''فتوح العراق'' | # ''فتوح العراق'' | ||
# ''قتل الحسن'' | # ''قتل الحسن'' | ||
# ''المختار بن | # ''المختار بن ابیعبید'' | ||
# ''المستورد بن علفه'' | # ''المستورد بن علفه'' | ||
# ''مصعب و | # ''مصعب و ولایته العراق'' | ||
# ''مطرف بن | # ''مطرف بن مغیرة'' | ||
# '' | # ''المعمّرین'' | ||
# ''مقتل حجر بن | # ''مقتل حجر بن عدی'' | ||
# ''مقتل | # ''مقتل الحسین'' | ||
# ''مقتل عبدالله بن | # ''مقتل عبدالله بن زبیر'' | ||
# ''مقتل عمرو بن | # ''مقتل عمرو بن سعید بن عاص'' | ||
# ''مقتل | # ''مقتل علی'' | ||
# ''نجدة بن | # ''نجدة بن ابیفدیک'' | ||
# '' | # ''یحیی بن زید'' | ||
# '' | # ''یزید بن المهلب و مقتله بالعقر'' | ||
# ''مرج راهط و | # ''مرج راهط و بیعة مروان و مقتل الضحاک بن قیس الفهری'' | ||
# ''مقتل محمد بن | # ''مقتل محمد بن ابیبکر و الاشتر و محمد بن ابیحذیفة'' | ||
# ''وفات | # ''وفات معاویة و ولایة ابنه یزید و وقعة الحرّة و حصار ابنالزبیر'' | ||
# ''خال بن عبدالله | # ''خال بن عبدالله القسری و یوسف بن عمر و موت هشام و ولایة الولید بن یزید'' | ||
غیر از این موارد، طوسی کتابی با عنوان ''خطبه الزهرا'' را نیز به ابومخنف نسبت | غیر از این موارد، طوسی کتابی با عنوان ''خطبه الزهرا'' را نیز به ابومخنف نسبت داده است. همینطور نسخهای خطی مقتل بنی امیه نیز به او نسبت داده شده است. در انتساب و جعلی بودن این دو اثر، احتمالهایی مطرح شده است.<ref>{{پک|1=بهرامیان|2=۱۳۶۷|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=ابومخنف}}</ref> | ||
گفته میشود که ابومخنف برای نگارش تاریخ اسلام، حدود چهل کتاب نوشتهبود که امروزه فقط نام آنها برجایمانده و متن آنها از بین رفتهاند. البته برخی از آثار وی توسط تاریخنگاران بعدی مورد استفاده قرار گرفتهاند.<ref>{{پک|میرشریفی|۱۳۶۹|ک=سرگذشت مقتل ابومخنف|ص=۱۳۸}}</ref> بهگفتهٔ یولیوس ولهاوزن، ابومخنف با علاقهٔ خاص و به تفصیل، موضوعات مربوط به [[خوارج]] و قیامهای شیعه و شورش عراقیها را مورد بررسی قرار میدهد و بیشتر، روایات کوفی را نقل میکند.<ref>{{پک|سزگین|۱۳۸۰|ک=تاریخ نگارشهای عربی|ص=۴۳۷}}</ref> | گفته میشود که ابومخنف برای نگارش تاریخ اسلام، حدود چهل کتاب نوشتهبود که امروزه فقط نام آنها برجایمانده و متن آنها از بین رفتهاند. البته برخی از آثار وی توسط تاریخنگاران بعدی مورد استفاده قرار گرفتهاند.<ref>{{پک|میرشریفی|۱۳۶۹|ک=سرگذشت مقتل ابومخنف|ص=۱۳۸}}</ref> بهگفتهٔ یولیوس ولهاوزن، ابومخنف با علاقهٔ خاص و به تفصیل، موضوعات مربوط به [[خوارج]] و قیامهای شیعه و شورش عراقیها را مورد بررسی قرار میدهد و بیشتر، روایات کوفی را نقل میکند.<ref>{{پک|سزگین|۱۳۸۰|ک=تاریخ نگارشهای عربی|ص=۴۳۷}}</ref> | ||
کتابهای او بهاحتمال زیاد از زمرهٔ آثاری بوده که انتشار گسترده داشته و بهویژه شیعیان، آنها را مشتاقانه میخواندهاند. برخی از تألیفات بهدستآمده که منسوب به اوست، ظاهراً پاکسازیهای بسیار آزاد متأخری است که بهمرور زمان تفاوتهای بیشتری با متن اصلی پیدا | کتابهای او بهاحتمال زیاد از زمرهٔ آثاری بوده که انتشار گسترده داشته و بهویژه شیعیان، آنها را مشتاقانه میخواندهاند. برخی از تألیفات بهدستآمده که منسوب به اوست، ظاهراً پاکسازیهای بسیار آزاد متأخری است که بهمرور زمان تفاوتهای بیشتری با متن اصلی پیدا کرده است. با این حال این آثار دارای هستهای اصلی و در برخی جاها شامل متن تغییرنیافته است، چنانچه [[فردیناند ووستنفلد]] در مورد هر ۲ کتاب ''مقتلالحسین'' و ''المختار الثقفی'' این نکته را دریافته است.<ref>{{پک|سزگین|۱۳۸۰|ک=تاریخ نگارشهای عربی|ص=۴۳۷}}</ref> | ||
مهمترین اثر ابومخنف، گزارشی از [[نبرد کربلا]] است که به نام ''«کتاب مقتل الحسین»'' معروف است. این کتاب از مهمترین منابع برای بررسی تاریخی این واقعه بهشمار میآید. نسخهٔ خطی از این کتاب در [[برلین]] نگهداری میشود و [[لئورا وچا ولیری]] آن را تماماً معتبر نمیداند.<ref>{{پک|Vaglieri|۱۹۸۶|ک=HUSAYN B. 'ALl B. ABl TALIB|ص=۶۰۷–۶۱۷}}</ref> متن اصلی این اثر از میان | مهمترین اثر ابومخنف، گزارشی از [[نبرد کربلا]] است که به نام ''«کتاب مقتل الحسین»'' معروف است. این کتاب از مهمترین منابع برای بررسی تاریخی این واقعه بهشمار میآید. نسخهٔ خطی از این کتاب در [[برلین]] نگهداری میشود و [[لئورا وچا ولیری]] آن را تماماً معتبر نمیداند.<ref>{{پک|Vaglieri|۱۹۸۶|ک=HUSAYN B. 'ALl B. ABl TALIB|ص=۶۰۷–۶۱۷}}</ref> متن اصلی این اثر از میان رفته است<ref>{{پک|میرشریفی|۱۳۶۹|ک=سرگذشت مقتل ابومخنف|ص=۱۳۵}}</ref> و در حال حاضر متنی به نام ''«مقتل ابومخنف»'' در دست داریم که حاوی روایاتی سست و ناهمگون است که هرگز مورد اعتماد مورخان و پژوهشگران قرار نگرفته و اعتبار آن مورد تردید است.<ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۲۲}}</ref> اکنون چندین نسخه به نامهای ''مقتلالحسین'' یا ''اخبار مقتلالحسین'' یا ''مَصرَعالحسین'' و ''ماجری له'' در کتابخانهها هست، اما به سبب تصرفاتی که در آنها شده، هیچیک را نمیتوان مسلماً تألیف کامل ابومخنف پنداشت. کتابی هم که به نام مقتل الحسین یا مقتل ابی مخنف بارها در عراق و ایران چاپشده و در صدر اسناد آن، ابومخنف از شاگردش هشام کلبی روایت کرده و نیز به دلیلهای متعدد دیگر بیشک مجعول است. حتی میان یکی از نسخ این اثر منسوب، با کتابی که در همین موضوع به عالم شیعی، [[سید بن طاووس]] نسبت داده شده —یعنی [[لهوف]]—، اشتراک بسیار دیده میشود، بدان حد که تألیف یکی از روی دیگری، احتمال داده شده است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۹۱|ک=ابومخنف}}</ref> با این حال، کتاب ابومخنف به سبب اهمیت و ارزشی که داشته است مورد توجه مورخان و محققان قرار گرفت و بسیاری از مورخان قرون بعدی، متن آن را به طرق مختلف در آثار خویش آوردهاند.<ref>{{پک|میرشریفی|۱۳۶۹|ک=سرگذشت مقتل ابومخنف|ص=۱۳۵}}</ref> احتمالاً متن کتاب ابومخنف تا حدود قرن چهارم هجری باقی بوده است؛ زیرا [[محمد بن جریر طبری]] در ''[[تاریخ طبری]]'' آن را بیواسطه بازگو کرده است.<ref>{{پک|میرشریفی|۱۳۶۹|ک=سرگذشت مقتل ابومخنف|ص=۱۳۸}}</ref><ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۲۲}}</ref> اما دقیقاً نمیتوان گفت طبری تا چه اندازه در نقل کامل این اثر امانت به خرج داده، اما به هر حال، مهمترین مآخذ مستند نویسندگان بعدی دربارهٔ واقعهٔ کربلا همین اثری است که به مقتل ابی مخنف شهرت یافته است.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۹۱|ک=ابومخنف}}</ref> طبری بهروشنی توضیح نداده است که وی این روایات ابومخنف را چگونه و از چه طریقی به دست آورده است. آیا متن کامل مقتلالحسین را در دست داشته و گزیدهای از روایات موجود در آن متن را گزارش کرده است یا آنکه وی نیز آن روایات را از طریق نوشتهای دیگر بهدست آورده است؟ مجموع روایات طبری دربارهٔ نبرد کربلا از طریق ابومخنف، ۱۲۶ روایت است که از این تعداد، ۱۰۰ روایت بهطور مستقیم از ''مقتل ابومخنف'' گرفتهشده و ۱۰ روایت نیر روایاتیست که طبری آنها را با واسطهٔ [[هشام کلبی|هشام بن محمد کلبی]] از ابومخنف ذکر کرده است.<ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۲۳}}</ref> | ||
این اثر بعدها مورد توجهٔ دیگر علمای امامی قرار گرفت و آنها در گزارش واقعهٔ کربلا به این کتاب استناد بسیاری کردند. | این اثر بعدها مورد توجهٔ دیگر علمای امامی قرار گرفت و آنها در گزارش واقعهٔ کربلا به این کتاب استناد بسیاری کردند. | ||
تردید دربارهٔ کتابهای مقتل منسوب به ابومخنف موجبشده تا روایت طبری از او اهمیت بیشتری یابد و به همین سبب، برخی بر آن شدند تا آن منقولات را از تاریخ طبری بیرون کشند و جداگانه منتشر سازند. این منقولات نخستین بار به نام مقتل الحسین به کوشش حسن غفاری در ۱۳۹۸ قمری در [[قم]] به چاپ رسید. سپس همان اثر به همان طریق به نام ''وقعةالطفّ'' در ۱۳۶۷ خورشیدی در قم به کوشش [[محمد هادی یوسفی غروی]]، همراه با مقدمهای در معرفی ابومخنف و کتاب مقتل الحسین و همچنین فهرستهای گوناگونی از شیوخ و راویان مؤلف با توضیحات و تعلیقات منتشر شد.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۹۱|ک=ابومخنف}}</ref> | تردید دربارهٔ کتابهای مقتل منسوب به ابومخنف موجبشده تا روایت طبری از او اهمیت بیشتری یابد و به همین سبب، برخی بر آن شدند تا آن منقولات را از تاریخ طبری بیرون کشند و جداگانه منتشر سازند. این منقولات نخستین بار به نام مقتل الحسین به کوشش حسن غفاری در ۱۳۹۸ قمری در [[قم]] به چاپ رسید. سپس همان اثر به همان طریق به نام ''وقعةالطفّ'' در ۱۳۶۷ خورشیدی در قم به کوشش [[محمد هادی یوسفی غروی]]، همراه با مقدمهای در معرفی ابومخنف و کتاب مقتل الحسین و همچنین فهرستهای گوناگونی از شیوخ و راویان مؤلف با توضیحات و تعلیقات منتشر شد.<ref>{{پک|بهرامیان|۱۳۹۱|ک=ابومخنف}}</ref> | ||
اگرچه از میانرفتن تمام آثار ابومخنف، بررسی مستقیم آثار وی و نقد و ارزیابی محتوای آنها را نامیسر ساخته و حتی داوری جدی و استوار در باب شخصیت علمی خود او را نیز دشوار میسازد. اما میتوان از طریق وارسی مقتلالحسین او، یعنی کتابی که بخش عمدهای از آن توسط طبری برجای مانده و به دست ما | اگرچه از میانرفتن تمام آثار ابومخنف، بررسی مستقیم آثار وی و نقد و ارزیابی محتوای آنها را نامیسر ساخته و حتی داوری جدی و استوار در باب شخصیت علمی خود او را نیز دشوار میسازد. اما میتوان از طریق وارسی مقتلالحسین او، یعنی کتابی که بخش عمدهای از آن توسط طبری برجای مانده و به دست ما رسیده است؛ همچنین به یاری پراکندههایی از روایات وی در منابع روایی و تاریخی قرون اولیه، تا حد زیادی هم به خصایص روششناختی ابومخنف در گردآوری و تنظیم و تدوین اخبار و حوادث تاریخی پی برد و هم بر عرصههایی از شخصیت وی وقوف یافت.<ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۱۸}}</ref> | ||
