تربیت در خانواده

در نظام تربیتی اسلام، پرورش انسان با همه ابعاد وجودی او پیوند دارد. این ابعاد شامل جنبههای عقلانی، اخلاقی، معنوی، اجتماعی و عاطفی میشود. تربیت مطلوب آن است که تمامی این جنبهها را به شکلی هماهنگ رشد دهد. ازاینرو، خانواده نخستین و اساسیترین نهاد تربیتی و اجتماعی به شمار میرود و نقش آن در شکلگیری شخصیت انسان بسیار تعیینکننده است. بدیهی است که اگر روابط خانوادگی از استحکام کافی برخوردار باشد، ارزشهای دینی و آموزشی بهطور مؤثرتری از سوی والدین به فرزندان منتقل خواهد شد.[۱]
خانواده واحدی کوچک از اجتماع است که آغاز آن با پیمان زن و مرد است و با ولادت فرزندان، به توسعه و استحکام میرسد. انسان، زندگی خانوادگی را بهترین نوع زندگی میداند زیرا با تشکیل خانواده، والدین از روشهای صحیح و مطمئن برای تربیت فرزند، بهره میبرند و با رعایت حقوق بیان شده در دین اسلام در تلاش هستند تا فرزندانی شایسته و با ایمان، تحویل جامعه دهند.[۲]
مفهوم شناسی
خانواده
خانواده شامل مجموعه افرادیست که با هدف مشترک و منافع مشترک در زیر یک سقف زندگی میکنند. از نظر اسلام، خانواده گروهی است که دارای شخصیت مدنی، حقوقی و معنوی است، که هسته اولیه آن با ازدواج مشروع زن و مردی تشکیل میشود.[۳]
اساس تربیت فرزند
انسان موجودی است که با همه هستی پیوند دارد. اگر توجه و وابستگی او تنها به زندگی دنیا محدود شود، ظرفیت و تواناییهایش شکوفا نخواهد شد و از مسیر صحیح رشد بازمیماند. همانطور که اگر بخواهند بچهماهی را در استخر پرورش دهند، از بین میرود؛ چون ماهی موجودی است که آب فراوان و محیط گسترده میطلبد. انسان نیز برای رشد فکری و معنوی نیازمند افقی وسیع و نگرشی عمیق به جهان است. زندگی دنیا بهتنهایی نمیتواند زمینه کافی برای شکوفایی اندیشه و رشد روحی او باشد. اگر در روند تربیت کودک از همان آغاز، توجه تنها معطوف به شرایط محیطی باشد و به اصلاح ریشهای و درونیِ رفتار او پرداخته نشود، مسیر تربیت به نتیجه نمیرسد. در چنین حالتی، صفت ناپسندی که قرار بود اصلاح شود از میان نمیرود؛ بلکه کنار میرود و جای خود را به صفت نامطلوب دیگری میدهد. بنابراین کودک بهجای اینکه از مشکل اصلی خود رهایی یابد، با مسئلهای تازه و پیچیدهتر روبهرو میشود.[۴]
اساس پرورش و تربیت فرزند باید از دوران خردسالی شکل بگیرد. اشتباه بزرگ ما این است که کودک را در دوران خردسالی و نوجوانی رها میکنیم و سپس وقتی به دانشگاه رسید، برای او برنامهریزی میکنیم. در حقیقت، تربیت فرزند باید از زمان انعقاد نطفه و دوران بارداری آغاز شود و والدین با مراقبت و تلاش، مسیر درست را برای او هموار کنند. افکار، اعتقادات و رفتارهای زن و شوهر بر کودکی که به دنیا میآید تأثیر میگذارد و روحیات و خلقیات مادر بهخصوص در دوران جنینی، اثر مستقیم بر کودک دارد. پس از تولد، شیوه برخورد و روش تربیت والدین نقش بسیار مهمی در شکلگیری شخصیت کودک ایفا میکند. شاکله و پایه شخصیت کودک از همان دوران طفولیت شکل میگیرد. کودک خردسال مانند نهالی است که هر طور پرورش داده شود، همانطور رشد خواهد کرد. تغییر شخصیت و خلق و خوی او پس از بزرگ شدن، کاری دشوار است. تربیت در دوران خردسالی مانند حک کردن روی سنگ است؛ هر چیزی که در این دوران شکل گیرد، سالها باقی خواهد ماند.[۵]
