حدیث منزلت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: واگردانی |
||
| (۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== سرآغاز == | == سرآغاز == | ||
[[پرونده:Aaron-icon.jpg|بندانگشتی|[[تمثال (دین)|تمثال روسی]] از هارون، [[قرن هجدهم|قرن ۱۸]]، [[صومعه]] کیزی، کاریلیا، روسیه]]در سنت [[یهودیان|یهود]]، هارون به عنوان یاور موسی توصیف شدهاست که وظیفه سخنگویی از جانب او را داشتهاست. در باورهای یهودیت، خدا مستقیماً با هارون صحبت میکرد و [[معجزه|معجزاتی]] نیز به او منسوب شدهاست. در تعلیماتی یهودیت، از فرزندان هارون به احترام یاد شدهاست و امتیازاتی را به صورت ویژه دریافت کردهاند که [[کاهن اعظم]] بودن فرزندان هارون از این میان است.<ref dir=ltr>{{پک|McCurdy|Kohler|۱۹۰۶|ف=AARON|ک=Jewish Encyclopedia|زبان=en}}</ref> از هارون با القابی چون مفسر شریعت، و مسیح نیز یاد شدهاست.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> در آیه ۱۴۲ سوره [[اعراف (سوره)|اعراف]] آمدهاست که بههنگام رفتن به [[میقات]]، هارون را جانشین خود در میان [[بنیاسرائیل]] قرار داد.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> | [[پرونده:Aaron-icon.jpg|بندانگشتی|[[تمثال (دین)|تمثال روسی]] از هارون، [[قرن هجدهم|قرن ۱۸]]، [[صومعه]] کیزی، کاریلیا، روسیه]]در سنت [[یهودیان|یهود]]، هارون به عنوان یاور موسی توصیف شدهاست که وظیفه سخنگویی از جانب او را داشتهاست. در باورهای یهودیت، خدا مستقیماً با هارون صحبت میکرد و [[معجزه|معجزاتی]] نیز به او منسوب شدهاست. در تعلیماتی یهودیت، از فرزندان هارون به احترام یاد شدهاست و امتیازاتی را به صورت ویژه دریافت کردهاند که [[کاهن اعظم]] بودن فرزندان هارون از این میان است.<ref dir=ltr>{{پک|McCurdy|Kohler|۱۹۰۶|ف=AARON|ک=Jewish Encyclopedia|زبان=en}}</ref> از هارون با القابی چون مفسر شریعت، و مسیح نیز یاد شدهاست.<ref dir=ltr>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> در آیه ۱۴۲ سوره [[اعراف (سوره)|اعراف]] آمدهاست که بههنگام رفتن به [[میقات]]، هارون را جانشین خود در میان [[بنیاسرائیل]] قرار داد.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> | ||
== محتوای حدیث == | == محتوای حدیث == | ||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== صدور حدیث == | == صدور حدیث == | ||
=== در واقعه جنگ تبوک و جانشینی محمد در مدینه === | === در واقعه جنگ تبوک و جانشینی محمد در مدینه === | ||
مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از غزوه تبوک عنوان شدهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref dir="ltr">{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref><ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۹|ف=نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت|ک=نیستان ادیان و مذاهب|ص=۸۲}}</ref> غزوه تبوک، آخرین غزوه محمد بود که به سال ۹ ه.ق رخ داد و محمد راساً فرماندهی این غزوه را عهدهدار شد. این نبرد بین سپاهیان اسلام و سپاهیان هراکلیوس — امپراتوری رم شرقی — تدارک شد. پس از رسیدن سپاهیان مسلمان به منطقه تبوک، سپاهیان روم در منطقه نبودند و در نتیجه سپاهیان مسلمان بازگشتند.<ref>{{پک|سیدی|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تبوک}}</ref> به گزارش مسکینزدا، منابع در جانشینی که محمد برای خود در مدینه پس از خروج به سمت تبوک منصوب کردهاست، دچار اختلاف هستند؛ اما با این وجود نظر غالب را جانشینی علی بر مدینه میداند.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> به گزارش حکیمی، شرقشناسان در خصوص این حدیث، سخنی جز به ضرورت به میان نیاوردهاند و تنها به بخشهایی از ماجرای واقعه تبوک اشاره کردهاند. از این میان میتوان به [[کارن آرمسترانگ|کارن آر مسترانگ]] در کتاب ''زندگینامه پیامبر اسلام'' اشاره کرد که تنها واقعه تبوک و حدیث را گزارش کردهاست.<ref>{{پک|حکیمی|۱۳۸۸|ک=سخن تاریخ|ف=ضرورت جانشینی محمد}}</ref> به نقل از مظهری، مفسر سنی مذهب، ابن هشام گزارش میکند که [[محمد بن مسلمه]] انصاری، از جانب محمد جانشین شد و کسی جز او در مدینه نماند، ولی دراوردی شخصی به نام سباع بن عرفطه را جانشین محمد در این موقعیت میداند.<ref>{{پک|مظهری|۱۹۹۱|ک=تفسیر مظهری|ص=۲۲۴|ج=۴}}</ref> واقدی از کسانی است که جانشین محمد را محمد بن مسلمه در مدینه گزارش کردهاست.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۶۰–۲۶۵|ج=۶}}</ref> ابن دحیه، روایتی را که [[حدیث صحیح|صحیح]] توصیف میکند از [[سعد بن ابیوقاص]] روایت میکند که بر اساس آن، علی در مدینه [[جانشینی محمد|جانشین محمد]] ماند و محمد به تبوک رفت. ابن اسحاق نیز روایتی را گزارش میکند که علی، در مدینه جانشین محمد بر خانه و اهل او بود.<ref>{{پک|مظهری|۱۹۹۱|ک=تفسیر مظهری|ص=۲۲۴|ج=۴}}</ref> در روایتی که بخاری در صحیح خود از سعد بن ابیوقاص گزارش میکند، به عبارت «فاستخلف علیا» (به معنای اینکه علی را به جانشینی خود قرار داد) اشاره شدهاست.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۱۷}}</ref> بر این اساس در ''[[اثبات الهداة]]'' و ''[[غایة المرام]]'' آمدهاست که محمد سپاهی را تدارک دید و قصد خروج از مدینه را نمود؛ در این غزوه، علی بن ابیطالب به عنوان جانشین پیامبر در مدینه باقی ماند.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> روایتی از ابی سعید که در ''تاریخ دمشق'' و ''مجمع الزوائد'' گزارش شدهاست نیز به این مطلب اشاره دارد که علی بر اهل مدینه جانشین نبود و بر اهل خانه محمد ولایت داشت.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۶۰–۲۶۵|ج=۶}}</ref> با این حال منابع دانشنامهای، از علی به عنوان جانشین محمد در مدینه یاد کردهاند.<ref>{{پک|Abdulaziz|۲۰۰|ف=Alī ibn Abī Ṭālib|ک=The Oxford Encyclopedia of the Islamic World|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref><ref>{{پک|سیدی|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تبوک}}</ref> طبق آنچه ابن کثیر، مسلم، بخاری و ترمذی نقل میکنند، علی سرپرست کل مدینه بود.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> آنان که این روایت را در ذیل ماجرای [[غزوه تبوک]] عنوان کردهاند، در ابتدای حدیث از جانشینی علی در [[مدینه]] خبر دادهاند و از خالی شدن شهر یاد کردهاند. پس از آنکه علی به همراه جمعیت اندکی در شهر حاضر بود، شایعههایی در خصوص اختلافات علی و محمد عنوان شد که موجب گردید علی خود را به محمد برساند و شایعات را به او اطلاع دهد. در آنجا محمد روایت منزلت را در حق علی مجدداً عنوان کرد.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۵۶–۲۵۸|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|حکیمی|۱۳۸۸|ک=سخن تاریخ|ف=ضرورت جانشینی محمد}}</ref> | مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از [[غزوه تبوک]] عنوان شدهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref dir="ltr">{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref><ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۹|ف=نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت|ک=نیستان ادیان و مذاهب|ص=۸۲}}</ref> غزوه تبوک، آخرین غزوه محمد بود که به سال ۹ ه.