شفاعت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''شفاعت''' در لغت به معنای میانجیگری و پادرمیانی است. در اصطلاح اسلامی به معنای درخواست بخشش و کمک از خداوند برای شخص دیگری است که توسط فردی که نزد خداوند مقرب است، انجام میشود. == مفهوم شناسی == شفاعت در لغتنامه دهخدا به معنای خواه...» ایجاد کرد) |
(ابرابزار) |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شیعه}} | |||
'''شفاعت''' در لغت به معنای میانجیگری و پادرمیانی است. در اصطلاح [[اسلامی]] به معنای درخواست بخشش و کمک از [[خداوند]] برای شخص دیگری است که توسط فردی که نزد خداوند [[مقرب]] است، انجام میشود. | '''شفاعت''' در لغت به معنای میانجیگری و پادرمیانی است. در اصطلاح [[اسلامی]] به معنای درخواست بخشش و کمک از [[خداوند]] برای شخص دیگری است که توسط فردی که نزد خداوند [[مقرب]] است، انجام میشود. | ||
== | == مفهوم شناسی == | ||
شفاعت در [[لغتنامه دهخدا]] به معنای خواهشگری، خواهشگری کردن، توسط، میانجیگری و پادرمیانی آمده است. همچنین این واژه را به معنای استدعای [[عفو]] و بخشش، میانگی در پیش شاه یا بزرگی تا [[گناه|گناهکار]] را ببخشاید، آمرزش خواستن برای گناهکار گفتهاند.<ref>{{پک|دهخدا|۱۳۹۰|ک=لغتنامه دهخدا|ص=۱۸۰۸|ج=۲}}</ref> کلمه شفاعت [[مشتق]] از «شَفْع» است. [[راغب اصفهانی]] در مورد آن گفته است: «الشفع ضَمُّ الشیء الی مثله» اضافه کردن چیزی به همانند خودش را «شفع» گویند. [[قرآن]] «شفْع» را برای زوج و لغت «وَتْر» را برای فرد بهکار برده است.<ref>{{پک|قادری|۱۳۹۰|ک=عقیده شفاعت|ص=۷۳|ج=}}</ref> | شفاعت در [[لغتنامه دهخدا]] به معنای خواهشگری، خواهشگری کردن، توسط، میانجیگری و پادرمیانی آمده است. همچنین این واژه را به معنای استدعای [[عفو]] و بخشش، میانگی در پیش شاه یا بزرگی تا [[گناه|گناهکار]] را ببخشاید، آمرزش خواستن برای گناهکار گفتهاند.<ref>{{پک|دهخدا|۱۳۹۰|ک=لغتنامه دهخدا|ص=۱۸۰۸|ج=۲}}</ref> کلمه شفاعت [[مشتق]] از «شَفْع» است. [[راغب اصفهانی]] در مورد آن گفته است: «الشفع ضَمُّ الشیء الی مثله» اضافه کردن چیزی به همانند خودش را «شفع» گویند. [[قرآن]] «شفْع» را برای زوج و لغت «وَتْر» را برای فرد بهکار برده است.<ref>{{پک|قادری|۱۳۹۰|ک=عقیده شفاعت|ص=۷۳|ج=}}</ref> | ||
== شفاعت در قرآن == | == شفاعت در قرآن == | ||
به سند بعضی [[آیه|آیات]] قرآن حتی پیش از ظهور [[اسلام]] هم شفاعت در باور مردم وجود داشته به نحوی که قرآن بارها عقاید نادرست آنها در باور به شفاعت را بیان کرده است. یکی از این باورهای نادرست این بود که [[مشرکان]] خدا را خالق هستی میدانستند؛ اما میگفتند اداره عالم به دست [[فرشتگان]] و دیگر آفریدگان | به سند بعضی [[آیه|آیات]] قرآن حتی پیش از ظهور [[اسلام]] هم شفاعت در باور مردم وجود داشته به نحوی که قرآن بارها عقاید نادرست آنها در باور به شفاعت را بیان کرده است. یکی از این باورهای نادرست این بود که [[مشرکان]] خدا را خالق هستی میدانستند؛ اما میگفتند اداره عالم به دست [[فرشتگان]] و دیگر آفریدگان است؛ لذا برای [[تقرب]] به خدا آنها را مورد [[تمسک]] قرار داده و پرستش میکردند. ([[آیه ۳ سوره زمر|زمر/ آیه ۳]]؛ [[آیه ۱۸ سوره یونس|یونس/ آیه ۱۸]]) نمونهای دیگر از باورهای نادرست دربارهٔ شفاعت این است که [[بنیاسرائیل]] خود را [[امت]] برگزیده و از نسل [[پیامبران]] میدانستند و میگفتند: در روز [[قیامت]] پیامبران ما را شفاعت میکنند. اما از دیدگاه قرآن، بدون خواست و اجازه خدا کسی شفاعت نمیشود یا اینکه بدون شایستگی دارای منزلتی شود یا [[کیفر|کیفری]] از او کاسته شود؛ لذا شفاعت با شرایط درست از سنتهای حاکم بر عالم است. آیات قرآن در باب شفاعت سه دستهاند: اول) آیاتی که شفاعت در قیامت را رد میکنند. ([[آیه ۴۸ سوره مدثر|مدثر/۴۸]]، [[آیه ۴۸ سوره بقره|بقره ۴۸]] و [[آیه ۲۵۴ سوره بقره|۲۵۴]])؛ دوم) آیاتی که شفاعت را فقط ویژه خدا میدانند. ([[آیه ۴۴ سوره زمر|زمر/۴۴]]، [[آیه ۴ سوره سجده|سجده/۴]])؛ سوم) آیاتی که شفاعت را تنها با اجازه خداوند جایز میدانند. ([[آیه ۲۵۵ سوره بقره|بقره/۲۵۵]]، [[آیه ۱۰۹ سوره طه|طه/۱۰۹]]، [[آیه ۳ سوره یونس|یونس/۳]]، [[آیه ۲۶ سوره نجم|نجم/۲۶]]) در توضیح دسته اول آیاتی که شفاعت در قیامت را رد میکنند؛ آیه ۴۸ سوره مدثر اگرچه میگوید برخی افراد در اثر سنگینی [[گناهان]] از شفاعت محرومند؛ اما اصل شفاعت را میپذیرد. آیات ۴۸ و ۲۵۴ بقره نیز به گفته [[مفسران]] دربارهٔ اعتقادات قوم [[یهود]] نسبت به شفاعت است و در واقع آنچه در این آیات نفی میشود، شفاعت کسی است که در شفاعت استقلال دارد. اینگونه مشخص میشود که اختلافی بین این آیات و دیگر آیات مؤید شفاعت نیست. آیات دسته سوم [[شفیع]] مطلق را [[مدبر]] عالم میدانند؛ زیرا شفاعت خود نوعی تدبیر است و هر کدام از اولیای الهی که مقام شفاعت مییابند از خداست، مانند باقی مقامات که جملگی از جانب خدا هستند.<ref>{{پک|خطیبی کوشکک|۱۳۸۶|ک=فرهنگ شیعه|ص=۳۰۲|ج=}}</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
=== ارجاعات === | === ارجاعات === | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | ||
| خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قادری|نام=محمد طاهر|پیوند نویسنده=محمد طاهر قادری|عنوان=عقیده شفاعت|سال=۱۳۹۰|ناشر=مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی|مکان=تهران|زبان=فارسی|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/37600/}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قادری|نام=محمد طاهر|پیوند نویسنده=محمد طاهر قادری|عنوان=عقیده شفاعت|سال=۱۳۹۰|ناشر=مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی|مکان=تهران|زبان=فارسی|پیوند=https://noorlib.ir/book/view/37600/}} | ||
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=خطیبی کوشکک|نام=محمد |پیوند نویسنده=محمد خطیبی کوشکک|عنوان=فرهنگ شیعه |سال=۱۳۸۶|ناشر=زمزم هدایت|مکان=قم|زبان=فارسی|پیوند=https://lib.eshia.ir/26356/1/0}} | * {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=خطیبی کوشکک|نام=محمد |پیوند نویسنده=محمد خطیبی کوشکک|عنوان=فرهنگ شیعه |سال=۱۳۸۶|ناشر=زمزم هدایت|مکان=قم|زبان=فارسی|پیوند=https://lib.eshia.ir/26356/1/0}} | ||
{{شیعه-افقی}} | |||
[[رده:اصطلاحات مسیحی]] | |||
[[رده:دعاهای مسیحیت]] | |||
[[رده:شیعیان]] | |||
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۰:۵۱
شفاعت در لغت به معنای میانجیگری و پادرمیانی است. در اصطلاح اسلامی به معنای درخواست بخشش و کمک از خداوند برای شخص دیگری است که توسط فردی که نزد خداوند مقرب است، انجام میشود.