ابومخنف در مقتلالحسین، اصل را بر جمعآوری همهٔ مسموعات گذارد و همهٔ آنچه را که شنیده بود، روایت کرد. بهخلاف [[ابن اسحاق]]، [[واقدی]]، [[ابن سعد]] و معاصران ایشان که عمدتاً به نقل روایات موافقان توجه داشتند، ابومخنف نه تنها در گزارش تاریخ کربلا به روایت گزارشهای مخالفان و قاتلان حسین و یارانش توجه کرده، بلکه | ابومخنف در مقتلالحسین، اصل را بر جمعآوری همهٔ مسموعات گذارد و همهٔ آنچه را که شنیده بود، روایت کرد. بهخلاف [[ابن اسحاق]]، [[واقدی]]، [[ابن سعد]] و معاصران ایشان که عمدتاً به نقل روایات موافقان توجه داشتند، ابومخنف نه تنها در گزارش تاریخ کربلا به روایت گزارشهای مخالفان و قاتلان حسین و یارانش توجه کرده، بلکه کوشیده است تا در پرتو این دست از روایات که خود نیز به اعتبار و ارزش آنها اعتقادی نداشته، بخشی از باورهای نادرستی را که در میان برخی از مردم رواج داشته است، منعکس کند.<ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۲۱}}</ref> | ||
=== منابع ابومخنف برای نوشتن مقتلالحسین === | === منابع ابومخنف برای نوشتن مقتلالحسین === | ||
ابومخنف از روایت دو گروه عمده برای نوشتن این کتاب استفاده | ابومخنف از روایت دو گروه عمده برای نوشتن این کتاب استفاده کرده است:<ref>{{پک|زرگرینژاد|۱۳۹۱|ک=نهضت امام حسین|ص=۲۵}}</ref> | ||
* راویان حاضر در صحنه | * راویان حاضر در صحنه | ||
** شامل اعضایی از خاندان حسین که در کربلا حاضر بودند. مانند [[سجاد]]، فاطمه دختر علی و [[محمد باقر]]. | ** شامل اعضایی از خاندان حسین که در کربلا حاضر بودند. مانند [[سجاد]]، فاطمه دختر علی و [[محمد باقر]]. | ||
| خط ۱۵۳: | خط ۱۵۲: | ||
*** افرادی که با دلایل مختلف، بر کشتن حسین حریص نبودند و حتی از آن امتناع داشتند. | *** افرادی که با دلایل مختلف، بر کشتن حسین حریص نبودند و حتی از آن امتناع داشتند. | ||
ابو مخنف روایات غالب اینان را با واسطه و روایات برخی را بیواسطه گزارش | ابو مخنف روایات غالب اینان را با واسطه و روایات برخی را بیواسطه گزارش کرده است. واقعیت اخیر بدان معناست که یا ابومخنف عمری دراز داشته و عصر نوجوانی وی با دورهٔ پیری این دسته از راویان معاصر بوده است، یا آنکه اینان در زمان واقعهٔ کربلا در سن نوجوانی بودهاند. | ||
* راویان دور از صحنه: ابومخنف روایات اینان را گاه از طریق یک تا سه واسطه بهدست آورده و نقل | * راویان دور از صحنه: ابومخنف روایات اینان را گاه از طریق یک تا سه واسطه بهدست آورده و نقل کرده است. | ||
** راویان دوستدار حسین، شیعیان و ائمه. | ** راویان دوستدار حسین، شیعیان و ائمه. | ||
** راویان وابسته یا متمایل به [[امویان]] و خویشاوندان آنان. | ** راویان وابسته یا متمایل به [[امویان]] و خویشاوندان آنان. | ||
| خط ۱۷۶: | خط ۱۷۵: | ||
{{پایان چپچین}} | {{پایان چپچین}} | ||
== | == پیوندهای بیرونی == | ||
* {{یادکرد وب|نام خانوادگی= فرزانه|نام= حافظ|عنوان= مقتل الحسین ـ علیه السّلام ـ|نشانی= http://www.andisheqom.com/Files/olamamosnaf.php?idVeiw=4778&level=4&subid=4778|ناشر= اندیشه قم|archiveurl= https://web.archive.org/web/20140409023024/http://www.andisheqom.com/Files/olamamosnaf.php?idVeiw=4778&level=4&subid=4778|archivedate= ۹ آوریل ۲۰۱۴|dead-url= yes}} | * {{یادکرد وب|نام خانوادگی= فرزانه|نام= حافظ|عنوان= مقتل الحسین ـ علیه السّلام ـ|نشانی= http://www.andisheqom.com/Files/olamamosnaf.php?idVeiw=4778&level=4&subid=4778|ناشر= اندیشه قم|archiveurl= https://web.archive.org/web/20140409023024/http://www.andisheqom.com/Files/olamamosnaf.php?idVeiw=4778&level=4&subid=4778|archivedate= ۹ آوریل ۲۰۱۴|dead-url= yes}} | ||
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=حضرتی | نام=حسن | نام خانوادگی۲=رضوی | نام۲=نجفیان | عنوان=واقعهٔ کربلا و بازنمایی عملکرد گفتمان حاکم در تاریخنگاری ابومخنف | ژورنال=تاریخ اسلام و ایران | جلد=25 | شماره=26 | تاریخ=2015-08-23 | سال=2015 | صفحه=29–48 | پیوند=http://hii.alzahra.ac.ir/article_2061_372.html | زبان=fa | تاریخ بازبینی=2016-02-07}} | * {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی=حضرتی | نام=حسن | نام خانوادگی۲=رضوی | نام۲=نجفیان | عنوان=واقعهٔ کربلا و بازنمایی عملکرد گفتمان حاکم در تاریخنگاری ابومخنف | ژورنال=تاریخ اسلام و ایران | جلد=25 | شماره=26 | تاریخ=2015-08-23 | سال=2015 | صفحه=29–48 | پیوند=http://hii.alzahra.ac.ir/article_2061_372.html | زبان=fa | تاریخ بازبینی=2016-02-07}} | ||
| خط ۱۸۴: | خط ۱۸۳: | ||