ق رخ داد و محمد راساً فرماندهی این غزوه را عهدهدار شد. این نبرد بین سپاهیان اسلام و سپاهیان هراکلیوس — امپراتوری رم شرقی — تدارک شد. پس از رسیدن سپاهیان مسلمان به منطقه تبوک، سپاهیان روم در منطقه نبودند و در نتیجه سپاهیان مسلمان بازگشتند.<ref>{{پک|سیدی|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تبوک}}</ref> به گزارش مسکینزدا، منابع در جانشینی که محمد برای خود در مدینه پس از خروج به سمت تبوک منصوب کردهاست، دچار اختلاف هستند؛ اما با این وجود نظر غالب را جانشینی علی بر مدینه میداند.<ref dir=ltr>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> به گزارش حکیمی، شرقشناسان در خصوص این حدیث، سخنی جز به ضرورت به میان نیاوردهاند و تنها به بخشهایی از ماجرای واقعه تبوک اشاره کردهاند. از این میان میتوان به [[کارن آرمسترانگ|کارن آر مسترانگ]] در کتاب ''زندگینامه پیامبر اسلام'' اشاره کرد که تنها واقعه تبوک و حدیث را گزارش کردهاست.<ref>{{پک|حکیمی|۱۳۸۸|ک=سخن تاریخ|ف=ضرورت جانشینی محمد}}</ref> به نقل از مظهری، مفسر سنی مذهب، ابن هشام گزارش میکند که [[محمد بن مسلمه]] انصاری، از جانب محمد جانشین شد و کسی جز او در مدینه نماند، ولی دراوردی شخصی به نام سباع بن عرفطه را جانشین محمد در این موقعیت میداند.<ref>{{پک|مظهری|۱۹۹۱|ک=تفسیر مظهری|ص=۲۲۴|ج=۴}}</ref> واقدی از کسانی است که جانشین محمد را محمد بن مسلمه در مدینه گزارش کردهاست.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۶۰–۲۶۵|ج=۶}}</ref> ابن دحیه، روایتی را که [[حدیث صحیح|صحیح]] توصیف میکند از [[سعد بن ابیوقاص]] روایت میکند که بر اساس آن، علی در مدینه [[جانشینی محمد|جانشین محمد]] ماند و محمد به تبوک رفت. ابن اسحاق نیز روایتی را گزارش میکند که علی، در مدینه جانشین محمد بر خانه و اهل او بود.<ref>{{پک|مظهری|۱۹۹۱|ک=تفسیر مظهری|ص=۲۲۴|ج=۴}}</ref> در روایتی که بخاری در صحیح خود از سعد بن ابیوقاص گزارش میکند، به عبارت «فاستخلف علیا» (به معنای اینکه علی را به جانشینی خود قرار داد) اشاره شدهاست.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۱۷}}</ref> بر این اساس در ''[[اثبات الهداة]]'' و ''[[غایة المرام]]'' آمدهاست که محمد سپاهی را تدارک دید و قصد خروج از مدینه را نمود؛ در این غزوه، علی بن ابیطالب به عنوان جانشین پیامبر در مدینه باقی ماند.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> روایتی از ابی سعید که در ''تاریخ دمشق'' و ''مجمع الزوائد'' گزارش شدهاست نیز به این مطلب اشاره دارد که علی بر اهل مدینه جانشین نبود و بر اهل خانه محمد ولایت داشت.<ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۶۰–۲۶۵|ج=۶}}</ref> با این حال منابع دانشنامهای، از علی به عنوان جانشین محمد در مدینه یاد کردهاند.<ref dir=ltr>{{پک|Abdulaziz|۲۰۰|ف=Alī ibn Abī Ṭālib|ک=The Oxford Encyclopedia of the Islamic World|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref><ref>{{پک|سیدی|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تبوک}}</ref> طبق آنچه ابن کثیر، مسلم، بخاری و ترمذی نقل میکنند، علی سرپرست کل مدینه بود.<ref dir=ltr>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> آنان که این روایت را در ذیل ماجرای [[غزوه تبوک]] عنوان کردهاند، در ابتدای حدیث از جانشینی علی در [[مدینه]] خبر دادهاند و از خالی شدن شهر یاد کردهاند. پس از آنکه علی به همراه جمعیت اندکی در شهر حاضر بود، شایعههایی در خصوص اختلافات علی و محمد عنوان شد که موجب گردید علی خود را به محمد برساند و شایعات را به او اطلاع دهد. در آنجا محمد روایت منزلت را در حق علی مجدداً عنوان کرد.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|مرتضی عاملی|۱۳۸۸|ک=الصحیح من سیرة الامام علی|ص=۲۵۶–۲۵۸|ج=۶}}</ref><ref>{{پک|حکیمی|۱۳۸۸|ک=سخن تاریخ|ف=ضرورت جانشینی محمد}}</ref> | ||
=== در موقعیتهای دیگر === | === در موقعیتهای دیگر === | ||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
حدیث منزلت از احادیث گزارش شده از پیامبر اسلام است که مورد اتفاق شیعه و سنی قرار گرفته و از احادیث [[حدیث متواتر|متواتر]] شمرده شدهاست.<ref>{{پک|احسانی فر|۱۳۹۴|ف=بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه|ک=علوم و معارف قرآن و حدیث|ص=۸۸}}</ref> این روایت در منابع سنی از جمله ''[[مسند احمد بن حنبل|مسند]]'' [[احمد بن حنبل]]، ''[[صحیح بخاری|صحیح]]'' [[محمد بخاری|بخاری]]، ''[[صحیح مسلم|صحیح]]'' [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم بن حجاج]] و ''[[الجامع الصحیح]]'' [[محمد ترمذی|ترمذی]] و در منابع شیعه مانند ''[[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد|الارشاد]]'' [[شیخ مفید|مفید]] گزارش شدهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> بنا به گزارش زینلی، در منابع حدیثی شیعه، این روایت از طریق ۹ امام شیعه{{یاد|[[علی بن ابیطالب]]، [[حسن مجتبی]]، [[سجاد|علی بن حسین]]، [[محمد باقر|محمد بن علی]]، [[جعفر صادق|جعفر بن محمد]]، [[موسی کاظم|موسی بن جعفر]]، [[علی بن موسی الرضا|علی بن موسی]]، [[علی النقی|علی بن محمد]] و [[حسن عسکری]]<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۹–۱۰}}</ref>}} و ۲۵ صحابی پیامبر اسلام{{یاد|از جمله علی بن ابیطالب، [[عبدالله بن عباس]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[سعد بن ابیوقاص]]، [[عمر بن خطاب]]، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]]، [[زید بن ارقم]]، [[انس بن مالک]]، [[ام سلمه]] و [[اسما بنت عمیس|اسماء بنت عمیس]]<ref>{{پک|اسماعیلزاده|۱۳۸۷|ف=بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت|ک=پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی|ص=۱۴۱}}</ref> و همچنین [[حذیفة بن یمان|حذیفه بن یمان]]، [[ابوذر غفاری]]، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[سلمان فارسی]]، [[مقداد بن اسود|مقداد]] و چند تن دیگر.<ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۸۲–۸۴}}</ref>}} نقل شدهاست.<ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۸۲–۸۴}}</ref> نسائی در ''خصائص امیرالمؤمنین''، ۲۱ روایت در این موضوع نقل کردهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> حاکم حسکانی نقل میکند که حدیث منزلت از جانب استادش، به پنج هزار سند روایت شدهاست.<ref>{{پک|حاکم حسکانی|۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|ص=۱۹۵|ج=۱}}</ref> آقانوری در دانشنامه جهان اسلام گفتهاست که ۸۸ راوی مشهور، آن را گزارش کردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> | حدیث منزلت از احادیث گزارش شده از پیامبر اسلام است که مورد اتفاق شیعه و سنی قرار گرفته و از احادیث [[حدیث متواتر|متواتر]] شمرده شدهاست.