حق‌الناس: تفاوت میان نسخه‌ها

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « یه باغبون، وقتی به گل‌هاش آب میده حواسش هست، علف هرزها سیراب نشن! چون بزرگ تر شدن اونا یعنی: [ پژمرده شدن گلاش! ] محبت مثل آبِ برای گل، واجبه. اما حواست باشه،این آب‌و خرج کی می‌کنی...! یه وقت به خودت نیای ببینی گلا پژمرده شدن و یه باغچه مونده...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''حق الناس'''، حقی است که از مردم بر عهده انسان قرار می‌گیرد و با توبه و شهادت در راه خدا هم بخشیده نمی‌شود بلکه باید یا جبران شود یا صاحب [[حق (اسماء الحسنی)|حق]] آن را ببخشد و بگذرد.


یه باغبون، وقتی به گل‌هاش آب میده حواسش هست، علف هرزها سیراب نشن!
حق‌الناس در [[فقه|فقه اسلامی]] به حقوقی گفته می‌شود که انسان‌ها نسبت به یکدیگر دارند و رعایت آن‌ها بر هر مکلفی واجب است. این مفهوم در برابر [[حق‌الله]] قرار می‌گیرد، اما در [[فقه امامیه]] هر دو به هم پیوسته‌اند؛ زیرا تعدی به حقوق بندگان، در حقیقت نوعی بی‌اعتنایی به فرمان [[خدا|خداوند]] نیز محسوب می‌شود. اهمیت این موضوع چنان است که در [[حدیث|روایات]] آمده است: «یُغفَرُ لِکُلِّ ذَنبٍ ما خَلاَ حُقُوقَ النّاس»؛ یعنی همه‌ی گناهان جز حق‌الناس آمرزیده می‌شوند.<ref>شیخ حرّ عاملی، ''وسائل‌الشیعه''، ج۱۷، ص۳۰۹.</ref>
چون بزرگ تر شدن اونا یعنی:
      [ پژمرده شدن گلاش! ]


محبت مثل آبِ برای گل، واجبه.
== مفهوم‌شناسی ==
اما حواست باشه،این آب‌و خرج کی می‌کنی...!
=== تعریف لغوی ===
حق در زبان عربی به معنای ثابت و واجب است. الناس به معنای مردم و انسان هاست. حق الناس به‌طور کلی به معنای حق مردم است، یعنی حقوقی که برای افراد در ارتباط با دیگران ثابت شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|نام=ابن منظور|نام خانوادگی=الانصاری|جلد=2|صفحه=442}}</ref>


یه وقت به خودت نیای ببینی گلا پژمرده شدن و یه باغچه مونده با یه عالمه علف هرز . . . !
==== تعریف اصطلاحی ====
در فقه و [[اخلاق اسلامی]] حقوقی را گویند که افراد بر عهده یکدیگر دارند که این [[رساله حقوق|حقوق]] مالی، جانی، عرضی یا [[معنویت|معنوی]] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حق الناس|عنوان کتاب=جامع السعادات|نام=ملا مهدی|نام خانوادگی=نراقی|جلد=2|صفحه=215}}</ref>
 
== در منابع اسلامی ==
 
=== قرآن ===
در [[قرآن کریم|قرآن]] بر رعایت [[رساله حقوق|حقوق]] مردم بسیار تأکید شده است: از جمله: [[آیه ۵۸ سوره نساء]]: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَیٰ أَهْلِهَا … خداوند به شما فرمان می دهدکه امانت‌ها را به صاحبانش بازگردانید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=قرآن کریم. سوره نساء آیه58}}</ref>
 
در روایات اسلامی نیز بر این مطلب بسیار تأکید شده است که نمونه‌هایی را در ذیل می‌آوریم. جعفر صادق، امام ششم شیعیان امامیه در اینباره گفته است: خداوند با هیچ چیز بالاتر از ادای حق مؤمن عبادت نشده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|نام=محمد|نام خانوادگی=کلینی|جلد=2|صفحه=170}}</ref>
 
در آموزه‌های [[قرآن]]، رعایت حقوق بندگان از معیارهای اصلی رستگاری معرفی شده است. آیهٔ «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ» ([[آیه ۱ سوره مطففین|مطففین: ۱]]) نمونه‌ای از تأکید بر دقت در حقوق مردم است. روایات نیز نشان می‌دهند که حق‌الناس در [[قیامت]] قابل بخشش نیست مگر با رضایت صاحبان حق؛ بنابراین، ادای امانت، انصاف در معامله، و پرهیز از ظلم، از لوازم [[ایمان]] حقیقی دانسته شده‌اند.<ref>علامه طباطبایی، ''المیزان فی تفسیر القرآن''، ج۲۰، ص۲۵۰.</ref>
 