{{تاریخنگاران دوره اسلامی}} | {{تاریخنگاران دوره اسلامی}} | ||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی= | {{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=بله|مقابله نشده با دانشنامهها=تاحدودی|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}} | ||
[[رده:أزد]] | [[رده:أزد]] | ||
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۵۸
ابومخنف | |
|---|---|
| نام اصلی | أبو مِخنف لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سُلیم الغامدی الأزدی |
| زاده | نامشخص کوفه |
| درگذشته | ۱۵۷ قمری[۱] (۷۷۴ میلادی) کوفه |
| پیشه | مورخ و راوی |
| زمینه کاری | تاریخ اسلام |
| در زمان حکومت | دوران طلایی اسلام |
| کتابها | مقتلالحسین |
| دلیل سرشناسی | نویسندهٔ مقتلالحسین دربارهٔ نبرد کربلا |
| تأثیرگذاشته بر | محمد بن جریر طبری و بلاذری |

لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سُلیم الغامدی الأزدی (درگذشته ۱۵۷ ه.ق)، ملقب به أبومِخنف مورخ شیعهٔ اهل کوفه که بهدلیل نگارش کتابی بهنام «مقتلالحسین» مشهور است. وی در این کتاب عمدهٔ روایات موافق و مخالف دربارهٔ نبرد کربلا را گرد آورده است. ابن ندیم و نجاشی فهرست بلندی از کتابهای او را ارائه میکنند اما هیچکدام از آن کتابها به روزگار ما نرسیده است و تنها، محمد بن جریر طبری در کتاب تاریخ طبری، بخش عمدهای از کتاب مقتلالحسین او را نقل کرده است. همچنین علاوه بر طبری، بلاذری نیز روایتهایی از او را نقل کرده است.[۲] روایتهای ابومخنف از حوادث صدر اسلام آنچنان دقیق، مفصل و با ذکر جزئیات واقعه است که خواننده را به زوایای مختلف حادثه راهنمایی میکند. علاوه بر این، نقل این روایات بهدور از هرگونه تعصب دینی و قومی است؛ تا آنجا که مورخان اهل سنت و شیعه از کتابهای او استفاده کردهاند.[۳] هر چند که در منابع رجالی اهل سنت، محدثان که روی سند احادیث تکیه فراوانی داشتند، مورخانی نظیر ابو مخنف را اخباری خوانده و به عنوان راویان غیرقابل اعتماد میشناختند. چرا که این دسته از نویسندگان برآن بودهاند که همه اخبار موجود را اعم از درست و نادرست نقل کنند. به نظر محدثان با این شیوه این دسته از کتابها پرحجم شده و شامل جزییات فراوانی میشود. ابو مخنف نیز شامل دسته مورخانی میشده که محدثان اهل سنت با تردید در آثار او مینگریستهاند.[۴] ابومخنف توسط رجال شناسان اهل سنت تضعیف شده و ابن عدی(۳۶۵ ه.ق) او را شیعی افراطی خوانده است.[۴] به هر صورت میتوان پذیرفت که وی نوعی عقیده به تشیع عراقی دارد؛ در همان حدی که در کوفه رایج بوده است؛ یعنی راجع به خلفای اول و دوم اثباتا و نفیا حرفی نداشته یا سکوت میکردهاند، اما نسبت به خلیفه سوم انتقادهای تندی داشته، و معاویه را به هیچ عنوان نمیپذیرفتند.[۵][۶]
نام و تبار
نام کامل ابومخنف را لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم گزارش کردهاند. او را از قبیله ازد و تیره مشهور غامد برشمردند که در کوفه زندگانی میکردند. جد او، مخنف بن سلیم در روزگاران دعوت محمد، به اسلام گروید و خود او تاریخ اسلام جدش را ۶ ه.ق گزارش کرده است. با توجه به نقل روایتی از پیامبر توسط مخنف بن سلیم، او را از صحابه پیامبر اسلام برشمردهاند. وی مدتی را از سوی علی بن ابیطالب به امارت اصفهان و همدان گمارده شد و در جنگهای صفین و جمل حضور داشت. او ساکن کوفه بود و به گزارش ابن حجر، در ۶۴ سالگی در پی قیام توابین، کشته شد. از پدر و پدربزرگ ابومخنف اطلاعاتی در منابع گزارش نشده است.[۷]
سرگذشت
دربارهٔ ابومخنف، اطلاعات تاریخی اندکی برجای مانده است چنانکه حتی ترسیم طرحی ساده از احوال وی نیز دشوار است. همین موضوع موجبشده تا همگان توجه خود را به اخبار منقول از او معطوف دارند و در این اخبار نیز نکاتی که به روشنشدن زندگی او کمک کند، بسیار اندک است.[۸]
تولد و سالهای اولیه زندگی
تاریخ تولد ابومخنف، بهطور مشخص، گزارش نشده است، با این وجود تخمینهای برای تاریخ ولادت او زده شده است. به گفته سزگین، ابومخنف باید در سال ۷۰ ه.ق مصادف با ۶۷۹ میلادی به دنیا آمده باشد. تحلیل سزگین بر این مبناست که وی از عبدالله بن علقمه خثعمی گزارشهایی را داشته است. ولهاوزن اما بر این عقیده است که وی در سال ۸۲ ه.ق باید در سن میانسالی بوده باشد. بهرامیان در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، این تخمینها را مستدل به دلایل کافی نمیداند و به روایتهای طبری که بدون واسطه از زندگانی ابومخنف نقل شده است و مربوط به سالهای ۹۷ ه.ق تا ۱۳۲ ه.ق است اشاره میکند که میتواند در فهم دوران حیات ابومخنف، مؤثر باشد.[۹]
یاقوت حمویی، تنها کسی است که تاریخ درگذشت ابومختف را سال ۱۵۷ ه.ق گزارش کرده است. با توجه به اینکه یاقوت حمویی، مطالب در خصوص ابومخنف را از فهرست ابن ندیم اقتباس کرده است، این تاریخ نیز باید از آن کتاب گزارش شده باشد. دیگر منابع تاریخ درگذشت او را سال ۱۷۰ و پیش از آن نیز گزارش کردهاند. هرچند این تاریخها قابل اعتماد نیستند، اما با توجه به نقل روایت توسط ابوالحسن مدائنی از ابومخنف و با توجه به تاریخ ولادت او در ۱۳۵ ه. ق، احتمال درگذشت ابومخنف پیش از سال ۱۷۰ ه. ق، تقویت میشود.[۱۰]