<ref>{{پک|احسانی فر|۱۳۹۴|ف=بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه|ک=علوم و معارف قرآن و حدیث|ص=۸۸}}</ref> این روایت در منابع سنی از جمله ''[[مسند احمد بن حنبل|مسند]]'' [[احمد بن حنبل]]، ''[[صحیح بخاری|صحیح]]'' [[محمد بخاری|بخاری]]، ''[[صحیح مسلم|صحیح]]'' [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم بن حجاج]] و ''[[الجامع الصحیح]]'' [[محمد ترمذی|ترمذی]] و در منابع شیعه مانند ''[[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد|الارشاد]]'' [[شیخ مفید|مفید]] گزارش شدهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> بنا به گزارش زینلی، در منابع حدیثی شیعه، این روایت از طریق ۹ امام شیعه{{یاد|[[علی بن ابیطالب]]، [[حسن مجتبی]]، [[سجاد|علی بن حسین]]، [[محمد باقر|محمد بن علی]]، [[جعفر صادق|جعفر بن محمد]]، [[موسی کاظم|موسی بن جعفر]]، [[علی بن موسی الرضا|علی بن موسی]]، [[علی النقی|علی بن محمد]] و [[حسن عسکری]]<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۹–۱۰}}</ref>}} و ۲۵ صحابی پیامبر اسلام{{یاد|از جمله علی بن ابیطالب، [[عبدالله بن عباس]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[سعد بن ابیوقاص]]، [[عمر بن خطاب]]، [[ابوسعید خدری]]، [[ابوهریره]]، [[زید بن ارقم]]، [[انس بن مالک]]، [[ام سلمه]] و [[اسما بنت عمیس|اسماء بنت عمیس]]<ref>{{پک|اسماعیلزاده|۱۳۸۷|ف=بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت|ک=پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی|ص=۱۴۱}}</ref> و همچنین [[حذیفة بن یمان|حذیفه بن یمان]]، [[ابوذر غفاری]]، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[سلمان فارسی]]، [[مقداد بن اسود|مقداد]] و چند تن دیگر.<ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۸۲–۸۴}}</ref>}} نقل شدهاست.<ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۸۲–۸۴}}</ref> نسائی در ''خصائص امیرالمؤمنین''، ۲۱ روایت در این موضوع نقل کردهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> حاکم حسکانی نقل میکند که حدیث منزلت از جانب استادش، به پنج هزار سند روایت شدهاست.<ref>{{پک|حاکم حسکانی|۱۴۱۱|ک=شواهد التنزیل لقواعد التفضیل|ص=۱۹۵|ج=۱}}</ref> آقانوری در دانشنامه جهان اسلام گفتهاست که ۸۸ راوی مشهور، آن را گزارش کردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> | ||
محدث سنی مذهب، [[ابن حجر مکی]] به نقل از کسانی که اهل فن میخواند، این حدیث را معتبر و قابل اعتماد دانستهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> غیر از او، حاکم نیشابوری، حافظ ذهبی، [[سعد بن ابیوقاص]]، ابن تیمیه، عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی و سیوطی از دیگر محدثان و راویانی هستند که این حدیث را معتبر و صحیح دانستهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در نقلی که صنعانی و ابن حنبل گزارش میکنند، سعید بن مسیب پس از نقل حدیث منزلت از عامر، برای اطمینان به نزد سعد بن ابیوقاص رفت و از شنیدن این روایت از زبان محمد به گوش سعد، اطمینان حاصل کرد.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> ابن عبدالبر در ''[[الاستیعاب فی معرفه الاصحاب|الاستیعاب]]'' پس از گزارش حدیث منزلت، آن را استوار و صحیحترین روایات عنوان میکند.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۱}}</ref><ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> [[ابن ابی الحدید]] در ''[[شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید|شرح نهجالبلاغه]]'' گفتهاست که این حدیث مورد اتفاق تمام [[فهرست فرق و مذاهب اعتقادی اسلام|فرقههای اسلامی]] است. گروهی از منابع سنی مذهب همچون ''أبکار الأفکار'' اثر [[علی بن محمد آمدی|آمدی]] نیز، در سند روایت تشکیک کرده و آن را از احادیث آحاد برشمردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> این روایت به صورت متواتر در منابع شیعه، گزارش شدهاست. به عقیده عالمان شیعی، روایت منزلت از احادیث [[حدیث صحیح|صحیح]]، مستفیض و بلکه متواتر عنوان شدهاست. این گزارشها در منابع سنی نیز، در حد تواتر گزارش شدهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> | محدث سنی مذهب، [[ابن حجر مکی]] به نقل از کسانی که اهل فن میخواند، این حدیث را معتبر و قابل اعتماد دانستهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> غیر از او، حاکم نیشابوری، حافظ ذهبی، [[سعد بن ابیوقاص]]، ابن تیمیه، عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی و سیوطی از دیگر محدثان و راویانی هستند که این حدیث را معتبر و صحیح دانستهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در نقلی که صنعانی و ابن حنبل گزارش میکنند، سعید بن مسیب پس از نقل حدیث منزلت از عامر، برای اطمینان به نزد سعد بن ابیوقاص رفت و از شنیدن این روایت از زبان محمد به گوش سعد، اطمینان حاصل کرد.<ref dir=ltr>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> ابن عبدالبر در ''[[الاستیعاب فی معرفه الاصحاب|الاستیعاب]]'' پس از گزارش حدیث منزلت، آن را استوار و صحیحترین روایات عنوان میکند.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۱}}</ref><ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> [[ابن ابی الحدید]] در ''[[شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید|شرح نهجالبلاغه]]'' گفتهاست که این حدیث مورد اتفاق تمام [[فهرست فرق و مذاهب اعتقادی اسلام|فرقههای اسلامی]] است. گروهی از منابع سنی مذهب همچون ''أبکار الأفکار'' اثر [[علی بن محمد آمدی|آمدی]] نیز، در سند روایت تشکیک کرده و آن را از احادیث آحاد برشمردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> این روایت به صورت متواتر در منابع شیعه، گزارش شدهاست. به عقیده عالمان شیعی، روایت منزلت از احادیث [[حدیث صحیح|صحیح]]، مستفیض و بلکه متواتر عنوان شدهاست. این گزارشها در منابع سنی نیز، در حد تواتر گزارش شدهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> | ||
== تفسیر و تأویل == | == تفسیر و تأویل == | ||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=== از دیدگاه شیعه === | === از دیدگاه شیعه === | ||
به گزارش ''دانشنامه جهان اسلام''، این حدیث بیانگر جایگاه ویژه علی بن ابیطالب نزد محمد و برتری او بر سایر اصحاب اوست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> عالمان شیعه از این حدیث بهمنظور اثبات حقانیت علی بن ابیطالب در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر استفاده کردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|سیدی|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تبوک}}</ref> آنها با استناد به این روایت معتقدند که محمد علی را در مدینه جانشین خویش قرار داد و درخواست علی برای شرکت در جنگ تبوک را نپذیرفت و به او گفت: شرایط مدینه به گونهای است که یا تو باید بمانی یا من. این حدیث در روایتی که از ابنعباس گزارش شده؛ حاوی عبارت «انت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی» در پایان آن و به معنی «تو جانشین من برای هر مؤمنی پس از من هستی» است. بر این اساس شیعیان بر این باورند که این جانشینی منحصر به واقعه تبوک نبودهاست و عبارت انتهای روایت صراحتاً به زمان بعد از درگذشت پیامبر اسلام و خلافت علی بن ابیطالب پس از او اشاره دارد. این روایت در منابع شیعه و اهل سنت از لحاظ اعتبار و سند، صحیح السند بهشمار میآید.<ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۸۹}}</ref> به عقیده مسکینزدا، بررسی جایگاه هارون نسبت به موسی و جایگاه هارون در دیدگاه یهودیت، بر معانی این حدیث تأثیر گذاشتهاست و به همین جهت، این روایت در منابع شیعی در اثبات امامت علی بن ابیطالب اهمیت زیادی دارد.