تربیت دینی
تربیت دینی، یعنی مجموعه اعمال عمدی و هدفمند، برای آموزش گزارههای معتبر یک دین به دیگر افراد، به طوری که افراد مورد آموزش در عمل به آن آموزهها، متعهد و پایبند باشد.[۶] تربیت دینی فرزندان، یکی از اساسیترین دغدغههای خانوادههای مسلمان و پدران و مادران متعهد به ارزشهای دینی به شمار میآید. این مسئولیت تنها بر عهدۀ معلّمان و مربّیان نیست که کودکان و نوجوانان را با شخصیتی دیندار، پاک و سالم پرورش دهند و استعدادهای فکری، هنری و اجتماعی آنان را شکوفا سازند؛ بلکه والدین نیز نقش اساسی و تعیینکنندهای در شکلگیری روحیۀ خودباوری و خداباوری، اعتمادبهنفس، تقوا، عفاف، صداقت، نوعدوستی و ایثار در فرزندان خود بر عهده دارند.[۷]
نیروی محبت
محبت» حقیقتی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. عشق و علاقه، هم استحکامبخش زندگیاند، هم مسیر تلاشها را روشن میکنند و هم انگیزه و اشتیاق میآفرینند. این نقش، محدود به گروه خاصی نیست و در بزرگسالان، جوانان و کودکان به یکسان دیده میشود. ازاینرو، در تربیت دینی کودکان میتوان با معرفی الگوهای شایسته، از یک سو روحیه قهرماندوستی و الگوپذیری آنان را تقویت کرد و از سوی دیگر، آنان را به شکلی غیرمستقیم در مسیر ارزشهای اخلاقی و کمالات انسانی هدایت نمود. اهل بیت یکی از این مجموعه الگوهای شایسته هستند.[۸]
تأثير نقش پدر در تربیت فرزند
اگر پدر ارتباط، همراهی و همنشینی مؤثری با فرزندان نداشته باشد، این کمبود میتواند زمینهساز بزهکاری آنان شود؛ بهگونهای که در پسران، ویژگیهای مردانگی بهدرستی شکل نمیگیرد و در دختران، کمبود عاطفی و عقدههای مهر و محبت پدید میآید.همچنین، در صورتی که پدر نقش فعال و قدرتمندی در مدیریت خانواده ایفا نکند و عملاً از اداره امور خانواده کنار گذاشته شود، پسران از شکلگیری روحیهای قوی و مردانه محروم خواهند ماند. این ضعف، پیامدهای نامطلوبی در رفتار اجتماعی آنان به همراه دارد؛ بهطوریکه چنین افرادی غالباً از استقلال، توان تصمیمگیری و قدرت مدیریت کافی برخوردار نیستند و حتی ممکن است در دفاع از حقوق فردی خود نیز ناتوان باشند، چه رسد به حمایت و پاسداری از خانواده.[۹]
وظایف پدر در انواع تربیت
از آنجا که انسان دارای ابعاد گوناگون وجودی و استعدادهای متنوع است، فرایند تربیت نیز ابعاد مختلفی را دربر میگیرد. در این میان، نقش پدر در انواع تربیت، از جمله تربیت عاطفی، اجتماعی، دینی و مذهبی و دیگر جنبهها، بسیار برجسته و تأثیرگذار است.
تربیت عاطفی
در میان مجموعه نیازهای انسان، نیاز عاطفی از اساسیترین و مهمترین آنها به شمار میآید. هرچند انسان میتواند بدون محبت زنده بماند، اما بدون آن نمیتواند زندگی حقیقی را تجربه کند. کودکان بیش از دیگران نسبت به توجه و محبت اطرافیان حساس هستند؛ از اینرو در روایات و سیره عملی معصومان، محبت و مهرورزی به کودکان بهطور ویژه مورد تأکید قرار گرفته است. یکی از بعدهای مدیریت پدر در خانواده، مدیریت عاطفی میباشد.