تاریخ تولد ابومخنف بر ما مشخص نیست اما اغلب تاریخ درگذشت وی را سال ۱۵۷ هجری قمری نوشتهاند. شاید معلومنبودن تاریخ تولد وی موجب اشتباه بعضی از علمای رجال دربارهٔ او شده است چنانکه برخی او را از اصحاب علی، حسن و حسین برشمردهاند و برخی دیگر او را از یاران جعفر صادق میدانند. شیخ طوسی نقل میکند که ابومخنف از اصحاب علی بن ابیطالب و حسن و حسین بوده و خود ابومخنف، علی را ملاقات نکرده است. اما نجاشی او را از راویان جعفر صادق میداند و میگوید: «گفتهشده است که او از ابوجعفر هم روایت نقل کرده است… ولی این مطلب صحیح نیست». پس بنابه گفتهٔ نجاشی، او فقط از جعفر صادق روایت میکرده است و از اصحاب او بهشمار میرود. حتی از محمد باقر هم روایت نکرده است، تا چه رسد به نقل روایت از علی.[۱۱] به گفتهٔ سزگین، ابومخنف در حدود سال ۷۰ قمری (۶۸۹ میلادی) زاده شده، زیرا از عبدالله بن علقمه خَثْعمی چندین خبر تاریخی روایت کرده است، اما بیگمان، میان این عبدالله بن علقمة خثعمی و عبدالله بن ابی اوفی اسلمی خلطی پیش آمده است. همچنین ولهاوزن گفته است که وی در سال ۸۲ قمری در میانسالی بوده و دوست محمد بن سائب کلبی بهشمار میرفته است.[۱۲] از استادان و چگونگی زندگانی علمی و تعلیم و تعلم ابومخنف اطلاع دقیقی در دست نیست.[۱۳] ابومخنف در کوفه از خاندانی بزرگ و مشهور از تیرهٔ غامد و از قبیلهٔ بزرگ أزد برخاسته بود. نیای او مخنف بن سلیم براساس گزارش خود ابومخنف در سال ۶ قمری، زمانی که محمد به دعوت ابوظبیان ازدی پرداخت، اسلام آورد. او را در شمار اصحاب آوردهاند زیرا از محمد احادیثی روایت کرده است.
مذهب ابومخنف
ابومخنف را از اخباریون کوفه گزارش کردهاند. در خصوص مذهب او نیز گفتگوهایی در میان رجالیون صورت گرفته است. پیشینه زندگانی او و تمایلات خانوادگی و شخصیاش و همینطور جمعآوری اخبار مربوط به علی بن ابیطالب و حسین بن علی، ظن تشیع او را تقویت کرده است. همین مسئله سبب شده است تا جمعی او را شیعه بدانند و کسانی چون ابن ابیالحدید، وی را شیعه ندانند. شیخ مفید نیز در نقل کتاب الجمل ابومخنف، به این موضوع که کتاب از منابع اهل سنت است، تصریح میکند. محمدباقر مجلسی نیز نام ابومخنف را در میان اهل سنت گزارش میکند. شیخ طوسی نیز در رجال خود، ضمن رد ادعای صحابی بودن ابومخنف برای علی بن ابیطالب، پدرش یحیی را از اصحاب علی بن ابیطالب گزارش میکند.[۱۴]
یولیوس ولهاوزن عقیده دارد که همدلی ابومخنف معطوف به عراق و علی است در برابر شام و امویان؛ ولی دراینباره نمیتوان به گرایش چندانی در او پی برد.[۱۵] اما بهعقیدهٔ غلامحسین زرگرینژاد، دربارهٔ تعلق اعتقادی و سیاسی ابومخنف به علی بن ابیطالب و فرزندان او تردیدی نمیتوان داشت.[۱۶] رسول جعفریان او را شیعهٔ عراقی میداند به این معنی که ابومخنف خلافت ابوبکر و عمر را قبول داشت، علی را بر عثمان ترجیح میداد ولی او نه امامی و نه زیدی بود.[۱۷]
ولی از روزگاری دور اهل سنت و شیعه، ابومخنف را یک شیعی دو آتشه میشناختهاند. ابن ندیم دربارهٔ جد دوم ابومخنف که مخنف نام داشته مینویسد: إنّ مخنفاً هذا کان من أصحاب علی بن أبی طالب، وقد ورث أبو مخنف من جده؛ یعنی مخنف از یاران علی بن ابی طالب بود و ابوخنف نیز شیعی گری را از جدش به ارث برده است. همچنین بزرگان اهل سنت بر مذهب شیعی ابومخنف تأکید کردهاند. صاحب «القاموس» مینویسد: إن أبا مخنف إخباریّ شیعی تالف متروک؛ یعنی ابومخنف یک محدث شیعی است که تألیفاتش-بر اثر طعن بر صحابه- متروک است. ابوحاتم رازی نیز به همین دلیل مینویسد که ابومخنف متروک الکلام است. إنه متروک الحدیث. دارقطنی نیز مینویسد وی اینگونه است: إخباری متروک الحدیث، و ابن عدی هم مینویسد ابومخنف یک شیعه دوآتشه و داغ است و اخبار شیعیان را نقل میکند: شیعی محترق، صاحب أخبارهم.[نیازمند منبع]
جایگاه علمی
از ابومخنف در کنار دانشمندانی چون ابن اسحاق، ابومعشر سندی و سیف بن عمر تمیمی، به عنوان اولین تاریخنویسان مسلمان در آغاز دوره عباسیان یاد کردهاند. بهرامیان بر این باور است که تا پیش از آغاز دوره عباسیان، کمتر کسی توان نگارش و تألیف وقایع زمانه را داشته است. ابومخنف از رئیسان اخباریون کوفه بهشمار میرود و اهتمام ویژه او به نقل اخبار عراق، وی را از پرداختن به اخبار دیگر سرزمینهای اسلامی بازداشته است.[۱۸]
در علم رجال