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> در همین خصوص عالمان شیعه، کتابهای مستقلی در خصوص این روایت تألیف کردهاند. یک جلد از کتاب ''[[عبقات الانوار]]'' اثر [[میر حامدحسین|میر حامدحسین هندی]] به این حدیث اختصاص یافتهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> | به گزارش ''دانشنامه جهان اسلام''، این حدیث بیانگر جایگاه ویژه علی بن ابیطالب نزد محمد و برتری او بر سایر اصحاب اوست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> عالمان شیعه از این حدیث بهمنظور اثبات حقانیت علی بن ابیطالب در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر استفاده کردهاند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|سیدی|۱۳۸۸|ک=دایرةالمعارف بزرگ اسلامی|ف=تبوک}}</ref> آنها با استناد به این روایت معتقدند که محمد علی را در مدینه جانشین خویش قرار داد و درخواست علی برای شرکت در جنگ تبوک را نپذیرفت و به او گفت: شرایط مدینه به گونهای است که یا تو باید بمانی یا من. این حدیث در روایتی که از ابنعباس گزارش شده؛ حاوی عبارت «انت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی» در پایان آن و به معنی «تو جانشین من برای هر مؤمنی پس از من هستی» است. بر این اساس شیعیان بر این باورند که این جانشینی منحصر به واقعه تبوک نبودهاست و عبارت انتهای روایت صراحتاً به زمان بعد از درگذشت پیامبر اسلام و خلافت علی بن ابیطالب پس از او اشاره دارد. این روایت در منابع شیعه و اهل سنت از لحاظ اعتبار و سند، صحیح السند بهشمار میآید.<ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۸۹}}</ref> به عقیده مسکینزدا، بررسی جایگاه هارون نسبت به موسی و جایگاه هارون در دیدگاه یهودیت، بر معانی این حدیث تأثیر گذاشتهاست و به همین جهت، این روایت در منابع شیعی در اثبات امامت علی بن ابیطالب اهمیت زیادی دارد.<ref dir=ltr>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> در همین خصوص عالمان شیعه، کتابهای مستقلی در خصوص این روایت تألیف کردهاند. یک جلد از کتاب ''[[عبقات الانوار]]'' اثر [[میر حامدحسین|میر حامدحسین هندی]] به این حدیث اختصاص یافتهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> | ||
در استدلالهای کلامی میان شیعیان از این روایت استفاده شدهاست تا امتیاز [[عصمت]] را برای علی بن ابیطالب قائل شوند. متوسلین به این استدلال معتقدند که محمد در این روایت، تمام امتیازات و فضائل هارون را نسبت به موسی، برای علی بن ابیطالب ثابت کردهاست. در این استدلال با تأکید بر آیاتی از قرآن همچون آیه ۲۹ تا ۳۲ و ۳۶ سوره [[طه]] و ۱۴۲ سوره [[اعراف (سوره)|اعراف]] که تصریح کردهاست موسی، هارون را شریک خود در [[پیامبر|رسالت]] قرار داده و جانشین خود بر قومش گذاشتهاست، امتیازات و فضائل موسی را (از جمله عصمت) برای هارون قائل میداند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''[[دانشنامه کلام اسلامی]]''، منزلتهای «وجوب اطاعت»، «وزارت»، «حمایت»، «محبوبیت» و «برتری بر دیگران» از جمله منزلتهایی عنوان شدهاست که علی به واسطه این روایت برخوردار شدهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> دیگر منابع نیز ارتباطهای دیگری بین موسی و هارون و نسبت آن به محمد و علی را عنوان کردهاند که عبارتند از:<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۹|ف=نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت|ک=نیستان ادیان و مذاهب|ص=۸۷–۱۰۰}}</ref><ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۹۰}}</ref> | در استدلالهای کلامی میان شیعیان از این روایت استفاده شدهاست تا امتیاز [[عصمت]] را برای علی بن ابیطالب قائل شوند. متوسلین به این استدلال معتقدند که محمد در این روایت، تمام امتیازات و فضائل هارون را نسبت به موسی، برای علی بن ابیطالب ثابت کردهاست. در این استدلال با تأکید بر آیاتی از قرآن همچون آیه ۲۹ تا ۳۲ و ۳۶ سوره [[طه]] و ۱۴۲ سوره [[اعراف (سوره)|اعراف]] که تصریح کردهاست موسی، هارون را شریک خود در [[پیامبر|رسالت]] قرار داده و جانشین خود بر قومش گذاشتهاست، امتیازات و فضائل موسی را (از جمله عصمت) برای هارون قائل میداند.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''[[دانشنامه کلام اسلامی]]''، منزلتهای «وجوب اطاعت»، «وزارت»، «حمایت»، «محبوبیت» و «برتری بر دیگران» از جمله منزلتهایی عنوان شدهاست که علی به واسطه این روایت برخوردار شدهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> دیگر منابع نیز ارتباطهای دیگری بین موسی و هارون و نسبت آن به محمد و علی را عنوان کردهاند که عبارتند از:<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref><ref>{{پک|مرتضوی|۱۳۸۹|ف=نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت|ک=نیستان ادیان و مذاهب|ص=۸۷–۱۰۰}}</ref><ref>{{پک|زینلی|۱۴۰۰|ف=بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت|ک=مشرق موعود|ص=۹۰}}</ref> | ||
| خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در ''دانشنامه کلام اسلامی'' آمدهاست که عمومیت آیه ۱۴۲ اعراف، [[تخصیص (حقوق)|تخصیص]] بردار نیست و مقتضای این عمومیت آن است که هرگاه موسی به سفر برود، هارون جانشین او خواهد بود و این عمومیت حتی شامل پس از مرگ موسی نیز میشود. بر همین اساس، با وجود تشابه بین آیه و حدیث منزلت، حدیث نیز عمومیت داشته و فارغ از زمان و مکان، اعتقاد به جانشینی علی بن ابیطالب را پس از محمد در امت اسلامی را به اثبات میرساند.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنیاسرائیل تصریح شدهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''شرح المقاصد'' آمدهاست که با انضمام استدلالهای صورت گرفته در عمومیت حدیث منزلت و وجوب جانشینی و اطاعت از علی در مدینه در هنگام واقعه تبوک و همینطور، اهمیت بیشتر وجود جانشینی در زمان فقدان محمد نسبت به زمان غیبت موقت او، و همینطور با توجه به عدم خلع این جانشینی از علی یا نصب جانشینی دیگر در این مدت تا زمان [[مرگ محمد]]، جانشینی و [[خلافت علی بن ابیطالب|خلافت علی]] پس از محمد ثابت شدهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> در این خصوص استدلالی بر مبنای ادبیات عرب نیز اقامه شدهاست. بر اساس این استدلال؛ اضافه شدن «اسم جنس» به «اسم عَلَم» در عربی، معنای عمومیت را میرساند و از آنجا که در حدیث منزلت، کلمه «منزلة» — که اسم جنس است — به کلمه «هارون» — که اسم علم است — اضافه شدهاست؛ تمام ویژگیهای هارون را شامل میشود؛ بنابراین علی بن ابیطالب مشمول تمام ویژگیهای هارون شدهاست و استثناء از فرد خاص، امری غیر معقول است.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> | در ''دانشنامه کلام اسلامی'' آمدهاست که عمومیت آیه ۱۴۲ اعراف، [[تخصیص (حقوق)|تخصیص]] بردار نیست و مقتضای این عمومیت آن است که هرگاه موسی به سفر برود، هارون جانشین او خواهد بود و این عمومیت حتی شامل پس از مرگ موسی نیز میشود. بر همین اساس، با وجود تشابه بین آیه و حدیث منزلت، حدیث نیز عمومیت داشته و فارغ از زمان و مکان، اعتقاد به جانشینی علی بن ابیطالب را پس از محمد در امت اسلامی را به اثبات میرساند.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنیاسرائیل تصریح شدهاست.<ref>{{پک|آقانوری|۱۳۸۳|ک=دانشنامه جهان اسلام|ف=حدیث منزلت}}</ref> در ''شرح المقاصد'' آمدهاست که با انضمام استدلالهای صورت گرفته در عمومیت حدیث منزلت و وجوب جانشینی و اطاعت از علی در مدینه در هنگام واقعه تبوک و همینطور، اهمیت بیشتر وجود جانشینی در زمان فقدان محمد نسبت به زمان غیبت موقت او، و همینطور با توجه به عدم خلع این جانشینی از علی یا نصب جانشینی دیگر در این مدت تا زمان [[مرگ محمد]]، جانشینی و [[خلافت علی بن ابیطالب|خلافت علی]] پس از محمد ثابت شدهاست.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> در این خصوص استدلالی بر مبنای ادبیات عرب نیز اقامه شدهاست. بر اساس این استدلال؛ اضافه شدن «اسم جنس» به «اسم عَلَم» در عربی، معنای عمومیت را میرساند و از آنجا که در حدیث منزلت، کلمه «منزلة» — که اسم جنس است — به کلمه «هارون» — که اسم علم است — اضافه شدهاست؛ تمام ویژگیهای هارون را شامل میشود؛ بنابراین علی بن ابیطالب مشمول تمام ویژگیهای هارون شدهاست و استثناء از فرد خاص، امری غیر معقول است.<ref>{{پک|ربانی گلپایگانی|۱۳۸۷|ک=دانشنامه کلام اسلامی|ف=امامت امام علی}}</ref> | ||