اظهار محبت
پدر باید بداند که محبت، مهمترین عنصر در تربیت صحیح است. تربیت در فضای محبتآمیز، فرزندان را افرادی مهربان و خیرخواه در جامعه و خانواده آیندهشان پرورش میدهد.متأسفانه در روزگار ما، بهدلیل اشتغال زیاد پدران یا برداشتهای نادرستی مانند تصور پدر بهعنوان نماد صرف قدرت در خانواده، این نقش عمدتاً به مادران واگذار شده و سهم پدران بسیار اندک است. در حالیکه کودک همزمان به محبت هر دو نیاز دارد و مهر مادر با محبت پدر کامل میشود. بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری مانند تندخویی، لجبازی، گوشهگیری، افسردگی و ناسازگاری، نتیجه کمبود یا محرومیت از محبت است.
رعایت اعتدال در ابراز محبت پدر
پدر در ابراز محبت باید میانهرو باشد و از افراط و تفریط بپرهیزد؛ زیرا کممحبتی یا زیادهروی در محبت، هر دو آثار تربیتی منفی دارند. رعایت عدالت میان فرزندان و تناسب محبت با سن و جنسیت آنان ضروری است، چرا که محبت صحیح، متعادل و آگاهانه نقش مهمی در سلامت روحی و تربیتی فرزندان دارد.محبت پدر باید متناسب با سن و جنسیت فرزند باشد؛ زیرا محبت نابهجا میتواند اثر منفی داشته باشد. توجه به نیاز عاطفی دختران اهمیت ویژهای دارد و در تعالیم اسلامی نیز بر شاد کردن و تکریم دختران تأکید فراوان شده است.
تربیت اجتماعی
پدر بهعنوان پیونددهنده خانواده و جامعه، نقش اساسی در تربیت اجتماعی فرزندان و شکلگیری مهارتهایی مانند ارتباط مؤثر، همدلی، مسئولیتپذیری و خویشتنداری دارد. خانواده نخستین بستر آموزش این مهارتهاست و پدر در ساماندهی آن نقشی محوری ایفا میکند. مشارکت دادن فرزندان در مشورتها و سپردن مسئولیت متناسب با سنشان، موجب رشد شخصیت، تقویت اعتمادبهنفس، مسئولیتپذیری و مهارت تصمیمگیری در آنان میشود.
تربیت دینی و مذهبی
تربیت دینی و مذهبی پایه و اساس رشد اخلاقی فرزندان است؛ زیرا اخلاق بدون ایمان مذهبی، توان جلوگیری از انحراف انسان را ندارد. سجاد ابن حسین در این زمینه، مسئولیت پدر در هدایت فرزندان به مسیر دینی و مذهبی را تأکید کردهاند.
منابع
- ↑ نبوی چاشمی، زینب؛ شاهورانی، فاطمه زهرا؛ مستخدمین، فهیمه (۱۴۰۳). «نقش والدین بر میزان مسئولیت پذیری در خانواده متعالی»: ۲.
- ↑ حسینی نژاد، مجتبی (۱۳۹۸). نقش والدین در تربیت دینی فرزندان. قم: اثر قلم. ص. ۱۵.
- ↑ حسینی نژاد، مجتبی (۱۳۹۸). نقش والدین در تربیت دینی فرزندان. قم: اثر قلم. ص. ۳۱.
- ↑ حائری شیرازی، محی الدین (۱۳۹۵). تربیت دینی کودک. نشر معارف. صص. ۱۴-۱۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله (۱۳۹۵). اکبر اسدی، ویراستار. تربیت فرزند. قم: نشر عطش. صص. ۴۴-۴۵.
- ↑ حسینی نژاد، مجتبی (۱۳۹۸). نقش والدین در تربیت دینی فرزندان. قم: اثر قلم. ص. ۲۹.
- ↑ محدثی، جواد (۱۳۹۱). تربیت دینی فرزندان. مشهد: انتشارات قدس رضوی. ص. ۷.
- ↑ محدثی، جواد (۱۳۹۱). تربیت دینی فرزندان. مشهد: انتشارات قدس رضوی. صص. ۸-۹.
- ↑ حسینی نژاد، مجتبی (۱۳۹۹). نقش پدر در تربیت دینی فرزندان. قم: اثر قلم. ص. ۳۷.