در کتابهای رجالشناسی، ابومخنف با طعنهای بسیاری مواجه شده است. در این میان، یحیی بن معین او را ثقه نمیداند و ابن ابیحاتم او را متروک الحدیث خوانده است. ابنجوزی، دارقطنی، ابنعدی و ذهبی از دیگر رجالیونی هستند که تعابیری اینچنینی در خصوص ابومخنف گزارش کردهاند. بهرامیان در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، بر این باور است که زمینههای اعتقادی ابومخنف با توجه به گزارشهای عمده او از دوران خلافت علی بن ابیطالب، در این سوءگیریها علیه او توسط اهل حدیث، بیتاثیر نبوده است. در رجال شیعی، احادیث او که از محمد باقر نقل شده است، صحیح دانسته نمیشوند هرچند وی با یک واسطه از علی بن ابیطالب و بدون واسطه از جعفر صادق نقل روایت کرده است. شیعیان امامیه از وی در کتابهای خود نقل روایتهایی کردهاند.[۱۹]
از میان مشایخ ابومخنف میتوان به لقیط محاربی، ابوالمخارق راسبی، نضر بن صالح، جعفر بن حذیفه، نمیر بن وعله و معاذ بن سعد اشاره کرد. ابومخنف از مورخان هم طبقه خود از جمله محمد بن اسحاق، سیف بن عمر تمیمی و شرقی بن قطامی کلبی روایات کرده است.[۲۰]
از آنجایی که شیعه و سنی از ابومخنف روایت نقل کردهاند، رجال حدیث هر دو گروه در مورد وثاقت احادیث او اظهار نظر کردهاند. محدثان که بر روی سند احادیث تأکید فراوانی داشتند، مورخان را که به دنبال جمعآوری تمام اخبار بودند را اخباری نامیده و آنان را تضعیف میکردند. ابومخنف نیز همانند ابن اسحاق، مدائنی، و واقدی مشمول این قاعده گشته است. ابومخنف توسط رجال سنی تضعیف شده و ابن عدی او را شیعهٔ افراطی خوانده است:[۲۱] «شیعی محترق، صاحب أخبارهم.» ذهبی مینویسد: إخباری تالف لا یوثق به.[۲۲] و یحیی بن معین نیز میگوید: «لیس بثقة». در مقابل رجال شیعه او را از اصحاب جعفر صادق دانسته و توثیقاش کردهاند: نجاشی مینویسد: «أبو مخنف، شیخ أصحاب الاخبار بالکوفة ووجههم، وکان یسکن إلی ما یرویه».[۲۳] از معاصران، خوئی میافزاید: «ثقة مسکون إلی روایته.»[۲۴]
آثار
آثار ابومخنف در تاریخ، گواه تلاشهای فراوان او در زمینه تألیف اخبار تاریخی دارد. همین تعداد بالای آثار تاریخی اوست که آثارش را به عنوان یکی از پیشگامان و مراجع در زمینه تاریخی مبدل کرده است. به گفته بهرامیان، تکنگاریهای ابومخنف بعدها اساس و پایه تاریخنگاری را شکل دادند به گونهای که حتی برخی از اصطلاحات در باببندی کتابهای تاریخ، از کتب ابومخنف و همعصرانش اقتباس شده یا عیناً تکرار شدهاند. این آثار بهطور گسترده مورد توجه مورخان بعدی قرار گرفت؛ اما در کمال تعجب و شگفتی، هیچیک از آثار ابومخنف، به صورت مستقیم به دست محققان نرسیده است و اکثر آثار کشف شده و منسوب به او، با شائبه جعل مواجه شدند. با این وجود، بلاذری و طبری، در رساندن میراث تاریخی ابومخنف به نسلهای بعدی، نقش مؤثر و عمدهای داشتند. با توجه به سبک تاریخنگاری بلاذری، امکان استخراج روایات ابومخنف از آثار او، دشوار است. در مقابل طبری در نقل روایات ابومخنف، سلسله اسناد ابومخنف را بهطور کامل گزارش کرده است و به همین جهت کار بازیابی آثار ابومخنف را تسهیل کرده است.[۲۵]
از میان آثار او که در فهرست ابن ندیم به آنها اشاره شده است، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:[۲۶]
- اخبار آل محنف سلیم
- الاخبار
- اهل النهروان و الخوارج
- بلال الخارجی
- اخبار الحجاج
- اخبار عبیدالله بن حر
- اخبار زیاد
- حدیث الازارقة
- حدیث باجُمَیرا و مقتل ابن اشعث
- الجمل
- حدیث روستقباذ
- الحکمین
- خِرّیت بن راشد و بنی ناجیة
- الخوارج و المهلب
- دیر الجاجم و خلع عبدالرحمن بن اشعث
- الردة
- زید بن علی
- السقیفة
- سلیمان بن صُرَد و عین الوردة
- شبیب الحروری و صالح بن مسرّح
- الشوری و مقتل عثمان
- الصفین
- الضحاک الخارجی
- الغارات
- فتوح الاسلام
- فتوح خراسان
- فتوح الشام
- فتوح العراق
- قتل الحسن
- المختار بن ابیعبید
- المستورد بن علفه
- مصعب و ولایته العراق
- مطرف بن مغیرة
- المعمّرین
- مقتل حجر بن عدی
- مقتل الحسین
- مقتل عبدالله بن زبیر
- مقتل عمرو بن سعید بن عاص
- مقتل علی
- نجدة بن ابیفدیک
- یحیی بن زید
- یزید بن المهلب و مقتله بالعقر
- مرج راهط و بیعة مروان و مقتل الضحاک بن قیس الفهری
- مقتل محمد بن ابیبکر و الاشتر و محمد بن ابیحذیفة
- وفات معاویة و ولایة ابنه یزید و وقعة الحرّة و حصار ابنالزبیر
- خال بن عبدالله القسری و یوسف بن عمر و موت هشام و ولایة الولید بن یزید
غیر از این موارد، طوسی کتابی با عنوان خطبه الزهرا را نیز به ابومخنف نسبت داده است. همینطور نسخهای خطی مقتل بنی امیه نیز به او نسبت داده شده است. در انتساب و جعلی بودن این دو اثر، احتمالهایی مطرح شده است.[۲۷]
گفته میشود که ابومخنف برای نگارش تاریخ اسلام، حدود چهل کتاب نوشتهبود که امروزه فقط نام آنها برجایمانده و متن آنها از بین رفتهاند. البته برخی از آثار وی توسط تاریخنگاران بعدی مورد استفاده قرار گرفتهاند.[۲۸] بهگفتهٔ یولیوس ولهاوزن، ابومخنف با علاقهٔ خاص و به تفصیل، موضوعات مربوط به خوارج و قیامهای شیعه و شورش عراقیها را مورد بررسی قرار میدهد و بیشتر، روایات کوفی را نقل میکند.[۲۹]