کلینی، محدث شیعه به جانشینی یوشع بن نون به جای موسی اشاره دارد و تأکید میکند که یوشع به جهت امر الهی و به جهت اینکه از نسل هارون بودهاست به وصایت برگزیده شد. او با اشاره به این که کسی از نسل موسی به جانشینی او منصوب نشدهاست، ایرادات وارده از جانب منتقدان استدلالها به این حدیث را پاسخ دادهاست.<ref>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> [[سید علی میلانی|علی میلانی]] نیز در پاسخ به انتقادی دیگر بر این استدلال، که بر روی بیارزش بودن جانشینی در تبوک متمرکز است؛ به گزارشی اشاره میکند که سعد بن ابیوقاص و عمر بن خطاب، خواهان ماندن در مدینه و جانشینی بودند و معتقد است، اگر این جانشینی کم ارزش بودهاست، این افراد اقدام به طلب آن نمیکردند.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۵۷–۵۹}}</ref> | کلینی، محدث شیعه به جانشینی یوشع بن نون به جای موسی اشاره دارد و تأکید میکند که یوشع به جهت امر الهی و به جهت اینکه از نسل هارون بودهاست به وصایت برگزیده شد. او با اشاره به این که کسی از نسل موسی به جانشینی او منصوب نشدهاست، ایرادات وارده از جانب منتقدان استدلالها به این حدیث را پاسخ دادهاست.<ref dir=ltr>{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> [[سید علی میلانی|علی میلانی]] نیز در پاسخ به انتقادی دیگر بر این استدلال، که بر روی بیارزش بودن جانشینی در تبوک متمرکز است؛ به گزارشی اشاره میکند که سعد بن ابیوقاص و عمر بن خطاب، خواهان ماندن در مدینه و جانشینی بودند و معتقد است، اگر این جانشینی کم ارزش بودهاست، این افراد اقدام به طلب آن نمیکردند.<ref>{{پک|میلانی|۱۴۳۴|ک=حدیث المنزلة|ص=۵۷–۵۹}}</ref> | ||
[[پرونده:Medieval_Persian_manuscript_Muhammad_leads_Abraham_Moses_Jesus.jpg|بندانگشتی|245x245پیکسل|دیدار محمد (راست) با ابراهیم، موسی و عیسی در [[نگارگری ایرانی|مینیاتوری]] ایرانی. برگرفته از نسخهٔ خطی [[قرون وسطی|قرون وسطایی]] نوشتهٔ [[باربارا هانوالت]].]] | [[پرونده:Medieval_Persian_manuscript_Muhammad_leads_Abraham_Moses_Jesus.jpg|بندانگشتی|245x245پیکسل|دیدار محمد (راست) با ابراهیم، موسی و عیسی در [[نگارگری ایرانی|مینیاتوری]] ایرانی. برگرفته از نسخهٔ خطی [[قرون وسطی|قرون وسطایی]] نوشتهٔ [[باربارا هانوالت]].]] | ||
| خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
از دیگر کاربردهای حدیث که بیشتر در منابع سنی مذهب مورد استفاده قرار گرفتهاست، مسئله استنباط این مطلب است که بعد از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد. ابن کثیر به مسئله ختم نبوت و اثبات آن از این روایت پرداختهاست. این مفهوم به نوعی پایانبخش شبهات و تردیدهایی در خصوص نبوت محمد بود که در اواخر حیات محمد بروز کرده بود.<ref dir="ltr">{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> | از دیگر کاربردهای حدیث که بیشتر در منابع سنی مذهب مورد استفاده قرار گرفتهاست، مسئله استنباط این مطلب است که بعد از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد. ابن کثیر به مسئله ختم نبوت و اثبات آن از این روایت پرداختهاست. این مفهوم به نوعی پایانبخش شبهات و تردیدهایی در خصوص نبوت محمد بود که در اواخر حیات محمد بروز کرده بود.<ref dir="ltr">{{پک|Miskinzoda|2015|ف=The significance of the ḥadīth|ک=Bulletin of the School of Oriental|زبان=en}}</ref> | ||
== یادداشت == | == پانویس == | ||
=== یادداشت === | |||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== | === ارجاعات === | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | ||
== منابع == | === منابع === | ||
{{آغاز پانویس|35em}} | {{آغاز پانویس|35em}} | ||
'''منابع فارسی و عربی''' | '''منابع فارسی و عربی''' | ||
| خط ۹۸: | خط ۱۰۰: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{پایان پانویس}} | {{پایان پانویس}} | ||
{{درجهبندی|نیازمند پیوند=خیر|نیازمند رده=خیر|نیازمند جعبه اطلاعات=خیر|نیازمند تصویر=خیر|نیازمند استانداردسازی=خیر|نیازمند ویراستاری=خیر|مقابله نشده با دانشنامهها=خیر|تاریخ خوبیدگی=|تاریخ برگزیدگی=|توضیحات=}}{{علی بن ابیطالب-افقی}} | |||
== | |||
{{علی بن ابیطالب-افقی}} | |||
{{ترتیبپیشفرض:منزلت}} | {{ترتیبپیشفرض:منزلت}} | ||
[[رده:احادیث در منابع سنی]] | [[رده:احادیث در منابع سنی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۵
حدیث منزلت نوشته شده بر در مسجد کوفه | |
| مشخصات حدیث | |
|---|---|
| نام حدیث | حدیث منزلت |
| موضوع | فضیلت علی بن ابیطالب |
| محدوده زمانی حدیث | قرن اول ه.ق |
| اعتبار | متواتر - صحیح |
| اختلاف | جانشینی محمد |
| کاربرد | کلام |
| منقول از | محمد |
| اختلاف در | جانشینی محمد |
| اطلاعات منبع | |
| گزارششده در منابع | شیعه و اهلسنت |
| معتبر نزد | شیعه و اهلسنت |
حدیث منزلت حدیثی از محمد پیامبر اسلام است که بر اساس آن، علی بن ابیطالب نسبت به محمد، جایگاهی همچون جایگاه هارون به موسی را دارد. در این روایت تأکید شدهاست که تفاوت بین رابطه موسی و هارون و رابطه علی و محمد، در نبود هیچ پیامبری بعد از محمد است.
منابع روایی، در قطعی بودن این روایت اجماع دارند و این روایت در بین منابع شیعه و سنی، به حد تواتر گزارش شدهاست. این حدیث به نقلهای متعددی گزارش شدهاست و به گزارش منابع اسلامی، در مواقع متفاوتی از جانب محمد در حق علی به زبان آمدهاست. مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از غزوه تبوک عنوان شدهاست، اما از زمانهای دیگری چون روز پیمان برادری، روز پیمان دوم برادری، در منزل ام سلمه و به هنگام تعیین سرپرست برای دختر حمزه از مواردی عنوان شدهاست که محمد این حدیث را گزارش کردهاست. اکثر عالمان علم حدیث سنی و تمام عالمان علم حدیث شیعه، در صحیح بودن حدیث تصریح داشتهاند.
به عقیده منابع متعددی از شیعیان، این حدیث بیانگر جایگاه ویژه علی بن ابیطالب نزد محمد و برتری او بر سایر اصحاب اوست. عالمان شیعه همواره از این حدیث در راستای اثبات حقانیت علی بن ابیطالب در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر استفاده مینمایند. اهمیت روایت سبب شدهاست تا جمعی از عالمان شیعه، کتابهای مفصل و مستقلی در خصوص این روایت تألیف نمایند. منزلتهای «وجوب اطاعت»، «وزارت»، «حمایت»، «محبوبیت» و «برتری بر دیگران» از جمله منزلتهایی عنوان شدهاست که علی به واسطه این روایت برخوردار شدهاست. از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنیاسرائیل تصریح شدهاست. برخی از عالمان سنی، بر این استدلالهای انتقادهایی مطرح کردهاند و اساس این استدلال را نپذیرفتهاند. منابع سنی بیشتر بر مسئله ختم نبوت به محمد در حدیث پرداختهاند.