== در فقه اسلامی ==
فقهای مسلمان حق‌الله را اموری دانسته‌اند که متعلق به مصالح عمومی و الهی است، مانند [[نماز]] و [[روزه]]، و حق‌الناس را اموری که متعلّق به اشخاص معین است. با این حال، در بسیاری از موارد این دو حق در هم تنیده‌اند؛ مثلاً در [[قصاص]] یا [[دیه]]، حق‌الناس با جنبه‌ای از حق‌الله همراه است. فقهای امامیه مانند [[شهید ثانی]] در ''[[مسالک الأفهام]]'' تأکید کرده‌اند که حق‌الناس تنها با رضایت صاحب حق ساقط می‌شود، نه با [[توبه|توبهٔ]] فرد خاطی.<ref>شهید ثانی، ''مسالک الأفهام''، ج۱۴، ص۱۱۷.</ref>
 
=== در فقه اجتماعی ===
مفهوم حق‌الناس در فقه اسلامی محدود به اموال و معاملات نیست، بلکه در حوزه‌هایی چون آبرو، امنیت، عدالت قضایی و حتی در رفتارهای فضای مجازی نیز مصداق دارد. بسیاری از فقهای معاصر شیعه، از جمله [[سید روح‌الله خمینی|روح‌الله خمینی]] در ''[[تحریر الوسیله]]''، [[غیبت]]، [[تهمت]] و هر نوع تضییع حیثیت مؤمن را از مصادیق روشن حق‌الناس دانسته‌اند. این نگاه سبب شده است که حق‌الناس یکی از پایه‌های اصلی [[اخلاق اسلامی]] و [[فقه اجتماعی]] شمرده شود.<ref>امام خمینی، ''تحریر الوسیله''، ج۲، ص۵۹.</ref>
 
== راه‌های جبران حق الناس ==
# ارجاع حق به صاحبش:بهترین راه بازگرداندن عین مال یا جبران خسارت برای صاحب مال می‌باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرایع الاسلام|تاریخ=1408|نام=نجم الدین|نام خانوادگی=محقق حلی|جلد=4|صفحه=870}}</ref>
# طلب عفو و [[بخشش]]:اگر بازگرداندن حق ممکن نیست یا حق آبرویی است باید از صاحب آن عذرخواهی کرده و طلب بخشش نمود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جامع السعادات|نام=مهدی|نام خانوادگی=نراقی|جلد=2|صفحه=220}}</ref>
# کارهای خیر نیابتی:اگر پیدا کردن صاحب حق ممکن نباشد، باید به نیابت از او صدقه داده یا کارهای خیر برایش انجام و [[ثوابت المناقب|ثواب]] آن به صاحب حق هدیه شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|نام=محمدبن حسن|نام خانوادگی=عاملی|جلد=16|صفحه=164}}</ref>
# استغفار:در کنار اقدامات بیان شده، باید بسیار [[استغفار]] کرد تا خداوند [[قلب]] صاحب حق را نرم کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکافی|نام=محمد|نام خانوادگی=کلینی|جلد=2|صفحه=504}}</ref>
 
== ارجاعات ==
{{پانویس|۲}}
{{موضوعات اسلام}}
[[رده:اصطلاحات فقهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۳

حق الناس، حقی است که از مردم بر عهده انسان قرار می‌گیرد و با توبه و شهادت در راه خدا هم بخشیده نمی‌شود بلکه باید یا جبران شود یا صاحب حق آن را ببخشد و بگذرد.

حق‌الناس در فقه اسلامی به حقوقی گفته می‌شود که انسان‌ها نسبت به یکدیگر دارند و رعایت آن‌ها بر هر مکلفی واجب است. این مفهوم در برابر حق‌الله قرار می‌گیرد، اما در فقه امامیه هر دو به هم پیوسته‌اند؛ زیرا تعدی به حقوق بندگان، در حقیقت نوعی بی‌اعتنایی به فرمان خداوند نیز محسوب می‌شود. اهمیت این موضوع چنان است که در روایات آمده است: «یُغفَرُ لِکُلِّ ذَنبٍ ما خَلاَ حُقُوقَ النّاس»؛ یعنی همه‌ی گناهان جز حق‌الناس آمرزیده می‌شوند.[۱]

مفهوم‌شناسی

تعریف لغوی

حق در زبان عربی به معنای ثابت و واجب است. الناس به معنای مردم و انسان هاست. حق الناس به‌طور کلی به معنای حق مردم است، یعنی حقوقی که برای افراد در ارتباط با دیگران ثابت شده است.[۲]