کتابهای او بهاحتمال زیاد از زمرهٔ آثاری بوده که انتشار گسترده داشته و بهویژه شیعیان، آنها را مشتاقانه میخواندهاند. برخی از تألیفات بهدستآمده که منسوب به اوست، ظاهراً پاکسازیهای بسیار آزاد متأخری است که بهمرور زمان تفاوتهای بیشتری با متن اصلی پیدا کرده است. با این حال این آثار دارای هستهای اصلی و در برخی جاها شامل متن تغییرنیافته است، چنانچه فردیناند ووستنفلد در مورد هر ۲ کتاب مقتلالحسین و المختار الثقفی این نکته را دریافته است.[۳۰]
مهمترین اثر ابومخنف، گزارشی از نبرد کربلا است که به نام «کتاب مقتل الحسین» معروف است. این کتاب از مهمترین منابع برای بررسی تاریخی این واقعه بهشمار میآید. نسخهٔ خطی از این کتاب در برلین نگهداری میشود و لئورا وچا ولیری آن را تماماً معتبر نمیداند.[۳۱] متن اصلی این اثر از میان رفته است[۳۲] و در حال حاضر متنی به نام «مقتل ابومخنف» در دست داریم که حاوی روایاتی سست و ناهمگون است که هرگز مورد اعتماد مورخان و پژوهشگران قرار نگرفته و اعتبار آن مورد تردید است.[۳۳] اکنون چندین نسخه به نامهای مقتلالحسین یا اخبار مقتلالحسین یا مَصرَعالحسین و ماجری له در کتابخانهها هست، اما به سبب تصرفاتی که در آنها شده، هیچیک را نمیتوان مسلماً تألیف کامل ابومخنف پنداشت. کتابی هم که به نام مقتل الحسین یا مقتل ابی مخنف بارها در عراق و ایران چاپشده و در صدر اسناد آن، ابومخنف از شاگردش هشام کلبی روایت کرده و نیز به دلیلهای متعدد دیگر بیشک مجعول است. حتی میان یکی از نسخ این اثر منسوب، با کتابی که در همین موضوع به عالم شیعی، سید بن طاووس نسبت داده شده —یعنی لهوف—، اشتراک بسیار دیده میشود، بدان حد که تألیف یکی از روی دیگری، احتمال داده شده است.[۳۴] با این حال، کتاب ابومخنف به سبب اهمیت و ارزشی که داشته است مورد توجه مورخان و محققان قرار گرفت و بسیاری از مورخان قرون بعدی، متن آن را به طرق مختلف در آثار خویش آوردهاند.[۳۵] احتمالاً متن کتاب ابومخنف تا حدود قرن چهارم هجری باقی بوده است؛ زیرا محمد بن جریر طبری در تاریخ طبری آن را بیواسطه بازگو کرده است.[۳۶][۳۷] اما دقیقاً نمیتوان گفت طبری تا چه اندازه در نقل کامل این اثر امانت به خرج داده، اما به هر حال، مهمترین مآخذ مستند نویسندگان بعدی دربارهٔ واقعهٔ کربلا همین اثری است که به مقتل ابی مخنف شهرت یافته است.[۳۸] طبری بهروشنی توضیح نداده است که وی این روایات ابومخنف را چگونه و از چه طریقی به دست آورده است. آیا متن کامل مقتلالحسین را در دست داشته و گزیدهای از روایات موجود در آن متن را گزارش کرده است یا آنکه وی نیز آن روایات را از طریق نوشتهای دیگر بهدست آورده است؟ مجموع روایات طبری دربارهٔ نبرد کربلا از طریق ابومخنف، ۱۲۶ روایت است که از این تعداد، ۱۰۰ روایت بهطور مستقیم از مقتل ابومخنف گرفتهشده و ۱۰ روایت نیر روایاتیست که طبری آنها را با واسطهٔ هشام بن محمد کلبی از ابومخنف ذکر کرده است.[۳۹]
این اثر بعدها مورد توجهٔ دیگر علمای امامی قرار گرفت و آنها در گزارش واقعهٔ کربلا به این کتاب استناد بسیاری کردند. تردید دربارهٔ کتابهای مقتل منسوب به ابومخنف موجبشده تا روایت طبری از او اهمیت بیشتری یابد و به همین سبب، برخی بر آن شدند تا آن منقولات را از تاریخ طبری بیرون کشند و جداگانه منتشر سازند. این منقولات نخستین بار به نام مقتل الحسین به کوشش حسن غفاری در ۱۳۹۸ قمری در قم به چاپ رسید. سپس همان اثر به همان طریق به نام وقعةالطفّ در ۱۳۶۷ خورشیدی در قم به کوشش محمد هادی یوسفی غروی، همراه با مقدمهای در معرفی ابومخنف و کتاب مقتل الحسین و همچنین فهرستهای گوناگونی از شیوخ و راویان مؤلف با توضیحات و تعلیقات منتشر شد.[۴۰]
اگرچه از میانرفتن تمام آثار ابومخنف، بررسی مستقیم آثار وی و نقد و ارزیابی محتوای آنها را نامیسر ساخته و حتی داوری جدی و استوار در باب شخصیت علمی خود او را نیز دشوار میسازد. اما میتوان از طریق وارسی مقتلالحسین او، یعنی کتابی که بخش عمدهای از آن توسط طبری برجای مانده و به دست ما رسیده است؛ همچنین به یاری پراکندههایی از روایات وی در منابع روایی و تاریخی قرون اولیه، تا حد زیادی هم به خصایص روششناختی ابومخنف در گردآوری و تنظیم و تدوین اخبار و حوادث تاریخی پی برد و هم بر عرصههایی از شخصیت وی وقوف یافت.[۴۱] ابومخنف در مقتلالحسین، اصل را بر جمعآوری همهٔ مسموعات گذارد و همهٔ آنچه را که شنیده بود، روایت کرد. بهخلاف ابن اسحاق، واقدی، ابن سعد و معاصران ایشان که عمدتاً به نقل روایات موافقان توجه داشتند، ابومخنف نه تنها در گزارش تاریخ کربلا به روایت گزارشهای مخالفان و قاتلان حسین و یارانش توجه کرده، بلکه کوشیده است تا در پرتو این دست از روایات که خود نیز به اعتبار و ارزش آنها اعتقادی نداشته، بخشی از باورهای نادرستی را که در میان برخی از مردم رواج داشته است، منعکس کند.[۴۲]
منابع ابومخنف برای نوشتن مقتلالحسین
ابومخنف از روایت دو گروه عمده برای نوشتن این کتاب استفاده کرده است:[۴۳]
- راویان حاضر در صحنه
- شامل اعضایی از خاندان حسین که در کربلا حاضر بودند. مانند سجاد، فاطمه دختر علی و محمد باقر.