سرآغاز

در سنت یهود، هارون به عنوان یاور موسی توصیف شدهاست که وظیفه سخنگویی از جانب او را داشتهاست. در باورهای یهودیت، خدا مستقیماً با هارون صحبت میکرد و معجزاتی نیز به او منسوب شدهاست. در تعلیماتی یهودیت، از فرزندان هارون به احترام یاد شدهاست و امتیازاتی را به صورت ویژه دریافت کردهاند که کاهن اعظم بودن فرزندان هارون از این میان است.[۱] از هارون با القابی چون مفسر شریعت، و مسیح نیز یاد شدهاست.[۲] در آیه ۱۴۲ سوره اعراف آمدهاست که بههنگام رفتن به میقات، هارون را جانشین خود در میان بنیاسرائیل قرار داد.[۳]
محتوای حدیث
محتوای این حدیث، معرفی جایگاه علی بن ابیطالب نسبت به محمد، از زبان پیامبر اسلام است. این حدیث به نقلهای متعددی گزارش شدهاست که معروفترین نقل آن، به نقل از بخاری در صحیح بخاری آمدهاست.[۴][۵]
«أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیَّ بَعدی»
ترجمه:
«تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، بجز اینکه بعد از من، پیامبری مبعوث نخواهد شد.»
نقلهای متعددی از این روایت وجود دارد که در همه آنها جایگاه علی نسبت به محمد به جایگاه هارون نسبت موسی تشبیه شدهاست.[۶][۷] به گزارش دانشنامه جهان اسلام، بیشتر اختلافهای صورت گرفته در متن روایت نیز به سبب تکرار روایت در مناسبتهای مختلف بودهاست.[۸] از اختلافهایی که در متن روایت گزارش شدهاست، گزارش خطیب بغدادی از ولید بن عبدالملک اموی است که در آن کلمه «هارون» به صورت «قارون» گزارش شدهاست.[۹]
صدور حدیث
در واقعه جنگ تبوک و جانشینی محمد در مدینه
مشهورترین زمان نقل حدیث منزلت، پیش از غزوه تبوک عنوان شدهاست.[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] غزوه تبوک، آخرین غزوه محمد بود که به سال ۹ ه.ق رخ داد و محمد راساً فرماندهی این غزوه را عهدهدار شد. این نبرد بین سپاهیان اسلام و سپاهیان هراکلیوس — امپراتوری رم شرقی — تدارک شد. پس از رسیدن سپاهیان مسلمان به منطقه تبوک، سپاهیان روم در منطقه نبودند و در نتیجه سپاهیان مسلمان بازگشتند.[۱۴] به گزارش مسکینزدا، منابع در جانشینی که محمد برای خود در مدینه پس از خروج به سمت تبوک منصوب کردهاست، دچار اختلاف هستند؛ اما با این وجود نظر غالب را جانشینی علی بر مدینه میداند.[۱۵] به گزارش حکیمی، شرقشناسان در خصوص این حدیث، سخنی جز به ضرورت به میان نیاوردهاند و تنها به بخشهایی از ماجرای واقعه تبوک اشاره کردهاند. از این میان میتوان به کارن آر مسترانگ در کتاب زندگینامه پیامبر اسلام اشاره کرد که تنها واقعه تبوک و حدیث را گزارش کردهاست.[۱۶] به نقل از مظهری، مفسر سنی مذهب، ابن هشام گزارش میکند که محمد بن مسلمه انصاری، از جانب محمد جانشین شد و کسی جز او در مدینه نماند، ولی دراوردی شخصی به نام سباع بن عرفطه را جانشین محمد در این موقعیت میداند.[۱۷] واقدی از کسانی است که جانشین محمد را محمد بن مسلمه در مدینه گزارش کردهاست.[۱۸] ابن دحیه، روایتی را که صحیح توصیف میکند از سعد بن ابیوقاص روایت میکند که بر اساس آن، علی در مدینه جانشین محمد ماند و محمد به تبوک رفت. ابن اسحاق نیز روایتی را گزارش میکند که علی، در مدینه جانشین محمد بر خانه و اهل او بود.[۱۹] در روایتی که بخاری در صحیح خود از سعد بن ابیوقاص گزارش میکند، به عبارت «فاستخلف علیا» (به معنای اینکه علی را به جانشینی خود قرار داد) اشاره شدهاست.[۲۰] بر این اساس در اثبات الهداة و غایة المرام آمدهاست که محمد سپاهی را تدارک دید و قصد خروج از مدینه را نمود؛ در این غزوه، علی بن ابیطالب به عنوان جانشین پیامبر در مدینه باقی ماند.[۲۱] روایتی از ابی سعید که در تاریخ دمشق و مجمع الزوائد گزارش شدهاست نیز به این مطلب اشاره دارد که علی بر اهل مدینه جانشین نبود و بر اهل خانه محمد ولایت داشت.[۲۲] با این حال منابع دانشنامهای، از علی به عنوان جانشین محمد در مدینه یاد کردهاند.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] طبق آنچه ابن کثیر، مسلم، بخاری و ترمذی نقل میکنند، علی سرپرست کل مدینه بود.[۲۷] آنان که این روایت را در ذیل ماجرای غزوه تبوک عنوان کردهاند، در ابتدای حدیث از جانشینی علی در مدینه خبر دادهاند و از خالی شدن شهر یاد کردهاند. پس از آنکه علی به همراه جمعیت اندکی در شهر حاضر بود، شایعههایی در خصوص اختلافات علی و محمد عنوان شد که موجب گردید علی خود را به محمد برساند و شایعات را به او اطلاع دهد. در آنجا محمد روایت منزلت را در حق علی مجدداً عنوان کرد.[۲۸][۲۹][۳۰]
در موقعیتهای دیگر
برخی منابع از تکرار این حدیث در زمانهای دیگر چون روز پیمان برادری، روز پیمان دوم برادری، در منزل ام سلمه، به هنگام تعیین سرپرست برای دختر حمزه سخن به میان آوردهاند.[۳۱] ابن ابی اوفی و به طبع او سیوطی در درالمنثور، از این روایت در ذیل وقایع عقد برادری گزارش کردهاند. در تفسیر ثعلبی و تفسیر کبیر نیز از این روایت در ذیل وقایع یوم الدار (یوم الانذار) یاد کردهاند. ابن مغازی در ذیل ماجرای سد الابوب به این روایت اشاره دارد.[۳۲][۳۳] هنگام بازگشت از حجة الوداع و غدیر خم نیز از زمانهای صدور این حدیث است که منابع شیعی به گزارش آن پرداختهاند.[۳۴] مرتضی عاملی نیز ۲۱ مرتبه مختلف در مناسبتهای متفاوت را برای انشاء این روایت از جانب محمد، عنوان کردهاست.[۳۵]
سند
حدیث منزلت از احادیث گزارش شده از پیامبر اسلام است که مورد اتفاق شیعه و سنی قرار گرفته و از احادیث متواتر شمرده شدهاست.[۳۶] این روایت در منابع سنی از جمله مسند احمد بن حنبل، صحیح بخاری، صحیح مسلم بن حجاج و الجامع الصحیح ترمذی و در منابع شیعه مانند الارشاد مفید گزارش شدهاست.[۳۷] بنا به گزارش زینلی، در منابع حدیثی شیعه، این روایت از طریق ۹ امام شیعه[الف] و ۲۵ صحابی پیامبر اسلام[ب] نقل شدهاست.[۴۱] نسائی در خصائص امیرالمؤمنین، ۲۱ روایت در این موضوع نقل کردهاست.[۴۲] حاکم حسکانی نقل میکند که حدیث منزلت از جانب استادش، به پنج هزار سند روایت شدهاست.[۴۳] آقانوری در دانشنامه جهان اسلام گفتهاست که ۸۸ راوی مشهور، آن را گزارش کردهاند.[۴۴]
محدث سنی مذهب، ابن حجر مکی به نقل از کسانی که اهل فن میخواند، این حدیث را معتبر و قابل اعتماد دانستهاست.[۴۵] غیر از او، حاکم نیشابوری، حافظ ذهبی، سعد بن ابیوقاص، ابن تیمیه، عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی و سیوطی از دیگر محدثان و راویانی هستند که این حدیث را معتبر و صحیح دانستهاند.[۴۶] در نقلی که صنعانی و ابن حنبل گزارش میکنند، سعید بن مسیب پس از نقل حدیث منزلت از عامر، برای اطمینان به نزد سعد بن ابیوقاص رفت و از شنیدن این روایت از زبان محمد به گوش سعد، اطمینان حاصل کرد.[۴۷][۴۸] ابن عبدالبر در الاستیعاب پس از گزارش حدیث منزلت، آن را استوار و صحیحترین روایات عنوان میکند.[۴۹][۵۰][۵۱] ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه گفتهاست که این حدیث مورد اتفاق تمام فرقههای اسلامی است. گروهی از منابع سنی مذهب همچون أبکار الأفکار اثر آمدی نیز، در سند روایت تشکیک کرده و آن را از احادیث آحاد برشمردهاند.[۵۲] این روایت به صورت متواتر در منابع شیعه، گزارش شدهاست. به عقیده عالمان شیعی، روایت منزلت از احادیث صحیح، مستفیض و بلکه متواتر عنوان شدهاست. این گزارشها در منابع سنی نیز، در حد تواتر گزارش شدهاست.[۵۳]