تعریف اصطلاحی

در فقه و اخلاق اسلامی حقوقی را گویند که افراد بر عهده یکدیگر دارند که این حقوق مالی، جانی، عرضی یا معنوی است.[۳]

در منابع اسلامی

قرآن

در قرآن بر رعایت حقوق مردم بسیار تأکید شده است: از جمله: آیه ۵۸ سوره نساء: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَیٰ أَهْلِهَا … خداوند به شما فرمان می دهدکه امانت‌ها را به صاحبانش بازگردانید.[۴]

در روایات اسلامی نیز بر این مطلب بسیار تأکید شده است که نمونه‌هایی را در ذیل می‌آوریم. جعفر صادق، امام ششم شیعیان امامیه در اینباره گفته است: خداوند با هیچ چیز بالاتر از ادای حق مؤمن عبادت نشده است.[۵]

در آموزه‌های قرآن، رعایت حقوق بندگان از معیارهای اصلی رستگاری معرفی شده است. آیهٔ «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ» (مطففین: ۱) نمونه‌ای از تأکید بر دقت در حقوق مردم است. روایات نیز نشان می‌دهند که حق‌الناس در قیامت قابل بخشش نیست مگر با رضایت صاحبان حق؛ بنابراین، ادای امانت، انصاف در معامله، و پرهیز از ظلم، از لوازم ایمان حقیقی دانسته شده‌اند.[۶]

در فقه اسلامی

فقهای مسلمان حق‌الله را اموری دانسته‌اند که متعلق به مصالح عمومی و الهی است، مانند نماز و روزه، و حق‌الناس را اموری که متعلّق به اشخاص معین است. با این حال، در بسیاری از موارد این دو حق در هم تنیده‌اند؛ مثلاً در قصاص یا دیه، حق‌الناس با جنبه‌ای از حق‌الله همراه است. فقهای امامیه مانند شهید ثانی در مسالک الأفهام تأکید کرده‌اند که حق‌الناس تنها با رضایت صاحب حق ساقط می‌شود، نه با توبهٔ فرد خاطی.[۷]

در فقه اجتماعی

مفهوم حق‌الناس در فقه اسلامی محدود به اموال و معاملات نیست، بلکه در حوزه‌هایی چون آبرو، امنیت، عدالت قضایی و حتی در رفتارهای فضای مجازی نیز مصداق دارد. بسیاری از فقهای معاصر شیعه، از جمله روح‌الله خمینی در تحریر الوسیله، غیبت، تهمت و هر نوع تضییع حیثیت مؤمن را از مصادیق روشن حق‌الناس دانسته‌اند. این نگاه سبب شده است که حق‌الناس یکی از پایه‌های اصلی اخلاق اسلامی و فقه اجتماعی شمرده شود.[۸]

راه‌های جبران حق الناس

  1. ارجاع حق به صاحبش:بهترین راه بازگرداندن عین مال یا جبران خسارت برای صاحب مال می‌باشد.[۹]
  2. طلب عفو و بخشش:اگر بازگرداندن حق ممکن نیست یا حق آبرویی است باید از صاحب آن عذرخواهی کرده و طلب بخشش نمود.[۱۰]
  3. کارهای خیر نیابتی:اگر پیدا کردن صاحب حق ممکن نباشد، باید به نیابت از او صدقه داده یا کارهای خیر برایش انجام و ثواب آن به صاحب حق هدیه شود.[۱۱]
  4. استغفار:در کنار اقدامات بیان شده، باید بسیار استغفار کرد تا خداوند قلب صاحب حق را نرم کند.[۱۲]

ارجاعات

  1. شیخ حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۱۷، ص۳۰۹.
  2. الانصاری، ابن منظور. لسان العرب. ج. ۲. ص. ۴۴۲.
  3. نراقی، ملا مهدی. حق الناس. ج. ۲. ص. ۲۱۵.
  4. قرآن کریم. سوره نساء آیه58.
  5. کلینی، محمد. الکافی. ج. ۲. ص. ۱۷۰.
  6. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۵۰.
  7. شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج۱۴، ص۱۱۷.
  8. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۲، ص۵۹.
  9. محقق حلی، نجم الدین (۱۴۰۸). شرایع الاسلام. ج. ۴. ص. ۸۷۰.
  10. نراقی، مهدی. جامع السعادات. ج. ۲. ص. ۲۲۰.
  11. عاملی، محمدبن حسن. وسائل الشیعه. ج. ۱۶. ص. ۱۶۴.
  12. کلینی، محمد. الکافی. ج. ۲. ص. ۵۰۴.