بدون جعبه اطلاعات
بدون تصویر

ابن‌رشد

از اسلامیکال
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ابن رشد
Averroes
نام در زمان تولدأبو الولید محمد بن أحمد بن محمد بن أحمد بن أحمد بن رشد
متولد۱۱۲۶
قرطبه، اسپانیا
وفات۱۰ دسامبر ۱۱۹۸
مراکش، مراکش
شاگردانابوعبدالله اصولی

ابن‌رشد، فیلسوف، فقیه، و پزشک برجسته اندلسی، در قرن ششم هجری می‌زیست. او با نگارش شروح دقیق بر آثار ارسطو و تألیفات گوناگون در فلسفه، منطق و پزشکی، از چهره‌های مهم عقل‌گرایی اسلامی به‌شمار می‌آید. گرچه در اواخر عمر به‌دلیل مخالفت با فلسفه مورد غضب قرار گرفت و تبعید شد، اما سرانجام مورد عفو واقع شد و در مراکش درگذشت.

زندگی

ابوالولید محمد بن احمد بن رشد، معروف به ابن‌رشد حفید، در سال ۵۲۰ هجری قمری در شهر قرطبه زاده شد. خانواده او از دیرباز در این شهر از جایگاه قضایی برخوردار بودند. جد او، محمد، که او نیز ابوالولید خوانده می‌شد، از قضات برجسته دوران مرابطین و قاضی‌القضات اندلس بود. جلدی از فتاوای او در کتابخانه سلطنتی پاریس نگهداری می‌شود. پدر ابن‌رشد، احمد، نیز قاضی بود.[۱]

ابن‌رشد در جوانی فقه و علم خلاف آموخت و در هر دو حوزه مهارت یافت، اما برخلاف بسیاری از فقها، به این دانش‌ها بسنده نکرد و به تحصیل طب، ریاضیات و فلسفه روی آورد. در این راه نزد ابوجعفر هارون ترجیلی آموزش دید. در این زمان، دولت مرابطین توسط موحدین سرنگون شد و ابن‌رشد همراه با افرادی چون ابومروان بن زهر و ابوبکر بن طفیل مورد توجه حکومت جدید قرار گرفت.[۲]

در سال ۵۴۸ هجری به مراکش سفر کرد و در سال ۵۶۵ در اشبیلیه به مقام قضا رسید. او در پایان شرح کتاب «الحیوان» ارسطو اشاره کرده که آن را در اشبیلیه به پایان رسانده و از مشکلاتی چون مشغله زیاد و نبود نسخه‌های کافی برای تصحیح سخن گفته است. همچنین در کتاب «طبیعیات» که در همان سال به پایان رسانده، دوباره به همین موضوع اشاره کرده است. وی در همین دوران، بیشتر آثار مهم خود را تألیف کرد.[۳]

در شرح مختصر المجسطی، دشواری شرایط را چنین توصیف کرده که گویی خانه‌اش در آتش است و تنها فرصت دارد اشیای ضروری را نجات دهد. در سال ۵۷۰ شرحی بر «کتاب خطابه» و «مابعدالطبیعه» به پایان رساند، در حالی که بیمار بود و تحت فشار زمانی قرار داشت، اما اثر را ناتمام نگذاشت. او وعده داد اگر فرصت یابد، شروحی مفصل‌تر خواهد نگاشت که چنین نیز شد.[۴]

ابن‌رشد در سال‌های بعد بار دیگر به مراکش رفت و در آنجا کتاب «مقاله‌ای در جرم سماوی» را در ۵۷۴ به پایان رساند. کتاب «الهیات» را نیز در ۵۷۵ در اشبیلیه تکمیل کرد. در سال ۵۷۸ یوسف بن عبدالمؤمن او را به مراکش فراخواند و به‌جای ابن طفیل کهنسال، پزشک دربار شد. سپس منصب قضاوت قرطبه را به او واگذار کرد.[۵]

با آغاز سلطنت یعقوب بن یوسف (منصور) در سال ۵۸۰، ابن‌رشد همچنان مورد توجه دربار بود، اما در دوران کهنسالی به انزوا روی آورد و بیشتر وقت خود را به تألیف گذراند. هنگام حضور منصور در قرطبه، از او بسیار تجلیل شد، اما در سال‌های پایانی زندگی، به‌علت مخالفت برخی عالمان با فلسفه، ابن‌رشد متهم به مخالفت با اسلام شد و منصور او را به شهر «الاشانه» تبعید کرد. در این زمان بیش از هفتاد سال داشت.[۶]

برخی منابع، از جمله ابن ابی‌اصیبعه، دو علت برای خشم منصور بر ابن‌رشد ذکر کرده‌اند: یکی خطاب غیررسمی او در نامه‌نگاری به منصور («اسمع یا اخی») و دیگری اشاره به «پادشاه بربر» هنگام توصیف زرافه در شرح «کتاب الحیوان» که به سلطان مراکش اشاره داشت. با این حال، ممنوعیت تدریس فلسفه و سوزاندن کتاب‌های فلسفی و منطقی در دوره موحدین، نشان‌دهنده جو مخالفت گسترده‌تری بود. در نهایت، ابن‌رشد با وساطت بزرگان اشبیلیه مورد عفو قرار گرفت و دوباره به مراکش بازگشت. او در ۹ صفر سال ۵۹۵ هجری قمری در سن ۷۵ سالگی در همان‌جا درگذشت.[۷]

آثار

ابن‌رشد از مهم‌ترین متفکران جهان اسلام به‌شمار می‌آید. آثار او در شرح فلسفه ارسطو از دقت بالایی برخوردار است و در پزشکی نیز جایگاهی ویژه داشت. کتاب «کلیات» او در پزشکی به زبان لاتینی ترجمه شد و چندین قرن در غرب مورد استفاده بود. آثار او در حوزه‌های مختلف علمی از جمله منطق، طبیعیات، مابعدالطبیعه، اخلاق، و نجوم نگاشته شده‌اند. در شروح مختصر، به‌جای پیروی کامل از آرای قدما، دیدگاه‌های خود و دیگر فیلسوفان مسلمان را نیز گنجانده و کوشش کرده است مفاهیم مکتب مشاء را به‌شیوه‌ای ساده‌تر ارائه دهد. او در آثار تألیفی خود گاه ساختار سخن ارسطو را تغییر داده و نظم جدیدی برای مباحث فلسفی برگزیده است.[۸]

پانویس

ارجاعات

منابع

  • اختری، عباسعلی (۱۳۹۰). «ابن‌رشد». دایرةالمعارف جامع اسلامی. تهران: آرایه.