تفسیر و تأویل

از دیدگاه شیعه
به گزارش دانشنامه جهان اسلام، این حدیث بیانگر جایگاه ویژه علی بن ابیطالب نزد محمد و برتری او بر سایر اصحاب اوست.[۵۴] عالمان شیعه از این حدیث بهمنظور اثبات حقانیت علی بن ابیطالب در مسئله خلافت و جانشینی پیامبر استفاده کردهاند.[۵۵][۵۶] آنها با استناد به این روایت معتقدند که محمد علی را در مدینه جانشین خویش قرار داد و درخواست علی برای شرکت در جنگ تبوک را نپذیرفت و به او گفت: شرایط مدینه به گونهای است که یا تو باید بمانی یا من. این حدیث در روایتی که از ابنعباس گزارش شده؛ حاوی عبارت «انت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی» در پایان آن و به معنی «تو جانشین من برای هر مؤمنی پس از من هستی» است. بر این اساس شیعیان بر این باورند که این جانشینی منحصر به واقعه تبوک نبودهاست و عبارت انتهای روایت صراحتاً به زمان بعد از درگذشت پیامبر اسلام و خلافت علی بن ابیطالب پس از او اشاره دارد. این روایت در منابع شیعه و اهل سنت از لحاظ اعتبار و سند، صحیح السند بهشمار میآید.[۵۷] به عقیده مسکینزدا، بررسی جایگاه هارون نسبت به موسی و جایگاه هارون در دیدگاه یهودیت، بر معانی این حدیث تأثیر گذاشتهاست و به همین جهت، این روایت در منابع شیعی در اثبات امامت علی بن ابیطالب اهمیت زیادی دارد.[۵۸] در همین خصوص عالمان شیعه، کتابهای مستقلی در خصوص این روایت تألیف کردهاند. یک جلد از کتاب عبقات الانوار اثر میر حامدحسین هندی به این حدیث اختصاص یافتهاست.[۵۹]
در استدلالهای کلامی میان شیعیان از این روایت استفاده شدهاست تا امتیاز عصمت را برای علی بن ابیطالب قائل شوند. متوسلین به این استدلال معتقدند که محمد در این روایت، تمام امتیازات و فضائل هارون را نسبت به موسی، برای علی بن ابیطالب ثابت کردهاست. در این استدلال با تأکید بر آیاتی از قرآن همچون آیه ۲۹ تا ۳۲ و ۳۶ سوره طه و ۱۴۲ سوره اعراف که تصریح کردهاست موسی، هارون را شریک خود در رسالت قرار داده و جانشین خود بر قومش گذاشتهاست، امتیازات و فضائل موسی را (از جمله عصمت) برای هارون قائل میداند.[۶۰] در دانشنامه کلام اسلامی، منزلتهای «وجوب اطاعت»، «وزارت»، «حمایت»، «محبوبیت» و «برتری بر دیگران» از جمله منزلتهایی عنوان شدهاست که علی به واسطه این روایت برخوردار شدهاست.[۶۱] دیگر منابع نیز ارتباطهای دیگری بین موسی و هارون و نسبت آن به محمد و علی را عنوان کردهاند که عبارتند از:[۶۲][۶۳][۶۴]
- دومین شخصیت مهم در قوم بنیاسرائیل بودن هارون بعد از موسی
- برادری میان موسی و هارون
- برترین فرد بودن هارون در میان قوم موسی
- خلافت و جانشینی هارون برای قوم موسی در غیاب موسی
- عالمترین فرد قوم موسی بودن هارون
- محبوبترین فرد نزد خدا و موسی بودن هارون
- پشتوانه بودن هارون برای موسی از جانب خداوند
- عصمت هارون از خطا و نسیان
در دانشنامه کلام اسلامی آمدهاست که عمومیت آیه ۱۴۲ اعراف، تخصیص بردار نیست و مقتضای این عمومیت آن است که هرگاه موسی به سفر برود، هارون جانشین او خواهد بود و این عمومیت حتی شامل پس از مرگ موسی نیز میشود. بر همین اساس، با وجود تشابه بین آیه و حدیث منزلت، حدیث نیز عمومیت داشته و فارغ از زمان و مکان، اعتقاد به جانشینی علی بن ابیطالب را پس از محمد در امت اسلامی را به اثبات میرساند.[۶۵] از همین روی در منابع شیعه، با توجه به حدیث منزلت به وجوب اطاعت از علی به جهت وجوب اطاعت از هارون برای قوم بنیاسرائیل تصریح شدهاست.[۶۶] در شرح المقاصد آمدهاست که با انضمام استدلالهای صورت گرفته در عمومیت حدیث منزلت و وجوب جانشینی و اطاعت از علی در مدینه در هنگام واقعه تبوک و همینطور، اهمیت بیشتر وجود جانشینی در زمان فقدان محمد نسبت به زمان غیبت موقت او، و همینطور با توجه به عدم خلع این جانشینی از علی یا نصب جانشینی دیگر در این مدت تا زمان مرگ محمد، جانشینی و خلافت علی پس از محمد ثابت شدهاست.[۶۷] در این خصوص استدلالی بر مبنای ادبیات عرب نیز اقامه شدهاست. بر اساس این استدلال؛ اضافه شدن «اسم جنس» به «اسم عَلَم» در عربی، معنای عمومیت را میرساند و از آنجا که در حدیث منزلت، کلمه «منزلة» — که اسم جنس است — به کلمه «هارون» — که اسم علم است — اضافه شدهاست؛ تمام ویژگیهای هارون را شامل میشود؛ بنابراین علی بن ابیطالب مشمول تمام ویژگیهای هارون شدهاست و استثناء از فرد خاص، امری غیر معقول است.[۶۸]
کلینی، محدث شیعه به جانشینی یوشع بن نون به جای موسی اشاره دارد و تأکید میکند که یوشع به جهت امر الهی و به جهت اینکه از نسل هارون بودهاست به وصایت برگزیده شد. او با اشاره به این که کسی از نسل موسی به جانشینی او منصوب نشدهاست، ایرادات وارده از جانب منتقدان استدلالها به این حدیث را پاسخ دادهاست.[۶۹] علی میلانی نیز در پاسخ به انتقادی دیگر بر این استدلال، که بر روی بیارزش بودن جانشینی در تبوک متمرکز است؛ به گزارشی اشاره میکند که سعد بن ابیوقاص و عمر بن خطاب، خواهان ماندن در مدینه و جانشینی بودند و معتقد است، اگر این جانشینی کم ارزش بودهاست، این افراد اقدام به طلب آن نمیکردند.[۷۰]

از دیدگاه اهل سنت
خطیب بغدادی گزارش میکند که عمر بن خطاب به استناد این روایت، هر کس علی بن ابی طالب را دشنام دهد را منافق میدانست.[۷۱] برخی منابع سنی مذهب همچون ابن تیمیه در منهاج السنه، این منزلت برای علی بن ابیطالب را منحصر در ماجرای تبوک دانستهاست و برخی دیگر همچون باقلانی در تمهید الاوائل، بر این باورند که علی، تنها جانشین محمد در شهر مدینه و خانواده محمد بودهاست. باقلانی در این خصوص گزارش میکند که این حکم تنها به دوران غیبت محمد به جهت غزوه تبوک اختصاص داشتهاست. باقلانی همچنین به جانشینی سایر صحابه محمد در زمان غیبت او در مدینه اشاره داشته و معتقد است که این جانشینی، کسی را مستحق خلافت پس از مرگ محمد نخواهد ساخت.[۷۲] به اعتقاد اهل سنت، از آنجا که هارون پیش از موسی درگذشت، حدیث منزلت را نمیتوان نص بر خلافت بعد از درگذشت محمد دانست.[۷۳] کسانی که به این قول پرداختهاند، عبارتند از ابن حجر عسقلانی، قسطانی و قاری.[۷۴] ابن تیمیه در استدلالی عنوان میکند که در غزوه تبوک، تمام مردان مدینه به همراه سپاه محمد به خارج از مدینه رفتند و در مدینه فقط زنان و کودکان مانده بودند و از این رو، جانشینی علی بر زنان و کودکان، نسبت به جانشینی صحابه قبلی که جانشین پیامبر شده بودند، کم ارزشتر است.[۷۵]