- یاران حسین که هرکدام به دلایلی زنده ماندند. گروه اول کسانی بودند که به او وفادار ماندند مانند عقبة بن سمعان، همسر زهیر بن قین، مرقع بن ثماثه اسدی که اسیر شد، مولی عبدالرحمن عبد ریه، طوماح بن عدی، عبدالله بن حازم و عباس جدلی. از میان گروه دوم، میتوان از ضحاک بن عبدالله مشرقی نام برد که تا ظهر عاشورا در کنار حسین ماند اما با مشاهدهٔ غلبهٔ دشمن، از صحنهٔ پیکار خارج شد.
- شاهدان بیطرف و ناظر بر وقایع. اینان نه به سپاه حسین پیوستند نه علیهٔ آن جنگیدند.
- شاهدانی از سپاه ابن سعد:
- افرادی از سپاه ابن سعد، یعنی کثیر بن عبدالله شعبی و هانی بن ثبیتالحضرمی که در کشتن حسین نقش داشتند.
- افرادی که با دلایل مختلف، بر کشتن حسین حریص نبودند و حتی از آن امتناع داشتند.
ابو مخنف روایات غالب اینان را با واسطه و روایات برخی را بیواسطه گزارش کرده است. واقعیت اخیر بدان معناست که یا ابومخنف عمری دراز داشته و عصر نوجوانی وی با دورهٔ پیری این دسته از راویان معاصر بوده است، یا آنکه اینان در زمان واقعهٔ کربلا در سن نوجوانی بودهاند.
- راویان دور از صحنه: ابومخنف روایات اینان را گاه از طریق یک تا سه واسطه بهدست آورده و نقل کرده است.
- راویان دوستدار حسین، شیعیان و ائمه.
- راویان وابسته یا متمایل به امویان و خویشاوندان آنان.
- راویان طرفدار زبیریان.
- محدثان بیطرف.
- مشایخ حدیث و خویشاوندان ابومخنف.
پانویس
- ↑ «Kitab Maqtal al-Husayn, translator's forward» (PDF). بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۱۹ فوریه ۲۰۱۸. دریافتشده در ۳ اکتبر ۲۰۱۳.
- ↑ Modarressi, “Tradition and Survival”, 316.
- ↑ تاری، ابومخنف که بود؟، ۷۱.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ جعفریان، رسول (۱۳۹۹). «دربارهٔ منابع تاریخ عاشورا». در رسول جعفریان. تأملی در نهضت عاشورا. تهران: نشر علم. شابک ۹۷۸۶۲۲۲۴۶۱۹۲۸.
- ↑ «کتاب تأملی در نهضت عاشورا نشر علم | خرید با تخفیف». بانک کتاب مارکا. دریافتشده در ۲۰۲۲-۰۸-۰۳.
- ↑ جعفریان، رسول (۱۳۹۹). «دربارهٔ منابع تاریخ عاشورا». تأملی در نهضت عاشورا. تهران: نشر علم. ص. ۲۸. شابک ۹۷۸۶۲۲۲۴۶۱۹۲۸.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ تاری، ابومخنف که بود؟، ۷۲.
- ↑ بهرامیان، ابومخنف.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۵.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ۴۳۷.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۱۳.
- ↑ جعفریان, حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام, 13.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۰۵۱۸-۶-۴.
- ↑ میزان الاعتدال 3/419
- ↑ رجال النجاشی - النجاشی - الصفحة ٣٢٠ الرقم 875
- ↑ معجم رجال الحدیث - السید الخوئی - ج ١٥ - الصفحة ١٤٢
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهرامیان، «ابومخنف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۸.
- ↑ سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ۴۳۷.
- ↑ سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ۴۳۷.
- ↑ Vaglieri، HUSAYN B. 'ALl B. ABl TALIB، ۶۰۷–۶۱۷.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۵.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۲.
- ↑ بهرامیان، ابومخنف.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۵.
- ↑ میرشریفی، سرگذشت مقتل ابومخنف، ۱۳۸.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۲.
- ↑ بهرامیان، ابومخنف.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۳.
- ↑ بهرامیان، ابومخنف.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۱۸.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۱.
- ↑ زرگرینژاد، نهضت امام حسین، ۲۵.
منابع
- بهرامیان، علی (۱۳۶۷). «ابومخنف». دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. به کوشش موسوی بجنوری، محمدکاظم. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹-۶۶-۷۰۲۵-۹۶۴-۹۸۷.
- تاری، جلیل (اردیبهشت ۱۳۸۲). «ابومخنف که بود؟». معرفت. تهران (۶۵).
- جعفریان، رسول. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام. انصاریان.
- زرگرینژاد، غلامحسین (۱۳۹۱). نهضت امام حسین (ع) و قیام کربلا. تهران: سمت. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۸۶۳-۰.
- فؤاد، سزگین (۱۳۸۰). تاریخ نگارشهای عربی. ج. ۱. ترجمهٔ موسسهٔ نشر فهرستگان. به کوشش خانهٔ کتاب. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. شابک ۹۶۴-۴۲۲۲۲۵-۳.
- میرشریفی، سید علی (مرداد و شهریور ۱۳۶۹). «ابومخنف و سرگذشت مقتل وی». آینه پژوهش. تهران (۲).
- Modarressi, Hossein (2003). Tradition and Survival (به انگلیسی). Vol. ۱. Oxford: Oneworld. p. ۱.
- Vaglieri, Laura Veccia (1986). "(al-)Ḥusayn b. ʿAlī b. Abī Ṭālib". Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی). Vol. ۳ (۲nd ed.). Leiden: E. J. Brill. p. ۶۰۷–۶۱۷.
پیوندهای بیرونی
- فرزانه، حافظ. «مقتل الحسین ـ علیه السّلام ـ». اندیشه قم. بایگانیشده از اصلی در ۹ آوریل ۲۰۱۴.
- حضرتی، حسن؛ رضوی، نجفیان (۲۰۱۵-۰۸-۲۳). «واقعهٔ کربلا و بازنمایی عملکرد گفتمان حاکم در تاریخنگاری ابومخنف». تاریخ اسلام و ایران. ۲۵ (۲۶): ۲۹–۴۸. دریافتشده در ۲۰۱۶-۰۲-۰۷.
- Athamina, Khalil (2012). "Abū Mikhnaf". In Gudrun Krämer, Denis Matringe, John Nawas, Everett Rowson (ed.). Encyclopaedia of Islam (به انگلیسی) (THREE ed.). Brill Online.
{{cite encyclopedia}}: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست ویراستاران (link)