مفهوم شناسی
شفاعت در لغتنامه دهخدا به معنای خواهشگری، خواهشگری کردن، توسط، میانجیگری و پادرمیانی آمده است. همچنین این واژه را به معنای استدعای عفو و بخشش، میانگی در پیش شاه یا بزرگی تا گناهکار را ببخشاید، آمرزش خواستن برای گناهکار گفتهاند.[۱] کلمه شفاعت مشتق از «شَفْع» است. راغب اصفهانی در مورد آن گفته است: «الشفع ضَمُّ الشیء الی مثله» اضافه کردن چیزی به همانند خودش را «شفع» گویند. قرآن «شفْع» را برای زوج و لغت «وَتْر» را برای فرد بهکار برده است.[۲]
شفاعت در قرآن
به سند بعضی آیات قرآن حتی پیش از ظهور اسلام هم شفاعت در باور مردم وجود داشته به نحوی که قرآن بارها عقاید نادرست آنها در باور به شفاعت را بیان کرده است. یکی از این باورهای نادرست این بود که مشرکان خدا را خالق هستی میدانستند؛ اما میگفتند اداره عالم به دست فرشتگان و دیگر آفریدگان است؛ لذا برای تقرب به خدا آنها را مورد تمسک قرار داده و پرستش میکردند. (زمر/ آیه ۳؛ یونس/ آیه ۱۸) نمونهای دیگر از باورهای نادرست دربارهٔ شفاعت این است که بنیاسرائیل خود را امت برگزیده و از نسل پیامبران میدانستند و میگفتند: در روز قیامت پیامبران ما را شفاعت میکنند. اما از دیدگاه قرآن، بدون خواست و اجازه خدا کسی شفاعت نمیشود یا اینکه بدون شایستگی دارای منزلتی شود یا کیفری از او کاسته شود؛ لذا شفاعت با شرایط درست از سنتهای حاکم بر عالم است. آیات قرآن در باب شفاعت سه دستهاند: اول) آیاتی که شفاعت در قیامت را رد میکنند. (مدثر/۴۸، بقره ۴۸ و ۲۵۴)؛ دوم) آیاتی که شفاعت را فقط ویژه خدا میدانند. (زمر/۴۴، سجده/۴)؛ سوم) آیاتی که شفاعت را تنها با اجازه خداوند جایز میدانند. (بقره/۲۵۵، طه/۱۰۹، یونس/۳، نجم/۲۶) در توضیح دسته اول آیاتی که شفاعت در قیامت را رد میکنند؛ آیه ۴۸ سوره مدثر اگرچه میگوید برخی افراد در اثر سنگینی گناهان از شفاعت محرومند؛ اما اصل شفاعت را میپذیرد. آیات ۴۸ و ۲۵۴ بقره نیز به گفته مفسران دربارهٔ اعتقادات قوم یهود نسبت به شفاعت است و در واقع آنچه در این آیات نفی میشود، شفاعت کسی است که در شفاعت استقلال دارد. اینگونه مشخص میشود که اختلافی بین این آیات و دیگر آیات مؤید شفاعت نیست. آیات دسته سوم شفیع مطلق را مدبر عالم میدانند؛ زیرا شفاعت خود نوعی تدبیر است و هر کدام از اولیای الهی که مقام شفاعت مییابند از خداست، مانند باقی مقامات که جملگی از جانب خدا هستند.[۳]
پانویس
ارجاعات
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲: ۱۸۰۸.
- ↑ قادری، عقیده شفاعت، ۷۳.
- ↑ خطیبی کوشکک، فرهنگ شیعه، ۳۰۲.
منابع
- دهخدا، علیاکبر (۱۳۹۰). لغتنامه دهخدا. تهران: دانشگاه تهران.
- قادری، محمد طاهر (۱۳۹۰). عقیده شفاعت. تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
- خطیبی کوشکک، محمد (۱۳۸۶). فرهنگ شیعه. قم: زمزم هدایت.