به گزارش میرحامد حسین، ابن ابی الحدید با تأکید بر آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره طه، و با انضمام حدیث منزلت، تمام فضائل هارون را برای علی بن ابیطالب قائل میداند. او بر این باور است که اگر محمد، خاتم پیامبران نمیبود، علی با او در نبوت شراکت میداشت.[۷۶]
از دیگر کاربردهای حدیث که بیشتر در منابع سنی مذهب مورد استفاده قرار گرفتهاست، مسئله استنباط این مطلب است که بعد از محمد دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد. ابن کثیر به مسئله ختم نبوت و اثبات آن از این روایت پرداختهاست. این مفهوم به نوعی پایانبخش شبهات و تردیدهایی در خصوص نبوت محمد بود که در اواخر حیات محمد بروز کرده بود.[۷۷]
پانویس
یادداشت
- ↑ علی بن ابیطالب، حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، علی بن محمد و حسن عسکری[۳۸]
- ↑ از جمله علی بن ابیطالب، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود، سعد بن ابیوقاص، عمر بن خطاب، ابوسعید خدری، ابوهریره، زید بن ارقم، انس بن مالک، ام سلمه و اسماء بنت عمیس[۳۹] و همچنین حذیفه بن یمان، ابوذر غفاری، عباس بن عبدالمطلب، سلمان فارسی، مقداد و چند تن دیگر.[۴۰]
ارجاعات
- ↑ McCurdy and Kohler, “AARON”, Jewish Encyclopedia.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ مرتضوی، «نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت»، نیستان ادیان و مذاهب، ۸۲.
- ↑ سیدی، «تبوک»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ حکیمی، «ضرورت جانشینی محمد»، سخن تاریخ.
- ↑ مظهری، تفسیر مظهری، ۴: ۲۲۴.
- ↑ مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۶: ۲۶۰–۲۶۵.
- ↑ مظهری، تفسیر مظهری، ۴: ۲۲۴.
- ↑ میلانی، حدیث المنزلة، ۱۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۶: ۲۶۰–۲۶۵.
- ↑ Abdulaziz, “Alī ibn Abī Ṭālib”, The Oxford Encyclopedia of the Islamic World.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ سیدی، «تبوک»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۶: ۲۵۶–۲۵۸.
- ↑ حکیمی، «ضرورت جانشینی محمد»، سخن تاریخ.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میلانی، حدیث المنزلة، ۶۳–۶۵.
- ↑ احسانی فر، «بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه»، علوم و معارف قرآن و حدیث، ۹۰–۹۷.
- ↑ اسماعیلزاده، «بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت»، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، ۱۴۱.
- ↑ مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی، ۶: ۲۸۵–۲۵۷.
- ↑ احسانی فر، «بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه»، علوم و معارف قرآن و حدیث، ۸۸.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میلانی، حدیث المنزلة، ۹–۱۰.
- ↑ اسماعیلزاده، «بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت»، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، ۱۴۱.
- ↑ زینلی، «بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت»، مشرق موعود، ۸۲–۸۴.
- ↑ زینلی، «بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت»، مشرق موعود، ۸۲–۸۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ۱: ۱۹۵.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میلانی، حدیث المنزلة، ۱.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ سیدی، «تبوک»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ زینلی، «بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت»، مشرق موعود، ۸۹.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ مرتضوی، «نگاهی تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت»، نیستان ادیان و مذاهب، ۸۷–۱۰۰.
- ↑ زینلی، «بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت»، مشرق موعود، ۹۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
- ↑ میلانی، حدیث المنزلة، ۵۷–۵۹.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ میلانی، حدیث المنزلة، ۵۷–۵۹.
- ↑ میلانی، حدیث المنزلة، ۵۷–۵۹.
- ↑ آقانوری، «حدیث منزلت»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ Miskinzoda, “The significance of the ḥadīth”, Bulletin of the School of Oriental.
منابع
منابع فارسی و عربی
- اسماعیلزاده، ایلقار (۱۳۸۷). «بررسی تطبیقی حدیث منزلت از نگاه مذهب اهل بیت و اهل سنت». پژوهشگاه حکمت و فلسفه اسلامی (۲۵): ۱۳۷–۱۵۴.
- آقانوری، علی (۱۳۸۳). «حدیث منزلت». دانشنامه جهان اسلام. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- حاکم حسکانی، عبید الله بن عبدالله (۱۴۱۱). شواهد التنزیل لقواعد التفضیل. تهران: موسسه الطبع و النشر.
- حکیمی، دین محمد (۱۳۸۸). «ضرورت جانشینی پیامبر اعظم و دیدگاه خاورشناسان». سخن تاریخ (۶).
- ربانی گلپایگانی، علی (۱۳۸۷). «امامت امام علی (ع)». دانشنامه کلام اسلامی. قم: موسسه امام صادق (ع). شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۵۷-۳۴۷-۸.
- زینلی، غلامحسین (۱۴۰۰). «بررسی گزارش ویژه ابنعباس از حدیث منزلت». مشرق موعود (پنجاه و هشتم): ۷۹–۱۰۳.
- سیدی، محمد (۱۳۸۸). «تبوک». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- احسانی فر، حسین (۱۳۹۴). «بررسی سند، تاریخ و دلالت حدیث منزلت در منابع عامه». علوم و معارف قرآن و حدیث (دو): ۸۵–۱۰۲.
- مظهری، ثناءالله (۱۹۹۱). تفسیر المظهری. کویته: مکتبة رشیده.
- مرتضی عاملی، سید جعفر (۱۳۸۸). الصحیح من سیرة الامام علی علیه السلام. بیروت: مرکز الاسلامیه للدراسات. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۹۰۷۲۴-۵-۳.
- مرتضوی، سید رضی زکی (۱۳۸۹). «نگاه تطبیقی به جایگاه علی و هارون با توجه به قرآن و عهدین و حدیث منزلت». نیستان ادیان و مذاهب (یک): ۸۱–۱۰۰.
- میلانی، علی (۱۴۳۴). حدیث المنزلة. قم: الحقائق. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۳۴۸-۷۱-۲.
منابع انگلیسی
- Abdulaziz, Sachedina (200). "Alī ibn Abī Ṭālib". The Oxford Encyclopedia of the Islamic World (به انگلیسی) (1rd ed.). Oxford University Press.
- Miskinzoda، Gurdofarid (۲۰۱۵). «The significance of the ḥadīth of the position of Aaron for the formulation of the Shīʿī doctrine of authority» (PDF). Bulletin of the School of Oriental and African Studies (۷۸): ۶۷–۸۲.
- McCurdy, J. Frederic; Kohler, Kaufmann (1906). "AARON". Jewish Encyclopedia (به انگلیسی).